نگاه به ماجرای غزه از منظر «ما رأیت إلا جمیلا»
ماجرای غزه را با تمام این همه فجایع و ناملایمتهایی که رخ میدهد، چگونه نگاه کنیم که از دل این رویداد تلخ و در کنار قصههای پر درد آن، زیبایی برنامه خدا را نتیجه بگیریم؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هفتم اکتبر مصادف با 15 مهر 1402 عملیاتی پیشدستانه از سوی حماس با نام «طوفانالأقصی» علیه مواضع رژیم صهیونیستی در شهرکهای نظامی فلسطین اشغالی رقم خورد. عملیاتی که به گفته خود مسئولان اسرائیلی، بزرگترین شکست امنیتی آن رژیم منحوس محسوب میشد. به دنبال این آبرو ریزی بود که آنان در اقدامی تلافیجویانه و البته عجولانه و احمقانه و برای جبران شکست مفتضحانه خود، شروع به حملات موشکی و توپخانهای علیه مردم غزه کردند و این ماجرا را تا امروز ادامه دادند، به گونهای که تاکنون 34 هزار و 488 شهروند فلسطینی به شهادت رسیدند. بیشتر کشتگان این حملات را کودکان و زنان تشکیل میدهند. چنین اقدامی از سوی یهودیان صهیونیست، نمایش اوج خباثت همان قومی است که خداوند در قرآن از آنها با تعابیری همچون آتشافروز، جنگطلب، قاتل و نسل کُش، فاسد و قَسیُالقلب یاد میکند.
اما از منظر دین، این جنگ، تقابل بین جبهه حق با باطل است و عاقبت این تقابل چیزی جز شکست جبهه باطل و پیوستن آنها در جرگه ظالمان در برگههای تاریخ آیندگان نیست؛ تاریخ بشر نشان میدهد هیچ سلطهطلب و مستکبری بدون عقوبت نماند و یاد فرعونیان و نمرودیان و نیز داستان شکوه آنان در گورستان برگههای تاریخ دفن شد. خداوند در دو جا از زوال باطل سخن میگوید. در آیه81 سوره اسراء میفرماید «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است» و در آیه 18 انبیاء میفرماید «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ...» یعنی «بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و پیروز میکنیم تا باطل را محو و نابود کند و باطل بی درنگ نابود می شود.»
از دیگر سو هرچند ممکن است جبهه کفر در شرایط پیروزی قرار گیرد، اما این پوسته و ظاهر ماجراست. بالاخره خاصیت نبرد، پیروزی و شکست است. این بار سپاه اسلام در شرایط نابرابر قرار دارد و دشمنِ مقابل با همسو کردن سایر کشورهای قدرتمند با خود و با رویگردانی از قوانین جنگ و زیر پا گذاشتن تمام انسانیت و حیثیتش، شروع به نسلکشی کرده است، دریغ از آنکه در باطن ماجرا، هر روز بیشتر در باتلاق جهل خود و خوی وحشیگریاش فرو میرود.
ما نمونهی وسیعتر آن را در ماجرای عاشورا و اتفاقات پس از آن دیدیم. در این ماجرا، دشمن که با قلدری سعی داشت از امام حسین علیهالسلام نسبت به حاکم فاسق زمانه بیعتی اجباری بگیرد و با مخالفت امام روبرو شد، نبردی نابرابر را علیه امام حسین علیهالسلام آغاز کرد و به ظاهر توانست لشکریان اسلام را از دم تیغ بگذراند و وقیحانه سر جگرگوشه خاتمالأنبیاء و سایر یارانش را از تن جدا کند و آنها را در کوچه و بازار بچرخاند. بنابراین ظاهر ماجرا، خون و شمشیر و آتش و فساد است، اما همین مسئله در نگاه حضرت زینب سلامالله علیها با تعبیر «ما رأیت إلّا جَمِیلاً» تفسیر میشود؛ یعنی در شرایطی که تفسیر ما از ماجرای عاشورا چیزی جز خون و شمشیر و کشت و کشتار نیست و سعی میکنیم از منظر تاریخی به ماجرای کربلا و حوادث پس از آن نگاه کنیم، حضرت زینب سلامالله علیها از افقی به این رویداد تلخ نگاه میکند که زیبایی را نتیجه میگیرد.
