جلسه نقد کتاب «جسارت‌های هیوا» برگزار شد/ استحکام ایل را در قدرت زنانش می‌دیدم

جلسه نقد کتاب «جسارت‌های هیوا» برگزار شد/ استحکام ایل را در قدرت زنانش می‌دیدم

نکو گفت: به عنوان نویسنده جسارت هیوا، استحکام ایل را در قدرت زنانش می‌دیدم. احساس می‌کردم واقعاً اگر زن ایلیاتی خشن باشد و محبت نکند و به دختران و پسران ایل درس محبت را یاد ندهد، چیزی از این ایل باقی نمی‌ماند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، نشست نقد و بررسی کتاب جسارت هیوا که نشرسرای خودنویس آن را منتشر کرده است، با حضور فرزانه نکو (نویسنده) و هادی خورشاهیان (منتقد و کارشناس ادبی) برگزار شد.

هادی خورشاهیان گفت:  هنگام خواندن جسارت هیوا بارها گریه کردم و چیزی که باعث سرازیر شدن اشک‌هایم می‌شد، واقعی بودن و ملموس بودن آدم‌ها و ماجراها بود. درحدی که گاه دخترم، من را می‌دید و می‌گفت: پنجمین بار است که گریه می‌کنی . احساس در رمان، فیلم و یا هرچیز دیگری بسیار مهم است و جسارت هیوا دفعات متعددی روی احساسات من تأثیر گذاشت.

وی افزود: علاوه بر احساس چیز دیگری که در رمان بسیار اهمیت دارد قضاوت نکردن آدم‌ها است که در کار خانم نکو نیز به‌خوبی نمود دارد. نویسنده اثر تلاش کرده تا گاه و بی‌گاه شخصیت‌هایش را قضاوت نکند و در این کار موفق بوده. فضایی که نویسنده برای مخاطب از سال 1330 تا 1360 ساخته آنقدر جذاب بود که من این مسیر را با تمام شخصیت‌ها راه آمدم بی‌آنکه خسته شوم. وقایع داستانی، شخصیت‌پردازی و روایت، بسیار خوب بودند. اما ازدیاد صفحاتی که نویسنده به‌جای نشان دادن، مستقیماً حرفش را می‌گفت، کمی اذیتم می‌کرد.

خورشاهیان گفت: البته که نشان دادن به جای گفتن، همیشه شدنی نیست و گاهی شعار است. اما می‌شود تا حدودی به آن پایبند بود.  زمانی که جسارت هیوا را می‌خواندم آنقدر خوش‌خوان بود، که تلفنی از یکی از دوستان، پرسیدم مشاور متن این داستان چه کسی بوده؟ جسارت هیوا از نظر عاطفی بسیار قوی است و پایان‌بندی خوبی دارد.

فرزانه نکو گفت: زمانی که می‌خواستم قصه یکی از شخصیت‌های داستانم را بنویسم با همسرم بازیگری می‌کردیم و او خیلی جاها من را برای تعریف واقعیت، متعادل‌تر می‌کرد. من با نوشتن جسارت هیوا تمام آنچه درونم بود و لازم می‌دانستم را مطرح کردم.

وی‌افزود: سال 68 یک عمل جراحی در بیمارستان طالقانی داشتم.  بستری بودم که یک‌مرتبه دیدم دختر خانمی با لباس لری، می‌خواهد راه برود اما یک پا ندارد. زمانی که پرستارها پای مصنوعی را به پای او بستند، دختر فکر می‌کرد که هزار کیلو شده است. می‌گفت: چقدر سنگین شده‌ام! از چند نفر علت از دست دادن پایش را پرسیدم. به من گفتند: یک روز در باغ پایش شکست و به دلیل نداشتن امکانات در روستا، اهالی مجبور شدند پایش را قطع کنند. ایده اولیه جسارت هیوا از همان‌جا شکل گرفت. از سال 1368 آنقدر با این دختر در خیالاتم حرف زدم که حالا به اینجا رسیده‌ام. هنگام نوشتن داستان، اسامی کاراکترها دائم در سرم تغییر می‌کردند. در نهایت دوست داشتم که اسم شخصیت اصلی هیوا باشد، به‌خاطر فریادرسی، امید داشتن و جسور بودن.

نکو اظهار داشت: به نظر من زن موفق، زنی است که می‌تواند خودش را نه تنها در ایل بلکه در تمام دنیا مطرح کند و با وجود تمام محدودیت‌هایی که وجود دارد بدرخشد. من این جسارت زنانه را دوست داشتم و دلم می‌خواست در کتابم باشد. درواقع جسارت هیوا دیالوگ‌های من با یک تخیل است. من هرگز به غرب کشور نرفتم، به ایل نرفتم اما تا دل‌تان بخواهد از سال 68­ هرکتابی، هر فیلمی و هر آدمی از ایل را دیدم به او چسبیدم و جذبش شدم. لحظه لحظه با او صحبت کردم و یاد گرفتم.

این نویسنده اظهار داشت: من بی‌بی صاحب‌جان را زندگی کردم. احساسم این بود که آن کویر، یا آن سختی زندگی، کوه و کمر و آن رودخانه وحشی، یک پشتوانه می‌خواهد برای نگه داشتن این آدم‌ها. من شخصاً به عنوان نویسنده جسارت هیوا، استحکام ایل را در قدرت زنانش می‌دیدم. احساس می‌کردم واقعاً اگر زن ایلیاتی خشن باشد و محبت نکند و به دختران و پسران ایل درس محبت را یاد ندهد، چیزی از این ایل باقی نمی‌ماند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران