تغییر اولویتها در نظام بینالملل و انتقال قدرت از "آتلانتیک" به "پاسفیک"|گفتگو با ابوالفتح
امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل بینالملل معتقد است که تغییرات مهمی در نظام بینالملل در حال رخ دادن است؛ جنگ اوکراین و جنگهایی هم که در منطقه به وقوع پیوسته در همین راستا و نزاع دو نیروی برهمزنندگان و حافظان وضع موجود است که در دنیا فراگیر شده است.
امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل بین المللی در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم در خصوص سخنان رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه دنیا در حال تغییر است و این تغییرات اساسی و بزرگ میباشد، اظهار داشت: هر پدیده اجتماعی در حال تغییر است و هیچ چیز به شکل سکون وجود دارد.
وی در این رابطه به سخنان یکی از فلاسفه یونان باستان اشاره کرد و گفت: او میگوید که انسانها فقط یک بار میتوانند وارد رودخانه شوند. بار دوم که وارد شوند، دیگر آن رودخانه قبلی نیست. این بدان معناست که همه چیز در جهان واقع از جمله نظام بین الملل در حال تغییر است.
ابوالفتح خاطرنشان کرد: نظام بین المللی که اکنون از آن سخن میگوییم، با نظام بین الملل یک ساعت پیش و یک ساعت بعد فرق دارد. البته تغییرات نظام بین الملل بسیار وسیع و تدریجی است و بررسی آن نیازمند در نظر گرفتن بازههای زمانی وسیع همچون دورههای بیست و سی ساله است. با این وجود نیز نظام بین الملل کنونی با نظام بین الملل بیست سال پیش فرق و بیست سال آینده فرق دارد. بنابراین تغییر در نظام بین الملل یک اصل است.
پنج تغییر در نظام بین الملل
این کارشناس مسائل بین المللی در مورد اینکه چه چیزی در نظام بین الملل تغییری کرده است؟ بیان داشت: برای بیان این تغییرات، باید چند پارامتر را در نظر بگیریم. اگر یک دوره زمانی بیست یا سی ساله را در نظر بگیریم و نظام کنونی را با بیست و سی سال پیش مقایسه کنیم (البته میتوان با پنجاه و صد سال پیش نیز مقایسه کرد اما برای ما آنچنان کارا نیست)، اکنون نظام بین المللی نسبت به گذشته چند وجهیتر و متکثرتر شده است.
وی در توضیح این موضوع ادامه داد: با فروپاشی بلوک شرق به نظر میرسید که آمریکا قدرت فائقه جهان است و برتری ایالات متحده در همه حوزه تامین شده است. از این رو فوکویاما نوشت پایان تاریخ رقم خورده و پیروزی نهایی برای لیبرال دموکراسی است. اما اکنون تکثر دیده میشود و به آن اندازه که آمریکا 30 سال پیش نقش و قدرت داشت و ارادهاش تحقق پیدا میکرد، نقش و قدرت ندارد.
ابوالفتح در خصوص دیگر تغییر نظام بین الملل گفت: اولویت جهانی نسبت به سی سال پیش از موضوعات سیاسی - امنیتی به اقتصادی - تجاری تغییر یافته و قدرت، متمرکز بر کشورهایی است که به لحاظ اقتصادی برتر هستند یا مزیتهایی دارند.
وی تغییر دیگر را در حوزه جغرافیایی دانست و عنوان کرد: به لحاظ جغرافیایی قدرت از آتلانتیک (اقیانوس اطلس) به پاسفیک (اقیانوس آرام) انتقال یافته است؛ اگر در 30 و 35 سال پیش تحولات جهانی توسط کشورهای پیرامون اقیانوس اطلس و به خصوص اقیانوس اطلس شمالی (ناتو) شکل میگفت، اکنون این تمرکز در شرق آسیا و حوزه پاسفیک است.
