نگاهی به کتاب عاشوایی «بینایی»/ انسان بر سر دوراهی جهنم و رحمت خدا

نگاهی به کتاب عاشوایی «بینایی»/ انسان بر سر دوراهی جهنم و رحمت خدا

«بینایی» تذکر این نکتهٔ تکان‌دهنده و بی‌نهایت جدی است که نحوهٔ مرگ، زمان و مکان مرگ ما، نتیجهٔ مستقیم انتخاب‌ها، تصمیم‌ها و حتی نحوهٔ زندگی ما است؛ بزنگاه‌هایی که دوراهیِ جهنم و رحمت خدا است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب بینایی، نوشتهٔامین بابازاده کتابی متفاوت و البته قابل تامل درباره عاشورا است. کتاب بینایی، روایت مستقلی از اصحاب امام غیر از بنی هاشم تا شهادت آنهاست. وجه تمایز کتاب بینایی در مقایسه با کتاب‌های دیگری که در باب عاشورا نوشته می‌شود در این است که در این کتاب بخش "بیان" وجود دارد که وجود آن جهت فضاسازی روایی و تاریخی است؛ قسمت بیان اشاره به نکته‌هایی از رفتار و گفته‌های اصحاب و امام خطاب به اصحاب است که جنبه‌های معرفتی و تاریخی دارند. آزاده جهان‌احمدی از نویسندگان کشورمان یادداشتی بر این کتاب نوشته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، در ادامه می‌آید:

از مهم‌ترین عوامل بازدارندهٔ روند تکاملی جامعه و بزرگ‌ترین آفت انقلاب و حرکت‌های سازنده، آمیزش خطوط انحرافی و جریانات منفی با مایه‌های اصیل و پاک و برحق است. «حق و باطل» گاه آنچنان به هم می‌آمیزد که تمیز و جدایی آن‌ها از یکدیگر، محتاج ایجاد سیل و موج قوی است تا لاشه‌ها را از درون دریای جامعه به بیرون پرتاب کند و گوهرها، مرجان‌ها و یاقوت‌ها را در درون بپرورد.

حق و باطل گاه مانند کف و آب‌اند که تشخیص و جدایی آنان ساده است و گاه آنچنان به هم مخلوط شده‌اند که باید با حرکت‌های تند و پرحرارت از هم جدا شوند.

انتخاب آگاهانهٔ «شهادت» در سایهٔ تفکر صحیح، در چنین مواردی نقش خود را ایفا می‌کند. شهادت چنان حرارت و سوزی می‌آفریند و چنان حرکت و تکانی را به وجود می‌آورد که حق و طرفدارانش، از باطل و پیروانش به خوبی جدا می‌شوند.

شهادتِ شجاعانه، نقشِ جدا کردن و شناساندن و سرانجامْ رشد و نموّ حق و نابودی باطل را به طور احسن و اکمل در جامعه ایفا می‌کند و با این اثر، اجتماع را از رکود و جمود و انزوا خارج می‌سازد و با تصفیهٔ عمیق، پویایی، بالندگی و کمال جامعه را تضمین می‌کند.

شهادت برترین کامیابی و فوز عظیم است

مگر نه این است که مرگ به سراغ همه خواهد آمد و گریزی از آن نیست؟! پس چه بهتر آن‌که با مردنْ معامله‌ای انجام شود و در برابر دادن سرمایهٔ حیات و قربانی شدن، سود و نتیجه‌ای بزرگ عایدمان شود.

شهادت که نتیجهٔ سلامت روان، روحیهٔ شجاعت و انتخاب آگاهانه است، مقاومت و پویایی جامعه را به دنبال دارد؛ چراکه ریشه در قدرت، قوّت، صبر، استقامت، مبارزه با کفر، انسجام، آخرت‌خواهی و ظرفیت بالا دارد و این عوامل در مجموع، مقاومت جامعه را بالا برده و اجتماعی را متحرک، پویا و سازنده می‌سازد. شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می‌کنند، به جامعه ظرفیت روحی می‌بخشند و ضعف و سستی را از بین می‌برند؛ و هر جامعه‌ای که افراد آن این‌گونه باشند، مشمول رحمت و نصرت خداوند هستند، و دیگر شکست نخواهند خورد که: «إنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ»؛ اگر خدا یاری‌تان کرد، دیگر کسی بر شما غلبه نمی‌کند.

در تفکر شیعی، برترین کامیابی، بزرگ‌ترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، عظیم‌ترین فوز، نیکوترین نیکی، رفیع‌ترین مرتبت و عالی‌ترین رتبه و گران‌مایه‌ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است و برای شهید، گران‌بهاترین اوقات و شکوهمندترین لحظه‌ها و زیباترین زمان‌ها، ساعتی است که پیروزمندانه به دست دشمنان پستِ بیگانه، به مرگ شرافت‌مندانه نائل شود و جام شهادت را به لب گرفته، آن را به بهای جان خریداری کند.

اینک او شهید است؛ یعنی تجسّم و عینیت‌یافته و شکل‌گرفتهٔ مکتب تشیع و الگو و معیاری برای همهٔ بشریت. نشانهٔ ماندگاری یک واقعه، نسبتِ آن با حقیقت است. آن واقعه‌ای را که در پس غبارهای زمان و تاریخ بماند و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شود، یک قدرت الهی باید خلق و حفظ کند؛ چراکه لاجرم آنچه مربوط به انسان بما هو انسان است، دچار فراموشی تدریجی در زمان خواهد شد. شهادت از آن دسته مفاهیم در دکترین شیعی است که به پاس خونِ ریخته‌شده در راه خدا، ماندگار است.

آنچه در عاشورای سال 61 هجری در بیابان‌های تفتیدهٔ عراق رقم خورد، مشمول قاعدهٔ «خلق و حفظ الهی» است. دربارهٔ کربلا و عاشورای حسین(ع) زیاد گفته و شنیده‌ایم به قاعدهٔ هر سال محرم و صفر؛ خاصه دههٔ اول و خاصه اربعین سیدالشهدا(ع). این تکرار گاهی ما را به ورطهٔ مکررات کشانده است. واقعهٔ عاشورا فقط یک واقعه در بستر تاریخ نیست؛ حتی تنها واقعه‌ای دارای ابعاد و وجوه گوناگون هم نیست. در «بینایی» نویسنده تمرکزش را از همراهان امام از قبیلهٔ بنی‌هاشم منصرف کرده و اتفاقاً به آدم‌ها و همراهانی پرداخته که هرچند از قبیلهٔ حضرت حسین(ع) نیستند، در عاقبت‌به‌خیری و رستگاری هم‌قبیلهٔ امام بودند. «بینایی» دربارهٔ والاترین اصحاب تاریخ تا عاشوراست؛ کتابی کم‌حجم، خوش‌خوان و روان که نویسنده در آن اصحاب حضرت سیدالشهدا(ع) را از دلِ تاریخ بیرون کشیده و با شیوهٔ توصیفی ـ روایی، مقابل ایرانیِ شیعیِ معاصر در سده 15 شمسی قرار داده است.

در وهلهٔ نخست، آنچه خلأ وجودش در کتاب احساس می‌شود، فهرستی تفصیلی است تا مخاطب کتاب، در اولین مواجهه با کتاب و حین مطالعهٔ آن، بداند بنا است چه مطلبی را کجا بخواند.

 

در پارهٔ نخست و بعد از مقدمهٔ کوتاهی دربارهٔ سال‌های پایانیِ خلافت معاویه و گرفتن بیعت برای یزید، نویسنده سراغ همراهان حضرت می‌رود و مخاطب را با اصحاب امام از قبایل گوناگون عرب آشنا می‌کند. معرفی اصحاب در این کتاب بر اساس قبیلهٔ آن‌ها است تا هر کدام از اصحاب، در دسته و تیرهٔ خود شناخته شوند و از این رهگذر، پی به رابطهٔ برخی اصحاب با هم ببریم؛ آدم‌هایی ظاهراً معمولی که همگی گرد شمع وجود امام جمع شدند.

پارهٔ دوم کتاب، خواننده را به روز تاسوعا می‌برد؛ روز نهم محرم سال 61. و همهٔ آن‌هایی را که در پارهٔ اولِ کتاب با آن‌ها آشنا شدیم، در روز نهم محرم می‌بینیم و می‌شنویم. بینایی، تذکر این نکتهٔ تکان‌دهنده و بی‌نهایت جدی است که نحوهٔ مرگ، زمان و مکان مرگ ما، نتیجهٔ مستقیم انتخاب‌ها، تصمیم‌ها و حتی نحوهٔ زندگی ما است؛ بزنگاه‌هایی که دوراهیِ جهنم و رحمت خدا است.

متن کتاب یک کل ساختاریافته کرانمند متشکل از نشانه‌های زبانی است که مانند هر متن دیگری مجموعه‌ای از یک پیکره‌واره زبان بنیاد دارای راوی  است. در بینایی بعد از توصیف و روایت که شتاب قابل قبولی دارد و فارغ از مرثیه و هیجان و احساسات است، نویسنده در مقام راوی از متن توصیفی گسسته و در قالب «بیان» از منظر خودش به شهید در بستر واقعه، که همانا رویارویی خیر مطلق در برابر شرّ مطلق است، می‌نگرد.

در جای‌جای بیان‌ها مدام به خواننده تذکری در باب حقیقت وجودی امام می‌دهد. حقیقت امامت در دکترین شیعه حقیقتی شگرف و در عین حال مستند به توصیفات معصوم است. از منظر شیعی امام به معنای تام و تمام کلمه لنگر هستی‌ است از این‌رو انقیاد و تسلیم در مقابل این حقیقت انسان را در مسیر درست هدف از خلقت قرار می‌دهد. تو برای چه آفریده شدی؟

یکی دیگر از ویژگی‌های روایی این اثر فقدان تخیل در روایت است. یعنی نویسنده عامدانه از ورود عناصری که می‌توانند متن را واجد جزئیات جذاب کنند خودداری کرده است. این امر در کتابی که مستقیم به واقعه عاشورا به عنوان یک رخداد وقوع یافته (fact) در تاریخ می‌نگرد از محاسن محسوب می‌شود. حسن از نظر قابلیت استناد تاریخی است، چنانکه در زیرعنوان روی جلد از اصطلاح روایت مستند استفاده شده است.

این دوری از فوران احساسات، نکتهٔ مثبت کتاب است. من بینایی را در راستای وسعت ادراک مخاطب از همراهان امام می‌بینم؛ معیّتی که نتیجهٔ تقوا در زندگی و توفیقی الهی است. در همین راستا، طرح جلد کتاب را باید در خدمت کلّیت محتوا تحلیل کرد؛ یعنی تکه‌های آینه که فی‌نفسه از خود هیچ تلألویی ندارند، مگر با تابیدن آن آفتابِ یگانه و الهی.

در مجموع، «بینایی» نمونه‌ای قابل دفاع و قبول در ادبیات روایی عاشورا است که می‌توان آن را با طیب خاطر به مخاطب پیشنهاد داد.

کتاب «بینایی» نوشته امین بابازاده را انتشارات شهید کاظمی منتشر کرده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران