تجدید اندیشه آوینی با تسلط و گذر از آرای او بهدست میآید، اما به او مراجعه نمیکنند / عبور از غرب با اتکا به سنت، میراث اوست
میراث شهید آوینی عبارت است از عبور از غرب به واسطه تهذیب نفس، تکیه بر سنت دینی که در تفکر حکمایی مانند شهید مطهری است و تسلط بر اندیشه و تفکر غرب. این اندیشه زمانی میتواند بهروز شود که به آن رجوع و سپس ضمن حفظ اصولش از آن گذر کنیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در قسمت اول مصاحبه با حجتالاسلام عباس محسنی درباره راز مانایی و ماندگاری افکار و آرای شهید گفتوگو کردیم تا آنجا مصاحبه به موضوع تبیین تفکر شاعرانه و عرفانی سید مرتضی آوینی به مثابه عنصری اساسی در اندیشه انقلاب اسلامی رسید. بعد از این همانطور که گفته شده بود درباره تجدید گفتمان و بهروزکردن سخنان شهید آوینی درباره مباحث مهمی چون مواجهه با غرب صحبت کردیم. بحثی جدید که کمتر در رسانهها به آن اشاره شده است.
این بخش خواننده را قاعدتاً به دو امر سوق میدهد: توجه جدی متولیان فرهنگی و علمی کشور به مطالعه آثار آوینی که این موضوع برای خواننده علاقمند نیز برجسته میشود و دیگری شرح میراث نظری و عملی شهید آوینی که به صورت مبسوط در این گفتوگو آورده شده است.
مگر به آثار شهید آوینی مراجعه میکنیم که افکارش را بهروز کنیم؟
** آقای محسنی امروز مدت زمان زیادی است که از روزهایی که شهید آوینی درباره غرب و سینما مطلب نوشته است میگذرد. بهنظر شما آیا اندیشه و تفکر ایشان برای مواجهه با غرب که نسبت به آن سالها از پیچیدگی و گستردگی بیشتری برخوردار شده است، هنوز قدرت و کارکرد برای جوان امروزی که او هم متناسب با غرب پیچیدهتر شده است دارد؟ به تعبیر دیگر آیا اندیشه ایشان باید بروز شود یا خیر؟
وقتی یک نفر میگوید بهروزرسانی یعنی نیاز به یک ورژن جدیدی دارد؟ میدانید که چه چیزی به ذهنم میآید؟ وقتی که حرف از بهروزرسانی میزنید یعنی اینکه قدیمی شده است. باید تجدید شود بهطور مثال عهدنامه مالک که امام علی نوشته نیاز به آپدیت دارد؟ اما این حرفها مبتنی بر حقیقت بوده است و حقیقت که آپدیت نمیشود بلکه نوع رجوع ما باید قطعاً متفکرانه و عالمانهتر باشد. اگر با عهدنامه امیرالمؤمنین میشود حاکمیت کرد، الان میشود متعمقانهتر با آن برخورد کنند. فرض کنید میشود حکمت و فلسفه کار هم از آن درآورد. این کاری هست که در طول تاریخ زمینهاش را برای ما گذاشتهاند و فقیه تربیت کردهاند. الان انتظار این است که متعمقانهتر برخورد کنند. وقتی یک چیزی اصیل باشد باید با آن به همان صورت رایج و معمول برخورد کرد. من اصلا با آپدیت شدن مشکلی ندارم ولی میخواهم بگوییم که اگر همچین اتفاقی میخواهد بیفتد باید خیلی طبیعی اتفاق بیفتد نه اینکه یک عده بیایند و نظریه آپدیت را مطرح بکنند و عدهای بروند دنبالش آپدیت کنند. چه چیزی را آپدیت کنید؟
