یادداشت| از «کجاوه سیلاب» تا بیآبی امروز؛ آیندهپژوهی ناکام در سیستان
امروز خشکسالی مفرط و ساخته کشور همسایه، مهاجرتهای گسترده و بیبرنامه، فقر رو به تزاید و تخریب محیطزیست سیستان را فرا گرفته است؛ و این یعنی ناکامی آیندهپژوهی نهتنها در سیستان، بلکه در کشور!
خبرگزاری تسنیم ـ عباس نورزائی، کارشناس حوزه آب و خاک| دیشب دوباره کتاب «در کجاوه سیلاب» که در سال 1371 تألیف کردهام را تورق کردم. این اثر به شرح تاریخچه سیلابهای هیرمند و سیل بزرگ «نوحکلو» در سال آبی 1369-137 میپردازد؛ حادثهای که چهره سیستان را دگرگون ساخت. در همان سال، جمعی نزدیک به 400 نفر از سیستانیهای متخصص با مدارک کارشناسیارشد و دکتری، در همایشی با عنوان معنادار «سیمای فردای سیستان» گرد هم آمدند تا درباره بازسازی و آینده منطقه گفتوگو کنند.
در آن مقطع، برای بازسازی زیرساختها، مزارع کشاورزی و دامداریهای بیش از 170 روستای تخریب شده و بیش از 12 هزار واحد مسکونی و آموزشی، بسیج همهجانبهای شکل گرفت. دستگاههای مختلف استان و استانهای معین به میدان آمدند تا خسارات جبران شود و زندگی دوباره در سیستان جریان یابد.
اما مسئله مهمی که امروز پس از گذشت 33 سال ذهن مرا درگیر کرده، این است که «وقتی انسان کنار دریای بیکران قرار دارد، قدر آب را نمیداند». آن روزها تصور کمآبی و خشکسالی محال مینمود. همه افکار معطوف به مهار پرآبی و خسارات ناشی از سیلاب بود؛ حتی ایده انتقال شهر زابل از موقعیت گود و پرخطر به ارتفاعات رامشار یا میلنادر مطرح شد. در یک کلام، سیمای فردای سیستان با پرآبی تعریف شد. بر طبل توسعه کشاورزی صرف، کوفته شد. در حالی که عدهای از کارشناسان و از جمله خود نگارنده، در کارگروهی برنامههای "سیستان بدون آب" را هم پیشنهاد دادند.
امروز اما، درست عکس آن تصویر به واقعیت تبدیل شده است؛ خشکسالی مفرط و ساخته کشور همسایه، مهاجرتهای گسترده و بیبرنامه، فقر رو به تزاید و تخریب محیطزیست. فردایی که در سال 1371 ترسیم میشد، با امروز هیچ همخوانی ندارد و این یعنی ناکامی آیندهپژوهی نهتنها در سیستان، بلکه در کشور. بنابراین، حتی اگر آیندهپژوهی بدون نگاه جامع و چندبعدی صورت گیرد، خود به خطای راهبردی بدل میشود.
باید مدیران کنونی بحران استان و برنامهریزان توسعه، از این تجربه زیسته، بومی و تاریخی درس گیرند، درسهایی که بهنظر میرسد عبارتند از:
1. نسبیت بحرانها: بحران سیل و پرآبی دیروز، جای خود را به بحران بیآبی امروز داده است؛ پس هیچ بحرانی را مطلق و پایدار نباید پنداشت.
2. لزوم سناریونویسی متنوع: آیندهپژوهی اگر تنها به یک سناریو(پرآبی) محدود شود، در برابر رخداد متضاد(خشکسالی) به شکست میانجامد.
3. اهمیت انعطاف در سیاستگذاری: تصمیمگیریها باید ظرفیت تغییر مسیر داشته باشند؛ نه آنکه بر یک فرض ثابت بنا شوند.
4. پیوستگی میان علم و عمل: همایشها و طرحهای علمی اگر به سیاستهای اجرایی و پیوسته متصل نشوند، دستاوردشان به بایگانی میرود و واقعیت اجتماعی مسیر دیگری میپیماید.
انتهای پیام/