چهل سال پس از شکست حصر آبادان| چرا فرمان امام بعد از ۱۱ ماه عملیاتی شد؟
امام خمینی(ره) چند روز پس از محاصره شهر آبادان دستور به شکست حصر آن شهر داد، اما این فرمان پس از ۱۱ ماه و در مهرماه سال ۶۰ اجرا شد.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ـ امروز چهلمین سالروز شکست حصر آبادان در عملیات ثامنالائمه(ع) است. در آن عملیات رزمندگان ایرانی توانستند شهر آبادان را از محاصره خارج سازند و آغازگر سلسله عملیاتهای پیروز در آزادسازی سرزمینهای اشغالی باشند. آبادان اگرچه در هفتههای نخست جنگ به محاصره دشمن درآمد و امام خمینی(ره) در تاریخ چهاردهم آبانماه دستور شکست حصر آن شهر را صادر فرمود، اما آن فرمان حدود 11 ماه بعد اجرایی شد.
** اشغال آبادان در روزهای نخست جنگ
ارتش عراق که در حمله به خرمشهر با مقاومت مردمی روبهرو شد و از تصرف فوری این شهر ناامید شد، در 19 مهر سال 59 در حالی که همچنان تلاش میکرد به خرمشهر وارد شود، به لشکر 3 زرهی مأموریت داد تا خرمشهر و آبادان را محاصره کند تا امکان اشغال این دو شهر فراهم شود.
بدین منظور این لشکر برای محاصره آبادان با نصب یک پل بر روی رودخانه کارون در منطقه مارد ظرف یک شب از رودخانه کارون عبور کرد. عراق پل دیگری را هم بر روی رودخانه کارون در سلمانیه (منطقهای در حومه آبادان) نصب کرد. ارتش عراق با عبور از کارون بخشی از جاده آبادان ـ ماهشهر را به تصرف خود درآورد.
در این مدت مقاومتهای مردمی بسیاری شکل گرفت، اما در دهم آبانماه 59 این شهر به محاصره نسبتاً کامل ارتش عراق درآمد و تنها از طریق رودخانه بهمنشیر و از سوی نخلستانهای اروندرود ارتباط ماهشهر با آبادان تاحدودی برقرار بود.
هدف اصلی عراق از پیشروی به سمت رودخانه بهمنشیر آن بود تا با تصرف شهر آبادان و اشغال تمام سرزمینهای شبه جزیره آبادان، رودخانه اروند را به طور کامل در اختیار خود بگیرد. اگر ارتش عراق به این هدف میرسید، میتوانست مرز موردنظر خود در ساحل اروند را بر ایران تحمیل کند؛ معاهده 1975 را تغییر دهد و اروندرود را شطّ العرب بنامد. ضمن اینکه عراق از حمله به ایران چند هدف داشت که یکی از آنها تسلط بر اروندرود بود.
در دوران محاصره، رادیو نفت آبادان اطلاعات مربوط به تهاجم ارتش عراق را به طور مرتب پخش میکرد و رزمندگان با استفاده از این اخبار در جبهههای مختلف برای دفاع از شهر بسیج میشدند. «آیتالله جمی» امام جمعه آبادان نقش مهمی در هدایت گروههای مردمی و مقاومت آن شهر داشت.
امام خمینی چند روز پس از محاصره نسبتاً کامل عراق در سخنانی فرمود: من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود. باید این حصر شکسته بشود. مسامحه نشود در آن. حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند بیرونشان میکنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد میکنند.
** دستور امام برای شکست حصر آبادان
در حالی که احتمال داشت ارتش عراق، آبادان را اشغال کند، امام خمینی در صبح روز 14 آبان 59 فرمود: «من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود. باید این حصر شکسته بشود. مسامحه نشود در آن. حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند بیرونشان میکنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد میکنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند. از خرمشهر اینها را بیرون بکنند. حال تهاجمی بگیرند.»
اما 11 ماه بعد و در سالروز آغاز جنگ تحمیلی این دستور امام عملی و اجرایی شد که در ادامه به دلایل چرایی این تأخیر میپردازیم.
** چرایی تأخیر در شکست حصر آبادان
1. نخستین دلیل دیدگاههای بنیصدر در مقام فرماندهی کل قوا و مدیریت جنگ بود. او مانع از همکاریهای سپاه و ارتش میشد و اعتقادی به مشارکت نیروهای مردمی و سپاه در جنگ نداشت. بنیصدر همچنین معتقد بود اگر آبادان و خرمشهر به دست دشمن بیافتد، آنها را دوباره پس میگیریم که این دیدگاه مورد انتقاد امام خمینی نیز قرار گرفت و فرمود: «فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند بیرونشان میکنیم.»
بنیصدر برای مقابله با قوای متجاوز تنها بر توان ارتش تکیه و توجه کرد و توجه چندانی به سپاه نداشت. بنابراین سپاه و نیروهای مردمی در جاهایی میتوانستند حضور پیدا کنند که نیروهای ارتش در آنجا نبودند. او از حضور سپاه در سیستم تصمیمگیری و هدایت جنگ نیز استقبال نمیکرد.
