چرا اتفاق آوریل درباره ارامنه خط قرمز ترکیه است؟
نه تنها حزب حاکم ترکیه و شریک این حزب، بلکه هیچکدام از مخالفین هم زیر بار این نمیروند که در مورد رویداد ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ میلادی، تصمیم تازهای گرفته شود و عادی سازی روابط با ارمنستان در دستور کار قرار بگیرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اقدام جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در مورد ترکیه و به رسمیت شناختن موضوعی به نام نسل کشی ارامنه به دست سپاهیان عثمانی، مانند یک بمب خبری در اغلب رسانه ها و محافل سیاسی ترکیه صدا کرد.
اقدام جو بایدن در مورد ارامنه و قلمداد کردن رویداد 24 آوریل به عنوان «نسل کشی»، موضوعی نیست که فقط بر روابط واشنگتن – آنکارا اثر بگذارد.
این موضوع در واقع، آزمون مهمی برای تحلیل گفتمان ریشه دار ملی گرایی ترکی در ترکیه و چند و چون مواجهه با رویدادهای تاریخ دور و نزدیک در این کشور است.
پایان ایستگاه رفاقت آمریکا – ترکیه
یکی از مهم ترین ابعاد موضع گیری اخیر رئیس جمهور آمریکا در مورد پرونده ارامنه این است که درخواست برای واکنش نشان دادن دولت ترکیه به جو بایدن، به یک مطالبه مهم تبدیل شده است.
دولت باغچلی رهبر حزب راست افراطی حرکت ملی (م.ه.پ) که به عنوان شریک اردوغان در ائتلاف جمهور، از جایگاه ویژه ای برخوردار است، ضمن رد اتهامات طرح شده از سوی جو بایدن، آشکارا از این موضوع سخن به میان آورده که رفاقت و همراهی بین ترکیه و آمریکا به خط پایان رسیده است.
باغچلی علاوه بر هشدار در مورد پایان روابط آمریکا – ترکیه، به این نیز اشاره کرده که «حزب اتحاد دموکراتیک خلق ها» (ه.د.پ) به عنوان یک نهاد اقماری مهم پ.ک.ک که 10 درصد کرسی های پارلمان را در اختیار دارد، در جریان مواضع اخیر جو بایدن، یگانه حزبی بوده که از حرف بایدن حمایت کرده و از ترکیه خواسته که با واقعیت تاریخی مواجه شود.
باغچلی توصیه کرده، این موضع گیری حزب مزبور، به مثابه مصداق خیانت ملی تلقی و هر چه زودتر به حیات سیاسی این حزب پایان داده شود.
اگر چه سخن باغچلی در مورد پایان همراهی ترکیه - آمریکا، بر روی ارض واقع و در میدان عملی، چندان میسر و شدنی به نظر نمی رسد، اما ملی گرایان دیگر نیز معتقدند که هیچ حربه و ابزاری نمانده که آمریکا علیه ترکیه به کار نگرفته باشد.
حزب اسلامگرای سعادت اعلام کرده که آمریکا برای ترکیه تبدیل به معضل امنیت ملی شده است. تحلیل گران روزنامه کمالیستی سوزجو نیز معتقدند که آمریکا در حوزه هایی همچون حمایت از نهادهای اقماری مسلح پ.ک.ک در عراق و سوریه، حمایت از فتح الله گولن، تحریم مقامات دفاعی ترکیه، محروم کردن ترکیه از هواپیمای جنگنده اف 35 و نظایر آن، عملاً وارد فاز خصومت و دشمنی با ترکیه شده است.
روزنامه سوزجو همچنین توصیه کرده که دولت اردوغان، هر چه زودتر به اقدام جو بایدن پاسخ عملی دهد و به عنوان گام اول، نیروهای آمریکایی از فرودگاه نظامی انجرلیک و پایگاه راداری کُره جیک ترکیه، بیرون رانده شوند.
حتی مخالفین اردوغان، به خشم آمدند
در سراسر ترکیه، به استثنای نهاد اقماری مهم پ.ک.ک یعنی«حزب اتحاد دموکراتیک خلق ها» (ه.د.پ)،هیچ حزب، جریان سیاسی و گفتمانی نیست که از اقدام جو بایدن در به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه، استقبال کرده باشد.
اقدام ه.د.پ در این مورد، کاملاً قابل درک است. چرا که اولاً، پ.ک.ک در مصاف با ترکیه همواره از حمایت های ارمنستان برخوردار بوده و حتی برخی از نیروهای خود را برای فراگیری کار با موشک های کوچک دوش پرتاب، به این کشور فرستاده است.
دوم این که این حزب، چیزی برای از دست دادن ندارد و عملاً تبدیل به یک جریان آنارشیست شده که شانسی برای توافق با حزب حاکم نمی بیند. اما در مورد دیگر احزاب مخالف اردوغان چه باید گفت؟ چگونه است که هیچکدام از جریانات و احزاب ملی گرا، چپ و کمالیست مخالف حزب حاکم، ساز همنوایی با جو بایدن را نمی نوازند و مثلاً از دولت نمی خواهند که از ارمنستان عذرخواهی کند؟ برای تبیین چرایی این وضعیت، می توان به ذکر دلایل زیر پرداخت:
1.گفتمان ملی گرایی ترکی، بسیار قدرتمندتر و بانفوذتر از آن است که حتی دموکرات ترین و لیبرال ترین احزاب ترکیه، حاضر شوند به طرح شعار و موضوعی بپردازند که در تضاد با مبانی ملی گرایی ترکی باشد.
2.برای مردم ترکیه، موضوعی به نام نسل کشی ارامنه سندیت ندارد و مهم تر از آن، عذرخواهی یک دولت ترکی – اسلامی، از ارامنه، محلی از اعراب ندارد و هر حزب و جریانی که چنین ایده و اندیشه ای داشته باشد، دست به خودزنی و انتحار سیاسی زده و جایگاه خود را از دست می دهد.
3.حتی احزاب مخالف دولت اردوغان نیز به خوبی به این موضوع واقف هستند که اگر دولت، اراده کرده و تصمیم بگیرد که یک بار برای همیشه به مساله ادعای نسل کشی ارامنه خاتمه داده و مثلاً زیر بار عذرخواهی و پرداخت خسارت برود، چندین پرونده تاریخی دیگر نیز روی میز گذاشته می شوند. از کشتار ده ها هزار علوی دوران عثمانی گرفته تا کشتار درسیم در دوران آتاتورک و حتی بلاتکلیفی پرونده بمباران هوایی روستاییان مرزنشین کُرد و کشته شدن 34 نفر در اولودره یا روبوسکی در سال 2011 میلادی.
بنابراین باید گفت، نه تنها حزب حاکم ترکیه و شریک این حزب، بلکه هیچکدام از مخالفین هم زیر بار این نمی روند که در مورد رویداد 24 آوریل 1915 میلادی، تصمیم تازه ای گرفته شود و عادی سازی روابط با ارمنستان، در دستور کار قرار بگیرد.
البته تاکید بر اهمیت موضع گیری در برابر جو بایدن نزد ملی گرایان ترکیه، فقط بُعد داخلی داشت و با وجود آن که در چند سال گذشته، اردوغان همواره از شورای کشورهای ترک زبان به عنوان جهانِ ترک یاد کرده و خواهان همراهی و همنوایی آنان با ترکیه شده، اما به استثنای جمهوری آذربایجان، کشور دیگری حاضر نشد در این ماجرا، در کنار ترکیه بایستد.
در پایان می توان چنین گفت، همچنان که اقدام قبلی رونالد ریگان در به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه، نتوانسته لطمات چندانی به ترکیه وارد کند، این بار نیز تصمیم جو بایدن، نمی تواند به معنی شلیک تیر خلاص به اعتبار ترکیه و یا به پایان رساندن روابط آنکارا – واشنگتن باشد.
اما در عین حال، تاکید آمریکا بر این مساله، علی السویه و کاملاً بی اثر نیست. واقعیت این است که شرایط برای ترکیه در قفقاز تغییر یافته و به ویژه پس از جنگ اخیر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، ترکیه نه تنها در قره باغ، بلکه در مناطق دیگر و بر اساس منافع مبتنی بر احداث گذرگاه نخجوان به آذربایجان و آرمان های ایده آلیستی جهان ترک، به دنبال اهدافی است که تحقق آنها، با آینده روابط آنکارا – ایروان، بی ارتباط نیست.
در همین حال، تحریکات ترکیه در عراق و سوریه، در لیبی و شرق مدیترانه و مداخلات برونمرزی، همگی فضایی خلق کرده که در آن، بلاتکلیف ماندن موضوع ارامنه 1915 میلادی، نمی تواند به نفع ترکیه باشد.
این مساله، با تمام ابعاد داخلی و خارجی و مفاهیم ملی گرایی، اجتماعی و جغرافیایی اش، برای ترکیه به مثابه گوشه ای از تاریخ است که می تواند به طور مداوم، مورد بازبینی و بازخوانی قرار بگیرد و نگرانی های تازه ای برای آنکارا به وجود بیاورد.
از دیگر سو، ارتباط این موضوع با ارامنه داخل ترکیه، نگرش اتحادیه اروپا و باشگاه های مسیحی به ترکیه، بازخوانی پرونده های کردها، علویان و مسائل دیگر، بخشی از اعتبار امروز و فردای ترکیه را با سوالات و چالش های مداوم، روبرو می کند.
انتهای پیام/