شوکدرمانی به جای هدایت تحصیلی درست
باز هم صحبت از یک طرح جدید در آموزشوپرورش به میان آمدهاست؛ طرحی که در آن وزیر علوم میگوید باید سه نوع دیپلم به یک دیپلم تغییر کند. این یعنی دانشآموزان دبیرستانی تا پیش از فارغالتحصیلی هنوز هدف و راهشان را پیدا نخواهند کرد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، گفته شده که علت بیان چنین طرحی این است که 600 هزار دانشآموز تنها برای 20 هزار رشته، تجربی را انتخاب میکنند. یعنی برای کم کردن آمار متقاضیان رشته تجربی، در این طرح پیشبینی شدهاست به همه دبیرستانیها یک دیپلم مشترک بدهند.
به نظر میرسد بیان چنین طرحی، بیشتر برای پاک کردن صورت مسئله باشد، چراکه اگر فرض کنیم همه دبیرستانیها یک نوع دیپلم بگیرند، بدون شک برای گذراندن تحصیلات عالی به سراغ همان 20 هزار رشته تجربی خواهند رفت و آن وقت هیچ چیزی تغییر نمیکند، به جز تحمیل هزینه به آموزش و پرورش و ایجاد استرس و نگرانی برای دانشآموزان و خانوادههایشان.
پیشتر معاون متوسطه آموزش و پرورش و اینبار هم وزیر علوم از طرح ادغام رشتههای نظری سخن گفتهاند، اینکه دیگر خبری از رشته «ریاضی»، «تجربی» و «علوم انسانی» نباشد. البته این موضوع در سال 1389 نیز مطرح شدهبود و در نهایت در بایگانی آموزشوپرورش قرار گرفت. حال پس از گذشت حدود 14 سال، مجدداً رسانهای شدهاست، موضوعی که بعید به نظر میرسد کارشناسی شدهباشد.
واکنش کاربران فضای مجازی
رسانهایشدن چنین موضوعی که چندین سال طول میکشد به مرحله اجرا برسد، کمی عجیب و غیرکارشناسی بهنظر میرسد. به اذعان وزیر علوم، طرحی که از آن سخن به میان آمدهاست، باید از سوی مجلس شورای اسلامی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی در قالب قانونی جدید تصویب شود، اما اعلام یک ایده که اصلاً معلوم نیست اجرا شود یا نه، نگرانیهایی را ایجاد کرده و دلهره به جان دانشآموزان انداختهاست، دانشآموزانی که دغدغه ورود به دانشگاه یا یاد گرفتن مهارتی برای ورود به بازار کار را دارند و حالا در معرض شوک جدیدی خودشان قرار گرفتهاند.
مطرح کردن طرح ادغام رشتههای نظری واکنشهایی را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشتهاست. یکی از کاربران در اینباره نوشتهاست: «شاهد آن هستیم که برخی با لیسانس شیمی، دکترای اقتصاد میگیرند، این یک اشتباه محض است که فرد نتوانسته مسیری را که در آن موفق است تا پیش از دوران کارشناسی پیدا کند. حالا با یکیشدن سه رشته در سطح دبیرستان این بلاتکلیفی بیشتر خواهد شد. سه رشتهای که باید تخصصیتر شوند، نه اینکه یکسان باشد.»
کاربر دیگری نیز نوشت: «سالها تلاش شد با هدایت تحصیلی درست، دانشآموزان استعدادیابی شوند و به سمت رشتهای که علاقه دارند بروند. بدون شک، تبدیل سه دیپلم به یک دیپلم اشتباه محض است. واقعاً برخی علاقه به ریاضی و تجربی ندارند و برخی هم به رشته انسانی. این کارها به هدر دادن زمان و امکانات است که برخی از مسئولان به آن افتخار هم میکنند.»
اظهار نظر شاذ از سوی افراد غیرمتخصص
برخی از کارشناسان آموزش نسبت به طرح ادغام رشتههای نظری خوشبین نیستند. سیدمحمد مرد، دکترای مدیریت آموزشی در این رابطه به «جوان» میگوید: «یکی از مشکلاتی که ما در نظام تعلیم و تربیت داریم، این است که افراد غیرمتخصص و غیرکارشناس عموماً اظهارنظر شاذ میکنند که هم با مبانی علمی در تعارض است هم با مصالح کلی دانشآموزانی که تحصیل میکنند.»
او ادامه میدهد: «بدون شک کسانی که در حوزه تعلیم و تربیت فعالیت دارند، اولین موردی که باید به آن توجه داشتهباشند، بحث پیچیدگی این حوزه است، بنابراین هر اظهارنظر، تعقل و نقل قولی در آن، نیاز به کار کارشناسی بسیار زیادی دارد. متأسفانه منویات برخی از افرادی که در این حوزه صاحب قدرت هستند همواره باعث بروز مشکلات عدیدهای برای دانشآموزان و خانوادههایشان شدهاست.»
در سالهای اخیر مشاهدهشده که ترجیح دانشآموزان و خانوادههایشان در انتخاب رشته بیشتر مسائل اقتصادی و درآمد است. آقای مرد در این رابطه اظهار میدارد: «گرایش دانشآموزان به رشته تجربی به هیچ عنوان متغیر مستقل نیست که برخی به صورت مستقیم به آن میپردازند، بلکه این گرایش ناشی از وضعیت نابسامان بازار کار و تربیت نیروی انسانی و در سطح کلانتر اقتصاد کلان کشور ما است. با توجه به درآمد نجومی که رشتههای پزشکی و تخصصهای مرتبط با زیبایی دارد، عموم کسانی که این رشته را انتخاب میکنند، نه براساس علاقه و استعداد بلکه بیشتر با نگاه درآمدزایی آن را انتخاب میکنند.»
او با بیان اینکه دانشآموزان و خانوادههایشان برای تمایل به انتخاب رشته تجربی تقصیر ندارند، میگوید: «وقتی در جامعه، بخش صنعت، کشاورزی و خدمات، بازدهی کافی اقتصادی نداشتهباشد، خانوادههایی که حتی فرزندان مستعد در این رشتهها دارند، به این فکر میکنند که برای آینده آنها چه مسیری را انتخاب کنند که بهتر باشد. به عبارتی ارجحیت استعداد و علاقه، قدرتش را از دست میدهد و گرایش براساس ضرورت و جاذبه اقتصادی جای آن را میگیرد.»
دکترای مدیریت آموزشی تصریح میکند: «شکاف بزرگی بین نیروی انسانی مورد نیاز جامعه و نهادهای متولی آموزش در جامعه ما وجود دارد، نهادهای آموزش مانند آموزش و پرورش و دانشگاه، مسئولیت خودشان را درباره تربیت نیروی انسانی که پیشران توسعه باشند به درستی انجام نمیدهند، به همین دلیل ناترازی وحشتناکی در این میان ایجاد شدهاست. این ناترازی ناشی از عدم برنامهریزی بلندمدت در حوزه آموزش است.»
ضرورت کشف استعداد دانشآموزان از سنین کم
آقای مرد درباره ضرورت کشف استعداد دانشآموزان میگوید: «استعدادیابی دانشآموزان در سنین پایینتر و کشف و شکوفایی آن، از مسئولیتهای اصلی آموزش و پرورش مدرن است. هر چقدر این کشف استعداد به تأخیر بیفتد حجم عظیمی از نیروی انسانی ماهر در آینده از بین میرود. برخی معتقدند که کشف استعداد باید در دوره ابتدایی صورت بگیرد و سپس آنها وارد بهترین مسیر شوند. بنابراین آموزش عمومی در دوره ابتدایی و دوره متوسطه اول باید به اتمام برسد و بعد از آن دانشآموز در مسیری که توانایی بهتر و بیشتری دارد، قرار بگیرد.»
او ادامه میدهد: «اگر اقتصاد در سطح کلان دارای ناترازی و بازار اشتغال غیرعلمی و غیررقابتی است، اینها دلیلی بر این نیست که اصل تشخیص استعداد دانشآموزان را نادیده بگیریم. بنابراین گفتمان دیپلم عمومی به تأخیر انداختن انتخاب رشته دانشآموزان است؛ یعنی به جای اینکه ما بیاییم بحث بازار کار را درست کنیم یا ناترازی را اشکالش را برطرف کنیم، خود صورت مسئله را پاک کنیم.»
دکترای مدیریت آموزشی در پایان تأکید میکند: «اگر قوانین آموزش و پرورش و راهی که در نظام آموزشی تجربه شده، تغییر کند، باعث هدررفت انرژی، اضطراب خانوادهها و عدم توانایی برنامهریزی نیروی کار میشود. این نشان از ناآگاهی سیاستگذاران آموزشی دارد. بدون شک یکی از نقشهای اساسی آموزش و پرورش، باغبانی یا زمینهسازی برای شکوفایی استعدادهای افراد است. بنابراین اجبار در انتخاب رشته یا تأخیر آن در مراحل بالاتر باعث سرخوردگی دانشآموزان، ایجاد تقلب، استفاده از رانت و سردرگمی جامعه برای انتخاب شغل خواهد شد، بنابراین به عقیده من، اظهارات آقای زلفیگل فاقد مبانی واقعی، علمی و آکادمیک است. بهتر است کسانی که در حوزه تعلیم و تربیت صاحبنظر نیستند، تجویزی برای حل مشکلات نکنند.»
منبع: جوان
انتهای پیام/