روایتی از شهادت "شاهچراغ" / بیعت مردم با امام رضا (ع) با خطبه احمد بن موسی (ع)
احمد فرزند موسی بن جعفر علیهالسلام همواره مورد تکریم ائمه علیهمالسلام قرار داشت و طی خطبهای از امامت برادرش امام رضا علیهالسلام دفاع کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هفدهم رجب سالروز شهادت احمد فرزند موسی بن جعفر علیهالسلام مشهور به «شاهچراغ» است. وی فرزند ارشد امام کاظم علیهالسلام و مادر گرامیشان اُم احمد است؛ بانویی که مورد تکریم و اعتماد ائمه علیهمالسلام قرار داشت و محرم اسرار همسرشان امام کاظم علیهالسلام بود. شیخ کلینی در اصول کافی روایتی نقل میکند که حاکی از جایگاه والای این بانوی بزرگوار نزد امام کاظم علیهالسلام است. روایت از این قرار است که ام احمد ــ که برگزیده و محرم راز امام هفتم علیه السلام بود ــ گفت آن حضرت روزى محرمانه به من فرمود: این امانت (وجوهاتی شامل هزار یا چهار هزار دینار) را نزد خود حفظ کن، کسى را از آن آگاه نکن تا من فوت کنم. زمانی که من درگذشتم، هرکه از فرزندانم نزد تو آمد و آن را از تو خواست، تحویلش بده و بدان که من مردهام. اکنون به خدا نشانهاى که آقایم فرموده بود، ظاهر شد (و دانستم که او درگذشته است) امام رضا علیهالسلام آنها را از او گرفت و همه را دستور خوددارى داد تا زمانى که خبر برسد ...» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص382)
جناب احمد بن موسی از چنین مادری متولد شد و خود نیز جایگاه ویژهای نزد عترت داشت. شیخ مفید در کتاب «الإرشاد» خود، زمانی که از فرزندان امام کاظم علیهالسلام نام میبرد و به معرفی مختصر ایشان میپردازد، از او به بزرگی یاد کرده، مینویسد «کَانَ أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى کَرِیماً جَلِیلًا وَرِعاً وَ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ وَ وَهَبَ لَهُ ضَیْعَتَهُ الْمَعْرُوفَةَ بِالْیَسِیرَةِ وَ یُقَالُ إِنَ أَحْمَدَ بْنَ مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ.» یعنی «احمد بن موسی فردی کریمالنفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم میکرد. امام کاظم علیهالسلام مزرعه خویش را که به «یسیره» معروف بود به او بخشید و احمد بن موسی بن جعفر هزار بنده را آزاد کرد.» و در فراز دیگری اشاره دارد اسماعیل فرزند موسى بن جعفر میگفت: پدرم با فرزندان خود از مدینه بسوى برخى از املاک خود بیرون رفت و اسماعیل نام آن ملک را برد، اما یحیى (جد حسن بن محمد راوى حدیث) نام آن را فراموش کرد. اسماعیل گوید: ما در آنجا بودیم و با احمد بن موسى بیست تن از خدم و حشم پدرم بودند که اگر احمد برمیخاست آنان با او برمیخاستند و اگر احمد بر جاى مینشست، آنان نیز با او مینشستند (و خلاصه به فرمان و پیرو او بودند) و از آن گذشته پدرم نیز پیوسته نگاهش به او بود و از او غفلت نداشت. (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص244 و 245)
اما پس از شهادت امام رضا علیهالسلام سادهلوحان و منافقان فتنهای دیگر را پیش گرفتند و با ادعای این مسئله که امام رضا علیهلسلام وصیت به احمد بن موسی مبنی بر امامتش کرد، بر صِغر سن امام محمد تقى استدلال کردند و گفتند که جایز نیست امام طفل باشد و به سن بلوغ نرسیده باشد؛ لذا جلوی منزل "اماحمد" اجتماع کردند و احمد بن موسی با صراحت اعلام کرد: «آن چنان که شما در بیعت من هستید، من در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا هستم و او ولیّ خدا، پیشوا و جانشین پس از پدرم است. سپس همگان با علی بن موسی علیهالسلام بیعت کردند و امام رضا در حق برادرش دعا کرد؛ أیها الناس کما أنکم جمیعا فی بیعتی فإنی فی بیعة أخی علی بن موسى الرضا و اعلموا أنه الإمام و الخلیفة من بعد أبی و هو ولی الله و الفرض علی و علیکم من الله و رسوله طاعته بکل ما یأمرنا.» (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج48، ص 308)
علامه مجلسی ادامه میدهد در زمان مأمون با هدف هجرت بهسوی امام رضا علیهالسلام با گروهى قصد طوس کرد. وقتى "قتلغ خان" فرمانرواى شیراز از طرف مأمون این جریان را شنید، با قصد جلوگیری از حرکت او وارد عمل شد و در محلى بنام "خان زینان" که هشت فرسخ از شیراز فاصله داشت با احمد بن موسی روبرو شد. بین دو طرف جنگ درگرفت؛ یکى از سپاهیان قتلغ گفت: اگر منظور شما رسیدن خدمت رضا است او از دنیا رفته است. اطرافیان احمد که این حرف را شنیدند، از گردش پراکنده شدند. با او جز چند نفر از بستگان و برادرانش باقى نماند. وقتى امکان بازگشت برایش نبود، به جانب شیراز رهسپار شد. مخالفان او را تعقیب کردند و در محلى که دفن شده او را به شهادت رساندند.
انتهایپیام/