این کارشناس مسائل بین الملل همچنین اظهار داشت: اگر پیش از این، دولتها عهدهدار ایفای نقش در نظام بین الملل بودند، به تدریج نهادهای غیردولتی، اندیشکدهها (تینک تنکها) و حوزههایی که در ید دولتهای ملی نیستند همچون شبکههای اجتماعی، رمزارزها و رسانههای آلترناتیو ایفای نقش میکنند.
ابوالفتح تصریح کرد: در این بین فرصتی برای برخی از کشورها که در زمره قدرتهای بزرگ جهانی نیستند و در مناطقی از جغرافیای خودشان ایفای نقش میکنند، فراهم شده است. کره شمالی در شرق آسیا، ایران در غرب آسیا، ونزوئلا در آمریکای جنوبی و برخی از کشورها در حوزه آفریقا، از جمله این کشورهای اثرگذار هستند؛ قدرتهای فائقه دولتهای بزرگ توسط قدرتهای متوسط به چالش کشیده است.
وی خاطرنشان کرد: مجموعه این عوامل موجب شده است تا نظام بین الملل کنونی با گذشته تفاوت داشته باشد. احتمالاً در 25 و 30 سال آینده نیز نظام بین الملل نسبت به آن چیزی که اکنون وجود دارد، متفاوت خواهد بود.
نبرد برهمزنندگان و حافظ وضع موجود
ابوالفتح درباره جنگهایی هم که در یک دهه گذشته در غرب آسیا و شرق اروپا به وجود آمده است، گفت: در منطقه غرب آسیا کشمکش بین دو نیرو بود؛ نیروی حافظ وضع موجود و نیروی برهمزننده وضع موجود. آمریکا از حافظان وضع موجود در نظام بین الملل بود که از حدود 25 سال پیش به عنوان قدرت برتر به حساب میآمد، اما به تدریج نیروهایی ظهور کردند که قدرت فائقه را به چالش کشیدند.
وی افزود: صدام میخواست نظم را به هم بزند، اما راه اشتباهی رفت و یک کشور مستقل را به اشغال درآورد. پیامدش هم حملات آمریکا به عراق در سالهای 1991 و 2003 بود که داعش از درون آن بیرون آمد. القاعده هم تصور میکرد که میتواند نظم آمریکایی را به هم بزند، اما اشتباهی رفت. القاعده میخواست از طریق تروریسم این کار را انجام دهد که خروجی آن جنگ افغانستان بود. اما الگویی که جمهوری اسلامی در پیش گرفته و بر آن تاکید دارد این است که وضعیت منطقه باید تغییر کند، کشورهای منطقه ایفای نقش کنند و آمریکا اخراج شود که از درون آن جبهه مقاومت و تحولات متاثر از آن بیرون آمده است.
این کارشناس مسائل بین الملل درباره جنگ اوکراین نیز گفت: در حوزه شرق اروپا نیز دو نیروی حافظ وضع موجود و برهمزننده وضع موجود حضور دارند. آمریکا به دنبال حفظ هژمونش در شرق اروپاست. اما روسیه میخواهد این وضعیت را به هم بزند. روسیه معتقد است که نظم آمریکایی بعد از فروپاشی بلوک شرق و گسترش ناتو باید به هم بخورد. آمریکا و روسیه چون نتوانستند از طریق گفتگو و... به تفاهم و نتیجه برسند، جنگ اوکراین رقم خورد.
ابوالفتح این وضعیت را در سطح بین الملل فراگیر دانست و گفت: آمریکا به عنوان نیروی فائق و برتر خواهان حفظ موقعیت خود است. اما بازیگرانی میخواهند این وضعیت را به هم بزنند. در شرق آسیا نیز ممکن است همچون جدالی که در غرب آسیا و در شرق اروپا پیش آمد، در مورد تایوان به وجود آید. آمریکاییها خواهان حفظ وضع موجود در منطقه پاسفیک هستند، اما به نظر میرسد که چینیها مسیر برهم زدن نظم آمریکایی را در پیش گرفتهاند.
انتهای پیام/