حاجیلویی: پیش نویس اولیه سیاستها و ضوابط صوت و تصویر فراگیر آماده میشود / حوزه اسباببازی نیازمند الگوی نوین تنظیمگری است
دبیر ستاد فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: پیش نویس اولیه سیاستها و ضوابط حوزه صوت و تصویر فراگیر به زودی آماده می شود و مراحل نهایی سازی و تصویب خود را طی خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: شورای عالی انقلاب فرهنگی ابتدا کار خود را در سال 1359 با فرمان امام خمینی (ره) با عنوان «ستاد انقلاب فرهنگی» آغاز کرد. اهمیت این ستاد به قدری حائز اهمیت بود که حضرت امام (ره) از آن با عنوان «پایگاه اسلامی ملی» که سرنوشت کشور به آن بستگی دارد، یاد کردند. این ستاد از سوی بنیانگذار انقلاب مأموریت یافت تا با استفاده از ظرفیت اساتید و دانشجویان و نخبگان متعهد به انقلاب و اسلام، زمینهها و بسترهای «انقلاب فرهنگی» را فراهم کنند. در سال 1363 پیشنهادی از سوی ریاست وقت جمهور مبنی بر ترمیم و تکمیل مأموریت و ساختار ستاد به حضرت امام ارائه شد که نتیجهی آن، ارتقای ستاد انقلاب فرهنگی به «شورای انقلاب فرهنگی» بود؛ طی این فرآیند، رؤسای سه قوه نیز به اعضای سابق افزوده شدند.
آن شورا مأموریت خود را در سه ساحت سیاستگذاری، تدوین ضوابط و نظارت و با رویکرد تصحیح و ارتقای فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق تدین، فرهنگ دینباوری و درجهت تحقق تمدن نوین اسلامی آغاز کرد. همچنین هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی و نیز تزکیهی محیطهای علمی فرهنگی از دیگر وظایف آن شورا برای ورود قانونی به بستر مدارس و دانشگاهها تعریف شد. در این راستا هر چه که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به امور فرهنگی در بخشهای دانشگاهی، مدارس و مؤسسات آموزشی مربوط میشود، ذیل وظایف شورا در بستر فضای آموزشی قرار میگیرد؛ از جمله: 1)تعیین خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، دبیرستانها و دیگر مراکز آموزشی 2) شناسایی و جذب اساتید و کارشناسان و مربیان مؤمن و متعهد به نظام 3) پیشگیری از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به بیگانگان و اصلاح و پاکسازی محیطهای آموزشی کشور از اشخاص فاسد.
در صورت کلی، شورای انقلاب فرهنگی، فلسفهی وجودی خود را در این سه حیطه در نظر گرفت: فهم و تبیین و تثبیت ماهیت انقلاب اسلامی، بازآرایی مداوم جبهه فرهنگی انقلاب، پایش پیشرفتهای فرهنگی متناسب با ظرفیتها و شایستگیهای ایران و انقلاب.
- سالهای اخیر مقام معظم رهبری طی دیدارهایی که با اعضای این شورا داشتهاند، نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی را در جایگاه «قرارگاه مرکزیِ فرهنگی» و «هدایت فرهنگی جامعه» معرفی کردند و آن شورا را از نهادهای قطعی نظام معرفی کردند که باید نقش آن فرهنگ جامعه جدی گرفته شود. همچنین ترمیم و اصلاح عقبماندگیهای فرهنگی، امر و نهی و بازدارندگی در موضوع فرهنگ جامعه، تحققِ رسالت اخلاقیِ انقلاب، تدوین نقشه مهندسی فرهنگی کشور، اولویتبندی در امور فرهنگی، توجه به پیوست فرهنگی در مسائل گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... ، هدایت فرهنگی جامعه، توجه ویژه به سند دانشگاه اسلامی و سند تحول بنیادی آموزش و پرورش، بررسی آسیبهای اجتماعی از منظر علل فرهنگی و مسئله جمعیت از جمله مهمترین مطالبات رهبر معظم انقلاب از شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
در کنار این مسائل، توجه ویژه رهبر معظم انقلاب به بحث هنر در دیدارهایشان با اعضای شورای انقلاب فرهنگی جالب توجه است؛ ایشان اهمیت به تولید و ارائهی بازیهای رایانهای، اسباببازیها و عروسکها برای ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی را از ضرورتهای وظایف آن شورا معرفی کردند. تأکید بر استفاده از ابزار سینما به عنوان رسانهای پر قدرت و عنصری جذاب در اثرگذاری بر روح و جان مخاطبان و بهکارگیری ابتکار عمل در این عرصهها از دیگر مطالبات رهبر معظم انقلاب از شورای انقلاب فرهنگی است.
متأسفانه طی این سالها برونداد فرهنگ جامعه اسلامی ما متناسب با ارزش های ایرانی و اسلامی ما نبوده و بلکه در موارد متعددی در تضاد با آنها حرکت کرده تا جایی که رهبر معظم انقلاب از تعبیر «ولنگاری فرهنگی» از جامعه این روزهای جامعه ما یاد کردند. عدم اهتمام به برندسازی در حوزه اسباب بازی و عروسکها، عدم برنامه ریزی در حوزه بازی های رایانه ای متناسب با ارزشهای دینی جامعه ما، کمکاری در عرصه تولید فیلمهای پر محتوا، ولنگاری در حوزه فیلم های نمایش خانگی، چالش در موضوع عفاف و حجاب و محصولات آن، افت کارکردهای مسجد، چالش فرهنگی در حوزه آموزش و پرورش و دانشگاه ها و بسیاری از موضوعات دیگر که جامعه را بارها در آستانه سقوط قرار داده است.
حال شورای عالی انقلاب فرهنگی فصل نوینی را با حضور حجت الاسلام خسروپناه تجربه می کند و مدعاست که یک فصل تحولی را در این حوزه رقم خواهد زد. این شورا در ساختار دبیرخانه خود با تشکیل چهار ستاد فرهنگی و اجتماعی، علم و فناوری، تعلیم و تربیت و ستاد خانواده و زنان رویکرد تحولی خود را آغاز کرد و بهترین الگو را شکل دهی همین ستادها و میزهای تخصصی دانست که ذیل این چهار رکن شکل می گیرند که به نظر می رسد الگوی مناسبی برای پیگیری ریزموضوعات علمی، فرهنگی و اجتماعی محسوب می شوند.
درباره این رویکردهای تحولی با محمود حاجیلویی دبیر ستاد فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی به گفت و گو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* شورای عالی انقلاب فرهنگی یک فصل تحولی را برای اقدامات خود در دبیرخانه تعریف کرده است. لطفاً ابتدا مقداری درباره این رویکردهای تحولی توضیحاتی به مخاطبان ما بدهید.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در 1400 سند تحول شورا را بر اساس حکم رهبر معظم انقلاب توسط اعضای شورا تدوین کرد. این سند آذر همان سال توسط دکتر رئیسی ابلاغ شد. در این سند درباره دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی یک حکم کلی داده شد. این حکم از این قرار است که دبیرخانه شورا باید 4 ستاد داشته باشد؛ ستاد فرهنگی و اجتماعی، علم و فناوری، تعلیم و تربیت و ستاد خانواده و زنان. قبل از سند تحول، ما ستاد علم و فناوری و ستاد فرهنگ داشتیم.
اولاً در حوزه فرهنگ تصریح بر حوزه اجتماعی شد. حوزه اجتماعی یعنی سیاستگذاری کلان حوزه اجتماعی برعهده شورای عالی است؛ یعنی همان زمان که بحث سازمان و شورای اجتماعی کشور مطرح بود، مسئله سیاستگذاری کلان و نظارت راهبردی با تدبیر رهبر معظم انقلاب در حوزه اجتماعی جزو مأموریت های شورا باقی ماند. این حوزه مأموریتی در ساختار دبیرخانه پس از سند تحول تصریح شد، لذا ستاد فرهنگی تبدیل به ستاد فرهنگی و اجتماعی شد. اما با توجه به حوزه تعلیم و تربیت، این ستاد را از دل علم و فناوری جدا کردند.
* طبیعتاً حوزه خانواده و زنان زیرمجموعه فعالیتهای شماست. درباره این حوزه مهم صحبت میفرمایید.
در بیان رهبر معظم انقلاب در حوزه زنان و خانواده تأکیداتی وجود دارد. در جایی ایشان تأکید بر تأسیس مراکز فرا قوهای برای این حوزه کردند. این مسئله هم سبب این شد ستاد چهارمی شکل بگیرد. ما از ستاد فرهنگی و اجتماعی خدمت شما هستیم.
* با توجه به تحولاتی که در بخش فرهنگی و اجتماعی مواجهیم، این میزهای تخصصی چقدر میتوانند مبتنی بر مسائل روز رویکردشان را تغییر دهند و بروز شوند؟ خیلی جاها سیاستگذاریها و تصمیمگیریهایی صورت میگیرد، اما به قدری کند انجام میشود که آن مسئله از اولویت میافتد. ستاد فرهنگی و اجتماعی چقدر می تواند این چالش را مدیریت کند.
مسئله انعطاف و همراهی با تغییر و تحولات محیط، اصلی در بازطراحیِ ساختاریِ دبیرخانه شورای عالی بوده است. بهتر است بگویم آن بیت الغزل سند تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی، تمهید شکل گیری قرارگاه علم و فرهنگ نظام است؛ یعنی تمام مباحثی که در رابطه با تصریح جایگاه شورای عالی مطرح شد، مناسبات شورای عالی با قوای سه گانه و سایر دستگاه ها، تشریح توصیف کامل وظایف شورای عالی و نهایتاً مسئله دبیرخانه، تماماً با نظرداشت عنصر محوری شکل گیری یا استقرار قرارگاهی شورای عالی بود. قرارگاه برای حل مسئله است. مسئله نیز همان چیزی است که با تغییر محیط ایجاد می شود و یک زمان مشخصی برای پاسخگویی دارد؛ لذا از همان ابتدا بحث بر این بود که چه ساختار پویایی برای دبیرخانه شکل بگیرد. ایده محوری میزهای تخصصی را دکتر خسروپناه مطرح کردند و در گفت و گوهای بین اعضای شورا و مدیران و متخصصان پخته شد و نهایتاً در ساختار وارد شد. به نظرم هر اندازه جلوتر می رویم، آرایش ستادهای چهارگانه دبیرخانه بر اساس میزهای تخصصی، پاسخ خیلی مؤثری برای آرایش قرارگاهی دبیرخانه شورا است که عنصر پایه آن، پویایی است.
این میزها که ساختارهای غیر رسمی اند و متکفل یک حوزه موضوعی تخصصی امتدادیافته از مأموریت شورای عالی است، جایی است که کنشگران دولتی، حاکمیتی، مردمی، خصوصی، دانشگاهی و حوزوی برای حل یک مسئله اولویت دار اقدام می کنند. از طرح ایده و تدوین بسته سیاستی و تصویب طرح گرفته تا پیجویی اجرایی سازی و یا نظارت و ارزیابی بر آن طرح.
میز یک ساختار پویاست که از ساختارهای هرمی عبور کرده است. میزها کاملاً مستعد شرایط پیچیده و در حال تغییر حوزه علم و فرهنگ است. ما اکنون در مرحله استقرار این ساختارها هستیم و امیدواریم با استقرار آنها بتوانیم گامی در راستای قرارگاهی شدن شورا برداریم.
* برای مسئله همپوشانی میزها چه تدبیری شده است؟ مثلاً موضوع فضای فضای مجازی هم ذیل میز تعلیم و تربیت جای می گیرد و هم فرهنگی و اجتماعی.
کاری که اتفاق میافتد این است که ما در برخی از موضوعاتی که بین ستادی است، میزهایی با عنوانهای مشترک داریم؛ مثلاً حوزه عفاف و حجاب موضوعی است که هم در ستاد خانواده و زنان قابل بحث است و هم در ستاد فرهنگی و اجتماعی؛ یعنی بین ستادی است. تقسیم کاری صورت گرفته و توافقی شده است که حوزه نظارتی در ستاد «خانواده و زنان» و حوزه اجرایی سازی، در ستاد «فرهنگی و اجتماعی» تعریف شود. ضمن آنکه در موضوعات مشترک که ستادها، میزهای موضوعیِ مشترک و همنام دارند، کارگروه هایی تشکیل می شود که این کارگروهها وظیفه دارد به صورت فرآیندی، نقش و وظیفه ستادها را به موازات اینکه مسئله و موضوع رشد می کند و به سمت حل مسئله می رود، این وظایف را تنظیم کند. لذا در ابتدا یک توافق داریم و در فرآیند، یک کارگروه. مسئولیت آن کارگروه نوعاً با ستادی می شود که بیشترین ارتباط را با موضوع دارد. زمانی که موضوع به نحوی است که نسبت موضوع با ستاد از حیث برجستگی محسوس نیست، مسئولیت این کارگروه را مرکز رصد و برنامه ریزی و ارزیابی دبیرخانه شورا بر عهده می گیرد.
* در بحث سبک زندگی مدتی است که سیاستگذاری هایی صورت می گیرد، اما تعریف مشخصی از آن صورت نگرفته است. نهادهایی در این باره درگیر هستند، اما در نهایت یک فیلمی اکران می شود که هیچ سنخیتی با فضای فرهنگی کشور ندارد. آیا این چالش در این دوره قابل حل است؟ چرا که ما عمده خروجیهایی که در پرده سینما یا فضای فرهنگی کشور می بینیم، آن چیزی نیست که مطلوب نظام اسلامی باشد و گویی در تعریف سبک زندگی به چالش خوردیم.
وجود اختلاف دیدگاه ها نسبت به مسائل فرهنگی
حوزه سبک زندگی در دبیرخانه شورای عالی یک تاریخی دارد؛ یعنی پس از فرمایشات رهبر معظم انقلاب، در دبیرخانه شورا یک کمیسیون سبک زندگی شکل گرفت. تقریباً یک دهه فعالیت کرد. در این مدت، با تمام کسانی که در حوزه سبک زندگی حرفی داشتند، جلساتی برگزار شد؛ یعنی از تعریف تا پیاده سازی. منتها با توجه به اینکه حوزه سبک زندگی پیچیدگیهایی دارد، برخی آن را مساوی با تمام فرهنگ میدانند و فرهنگ را چیزی جز سبک زندگی نمیدانند. از این جهت این کمیسیون علی رغم اینکه سند راهبردی را با 29 برنامه موضوعی آماده کرد، نه آن سند راهبردی و نه این برنامههای موضوعی، مسیر تصویب را طی نکرد.
حدود 2 سال قبل در معاونت خط مشیگذاری فرهنگی ستاد فرهنگ که مسئولیتش بر عهده بنده بود، مطرح شد که در این حوزه باید کاری صورت گیرد. ما با کمیسیون سبک زندگی جلسات متعددی داشتیم. راهبرد کلان پنجِ نقشه مهندسی فرهنگی کشورمان سبک زندگی است. اقدام ملی اول ذیل این راهبرد کلان، شورای عالی را موظف میکند که باید برنامه جامع سبک زندگی اسلامی ایران را تدوین و ترویج کند. ما ذیل این اقدام ملی که یک تکلیف حقوقی بر عهده دبیرخانه شوراست، مجموعه کارهای شده را مرور کردیم؛ به جمع بندی رسیدیم که اولین کار در حوزه سبک زندگی، این است که باید سندی داشته باشیم که سبک زندگی را تعیین تکلیف کند؛ لذا سند مبانی، اصول و الزامات پیاده سازی برنامه جامع سبک زندگی ایران اسلامی متولد شد. این سند در دهم آبان 1401 مصوب شد و ماه بعد توسط رئیس جمهوری ابلاغ شد.
باید بین مجموعه های عناصر تأثیرگذار توافقی صورت گیرد
در این سند یک تلقّی توافق شده از سبک زندگی را مطرح کردیم. حرف اول این است که اگر در حوزه مهمی بناست ورود کنیم، باید بین مجموعههای عناصر تأثیرگذار در این حوزه توافقی صورت گیرد و چیستی موضوع مطرح شود؛ در هر صورت مسئله سبک زندگی تعریف شد. عرصههای اولویت دار سبک زندگی در 14 عرصه احصاء شد. مبانی سبک زندگی، اصول تدوین برنامه جامع سبک زندگی و الزامات پیاده سازی و اجرای برنامه جامع سبک زندگی هم مطرح شد. در نهایت یک جدول تقسیم کار بین دستگاهی برای تدوین محورهای خرد برنامه جامع سبک زندگی آماده شد. ما با این سند یک گام بلندی برای ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی برداشتیم.
اکنون شرایط مهیاست. ما در ستاد فرهنگی و اجتماعی، میز سبک زندگی اسلامی ایران داریم که متکفل برنامه های 29 گانه سند است. با یکپارچه سازی اینها، برنامه جامع سبک زندگی اسلامی ایرانی متولد می شود. درباره مجری این سند در حال بررسی هستیم. پیشنهاداتی از سوی برخی دستگاهها آمده برای اینکه این میز را عهده دار شوند. برخی از دانشگاه و نیز نخبگان برای همراهی پیشنهاد دادند.
میزهای تخصصی را یا به دستگاه هایی می دهیم که درباره موضوع آن میز نگاه تخصصی دارند. البته ساز و کاری داریم که نگاه های دستگاهی در راهبری آن میز تأثیرگذار نباشد. یا آن میز را به مراگز دانشگاهی و حوزی و نیر برخی نخبگان آن حوزه و یا به تشکلات مردمی واگذار می کنیم. ما تمام این مدلها را اکنون در میزهای تخصصی داریم؛ مثلاً میز مبارزه و پیشگیری از اعتیاد مواد مخدر و الکل را به یک تشکل مردمی به نام قرارگاه تحول اجتماعی شهید اسداللهی دادیم. یا میز عفاف و حجاب را به یکی از دانشگاه های تهران دادیم. یا میز صنایع دستی را به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دادیم. دبیر آن میز، معاون صنایع دستی این میز است.
* بحث برند شدن در زمینه عروسکها یا اسباب بازی کودکان همواره دغدغه مردم این سرزمین بوده است. قشر آسیبپذیر کودکان و نوجوانان اکنون در معرض انواع برندهای خارجی قرار دارند؛ ضمن آنکه بازیهای رایانهای بر شدت آسیب ماجرا افزوده است. مثلاً عروسک باربی یک بازی مشابه هم دارد. در این زمینه به چه تصمیماتی رسیدید و چه برنامهای مدنظر دارید؟
حوزه اسباب بازی یکی از حوزه های موضوعی مهم ما است. ما در حوزه فرهنگی سه بخش بزرگ داریم: رسانه و فضای مجازی، فرهنگ عمومی و سبک زندگی و هنر و صنایع خلاق. 25 میز هم در حوزه فرهنگ داریم که ذیل این سه عرصه کلان جایابی شده است. ذیل هنر و صنایع خلاق، میز اسباب بازی قرار دارد که دبیر آن هم مشخص شده است.
حوزه اسباب بازی نیازمند الگوهای نوین تنظیم گری است
به نظر می رسد حوزه اسباب بازی نیازمند الگوهای نوین تنظیم گری است. شورای عالی مصوبه ای در این حوزه دارد و بر اساس آن، شورایی تشکیل شده و استقرار دارد و کار خودش را دنبال می کند، اما بازار پیچیده شده است. این حوزه پر رقیب است و اقتصاد جدی دارد و مسئله واردات بحث جدی است. امروز تولیدکنندگان خوب و قوی در این حوزه داریم؛ لذا به نظر می رسد با توجه به تغییرات محیطی و ظهور بازیگران جدید در این حوزه، نیازمند این هستیم که با بهره گیری از تجربه ای که در این سالیان با مصوبات شورای عالی داشتیم، به سمت الگوی جدیدی از تنظیم گری در این حوزه حرکت کنیم. در این الگو فعالان این حوزه باید سهم ویژهای اعم از بخش خصوصی و فعالان فرهنگی داشته باشند. باید دستگاه های فرهنگی، اقتصادی و امنیتی در این الگوی تنظیم گری نوین حضور داشته باشند.
داور رویدادی بودم که آن رویداد درباره صادرات محصولات فرهنگی از ایران بود. مجموعه های جوانی از شهرهای مختلف کشور با محصولات خوب در آنجا حضور یافته بودند. در حوزه بازی های رومیزی محصولات خوبی داشتند. ما امروز یک ظرفیت خوبی در این عرصه داریم. تولیدکنندگانی با ایده های خوب داریم. این تولیدکنندگان عموماً متعهد به فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. باید شرایط را از حیث حمایتی و راهبری به سمتی ببریم که این اتفاق بیفتد.
* یکی از راهبردهایی که دولت در پیش گرفته است، مسئله اقتصاد فرهنگ به ویژه در تعامل با کشورهای منطقه است. اهمیت این مسئله هم بر اهل فرهنگ پوشیده نیست. ما محصولات متنوع و متکثری در حوزه فرهنگ و هنر داریم. حال با توجه به قرابت فرهنگی که با برخی کشورهای منطقه داریم، این محصولات باید بازار خود را در این کشورها تثبیت کند.
معتقد به فعالیتهای فرهنگی خود اتکا هستیم
میزی به نام اقتصاد فرهنگ داریم. ما قائل به این هستیم که توجه به اقتصاد امور فرهنگی سبب رونق تولید محصولات فرهنگی با کیفیت می شود. این نگاه را برخی ندارند. ما معتقد به فعالیت های فرهنگی خود اتکا هستیم. ما اعتقاد داریم فرهنگ ایرانی با صادرات محصولات فرهنگی ایرانی منتقل می شود. ما باور داریم کشورهای اسلامی به مصرف محصولات فرهنگی ما رغبت دارند. تمام اینها معنایش این است که شرایط برای رونق اقتصاد فرهنگ بالاست. اقتصاد فرهنگی یک اقتصاد هویت پایه است. اقتصادی است که لوازم شکل گیری و رونقش در داخل ایران است. به جز برخی حوزههای خاص مثل بازیهای رایانه ای و تولید محصولات پویانمایی، خیلی از حوزه هایش نیاز به تکنولوژی های پیچیده ندارد. هر آنچه باید باشد، در ایران است. ما باید زیرساخت رونق اقتصاد فرهنگی را در کشور ایجاد کنیم. از جمله مباحثی که در میز اقتصاد مطرح میکنیم، مسئله مالکیت فکری است. حوزه فرهنگ و کالا و محصول فرهنگی، قائم به ایدهها و خلاقیت های فعالان فرهنگی و هنری است. ما باید بتوانیم بر اساس الگوهای حقوقیِ تعریف شدهای، از این ایده ها و محصولات حمایت کنیم. تا مسئله مالکیت فکری حل نشود، به نظر می رسد ما شاید نتوانیم بازارهای سالمی در این حوزه ایجاد کنیم. تا مسئله مالکیت فکری حل نشود، فعالان فرهنگی، هنرمندان و صاحبان ایده نمی توانند با خیال آسوده ای در این حوزه فعالیت کنند. بنابراین به صورت جدی پیگیر این موضوع هستیم. البته مجلس در این حوزه ورود کرده است. قوه قضائیه برنامه هایی در این راستا دارد. شورای عالی به عنوان نهادی فراقوه ای باید کمک کند مسئله ماکلیت فکری در ایران به شکل مؤثری از طریق مجاری خودش حل شود؛ یعنی یک نوع تسهیل گری و همراه سازی دستگاه های دارای اثر در این حوزه مدنظر است.