اما زیبایی ماجرای کربلا چه بود که ما و مداحان و شاعرانمان نمیتوانیم ببینیم؟ شاید اینطور باشد که وقتی ما زمین خوردن امام حسین علیهالسلام و یاران با وفای ایشان را مشاهده میکنیم، ایشان با چشمی دیگر، اوج گرفتن و ارتفاع گرفتن آنان در درجات عالی فضل تا رسیدن به اعلا علیین را میدیدند. اگر ما حرکت کاروان را در تاریخ میخوانیم، ایشان اوج تبعیت یاران آن هم پا به پای امام و در سختترین شرایط نبرد را میبینند، به گونهای که به تعبیر امام حسین علیهالسلام هیچ پیامبری در طول تاریخ چنین یارانی را به خود ندید؛ ضمن آنکه برخی از این یاران، عمری را در جهالت و تاریکی سپری کرده بودند. حضرت زینب سلامالله علیها در منظر خداییِ خود، آینده قیام و اثر جوشش خون امام خویش را میدید که منجر به بیداریهای گسترده مردم در تمام زمانها و مکانها میشد تا جایی که طی همین دهه گذشته، اربعینهای باشکوه را رقم زد و نه تنها مسلمانان بلکه تمام پاکطینتان و آزادگان دنیا را در یک نقطه به هم وصل و زمینه را بیشتر برای زوال دولتهای مستکبر فراهم کرد و این همان تعبیری که امام صادق علیهالسلام در زیارت اربعین درباره اثر خون اباعبدالله علیهالسلام فرمود: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»؛ یعنی خون اباعبداالله علیهالسلام برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد. به همین ترتیب میتوان لیستی از نقاط مثبت واقعه عاشورا تهیه کرد و درباره آن تأمل کرد؛ زیرا هر اندازه در این ماجرا تفکر کنیم، بیشتر میتوانیم تبیین خدایی از صحنههای فعلی داشته باشیم.
اما ماجرای غزه را با تمام این همه فجایع و ناملایمتهایی که رخ میدهد، چگونه نگاه کنیم که از دل این رویداد تلخ و در کنار قصههای پر درد آن، زیبایی برنامه خدا را نتیجه بگیریم.
1. شکستن اُبهت پوشالی یهود
یکی از دستاوردهای مثبت ماجرای طوفان الأقصی و نبرد غزه، شکستن اُبهت پوشالی یهودیان صهیونیست در اذهان عمومی جهان بود. رژیمی که از لحاظ نظامی و امنیتی خود را در جرگهی برترینهای دنیا به حساب میآورد، در یک عملیات حسابشده از سوی یکی از جنبشهای مقاومت به نام حماس شکست سختی خورد. این مسئله معبری را به روی سایر جنبشهای مقاومت برای مقابله با آن رژیم دستنشانده گشود و به سایر جبههها جرأت بخشید.
2. معنویتگرایی مردم غزه
طی حوادث تلخی که در غزه رخ داد، انتظار نداشتیم که این میزان معنویت در بین مردم آن دیار افزایش یابد که در تمام سختیها به قرآن پناه ببرند و از خداوند طلب یاری کنند. نوجوانانی را دیدیم که روی منزل مخروبه خود نشستهاند و در حالی که بستگان خود را از دست دادند، مشغول خواندن قرآن هستند. یا نوجوانی را دیدیم که وقتی پزشکان قصد خارج کردن تیر و ترکش از پای او آن هم بدون ماده سرّ کننده را داشتند، برای آنکه درد را احساس نکند، شروع به خواندن آیاتی از قرآن میکرد.
3. بیداری جهانی
طی حوادث غزه و تصاویری که از این حوادث در دنیا مخابره میشد، یک بیداری جهانی گسترده صورت گرفت که این بیداری حداقل در چهار بود:
الف) در سطح مردم
اولین جایی که تحت تأثیر قرار گرفت، گروههای مردمی بودند. انها با ایجاد تظاهرات خیابانی انزجار خود را از رژیم منحوس اسرائیل و سیاستهای دولتشان نسبت به حمایت از صهیونیستها به شکلهای مختلف نشان دادند تا جایی که با دولت و پلیس درگیر شدند.
ب) در سطح نخبگان و دانشجویان
گروه دومی که متأثر از ماجرای غزه به میدان آمدند، نخبگان بودند. این گروه نسبت به گروههای مردمی بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی بودند؛ چرا که بسیاری از آنان با آنکه میدانستند شغلشان و تحصیلشان در معرض خطر قرار میگیرد، به شکلهای مختلف اعتراض خود را نشان دادند و این امر سبب شد روشنگری بیشتری درباره اعمال جنایتکارانه اسرائیل و حامیان آنها شکل بگیرد.
ج) در سطح مسئولان و سلبریتیها
در سطحی بالاتر، برخی مسئولان کشورهای غربی پای کار آمدند و اقدامات وحشیانهی رژیم کودککش صهیونیستی را محکوم کردند و به سیاستمداران غربی هشدار دادند تا دست از حمایت آنان بردارند. گسترش این اعتراضات به حدی بود که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک خود در خارج دستور داد تا آمادگیهای لازم برای مقابله با گسترش اعتراضهای جهانی نسبت به رفتار نتانیاهو و ارتش اسرائیل در صورت صدور حکم لاهه درباره بازداشت تعدادی از مسئولان ارشد این رژیم داشته باشند.
4) گسترش اسلامگرایی
انتشار تصاویر بمباران مردم غزه توسط صهیونیستها و فیلمهایی از قرآن خواندن مردم فلسطین در بحبوحه نبرد، سبب برانگیخته شدن احساسات مردم دنیا شد و رغبت و کنجکاوی آنان را نسبت به مطالعه بیشتر مبانی اسلام بیشتر کرد. طبق گزارش گلوب آی نیوز، تنها در کشور فرانسه بیش از 20 هزار نفر با تماشای کلیپهایی از جنایات اسرائیل در غزه به تحقیق درباره اسلام پرداخته و آن را پذیرفتهاند. بر پایه گزارش «ابنا»، از میان علاقهمندان به دین اسلام، افراد اثرگذاری نیز اسلام را پذیرفتهاند که از آن جمله «دیوی فان دن برگ» فوتبالیست هلندی، پروفسور هنری کلاسن استاد مشهور چشم پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، مگان رایس تیک تاکر معروف آمریکایی و بسیاری از جوانان در اروپا و آمریکا هستند. ملیسا گومز، از جمله تازهمسلمانان آمریکایی که به دین اسلام تشرف پیدا کرده و یکی از دلائل اصلی گرایش به اسلام را وقایع غزه و ایمان مردم این منطقه در برابر مصائب و مشکلات حملات رژیم صهیونیستی معرفی میکند. رئیس انجمن جامعه اسلامی در اسپانیا درباره تاثیر تحولات غزه و بیداری جهانی علیه صهیونیسم میگوید: حملات اسرائیل به غزه علاقه بیشتری را به اسلام در اسپانیا برانگیخته است.
4) عملیات وعده صادق
عملیات وعده صادق را میتوان در امتداد طوفانالأقصی مورد توجه قرار داد؛ عملیاتی که ضربهای نهایی بر پیکره ابهت پوشالی صهیونیستها و بلکه جهان غرب محسوب میشد. آنها که ادعا میکردند صاحب قویترین پدافند هستند و نام آن را «گنبد» آهنی گذاشته بودند، در این عملیات دیدند که آنچنان آهنین هم نیست بلکه مانند یک سد، شکننده و نفوذپذیر است. ضمن آنکه چندین تله پدافندی را با کمک آمریکا و انگلیس و فرانسه در منطقه تدارک دیده بودند و هیچ کدام مانع از نفوذ موشکها و حتی پهپادهای ایرانی نشد.
تمام اینها و تمام آنچه که گفته نشد، گوشههایی از رویدادهایی است که به ماجرای غزه در عین اتفاقات تلخی که در آن دیار میافتد، روح بخشیده و آن را زیبا جلوه داده است. نتیجه آنکه دست قدرت خدا را در ماجرای غزه به وضوح میتوان مشاهده کرد؛ دستی که یک صحنه رشد برای مسلمانان غزه و سایر مسلمانان ایجاد کرده و آنها را به همدلی کشانده و از سوی دیگر موجبات بیداری جهانی و گرایش به اسلام را در سایر ملتها و مذاهب دنیا فراهم آورده است و در آخر، شاید بتوان گفت صحنه غزه، صحنه نمود این آیه از قرآن است:
«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ كَیْفَ یَشَاءُ ۚ وَلَیَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْیَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ؛ و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هرگونه بخواهد، روزی (معنوی) میدهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان (یهودیان) میافزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد و همواره در زمین برای فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.»
یادداشت: سعید شیری
انتهایپیام/