قیام حسینی و مُلک مهدوی (۱)| امام حسین (ع) چگونه از تمدن پایانی خبر دادند؟
با دقت در برخی جملات امام حسین از مکه تا کربلا در مییابیم یک لایه مهم و اساسی قیام آن حضرت، لایه تمدنی تا رسیدن به بسترسازی ظهور امام عصر عجلالله تعالی فرجه است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاکنون درباره فلسفهی قیام امام حسین علیهالسلام نظرات متعددی از سوی اندیشمندان مطرح شده است و هر کدام از آنها از منظرهای مختلفی به این رویداد نگریستهاند. در زاویهنگاه تاریخی، ارتباط قیام امام حسین علیهالسلام با شرایط سیاسی و فرهنگی آن دوران مورد مطالعه قرار میگیرد. در زوایهنگاه تحلیلی، تحلیلگر یک گام پا را فراتر گذاشته و سعی دارد رویدادهای آن دوره را عصریسازی و عبرتهای هر یک از گزارههای تاریخی را به وقایع سیاسی روز تطبیق داده و به مخاطب بیان کند و در نهایت به این نتیجه میرسد که راهی برای بازیابی اسلام حقیقی از اسلام اموی جز قیام علیه حکومت وقت تا شهادت در این مسیر باقی نمیماند.
بنابراین میتوان گفت نگاه تاریخی و تحلیلی به قیام حسینی، دو نگاه رایج در بحث فلسفهی قیام اباعبدالله علیهالسلام است؛ اما چالش بزرگی که به دنبال این دو نگاه ایجاد میشود، محدود کردن ماجرای امام حسین و کاروان حسینی در زمان و بستر تاریخ است. حال باید پرسید آیا قیام اباعبدالله علیهالسلام لایههای فراتاریخی هم دارد؟ با دقت در برخی جملات امام حسین از مکه تا کربلا در مییابیم یک لایه مهم و اساسی قیام آن حضرت، لایه تمدنی تا رسیدن به بسترسازی ظهور امام عصر عجلالله تعالی فرجه است و در مییابیم اگر قیام حسینی رخ نمیداد، از تمدن مهدوی خبری نبود.
اولین ماجرایی که گویای برنامه تمدنی امام حسین علیهالسلام است، مربوط به جریان دستور مروان به ولید برای بیعت اجباری از امام حسین علیهالسلام است. امام در پاسخ به این دعوت اجباری فرمود «امّا اینک شما آمدهاى و در چنین شرایطى مردم را به بیعت با یزید فرا مىخوانى و قصد داری ما نخستین گروه از بیعتکنندگان با «یزید» باشیم! واى بر تو! آگاه باش اى پسر «زرقاء» (مادربزرگ فرومایه مروان) آیا تو هستى که «ولید» را به زدن گردن من فرمان مىدهى و او را بر این کار وسوسه مىکنى؟
به خدا قسم دروغ میگویى و پستفطرتى خود را ظاهر میکنی. سپس رو به ولید کرد و فرمود: امیر، ما خاندان پیغمبر و کانون رسالتیم. آستانه ما محل آمد و شد فرشتگان است. خدا به وسیله ما آغاز کرد و به وسیله ما پایان میدهد و یزید مردى است گنهکار و میگسار و آدمکش و خیانتپیشهی بیشرم. همچون من به مثل چنین فردی هرگز بیعت نخواهد کرد؛اما باش تا صبح کنیم و شما نیز صبح کنید ما در این کار به دقّت بنگریم شما نیز بنگرید که کدام یک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتر است. إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَبِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لَا یُبَایِعُ بِمِثْلِهِ وَ لَکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ وَ الْبَیْعَةِ ثُمَّ خَرَجَ ع. حسین علیهالسلام این جمله را گفت و از مجلس ولید بیرون رفت.»
در این فراز از کلام امام حسین علیهالسلام سه رمزکد مبنی بر لایه تمدنی قیام دیده میشود.
اولین رمز این است که امام حسین علیهالسلام فرمود «بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ»؛ یعنی خداوند به واسطه ما (جریان سِیر عالم و بشر) را آغاز کرد و ( و یا خزانه علم الهی را گشود) و به وسیله ما به آن خاتمه میبخشد و آن را کامل میکند؛ یعنی خداوند طی فرآیندی از اولین امام تا آخرین امام، برنامه خویش در راستای برپایی ظهور و از آنجا برپایی قیامت و بهشتهای قیامت را پیش میبرد. جالب است که وقتی به روایت مشابه این فراز مینگریم، این حقیقت را با عباراتی دیگری میبینیم، آنجا که امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به کمیل فرمود «یَا کُمَیْلُ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَ الْقَائِمُ ع یَخْتِمُه»؛ یعنی هیچ علمی نیست جز اینکه من آن را گشودم و آغاز کردم و هیچ سرّی نیست جز اینکه قائم آن را ختم میکند و به سرانجامش میرساند.
دومین رمزی که در عبارتهای امام حسین علیهالسلام مبنی بر لایه تمدنی قیام مشاهده میشود، عبارت «نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُون»است.؛ یعنی ما صبح میکنیم و شما هم صبح کنید و ما منتظریم، شما هم منتظر باشید.
این فراز از کلام امام حسین علیهالسلام با آیه102 سوره یونس قرابت مفهومی دارد، آنجا که فرمود «فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین» (پس آیا جز مانند روزهاى کسانى را که پیش از آنان درگذشتند، انتظار مىبرند؟ بگو: «انتظار برید که من [نیز] با شما از منتظرانم.) (یونس 102) امام رضا علیهالسلام در روایتی ذیل این آیه فرمود «مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ وَ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِین»؛ یعنی چه زیباست صبر و انتظار فرج؛ آیا قول بندهی صالح (شعیب) را نشنیدی که گفت: «وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ وَ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِین»؛ ارتقاب (نوعی از انتظار) داشته باشید که من از مرتقبینم و انتظار بکشید که من همراه شما از منتظران هستم. (هود 93)
سومین رمزی که در عبارتهای امام حسین علیهالسلام درباره رویکرد تمدنی امام دیده میشود، عبارت «وَ لَکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ وَ الْبَیْعَةِ» است؛ یعنی ما صبح میکنیم و شما هم به صبح میرسید و ما منتظریم و شما هم منتظر باشید که خواهیم دانست کدام یک به خلافت و بیعت سزاوارتر است.
همگان میدانیم که اهل بیت علیهمالسلام هیچ گاه به خلافت در سطح عامه نرسیدند و عمده مسلمانان به خاندان عترت به عنوان امام بیعت نکردند. پس منظور امام از این عبارات چیست؟ آیا امام جملهای از سر ذوق یا هیجان گفتند؟ در حالی که ما اعتقاد راسخ داریم به اینکه امام معصوم بر اساس حکمت و مشیت خداوند سخن میگوید و هیچ سخنی را بدون پشتوانه الهی مطرح نمیکند. با این نوع نگرش میتوان نتیجه گرفت امام از آیندهای خبر میدهند که طی آن، خلافت به جایگاه اصلی خود که همان خاندان عترت است، میرسد و این مسئله، حق ماجراست و حق هم یعنی «هرعنصری در جایگاه خود قرار گرفتن». لذا امام فرمود «أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ...» یعنی خواهید دانست حق ماجرا این است که ما در موضع خلافت بنشینیم، چرا که خواست خداوند از ابتدا بر همین منوال بود.
ادامه دارد ...
سعید شیری
انتهایپیام/