گفتوگویی کوتاه با یکی از پزشکان پیشکسوت همدان
رشته پزشکی قداست دارد، همین که بتوانی حال بیماران را خوب کنی، جانشان را نجات دهی و درد جامعهات را دوا کنی بهترین انگیزه برای پزشک شدن است. البته این رشته سختیهای بسیار زیادی دارد و باید خودت را وقف آن کنی.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، بازهم برگی از دفتر زمان ورق خورد و روز پزشک از راه رسید، روز گرامیداشت سفید پوشانی که دستانشان شفا بخش بیماران است و هنگام درد و رنج بیماری نخستین کسانی هستند که به سراغشان میرویم.
همدان، شهر بوعلی سینا پزشکان زیادی را در خود جای داده که خیال مردم شهر از بودنشان راحت است و خدمت به بیماران و بهبودی مهمترین دغدغه آنان است.
روز پزشک بهانهای شد تا به خدمت دکتر رحیمی، پیشکسوت علم پزشکی و متخصص قلب و عروق در همدان برویم. این پزشک پیشکسوت که سالها پیش بازنشسته شده و اکنون در بخش خصوصی فعال است، روزگاری نخستین پزشک در سازمان پزشکی کودکان همدان بوده و خدمات زیادی به مردم همدان ارائه کرده است.
آقای دکتر خودتان را کامل معرفی کنید و از خودتان بگویید؟
محمد حسین رحیمی هستم. در ششمین روز از فروردین سال 1329 در تویسرکان متولد شدم. دیپلمم را از دبیرستان شریعتی همدان گرفتم و در سال 1349 وارد دانشکده پزشکی تبریز شدم. در سال 1356 از این دانشگاه فارغ التحصیل شدم و تا سال 1358 در نیروی دریایی تهران سرباز بودم.
اولین خدمت شما در کدام مرکز درمانی همدان بود؟ دوره تخصص را کجا گذراندید؟
پس از پایان دوره سربازی به همدان آمدم و در سازمان پزشکی کودکان همدان که در خیابان خواجه رشید مستقر بود، استخدام و مسئول آن مرکز شدم.
در آن زمان بنده تنها پزشک ایرانی در سازمانپزشکی کودکان همدان بودم و مابقی پزشکان پاکستانی و بنگلادشی بودند.
در سال 1364 برای گذراندن دوره تخصصی رشته قلب و عروق، وارد دانشگاه تهران شدم و در سال 1364 از این دانشگاه فارغ التحصیل و خارج شدم. به همدان بازگشتم و در سال 1369 در بیمارستان اکباتان همدان مشغول به کار و عضو هیئت علمی شدم.
الان کجا مشغول به کار هستید؟
از سال 1392 که پس از 36 سال خدمت بازنشسته شدم، تاکنون در مطب خصوصی و بیمارستان بوعلی همدان در حال خدمت به بیماران عزیز هستم.
از خانوادتان بگویید؟
من سه فرزند دارم که هر سه فرزندم در مسیر خدمت به بیماران هستند. دو دختر دارم که یکی فوق تخصص ریه و دیگری روانپزشک است. پسرم هم متخصص رشته اورولوژی است.
همسرم خانه دار است و موفقیت خانواده و فرزندانم را مدیون درایت و اعمال ایشان هستم.
هدفتان از رفتن به رشته پزشکی چه بود؟
خب، رشته پزشکی قداست دارد، همین که بتوانی حال بیماران را خوب کنی، جانشان را نجات دهی و درد جامعهات را دوا کنی بهترین انگیزه برای پزشک شدن است. البته این رشته سختیهای بسیار زیادی دارد و باید خودت را وقف آن کنی.
چرا برخی پزشکان مهاجرت را به ماندن ترجیح میدهند؟
چون در مورد پزشکان بیمهری شده. پزشکان سرمایههای این مملکت هستند که برایشان هزینه شده است اما مسائل اجتماعی و همین بیمهریها سبب دلسردی و مهاجرت آنها شده است.
کسب علمپزشکان تا چه زمانی ادامه دارد؟
تا همیشه. من هنوز هم در حال مطالعه هستم. اصلا پزشکی که کار طبابت میکند باید مطالعاتش مستمر و بهروز باشد. وقتی همه در خواب و استراحت هستند، پزشکان در حال مطالعه و کار هستند.
از سالهای خدمتتان در بیمارستان اکباتان سابق بگویید؟
مدت یک سال و نیم به تنهایی این بیمارستان را اداره میکردم. 30 شب آنکالی داشتم. آن زمان حداقل امکانات را داشتیم. شاید باورتان نشود اما حتی دستگاه اکوکاردیوگرافی و نوار قلب هم نداشتیم.
کم کم همکاران دیگر هم آمدند و مرکز ما جان گرفت. تاجاییکه رتبه ششم کشوری را کسب کردیم. نهایت در سال 1380 با کمکهای مرحوم حجازی، دستگاه آنژیوگرافی وارد این بیمارستان شد.
از تاثیر امکانات بر درمان بیماران بگویید؟
میدانید که بیشترین علت مرگ و میر مربوط به بیماریهای قلبی است و 30 درصد از آن هم مرتبط با سکته هاست. آنموقع امکانات بسیار محدود بود و متاسفانه خیلی از بیماران بخاطر نبود امکانات و مسافت طولانی تا مرکز درمانی جان خود را از دست میدادند.
شغل محبوب دوران شما چه بود؟
بی شک معلمی و دبیری. آن زمان حرفه آموزگاری بسیار ارزشمند بود و خودم هم به معلم هایم به ویژه آموزگار کلاس اول ابتدایی، علاقه و ارادت زیادی داشتم.
علت انحراف و تخلف برخی از پزشکان چیست؟
قطعا شکل نامناسب تعرفهها. وقتی ارزش گذاری خدمات به خوبی انجام نشود شاهد کج رویی هایی خواهیم بود.
آیا همه پزشکان زندگی مرفه دارند؟
خیر، اصلا اینطور نیست. در دوران تحصیلی ما اوضاع مالی رزیدنتها اصلا خوب نبود و الان هم همینطور است.
بهترین خاطره دوران کاری شما چیست؟
با خنده میگوید: سال 1355 که در بخش زنان و زایمان کار میکردم، یادم است اولین بچه ای که با کمک من به دنیا آمد پسر بود. من خیلی خوشحال بودم و میگفتم چون پسر است باید اسم من را روی اون بگذارید.
تلخ ترین خاطره ای که دارید؟
اینکه با وجود همه تلاشهایمان، بیمار فوت میکرد و این درد آنقدر برایم سنگین بود که گویی خودم جای آن بیمار هستم.
پزشک را در یک جمله تعریف کنید؟
کسی که خود را وقف و فدای دیگران میکند...
آرزوی شما چیست؟
آرزو میکنم پزشکی ایران هر روز توانا تر از دیروز باشد.
عارضه شکستن قلب واقعیت دارد؟
خندهای میکند و میگوید حالا چرا این سوال را پرسیدید و ادامه میدهد: بله این حالت میتواند رخ دهد. درواقع وقتی یک استرس شدید بر کسی وارد میشود سبب ایجاد اسپاسم شدید قلبی و همان اصطلاح شکستن قلب میشود.
مهمترین علت بروز مشکلات قلبی چیست؟
وجود بیماری هایی مانند فشار خون، دیابت و چربی خون که اینها هم بر اثر عواملی مانند شیوه نادرست زندگی، کم تحرکی، مصرف دخانیات، فست فود و نوشیدنی هایی مانند نوشابه ایجاد میشود.
انتهای پیام/