مسئله دیگر در این حوزه، صادرات محصولات فرهنگی است. منتها چون ما در این حوزه تجربه های موفق قابل الگوگیری کم داریم، لازم است در این باره تلاشها و تمهیداتی صورت گیرد و دستگاه هایی همراه شوند تا در این حوزه هم شاهد رونق هایی باشیم.
در حوزه صنایع دستی بازارهای خوبی در کشورهای همسایه و حوزه خلیج فارس و حتی کشورهای اروپایی داریم. در حوزه نوشت افزارها فعالان این حوزه با برخی کشورهای اسلامی برنامه هایی دارند. در حوزه پویانمایی و طراحی بازی ها همین طور است. ما می توانیم بازی هایی داشته باشیم که منبعث از فرهنگ منطقه است؛ اینها مزیت های ماست. یعنی وقتی یک بازی یا اسباب بازی از آن سوی دنیا می آید و در اینجا به فروش می رسد، گویای آن است که آنها مؤلفه های فرهنگی ما را لحاظ می کنند، منتها سخت است. مؤلفه های فرهنگی را باید حس کنی. تولیدکننده ایرانی که مستغرق در فرهنگ منطقه است، میتواند مؤلفههای فرهنگی را در محصول خود منعکس کند.
یک زیرساخت دیگر در این حوزه، مسئله حمایت از تولیدکنندگان است. برخی از آنها یک فرد یا فارغ التحصیل دانشگاه هستند. به او کمک شود که ایده خود را در قالب یک شرکتی بسط دهد و در نهایت به محصول برساند.
* با این حساب آیا مدلی که در دانش بنیان ها صورت می گیرد، می توان در حوزه فرهنگ اجرا کرد؟
الان اجراء می شود، منتها باید حوزه حمایتی را تقویت کرد. ما امروز در شرکت های دانش بنیان نسبتاً شرایط و حمایت های خوبی داریم. صندوق هایی شکل گرفته و حامیانی وجود دارد که مؤثرند. بالاخره شرکت های دانش بنیان باعث افتخار ایران است.
به نظر می رسد در حوزه صنایع خلاق، فناوریهای نرم و فرهنگی هم ما باید یک فضای حمایتی هوشمند و هدفمند را ایجاد کنیم.
نیازمند پارکهای تخصصی در حوزه توسعه فناوریهای فرهنگی هستیم
ستاد فناوری های نرم معاونت علمی کارهایی را دنبال می کند. ما در سال 97 در شورای عالی یک سند توسعه فناوریهای نرم و فرهنگی را ابلاغ کردیم؛ یعنی تمهید حقوقی خوبی وجود دارد، منتها کافی نیست. ما نیازمند پارکهای تخصصی در این حوزه هستیم. مراکز رشد و خانههای خلاق باید به عنوان یک زنجیره به هم پیویسته، زیست بوم این حوزه را شکل و ارتقاء دهند.
حوزه مؤسسات فرهنگی، فناوریهای نرم و صنایع خلاق، به نظر می رسد مزیت مطلق جمهوری اسلامی ایران است. معنایش این است که سرمایه گذاری در این حوزه ها ما را به سرعت وارد بازار جهانی میکند که هم هویت خود را حفظ و بیان می کنیم و هم از مواهب اقتصادی آن بهره مند می شویم.
تمهیدات قانونی درباره اتاقهای فرار را مدنظر داریم
* اما یکی از مسائلی که اکثراً نوجوانان و کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد، حوزه بازی های رایانه ای و غیر رایانه ای است؛ مثلاً یکی از بازی های رایج اتاق های فرار است که سمت و سویی فرهنگی ندارد. برنامه ای برای اتاق های فرار دارید؟
درباره اتاق های فرار در شورای عالی بحث می شود. وزارت کشور، وزارت ارشاد و وزارت ورزش هم ورود کرده اند. بنابراین یک مسئله ای بین این دستگاه هاست. ایده، ایده جذابی است که با استقبال جوانان و نوجوانان همراه شده است. به نظرم می رسد، می شود آن را تقویت کرد. برخی از کژ کارکردهایی که برخی سودجویان انجام می دهند، شرایطی ایجاد کرده که تصمیم تنظیم گرانه در این حوزه صورت بگیرد. ما در دبیرخانه شورا به دنبال تمهیداتی قانونی هستیم تا مرجع نظارت و ساماندهی این حوزه را با گفت و گو با کنشگران این حوزه مشخص کنیم. ما قائل هستیم این مسئله باید در بستر فرهنگی بیاید.
ستاد مبارزه با مواد مخدر، اتاق نجات طراحی کرد. مثل ایده اتاق فرار بود. استقبال خوبی صورت گرفت. سناریویی که طراحی شده بود، کاملاً با فضای آشنایی با الگوهای پیشگیری و توانمند کردن نوجوان برای مواجهه فعال با مواد مخدر و الکل بود.
ریشه نابسمانی ها عدم نظارت است
* اما در حوزه شبکه نمایش های خانگی آسیبی که امروز این بستر به فرهنگ عمومی وارد می کند، سبب هدررفت تلاش هایی می شود که در زمینه فرهنگ صورت می گیرد. ما هر اندازه کار فرهنگی کنیم و تولیدات هنری ما در مسیر خلاف جهت فرهنگ ایرانی اسلامی حرکت کنند، عملاً کارها بیهوده و بی ثمر می شود. این ولنگاری در عرصه نمایش خانگی تا کجا ادامه دارد و چه راهکاری می توان درباره آن اندیشید؟
رهبر معظم انقلاب جمله ای دارند که بر اساس آن، تأکید بر نظارت خیلی جدی است؛ اساساً نظارت جزو وظایف مدیر است. در حوزه هایی که نابسامانی می بینیم، ریشه اش کم کاری در نظارت است. یعنی نظارت مؤثر باید صورت گیرد. در جاهایی که غفلت کردیم، لطمه خوردیم.
درباره نمایش خانگی از اوایل دهه 90 مباحثی مطرح بود. گفت و گویی حول تقسیم کار بین وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان صدا و سیما در جریان بود. همچنان که تغییراتی را در اوضاع فرهنگ عمومی با پررنگ شدن فضای مجازی و ظهور شبکههای اجتماعی و نوع دسترسیهای مخاطبان به محتواهای فرهنگی از طریق فضای مجازی شاهد بودیم. اما گفت و گوها حول تقسیم کار جدید است به این صورت که در این شرایط جدید در مصادیق نوپدید و در حوزه های مأموریتی قبلی چکار کنیم؟ توافقاتی صورت می گیرد و در نهایت بحث ناتمام می ماند. کار به شورای عالی انقلاب فرهنگی کشید. در این شورا یک تصمیم موقت و یک تصمیم پایهای گرفته شد. تصمیم موقت این بود که در مصادیق پر تکرار در مسئله صوت و تصویر فراگیر و نمایش خانگی، حوزههای کاری این دو دستگاه روشن شود، منتها درباره مسئله تنظیمگری در حوزه صوت و تصویر فراگیر و نمایش خانگی در بند پایانی این مصوبه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه را موظف کرد سیاستها و ضوابط آن را در همکاری با وزارت ارشاد و صدا و سیما آماده کند. این مصوبه در کمیته ای که اعضای بیشتری از دستگاه ها و خبرگان حضور داشتند، توسط شورای عالی تصویب شد.
پیش نویس اولیه سیاست ها و ضوابط حوزه صوت و تصویر فراگیر به زودی آماده می شود
این کار در میز نمایش خانگی ستاد فرهنگی اجتماعی دنبال می شود. به واسطه حساسیت آن، تولیت این حوزه بر عهده یکی از اعضای شورای عالی و با رأی شورا قرار گرفت. ایشان از همان ابتدا در چند لایه کارشان را آغاز کردند. از یک سو با مجموعههای دانشگاهی و پژوهشگاهی گفت و گو میکنند و آخرین نگاه ها در حوزه تنظیم گیری درباره صوت و تصویر فراگیر را بررسی می کنند. تجربیات 10 کشور موفق در حوزه تنظیم گری بررسی شده است. از سوی دیگر با عوامل رسمی و غیر رسمی گفت و گوهایی صورت گرفته است. با کنشگران حوزه نمایش خانگی از تهیه کنندگان بنام تا برخی بازیگران و حتی گروه های مردمی این حوزه نشست ها و مصاحبه های مفصلی انجام گرفته است. امروز نتایج این گفت و گوها و بررسی تجربیات کشورمان و تجربیات جهانی در میزهای گفت و گویی بررسی می شود. پیش نویس اولیه سیاستها و ضوابط حوزه صوت و تصویر فراگیر به زودی آماده می شود و مراحل نهایی سازی و تصویب خود را طی خواهد کرد.