سپاه برای تجهیز نیروهای خود سلاح و جنگافزار کافی نداشت و رئیسجمهور هم حاضر نبود به راحتی سلاحهای مازاد ارتش را برای دفاع از کشور در اختیار آنان بگذارد. بهانه او برای عدم همکاری و ندادن تجهیزات و جنگافزار به سپاه، جوانی و کم تجربگی بود. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش آورده است: «وقتی آبادان در محاصره بود، من به آنجا رفتم و مشاهده کردم که به بچههای سپاه آرپیجی و گلوله توپ نمیدهند. میگفتند نداریم، در حالی که اطلاعاتی که ما داشتیم، نشان میداد که حداقل برای آن روزها به قدر کافی سلاح و مهمات داریم... بنیصدر جانشین فرمانده کل قوا بود و ما کاری نمیتوانستیم بکنیم.»
دیدگاهها و اقدامات بنیصدر موجب شد تا نیروهای مردمی و سپاهی برای دفاع از آبادان و شکست حصر آن شهر با موانع بسیاری روبهرو شوند.
هاشمی رفسنجانی در خاطراتش آورده است که وقتی آبادان در محاصره بود، من به آنجا رفتم و مشاهده کردم که به بچههای سپاه آرپیجی و گلوله توپ نمیدهند. میگفتند نداریم، در حالی که اطلاعاتی که ما داشتیم، نشان میداد که حداقل برای آن روزها به قدر کافی سلاح و مهمات داریم... بنیصدر جانشین فرمانده کل قوا بود و ما کاری نمیتوانستیم بکنیم.
2. دلیل دوم توجه فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش به شمال جبهه خوزستان و مهمتر دانستن آن منطقه نسبت به اهواز و خرمشهر و آبادان (جنوب خوزستان) بود.
فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش به حفظ اهواز اهمیت بیشتری میداد، در حالی که تیمسار ظهیرنژاد که فرمانده نیروی زمینی ارتش بود، اعتقاد داشت که حفظ دوکوهه به عنوان گلوگاه استراتژیک خوزستان در تقدم یکم دفاعی است و میگفت اگر دوکوهه یا تنگه فنی از دست برود، یگانهای کمکی و تجهیزات مورد نیاز جنگ از کجا باید وارد خوزستان بشود.
بر همین اساس بنیصدر میگفت اگر آبادان و خرمشهر به دست دشمن بیافتد، آنها را دوباره پس میگیریم. او تصور میکرد که تلاش اصلی عراق، تصرف جاده اهواز ـ اندیمشک از طریق پل نادری است تا بتواند خوزستان را به تصرف خود درآورد. بنابراین بنیصدر تلاش اصلی دفاعی نیروی زمینی ارتش را در منطقه دزفول قرار داده بود.
3. شکست حصر آبادان نیازمند تأمین قوا، بهرهگیری همزمان از ظرفیتهای ارتش و سپاه و شناسایی و طرحریزی عملیاتی بود.
چند ماه زمان برد تا لشکر 77 ثامنالائمه ارتش به طور کامل در منطقه آبادان مستقر شود.
ارتش نیز در چهار عملیاتی که در چهار ماه نخست جنگ انجام داد با ناکامی مواجه شد. بنابراین نیاز بود تا سپاه برای اجرای عملیات در کنار ارتش قرار بگیرد، اما هم بنیصدر مانع بود و هم سپاه هنوز تجربه کافی نداشت. ضمن اینکه در هم آمیخته شدن سپاه و ارتش برای انجام عملیات نیازمند حل بسیاری از اختلافات دیدگاهها در چگونگی جنگیدن بود.
سپاه به تدریج چگونه جنگیدن را آموخت و در عملیات بازیدراز که اردیبهشت سال 60 اجرا شد نیروهای ارتش و سپاه آرام آرام با هم جنگیدند و وحدت فرماندهی و اشتراک نیروها را فراگرفتند.
بنیصدر مانع از همکاریهای سپاه و ارتش میشد و اعتقادی به مشارکت نیروهای مردمی و سپاه در جنگ نداشت. او همچنین معتقد بود اگر آبادان و خرمشهر به دست دشمن بیافتد، آنها را دوباره پس میگیریم که این دیدگاه مورد انتقاد امام خمینی نیز قرار گرفت.
** اجرای عملیات پس از یک سال
از اوایل سال 60 چند طرح عملیاتی برای شکست حصر آبادان تهیه شد، اما به دلیل اختلافات در چگونه جنگیدن بین ارتش و سپاه، آن طرحها اجرایی نشد.
برای بررسی طرح عملیات شکست حصر آبادان، حدود 100 جلسه بین فرماندهان سپاه و فرماندهان نیروی زمینی ارتش در سطوح مختلف برگزار شد.
در نهایت با ابلاغ طرح مصوب شورای عالی دفاع در سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، عملیات ثامنالائمه(ع) با شرکت نیروهای سپاه و لشکر 77 و با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش به اجرا درآمد و پس از حدود یک سال (11 ماه) حصر آبادان شکسته شد.
انتهای پیام/؛