چگونه «مصلحت» یک گام به پیش و دو گام به عقب است
اگرچه فیلم حسین دارابی در ابتدا به ما گوشزد میکند که مصلحتشناسی؛ موجبات ذبح عدالت و حقیقت را به وجود میآورد؛ اما بلافاصله یادآور میشود که اولا این مصلحتشناسی بر اثر سوءتفاهم در شناخت مصلحت رخ میدهد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا بوالی، طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: 1_ همه آنچه فیلمی به نام «مصلحت» را به فیلمی بیکارکرد در سینمای اجتماعی امروز ایران بدل میکند؛ تبدیل یک چالش دیرپا و سهمگین به نام مصلحتشناسی به یک توطئه گروهی با وجوه دراماتیک سینمایی است. اگرچه فیلم حسین دارابی در ابتدا به ما گوشزد میکند که مصلحتشناسی؛ موجبات ذبح عدالت و حقیقت را به وجود میآورد؛ اما بلافاصله یادآور میشود که اولا این مصلحتشناسی بر اثر سوءتفاهم در شناخت مصلحت رخ میدهد؛ علاوهبر آن هیچگاه تبدیل به یک رویه، حتی میان کوچکترین بخش سیستم نشده است و مهمتر از آن علیرغم سروصداهای اولیه فیلم درواقع با انگیزههایی جز حفظ جمهوری اسلامی (اصلیترینانگیزه مصلحتشناسان روزگار پس از انقلاب) صورت میگیرد.
نظاره توطئه چند آدم عقدهای که در پی انتقامگیری طبقاتی از چند بیگناه دست کوتاهشده از همهجا هستند و یک روحانی میانزده را تحتفشار قرار میدهند که بعدا مشکلی برایشان به وجود نیاید کارکردی جز تماشای یک تفریح سینمایی آن هم با انواع و اقسام حفرههای سینمایی ندارد و از این نظر اگرچه مصلحت با طرح خام موضوع ترجیح مصلحت بر حقیقت؛ به یک واقعیت وجودی اشاره دارد که بهشدت رایج و مطرح است؛ اما در پردازش همان واقعیت وجودی رویه منحرفانهای انتخاب میکند که در واقع وجود همان واقعیت را نیز تحتتاثیر قرار میدهد: اگرچه شنیدهاید که در تاریخ انقلاب مصلحتشناسی ترجیحداده شده بر حقیقت؛ چه ضربههایی به عدالت و اصل نظام زدهاند اما این مصلحتشناسیها درواقع آنچنان هم مصلحتشناسی نبودهاند؛ مصلحتشناسی هیچوقت به فاجعه تبدیل نمیشود بلکه انگیزههای دیگری از آن سوءاستفاده میکنند. همان سوءاستفاده از مصلحتشناسی هم تازه هنوز پا نگرفته خنثی میشود.
و به همین راحتی است که اصل موضوع مورداشاره فیلم؛ آلوده به انواع و اقسام پیچشهای محتوایی و داستانی منحرفانه از کارکرد باز میماند.