مگر به آن اصلاً رجوع میکنید؟ مگر اصلاً آن را میخوانید؟ مگر آن را عمیقاً فهم میکنید؟ مگر نظریه خرق حجاب تکنیک را کسی اعتنا کرده است؟ 2 تا تجربه به من نشان بده که ما در این 20 ساله این متن را خواندهایم و فهمیدهایم و شکست خورده. نظریه خرق حجاب تکنیک توسط آقای آوینی برای به کار گرفتن و عبور از تکنیک و استفاده درست از آن است. مگر شما نمیخواهید و دنبال استفاده درست نیستید که مناسب با شأن انقلاب اسلامیباشد؟ خب این نظریهاش آمده است، تجربه هم شده است. یعنی خود آقای آوینی قبل از اینکه این نظریه را به عنوان یک نظریه مطرح بکند، 100 فیلم بر اساس آن ساخته است. یعنی از تجربهاش آمده و نظریه پردازی کرده نه اینکه اول نظریه پردازی کند و برود دنبال تجربهاش. یعنی متعمقانه فیلم ساخته و میدانسته چه میکند. او کاملاً شاعر بوده و میدانسته از لحاظ تکنیکی چه کار میکند، مفهوم خرق حجاب تکنیک را کاملاً تجربه کرده است و روزهای اخر عمرش هم آماده مقالاتی را نوشته و دست من و شما داده است. حالا باید من بپرسم که مگر ما رجوع کردهایم به آن؟
آپدیت زمانی معنا دارد که بگوییم ما رفتیم فلان کار را امتحان کردیم و متوجه شدیم که تنها 50 درصد جواب میدهد و برای همین احتیاج به این دارد کمی قضیه را پیش ببریم. اما مگر این کار را تا حالا کردهایم و مقدمه این راه کار را انجام دادهایم؟ من به خاطر همین با این سؤال مشکل دارم. یعنی با اصل آن مشکلی ندارم و قطعاً میگوییم باید آپدیت شود به شرطی که سنتت را پاس بداری، یعنی ببینی چه داشتهای داری و حالا یک قدم جلو ببری و اگر اشتباه داشته باشد جلوی آن را بگیرید. یعنی زمانی که واقعاً اندیشه شهید آوینی در دستور کار ما قرار گرفت، بعد از آن میتوانیم تازه به فکر بهروز کردن افکار او باشیم.
پارادوکسهای تمدن غرب را آوینی در خشت خام دیده بود
** با شما موافقم اما همین الان اگر مطالب شهید آوینی را برای جوانان و نوجوانان امروزی مطرح کنید امکان دارد احساس کنند این مطالب برای خیلی سال قبل است و نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؟ به تعبیر دیگر بهقدری فضای فرهنگی و تمدنی غرب پیچیدهتر و عمیقتر شده است که این عدم ارتباط امکان دارد صورت بگیرد.
نه اصلاً اینجوری نیست. اتفاقاً الان فضای مواجه با غرب به شدت آشکار و شفاف شده است. شهید آوینی بحث مقاطع پارادوکسی را در مقاله "انفجار اطلاعات" مطرح کرده و الان کلی از آنها برای مردم آشکار شدهاند. یعنی مسئله نه تنها پیچیدهتر نشده بلکه واضحتر هم شده است. اتفاقاً وقتی این ترمینالها هنوز تناقض و پارادوکسهای خود را نشان نداده بودند آن وقت فهمیدنش سخت بود الان که آسانتر شده است. ببینید آقای آوینی وقتی که اینترنتی هنوز وجود ندارد و کامپیوتر چنین شأنی پیدا نکرده بود و جیبی نشده بود، میگوید کامپیوتر "بعل زبوب" (بُت بزرگ) است. اگر میخواهید با چیزی مقابله کنید نباید که با ویدیو مقابله کنید، ویدیو که چیزی نیست کامپیوتر "بعل زبوب" است. میگوید که من نمیگویم که باید با سیاست من با آن برخورد کنید اما اگر میخواهید سیاست من را هم به کار ببرید باید میرفتید سراغ کامپیوتر نه ویدیو. آن زیر بنای این است. الان که این موضوع برای همه آشکار شده است وقتی میبنید فرزند 3 سالهات هم به اندروید آلوده شده است. این داستان را راحت میفهمید. تازه الان میخواهم بگویم مقالات آقای آوینی الان راحتتر فهمیده میشود.
الان همه آن پیشبینیها جلوی چشم ماست؛ مردم و عالم هم آن را میفهمند. این خاصیت یک متفکر است که مردم وقتی که نمیتوانستند مسئله را ببینند، او آنها را فهم میکرد. او پیچش مو را میدید الان که این پیچش مو باز شده اتفاقاً خواندنیتر هم شده است.
