مصیبتهای زندگی در عصر وبگردی / وقتی مجازی، حوصله و تفکرتان را میبلعد
پیامکهای ۷۰ کاراکتری نخستین جرقه بود. بعد توییتهای کوتاه آمدند، بعد هم استوریهای ۱۵ ثانیهای اینستاگرام و ویدئوهای یک دقیقهای که امروزه ریتم زیست مجازی ما را تعیین میکنند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، طول عمر ارتباطات ما روزبهروز کوتاهتر شده و حالا انگار همهچیز باید در چند ثانیه اتفاق بیفتد. در جهان مجازی فقط چند ثانیه مهلت داری مخاطب را گیر بیندازی و راضیاش کنی. این تغییر فقط شکلی از سرگرمی یا شیوه ارتباطی نیست؛ بلکه دارد آرام و بیصدا رابطه ما با زبان، حافظه و حتی اعصابمان را تغییر میدهد.
از حلقه آتش تا داستان کوتاهِ کوتاه
انسان از همان آغاز، برای ارتباط با دیگری، دست به دامن «حوصله» و بعد «زبان» شد. بعد از نقشها و کندهکاری روی سنگ و دیواره غارها که گاهی روزها و هفتهها زمان میبرد، نخستین مواجهه جدی بشر با قصه و روایت، حلقههای آتش بود؛ جایی که اعضای قبیله ساعتها مینشستند و قصههای شکار و افسانههای آفرینش را دهانبهدهان میچرخاندند. این روند ادامه یافت تا وقتی که خط و قدرت نوشتن پدید آمد، تمدن گسترش پیدا کرد و روایتها هم بلندتر و پیچیدهتر شدند. تا همین قرن پیش، نویسندهها تبحر و خلاقیت نوشتن رمانهای چندجلدی داشتند و انسانها هم حوصله خواندش را، اما امروزه حتی گرایش نویسندگان و اهل ادبیات هم تغییر کرده است. داستان کوتاه جای رمانهای مفصل را گرفته و «داستانک»های چند ده کلمهای مخاطب بیشتری دارد. خواننده امروز حوصله درگیری طولانیمدت با یک متن را ندارد. در جهان پیمایش اینترنتی و اسکرولهای ثانیهای، سرعت بر همهچیز ارجحیت دارد.
این در حالی است که مغز انسان برای خواندن متنهای طولانی و دنبال کردن گفتوگوهای پرجزئیات ساخته شده است.
وقت خواندن رمان یا دنبال کردن یک بحث جدی، شبکهای بزرگ از حافظه کاری، قوه تحلیل و قدرت خیال فعال میشود. ولی وقتی روزمان با اسکرولکردن و دیدن ویدئوهای چندثانیهای میگذرد، مغز را عادت میدهیم به پردازشهای سطحی. اطلاعات مثل شهابسنگی پرسرعت، لحظهای میآیند و میروند، بیآنکه این فرصت را بیابند تا در حافظه بلندمدت ذخیره شوند. نتیجه روشن است: تمرکز پایین، دامنه توجه کوتاه و حوصله ما برای محتواهای طولانی، تحلیلی و... روزبهروز کمتر میشود. کسانی که هر روز ساعتها با محتواهای چند ثانیهای سروکار دارند، در مواجهه با یک متن جدی نه چندان طولانی، خیلی زود خسته میشوند! چرا؟ چون مغزی که به اسکرول کردن معتاد شده، مدام به صاحبش نهیب می زند که: سریع رد شو... بجنب... یک اتفاق جالب چند ثانیهای برایم رقم بزن!
فارسی کمعمق، آدم کمصبر
فرسایش و تحلیلرفتن زبان فارسی یکی دیگر از فجایع این عادت سرعتی است. حالا دیگر برای جا دادن حرفها در کپشن و استوری، واژههای بلند و ترکیبهای ادبی جای خود را میدهند به ایموجیها و کلمات و اصطلاحات انگلیسی. دستور زبان ساده و لاقیدی خلق میشود که در آن تا دلتان بخواهد جملات ناقص و بیفعل و کوتاهنویسیهای افراطی دیده می شود. زبانی که روزگاری توان روایت به سبک شعر حافظ و نثر گلستان را داشت، به مرور بدل به ابزاری میشود که فقط توان انتقال فوری پیامهای سطحی را دارد. این فقیر شدن زبان، فقیر شدن تفکر را در پی خواهد داشت و نتیجهاش تولید محصولاتی با فقر شدید محتواست.
اما ماجرا به زبان محدود نمیشود. کارشناسان میگویند تماشای پیدرپی ریلز و استوری، سیستم پاداش مغز را شرطی میکند. یعنی هر چند ثانیه منتظر محرک تازهایم و اگر هیجان بعدی پیدا نشود، بیحوصله میشویم. وقتی این بیحوصلگی به زندگی روزمره سرایت کند، کتابخوانی میشود سختترین کار جهان و مکالمهها و حرفهای کمی عمیقتر میشوند حوصله سربر!
به گفته روانشناسان این چرخه «هیجان سریع و فراموشی سریع» سطح استرس را بالا میبرد. مغز دائم به دنبال محرک تازه است و زمانی که پیدایش نمیکند، به اضطراب و عصبانیت دچار میشود. نسل اسکرول، زود خسته میشود و زود هم از کوره در میرود. شاید همین است که جوانهای امروز بیشتر از نسلهای قبلی از «بیحوصلگی» و «اعصاب خُردی» حرف میزنند. معضل بعدی این سیستم پاداش سطحی، کنار زدن همه آدمهایی است که در پی انجام یک کار عمیق و ماندگارند. الگوریتمهای نهادینه، در خدمت محتواهای سریعاند، جهان مجازی انگار دیگر جای کار عمیق و انسان عمیق نیست!
راههای کوچک برای یک تغییر بزرگ
فناوری دشمن ما نیست، اما استفاده افراطی و بیبرنامه از آن، زبان و ذهن ما را قربانی میکند. با برداشتن چند گام ساده، شاید بتوان گلیم زبان و تفکر را از این دریای بیکرانه بیرون کشید.
«زمانبندی استفاده از شبکههای اجتماعی» را، از نیم ساعت بدون گوشی بودن در روز، شروع کنید و با یک مشاهده متمرکز و نسبتاً عمیق به مغز فرصت پردازش و استراحت بدهید. فرقی نمیکند چند دقیقه مشاهده درخت و آسمان و خیابان باشد یا نشستن و خوردن یک سیب از روی صبر و حوصله و آگاهی.
«بازگشت به متن» هم میتواند از خواندن دو سه صفحه از یک کتاب مورد علاقه شروع شود. برای جذابتر شدن ماجرا، گاهی چند خط آن را با صدای بلند و رسا بخوانید طوری که جملهها و واژههای آن علاوه بر دیدن، با شنیدن هم وارد مغزتان شود.
«تعهد به کاملنویسی» حتی در پیامک و چت روزانه را هم دستِکم نگیرید. جملات را فارسی و تا جایی که میتوانیم کامل با فعل و نشانهگذاری درست بنویسیم تا ذهن به ساختار اصلی آن عادت کند. و درنهایت «پرهیز از گفتوگوهای عجولانه» که به شما امکان میدهد دقایقی را در روز برای حرف زدن با خانواده و دوستانتان صرف کنید. این کار نهتنها به تقویت رابطه و ثبات هیجانی کمک میکند؛ بلکه نوعی تمرین ذهنی است که حوصله و زبانتان را باهم تقویت میکند.
منبع: قدس آنلاین
انتهای پیام/