شبکههای اجتماعی تأثیر مخربتری از نمایش خانگی دارد
منتها روایت در جامعه این است که یک نمایش خانگی فضای فرهنگ عمومی کشور را خراب می کند یا خراب کرده، پس باید با آن برخورد کرد. من در این روایت یک تردیدی بکنم. نمی خواهم بگویم این حرف غلط است و اثر آن کم است بلکه اثرگذار بالایی دارد. اما اگر فرزندان خود را در نظر بگیرید، بیش از نمایش خانگی، از مشاهدات و زیست شان در فضای مجازی آسیب می بینند. خیلی از کلیپ ها و محتواها در فضای مجازی در دسترسی کودک و نوجوان ماست و سبک زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. معتقدم ضمن تأکید بر مؤثر بودن نمایش خانگی که شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود کرده، در این حوزه هم توجه ویژه داشته باشیم. امروز کودک و نوجوان ایرانی در فضای مجازی بی محافظ است. ما در این حوزه یک نوع رهاشدگی داریم. مسئله سواد رسانه یکی از میزهای تخصصی ستاد فرهنگی و اجتماعی است. شما به جوان و نوجوان ما نگاه کنید؛ چقدر از حیث فضای مجازی به گونه ای هستند که می توانند از مخاطرات زندگی و گشت و گذر در فضای مجازی مصون بمانند؟
* یکی از ضروتهایی که خلأ آن احساس می شود، موضوع پدافند غیر عامل در حوزه فرهنگ کشور است که بر عهده حکومت است. بالاخره در حوزه فضای مجازی چه کسی متولی اصلی است و اگر هست چرا این همه وادادگی وجود دارد. در حوزه شبکه های مجازی و فیلترینگ و عدم فیلترینگ همین الان هم چالش داریم. از یک طرف فیلتر می کنند و از طرف دیگر فیلترشکن می فروشند. خود مسئولان امر در رفتارشان تضاد وجود دارد، آن وقت چه انتظاری می توان از مردم داشت. گویی متولیان امر راضی به وضع موجودند و علناً با فیلترشکن ها تخلف صورت می گیرد و هیچ دستگاهی هم صدایش در نمی آید. آن وقت که یک آشوب با محوریت همین شبکه های مجازی در کشور رخ می دهد و سرمایه های ملی و فرهنگی ما تخریب می شود، همه همدیگر را متهم می کنند. وضعیت خنده دار و مضحکی شده است. بنابراین این رهاشدگی که اشاره می کنید، از بالاست. بالاخره موضوع نظارت و ارزیابی این حوزه بر عهده شما هست یا خیر؟
حقیقت آن است که ما امروز سازمان های رسمی و تشکلات مردمی موظف در حوزه ارتقای سواد رسانه ای داریم، اما جریان فراگیر برای ارتقای سواد مجازی آحاد مردم در کشور وجود ندارد. این امر شرایط را خطیر و مسئولیت را سنگین می کند. به نظرم در غرب هم اینگونه نیست. ضمن آنکه امروز شما در گوشه فیلم های رسانه ملی مثبت 14 می خورد. بازی هایی که فروخته می شود رده سنی دارد. اما ضمانت اجرایی آن کجاست. بخشی از ضمانت اجرایی آن به تولیدکننده اثر باز می گردد و او مسئولیت فرهنگی دارد. او باید ساز و کار احراز شرایط سنی مخاطب را داشته باشد که ندارد. فکر نمی کنم در کشورهای دیگر بچه ها به راحتی به هر محتوایی دست یابند. حالا یک محتواهایی هستند که مرجع آن مشخص نیست منتها محتواهایی که در سکوهای دارای نام و نشان دنبال می شود و رده بندی سنی دارد، شاید یکی از بحثهایی که در سیاست نمایش خانگی باید دیده شود، این است که خود سکو بر اساس مسئولیت فرهنگی اش ساز و کاری برای احراز شرایط سنی برای مخاطبانش داشته باشد. در هر حال، مخاطب ما کار کیفی را می بیند.
بنابراین اگر بخواهم دوباره صحبتم را شفاف کنم، باید بگویم این روایت که نمایش خانگی فرهنگ عمومی مردم را نابود کرده، پس باید یک ورود جدی سلبی و ایجابی داشته باشیم، مقدمه اش محل بحث است. نه اینکه نمایش خانگی اثرگذار نیست بلکه اثرگذار است. در پیوست حکمی هم که رهبر معظم انقلاب به شورای عالی دادند، تصریح بر نمایش خانگی بود؛ اما واقعیت این است که باید درباره زیست کودک و نوجوان ما در فضای مجازی که بدون نظارت های مؤثر و ابزارهای نگهدارنده و به معنای کامل رهاشدگی کودک و نوجوان در فضای مجازی است، فکری جدی کنیم. یک بخش آن را در میز فضای مجازی باید پیگیری کنیم.
* ما نمونه ملک سلیمان یا یوسف نبی و سایر فیلم های مذهبی را در کشور داریم که از استقبال خوبی برخوردارند، اما عده ای با تصورات غلط خود این واقعیت عینی را قبول نمی کنند و می گویند ذائقه مردم تغییر کرده و باید فیلم هایی که اکنون در شبکه خانگی یا حتی سریال های کم محتوای تلویزیونی می بینیم برای مردم اکران کنیم. در حالی که ذائقه ملت ما صدها سال است که با فرهنگ قرآن و عترت و مفاهیم دینی گره خورده. برای همین فیلم یوسف نبی خیابان ها خالی می شد و اکنون هم که بازپخش شد، خیلی از جوانان ما حتی در مترو قسمت هایی که ندیده بودند را دوباره می بینند. برای فیلم ملک سلیمان علی رغم تلاش های مذبوحانه ای که عده ای برای به حاشیه بردن آن داشتند، مثل اکران همزمان یک فیلمِ بی کیفیت و خالی از محتوا با آن، نتوانستند جلوی استقبال مردم را بگیرند و آمریکا هم تمام سعی خود را به کار برد این فیلم در کشورهای غربی اکران نشود. وقتی ما نمونه های موفق داریم چرا عده ای سعی می کنند ذائقه مردم را به سمت محتواهای مبتذل و بی محتوا سوق دهند، همواره برای ما سؤال بوده.
سؤال این است که آیا با تحفظ ارزشهای مقبول فرهنگ ایرانی اسلامی، ما میتوانیم یک محصول دارای مخاطب تولید کنیم؟ باید بگوییم بله. همان طور که گفتید نمونه هم دارد. نمونه ها کم نیستند. به نظرم با یک انفعالی در تهیه کنندگان و کارگردانان نسبت به فرهنگ ایرانی اسلامی مواجهیم.
* این چالش را یک لایه عقب تر می دانم و تقصیر را متوجه مراکز دانشگاهی و پژوهشگاهی در حوزه معارف اسلامی و حتی حوزه های علمیه می کنیم. رهبر معظم انقلاب بارها حوزه های علمیه را دعوت به ورود به عرصه هنر کردند. هنرمند کارش به فرم در آوردن محتواست. محتوا را باید مراکز دانشگاهی و حوزوی آماده کنند. آن عده هم که تولیدات مذهبی داشتند، خودشان تحقیق کردند و یک تیم محتوایی برای خود فراهم کردند. با وجود این همه پژوهشگاه های حوزوی و دانشگاه های معارفی، متأسفانه بازخوردی از آنها در بستر هنر نمی بینیم و گویی برای این دریای عظیم محتوای دینی برنامه ای ندارند تا به تصویر کشیده شوند؛ مشغول درس و بحث های خود شدند و مردم را تا همان حد عمل به شرعیات که ضروری است نگه داشتند؛ لذا ما در بین 14 معصوم، طی این 5 دهه، تنها برای 5 تن از ایشان فیلم ساختیم. خب این یک درد جامعه ماست و معمایی عجیب که چرا با وجود این الگوها و نمادهای انسانی و الهی فیلم های فاخری تولید نمی شود؟ جامعه ای که در همین مراسم اربعین از تمام اقشار حضور حداکثری دارند و در ایام محرم و فاطمیه و ... هیئات را پر می کنند.
خب از این بحث بگذریم. درباره فصل تحولی شورای عالی انقلاب فرهنگی اگر نکاتی مانده بفرمایید.
فصل تحولی شورا بر 4 پایه استوار است. پایه اول، تعامل و همراهی صمیمی با دستگاه ها حوزه علم و فرهنگ بدون مداخله در عملیات است. شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد عالی سیاستگذار علم و فرهنگ، خود را متکفل سیاستگذاری و برنامه ریزی علم و فرهنگ کشور می داند و لایه عملیات را کاملاً در حوزه فعالیت دستگاه ها می داند. منتها برای ترجمه آن سیاست ها و برنامه های ملموس و شدنی، با دستگاه ها ارتباط صمیمی دارد.
پایه دوم این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در فصل تحول خود برای تعامل با مجموعه های خبرگانی و نخبگانی حوزوی و دانشگاهی یا با نظام دانایی کشور برنامه دارد. شکل گیری میزهای تخصصی یکی از تدابیر مؤثر در این حوزه است. میز، جایی است که فضای گفت و شنود بین خبرگان و نخبگان با دستگاه های حاکمیتی حول یک مسئله مهم است. امروز در ستاد فرهنگی و اجتماعی با خیلی از اندیشکده های این حوزه در ارتباطیم و این کار را ادامه می دهیم. دبیرخانه شورای عالی یک سامانه جمع سپاری دارد که ما برخی از اسناد فرهنگی را برای اولین بار در معرض گفت و گو قرار دادیم. سند مسجد از جمله آنهاست. بحث بازسازی انقلابی ساختاری فرهنگ از حوزه هایی است که در همین بستر جمع سپاری محل گفت و گو شد. پس توسعه شبکه نخبگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و تشکیل آن عقبه فکری، پایه دوم است.
پایه سوم، بحث مردم است. امروز در ادبیات اداره و سیاست گذاری در دنیا، مسئله تأمین مشارکت مردم در اداره و سیاستگذاری پذیرفته شده است، منتها نکته این است که شکل گیری انقلاب اسلامی با مردم اتفاق افتاد. امام خمینی (ره) تأکید دارند که برای حل مسائل، دستمان را به سوی مردم دراز می کنیم. تجلی آن، برخی نهادهای فرهنگی شدند که کاملاً پایه مردمی داشتند و تا امروز هم از مواهب آن بهره مندیم. یعنی جدای از ادبیات علمی یا تجربه جهانی، ما یک تجربه در تاریخ معاصر ایران داریم. یک وقتی غفلتی به ویژه در حوزه فرهنگ شده که پیگیر آن هستیم.
* با توجه به تأکیدی که در موضوع فعالیت های مردم نهاد دارید، چه ساز و کارهایی برای مشارکت گروه های مردمی تدبیر کردید؟
ما در میزهایی که تعریف کردیم، فعالان مردمی را مشارکت دادیم. میزی به نام تحقق جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی داریم. از بحث های جدی آن، مردمی سازی فرهنگ است. البته فاصله ای با نگاه های رهبر معظم انقلاب داریم منتها در حال انجام است.
یک نمونه بگویم؛ ما در تدوین برش های استانی در نقشه مهندسی فرهنگی، تأکیدمان این است که این نقشه مهندسی باید توسط مجموعه های مردمی انجام شود؛ یعنی هیچ کدام از آن پروژه ها توسط دستگاه ها انجام نمی شود. دستگاه ها در لایه پشتیبانی و نظارتی قرار می گیرند و مجری کار، مردم هستند. امروز در شوراهای اقماری دبیرخانه شورای عالی، مسئله وجوب به نگاه مردمی در تدوین، در راهبری و در نظارت یک مسئله جدی است، منتها زیرساخت های آن کاملاً مهیا نیست. من از یک حرف محقق صحبت نمی کنم بلکه از یک رویکرد زنده در دبیرخانه صحبت می کنم.
صاحب فناوری نرم در تدوین سندهای ملی قابل اجرا هستیم
پایه چهارم نیز تکیه بر فناوری های نرمِ بومیِ سیاستگذاری چه در تدوین، چه در اجرا و چه در نظارت است. ما امروز به واسطه تجربه ای که در ایران و در تدوین سندهای توسعه 5 ساله و در تدوین سندهای ملی در شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتیم، صاحب یک فناوری نرم در تدوین سندهای ملی قابل اجرا هستیم. این حرف مهمی است. پایه چهارم، رفتن به سمت سندهای ملیِ دارای ظرفیت اجراشدنی بالا هستند. یک سندی که نوشته شود و بگویید من فهمی از مفاد آن ندارم چه فایده ای دارد؟ پس ساده نویسی و دوری از ابهام مهم است.
این چهار پایه به نظرم چهار رکن اصلی در تحقق هویت قراگاهی شورای عالی فرهنگی است که ما در تمام این چهار حوزه اقدامات چشم نواز و دلگرم کننده ای داریم.
انتهای پیام/