میراث شهید آوینی برای عبور از غرب چیست؟
** میخواهم که این حرفتان را به بخش اول گره بزنم. گفتید آن دوران شهید آوینی میدید که آینده غرب و جهان چگونه است. آن جوهرهای که باعث میشده تا چنین پیشبینیهایی از آینده کند چه بوده است؟ آیا تفکر شاعرانه است یا چیز عمیق تری؟
نه آن تفکر شاعرانه نیست. کمک میکند ولی آن نیست. اولاً پیشبینی نکرده است و خیلی راحت آن چیزی که در خشت خام میشد دید را دیده است و اسمش اصلاً پیشگویی نیست. چگونه میشود آن را دید؟ شما هم اگر قدرت دیدن آن چیزی که در خشت خام است را داشتهباشی میتوانید از سرنوشت خبر بدهید. چگونه این قدرت بهدست میآید؟ این مهم است. این قدرت از راه یک شناخت حکمی عالم جدید و دوم تذهیب بهدست میآیند. یعنی همه حرفهایی که درباره این طرز فکر شاعرانه که باعث تولد انسان کامل میشود در زندگی به کار بگیری، به چنین مقامی رسیدهاید. یعنی غرب را اگر از راه حکمت و فلسفه بشناسی و عالم موعود را که انقلاب اسلامی بر مبنای آن ایجاد شده و انسان را به این راه حواله میکند، در جان خودت محقق شود، آن وقت خیلی راحت میتوانید حرکتهای غرب را پیشبینی بکنید، که ورژن به ورژن چه اتفاقی خواهد افتاد.
** بهنظر شما میراث شهید آوینی برای امروز این است؟ همین حکمت عملی که برای ما شرح کردید؟
بله دقیقاً همین است، البته آقای آوینی شاید بصورت تفصیلی نتوانسته باشد به صراحت این را بگوید.
** بسیار خب حالا که شما این چالش را تبیین کردید بالفرض که ما رجوع کردیم واطلاعات کسب کردیم حالا خواستیم به زبان امروزی بخوانیم، آیا این بهروز کردن ضروری است یانه ؟
ما در حوزه علمیه قم کتابهایی را میخوانیم و رویت میکنیم که اکثراً شیخ انصاری حدود 200 سال پیش نوشتهاند. یا کتابهای آخوند خراسانی را میخوانیم و رؤیت میکنیم که برای حدود 100 سال پیش بوده است. نظر اکثراً این است که این نوشتههای صد سال پیش است باید آپدیت شود. میگویند خب بهروز کنید اما به دلیل سنت قوی که در آن وجود دارد دست سمتش نمیروند.
ما در حوزه کتاب "قوانین" را هم داریم، اما اکثراً دیگر قوانین نمیخواننند و "رسائل" میخوانند چرا که زمانی که شیخ انصاری آمد و رسائل را نوشتند، یک بیان اجتهادی داشتند و علم اصول را کامل پیش بردند. مانند درختی که هم شاخه دارد هم برگ، پر بارتر است و در زمانی که درخت پر بار پر از منفعت است به چه دلیل انسان معقول برود کنار درخت کم منفعتتر؟ روشن است که از این استفاده میکنیم زیرا سنت قوی دارد. پس درباره آوینی هم این را میگویم که اگر بخواهیم آوینی را بروز کنیم باید از آن گذر کنیم. پس میتوانیم حرفهای ایشان را بهروز کنیم اما اول باید از آوینی گذر کنیم.
** دقیقاً تمام جمله من همین بود که گذر کنیم نه به معنای منفی آن.
بله گذر به معنای اینکه بزرگتر بشوید که این هم ضمن حفظ سنت است. ما برای این بهروزرسانی باید به آن نسخه و ورژن قبلی مسلط باشیم. بدون تسلط نمیتوان آپدیت جدید ایجاد کرد. ابداع جدید یک موضوع دیگر است که باید اول از آن گذر کرد نباید نفی کرد.
با رجوع به بزرگان حال حاضر تفکر و غربشناسی، میتوان افکار شهید آوینی را تجدید کرد
** ممنون، در واقعیت ما باید بهروز رسانی انجام دهیم اما به دلیل اینکه انسان مجتهد اصولی در حوزه غرب کمتر داریم رجوع میکنیم به شهید آوینی. بهتبعیر دیگر بهنظر میرسد که از این سخن شما اینگونه میتوان برداشت کرد که اگر این به روز رسانی انجام نشده است به همین دلیل نبودن انسان با فکور در حوزه غربشناسی است.
البته ما انسان داریم و به آن رجوع نمیکنیم تا انسان ها سلبریتی میشوند بهشان رجوع میکنیم. من بهطور خلاصه حرفها رو بیان میکنم در حال حاضر دانشمند متفکری بهاسم رضا داوری داریم. چه عملکردی داشتیم؟ در مقابل او حال و احوال را میبیند. آیا توانایی آن را داری که تولید علم بومی و دینی کنید اما درک نکنید دکتر رضا داوری چه چیزی بیان کرده است؟ هر انسانی که گوید توانایی آن را دارم جاهل است. برچسب به ایشان میزنند بهدلیل اینکه با علاقههای سیاسی برخی سازگار نیست. بسیار اشتباه میکنند و یک متفکر عاقل را با بدترین شکل کنار میگذارند. من از این موضوع بهشدت ناراحتم که برخی دنبال حرفهایی هستند که برایشان سود دارد اما هیچ عملی ندارند و فقط وعده و وعید است. متفکران بزرگ را دستهبندی میکنند و در تفکرات فرهنگی خودشان جای میدهند و با عقل بسیار ناقص خود این متفکر را دستهبندی میکنند. خیر رجوع کامل کنید و سطحینگر نباشید. من یک سؤال از شما دارم تفاوت توجه درک میراث و عدم درک میراث در چیست؟ من سؤال میکنم شما پاسخ بدهید محمدحسین مهدویان فیلمساز مشهوری است بهنظر شما؟
** بله
چرا؟
** چون در فیلمهایش عموماً سبک خاصی دارد.
دقیقش این است که تمام فیلمهای آوینی را دیده و آنها را تجزیه و تحلیل کرده است و بهدرکی رسیده است. در واقع بهنظرم از میراث فرهنگی آوینی استفاده کرده است. البته اکثرا خوششان نمیآید اما نمیتوانند او را نادیده بگیرند و گذر کنند چرا؟ چون تکنیک پاسخگو بوده است و از سوی دیگر از تجربه قبلی در مسیر تولید تجربههای جدید استفاده کرده است. هیچکس هم نمیتواند او را نادیده بگیرد.
شهید آوینی با تکیه بر تفکر دینی شهید مطهری راه عبور از غرب را به ما نشان میدهد
** سوال آخرم از شما این است که آن حکمت عملی که تأیید کردید ما در عموم چهرههای فکور انقلابی مانند آیت الله جوادی که از شاخص های بزرگ انقلاباند رؤیت میکنیم. چرا آوینی از این شخصها متمایز است؟
این افراد پاسبانها و نگهبانان میراث ما هستند. بهروز هم هستند ولی در نهایت نقش دیگری در دنیا دارند. مهمترین نقش آنها پاسداری از سنتها است اما آقای آوینی یک راهی با عبور از غرب را با تکیه به این سنتها به ما نمایش میدهند که در میراث ایشان یعنی کتب و فیلمهایش است اما در آثار استاد مطهری نیست اما آثار مطهری میتوانند یک مبنا برای شما به وجود آورند که از آن برای عبور از غرب باید استفاده کرد. شهید آوینی هم از این مبانی استفاده کرده است. اما در حال حاضر درباره عالم جدید و تفسیر آن جز آوینی که نفوذ کرده باشد و با تکیه بر مبانی جدید و اتکا به قرآن و زیستن مؤمنانه راه حل بیان کنند، کسی را نداریم.