2 _ آنچه مصلحتشناسی را تبدیل به یک واقعیت موجودی غیرقابلانکار در تاریخ زیست بشر میکند؛ ظرافت سخت درگیرکننده ذهنی آن است. درواقع ذات مصلحتشناسی با دوگانهای غیرقابلانتخاب همراه است که انتخاب هر طرف آن؛ عواقب ذهنی غیرقابلپذیرشی دارد. فیلم مصلحت از این ظرافت خالی است و اینگونه مصلحت را از ذات و جوهره اصلیاش خالی کرده است. چنین فیلمی مستلزم نزدیکی بیشازحد به کاراکترهای تصمیمگیرنده و نمایش ذهنیت آشفته و درگیرشده است. این وجه از نمایش مصلحت بهشدت مهم است و تنها در این صورت است که ما متوجه میشویم مصلحتشناسی چگونه میتواند به چشم بستن روی حقیقت ساکت بماند و چگونه میتواند از یک انقلابی، دیوی بیرحم بسازد که هر کار و هر رفتاری از او بر میآید. این غیبت سویههای درگیرکننده ذهنی مصلحتاندیشان در فیلم مصلحت گناهی نابخشودنی است که هم فیلم را به لحاظ فنی زمین زده است و هم اینکه تاثیرگذاری طرح ایده مصلحت در جامعه کنونی ایران را به کلی معیوب میسازد و مخاطب را متوجه ابعاد انسانی پدیده نمیکند. طبیعی است به هر میزان که فیلم در روشنسازی ابعاد انسانی پدیده ضعیف عمل کند، در گسترش ابعاد اجتماعی ماجرا نیز ناتوان خواهد ماند. همان اتفاقی که در فیلم رخ میدهد. میگذریم از اینکه فیلم یکی از ملتهبترین دورههای تاریخ ایران را انتخاب کرده است و در فیلم خبری از التهاب جز پیگیری روند داستانی فیلم نیست.
3 _ مگر «کلید اسرار»1 است و آن منطق نخنمای عوامانه بیفایده که آیتالله مشکاتیان بلافاصله نتیجه شیرین پافشاری بر حق را دریافت میکند؟ این فهم دینی و مهمتر از آن اجتماعی ناقص و معیوب انتهایی فیلم؛ بهشدت ناامیدکننده است و درجه کیفی فیلم را بهشدت پایین میآورد. گذشته از سادهانگارانه بودن این تلقی از رفتار و نتیجه عینی و بلافصل آن، فیلم مصلحت در پایان قصه تیر آخر را بر کارکرد اجتماعی ممکن آن میزند: همهچیز شیرین میشود. مصلحتاندیشی ترجیح داده شده بر حقیقت بهزودی سرکوب میشود و خاطیان بلافاصله کتبسته روانه پیشگاه عدالت میشوند و قهرمان داستان بر صدر میایستد و سازندگان به این غلظت از شیرینی هم بسنده نمیکنند. تصمیم ظاهرا راحت آیتالله در پافشاری بر عدالت خیلی زود توسط فرشته بخشش پاسخ میگیرد و همهچیز خوش و خرم به اتمام میرسد. ماجرایی که در تاریخ چهل و اندی ساله انقلاب؛ آنطور که همه میدانیم تا چه اندازه موجبات انحراف انقلاب شده است نیاز به تلخی آزاردهندهای دارد که رسیدگی به آن را در ذهنیت فرد و جامعه جا بیندازد اما با مصلحت این رسیدگی به تعویق میافتد. تا شاید روزگاری دیگر؛ کسی دیگر جرات کند و فیلمی درباره مصلحت بسازد؛ آنگاه او برای کسانی که مصلحت را دیدهاند از دو گام عقبتر آغاز کند.
پینوشت:
1- کلید اسرار سریالی ترکیهای بود که انحراف مشخصی در بازنمایی دین در عرصه نمایش به حساب میآمد. در کلید اسرار هر کسی کار نیکی میکرد بلافاصله در همین دنیا پاداشش را میدید و هرکس کار بدی انجام میداد نیز به همان صورت عقاب میشد. این فهم مکانیکی از پاداش و عقاب علاوهبر اینکه اساسا فلسفه وجود دنیایی دیگر را زیرسوال میبرد؛ بهشدت سادهلوحانه بود و انتظار بچهگانهای در مخاطبانش ایجاد میکرد. همه آدم خوبها باید خوشبخت و ثروتمند میشدند و همه آدم بدها بدبخت و فقیر. نمایش کلیداسراری بعدا به اصطلاحی در فیلمها و سریالهای ایرانی بدل شد و نمونههایی مثل «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» هم با تبعیت از منطق آن تولید شد.
اخبار گروه سایر رسانهها صرفا بازنشر اخبار سایتها و خبرگزاریهاست و خبرگزاری تسنیم هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.
انتهای پیام/