او در مقاله انقلاب و جمهوریت بیان میکند که در تفسیر حاکمیت باید چه عملکردی داشت. ظاهر دین را با دموکراسی چگونه میتوان بیان کرد؟ کدام راه حل را به تفصیل بیان کرده و در آن تفکر کرده است. در مقاله "رمان و انقلاب اسلامی" گفته در نتیجه چطوری میتوان رمانی با شأن انقلاب اسلامی پدید آورد. رمان چه تناسبی با انقلاب دارد؟ این رمان تفصیل من مُنتَشَر در عالم است. اگر خواستید رمان انقلاب را بخوانید آیا باید تفصیل من منتشر کننده باشد؟ در این باره راه حلی بیان کرده که بهکمک آن راه تفکر را گشوده است، چون به ماهیت غرب تفصیلاً قائل شده است دنبال، راه نجات تفصیلی است.
**پس بنابراین میتوان بیان کنیم که میراث اصلی همین عبور از غرب بهواسطه اتکا بر سنت دینی و فلسفه و آشنایی با تفکر غربی است.
بله قطعاً منتها اگر سلوک نکنند نمیتوانند عبور کند. در غیر آن صورت میراثی دیده نخواهد شد.
چرا مجامع علمی ما به اندیشه و کتب شهید رجوع نمیکنند؟
** بنابراین براساس گفتههای شما میراث آوینی معانیای دارند که برای بهروز شدن و گذر کردن از آن دو شرط وجود. اول آنکه که خود آثار و اندیشه او را اولویت قرار دهیم و بهجلو برویم و دوم اینکه به افکار ایشان رجوع کنیم اما به عقیده شما رجوع صورت نگرفته است در حالی که انسانهای بزرگ متفکری مثل آقای آوینی هستند ما بهآنها رجوع نکردیم.
البته من در پایان نکتهای هست که باید بیان کنم تا بتوانم این مباحث را جمعبندی کنم. این که من با اینکه ناراحت هستم از اینکه بهآرای او رجوع نمیکنند، دلیلش را میدانم. در واقعیت جنس آقای آوینی جنس تفکر است، رجوع به آن بسیار سخت است و اکثریت اهل رجوع به تفکر نیستند که این ناراحتی من برمیگردد به مجامع علمی که این رجوع صورت نمیگیرد.
**چون بسیار سخت است؟
بله درست است اما انسانهایی که ادعای علم دارند چرا رجوع نمیکنند؟ چون به علم رایج که با آن میتوانید مدرک دکتری بگیریم کفایت کرده است. چون ضرورت امرار معاش این لزوم را ایجاد میکند و به تفکر حقیقی پرداخته نمیشود. در نتیجه این گفتههای من برای عموم و یک سری جوان که موتور متحرک آیندهاند و جایگاه سنت و میراث و رجوع علمی را مشخص کنند، گفته میشود.
** من در حدی نیستیم که برخی از چهرههای علمی و فکری را مورد انتقاد قرار بدهم، بله برخورد سطحی با برخی از ایشان شده است. اما رویکرد آنها باعث شده تا از سبک آوینی فاصله بگیرند و امروز در دست روشنفکران بچرخند.
اما خود را مانند روشنفکران نکردهاند. کار متفکر این نیست، این بحث ها هست من هم با بعضی از گفتههای برخی از این بزرگواران از منظر سیاسی مخالفم اما دلیلی نیست که کتاب ایشان را نخوانم. اما با این وجود اتفاقاً نمیخوانند و برخوردشان اینجوری است اما این آثار و کتب برخی از چهرهها مانند دکتر داوری عین جنس است. این مهم نیست که ژورنالیستهای این جناح و آن جناح چه میگویند. کاملاً مصرفگرایانه و دم دستی است.
یعنی بیستم فروردین یادت میافتند که همچین بیان و گفتهای است، آوینی آنقدر کوچک است که سالگردشان باید یادشان کنیم.
**بالاخره ژورنالیست در مناسبتها نمیتواند بیتفاوت باشد.
نباید اینجوری باشد اگر بخواهیم به مباحث آوینی برسیم پنجاه و دو هفته زمان میخواهیم در یک هفته نمیتوانیم جمع کنیم و بهدرک برسیم. اقتضای ژورنالیست این است، اما اگر بروید دنبال این بحث و بخواهیم که برای انقلاب اسلامی جهاد تبیین کنیم راهش این است که در تمام سال به دنبال نشر افکار آوینی باشیم.
انتهای پیام/