حجاب را در فضایی دلنشین تزریق کنیم نه با برخورد سلبی/ جامعه باید با زیباییهای عمل آشنا شود
برگزیده همایش "نگرش علمی و کاربردی به عفاف و حجاب" معتقد است مهندسی فرهنگی را در بحث حجاب لحاظ نکردیم تا مردم بدانند حجاب یک ارزش است. جامعه باید با زیباییهای عمل آشنا شود. با ایجاد فضایی مطلوب و دلنشین باید ارزشها را جا انداخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مسئله حجاب حداقل از زمان قاجار به این سو یکی از پربحثترین مسائل فرهنگی جامعه ما و حتی برخی جوامع اسلامی محسوب میشد؛گاهی اصل پذیرش آن مورد مناقشه قرار میگرفت و شاهان و رؤسای دولتها آن را دستاویزی برای نمایش پایمالی حقوق زنان معرفی میکردند تا با این جوسازیها، جامعه را به سمت سکولاریزه کردن سوق دهند. گاهی با پذیرش این مسئله که اصل حجاب ریشه در ادیان ابراهیمی دارد، صحبت از حد و حدود آن به میان میآمد و حد آن را به اختیار افراد میگذاشتند و گاهی نیز صحبت از اختیاری یا اجباری بودن آن میشد تا به این ترتیب قید قوانین را از مسئله حجاب بردارند و رعایت و عدم رعایت آن را بر عهده خود افراد جامعه قرار دهند.
در این بین عدهای معتقدند اصل حجاب و عفاف ریشه در فطرت انسانها دارد و اگر به درستی و با شیوههای صحیح به جامعه معرفی شود، مورد پذیرش اکثریت قرار میگیرد؛ این عده از اندیشمندان برخورد سلبی در معرفیِ ارزشهای دینی به ویژه در موضوع حجاب را آفت جامعه اسلامی میدانند و معتقدند این شیوههای سلبی، حتی از جهت روانشناسی سبب دوری هرچه بیشتر جامعه از ارزشها میشود.
سیدمهدی سلطانی از اساتید حوزه علوم قرآن و حدیث و نیز پژوهشگر مطالعات دینی از جمله این اندیشمندان است.
وی که تحقیقی با عنوان "تحلیلی بر مهندسی فرهنگی حجاب و عفاف در جامعه اسلامی" انجام داده، معتقد است نباید برخورد سلبی در زمینه حجاب صورت گیرد؛ حجاب ضرورتی است تا جامعه بتواند در چرخه اثرگذاری یا اثرپذیریِ پدیدههای اجتماعی قرار گیرد. خیلیها که با مسئله حجاب تکبعدی برخورد میکنند و یا به جنبه سلبی آن توجه دارند، مشکلشان این است که عرصههای مطالعاتی را نشناختند و یا مرزبندیهای فقهی در مسئله حجاب را نمیدانند.
برگزیده "همایش نگرش علمی و کاربردی به عفاف و حجاب" مهندسی فرهنگی را لازمه نهادینهسازی مسئله حجاب میداند و اعتقاد دارد مهندسی فرهنگی را در بحث حجاب لحاظ نکردیم تا مردم بدانند حجاب یک ارزش است. جامعه باید با زیباییهای عمل آشنا شود و از عمل خود بهره بگیرد. با ایجاد فضایی مطلوب و دلنشین باید ارزشها را جا انداخت.
مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانید.
* شما درباره نهادینهسازی فرهنگ عفاف و حجاب، ایده مهندسی فرهنگی را مطرح کردید. چگونه با این کار میتوان فضاهای لازمه را ایجاد، تقویت و خلأهای موجود را پر کنیم؟
زمانی از فرهنگسازی میتوانیم صحبت کنیم که مهندسی فرهنگی را جا انداخته باشیم تا ابعادی که در قالب این تعریف است، برای فرهنگسازی استفاده کنیم.
در عرصه حجاب است که فرهنگ عفت و پاکدامنی و دستیابی به تقوای فردی و اجتماعی برای تثبیت ارزشهای دینی برای افراد جامعه ایجاد میشود. عفاف زمینهای برای تقویت و تقوای فردی و اجتماعی است؛ اگر امر ترویج حجاب به طور صحیح انجام شود، به این مهم دست مییابیم. ضروری است این نکته را یادآوری کنم که حجاب برای قشر خاصی نیست بلکه امری گروهی است. امری است که مرد و زن را در بر میگیرد. اینطور نیست که مسئله حجاب مخصوص بانوان باشد.
اما مقصود ما از مهندسی عفاف و حجاب در جامعه، تجهیز و برخوداری جامعه از دانش و آداب صحیح عمل به این حقیقت دینی یعنی حجاب تحت قانون اجتماعی، فرهنگی و انسانی و مبتنی بر نظام ارزشی مطلوب است که شامل سه عملکرد است:
اول، تقسیمبندی فعالیتهای مطالعاتی درباره حجاب
دوم، راهکارهای علمیِ تقویت حجاب و عفاف
سوم، مسئولیتهای دولت اسلامی در زمینه عفاف و حجاب و ترویج آنها
تقویت هویت فطری افراد در نهادینهسازیِ حجاب
مثلاً یکی از مسائل، توجه به مسئولیتهای هدفمند نهادهای ترویج عفاف و حجاب در جامعه است؛ مردم باید بدانند از این هویت باید پاسداری شود و آن هم نیاز به نهادینهسازی دارد. یعنی حجاب، مبنایی برای ایجاد هویت انسانی است که با باطن حقیقی و اصالتی به نام فرهنگ ارتباط دارد. بنابراین باید مسئله عفاف و حجاب به گونهای فرهنگسازی شود که مردم از آن به عنوان مسئلهای حیاتی یاد کنند. آیا باید بگوییم حجاب، امری صرفاً قانونی است که اگر آن را مراعات نکنی، از جامعه طرد میشوی و یا شما را مجازات میکنند؟ پس باید روی ریشه هویتی و فطری افراد کار کرد.
نکته دیگر اینکه مردم بدانند حجاب صرفاً مسئلهای فردی نیست بلکه میتواند هم فرد را از گمراهی نجات و در مسیر هدایت قرار دهد و هم جامعه را در این مسیر راهنمایی و هدایت کند. پس یک مسئله، برخورداری جامعه از نظامی ارزشی آن هم با دانش و آداب صحیح است و از این رهگذر دریافت عفاف و حجاب مسئولیتی همگانی و همهجانبه است. مسئله مهندسی فرهنگی از این منظر میتواند بسیار مفید و قابل توجه باشد.
موضوع دیگر، توجه به ریشهها و عملکردهای قانون اجتماعی و فرهنگی برای مسئله حجاب است. یعنی بررسی شود که آیا خلأیی وجود دارد یا خیر؟ آیا نیاز به آسیبشناسی هست یا خیر؟
قانونی کردن حجاب، جنبه حمایتی و حفاظتی از افراد جامعه دارد
* برخورد قانونی کردن در امر حجاب چه مقدار راهگشا بوده؟ آیا حجاب با قانونگذاری اصلاح میشود؟ به نظر میرسد در این باره به صورت شایسته فرهنگسازی صورت نگرفته اما در کنارش تا جا داشته باشد برخورد سلبی داشتیم. نظر شما چیست؟
پاسخ به این پرسش نیازمند آن است که ابعاد مهندسی فرهنگی را برای جامعه تحلیل کنیم. یعنی وقتی به جامعه از قانونی کردن امر عفاف و حجاب میگوییم، باید این نکته را جا بیندازیم که منظورمان از قانونی کردن، صرفاً نگاه اجباری به امر حجاب نیست بلکه جنبه حمایتی و حفاظتی است؛ به این صورت که این نکته را نهادینه کنیم که حجاب سبب مصونیت و حفاظت از فرد میشود. این جنبه را باید بیشتر توضیح دهیم و تقویت کنیم.
این شبهه نباید وارد شود که منظورمان از قانون حجاب، نگاه سلبی یا اجباری است. در نگاه سلبی به مسئله حجاب، باید با کسانی که مخلّ حجاباند مبارزه کنیم؛ با آن دسته که با شبکههای معاند و یا به تعبیری، ضد انقلاب دست یاری دادند و یا با آن عده که بنای حرب دارند، مثل افرادی که بنای بر تهاجم فرهنگی و از بین بردن ارزشها را دارند باید مبارزه کرد؛ نباید همه جامعه را با یک چشم نگاه کرد.
در نگاهی دیگر به مسئله حجاب، مسئولیتهای اجتماعی در امر حجاب اهمیت دارد.
قانون عفاف و حجاب، صرفاً جنبه سلبی ندارد
* منظورتان از مسئولیتهای اجتماعی در امر حجاب چیست؟
مسئولیتهای اجتماعی هم به افراد جامعه مرتبط است و هم متولیان امر. این مسئله را میشود به سه بخش تقسیمبندی کرد:
اول، تقسیمبندی فعالیتهای مطالعاتی درباره حجاب است
دوم، فقه حجاب؛ به این معنا که مرزبندیهایی باید وجود داشته باشد تا مشخص شود کجا مقصود ما از قانون حجاب، قانون سلب است و کجا منظورمان از قانون، قانون هدایت و جذب است. همانطور که عرض کردم هر دو جنبه را داریم منتها خیلیها تصورشان آن است که قانون عفاف و حجاب، جنبه سلبی دارد.
مسئله سوم، برنامهریزی جامع و هدفمند است.
اگر بخواهیم دو سویه به مسئله حجاب نگاه کنیم یعنی یک طرف مردم و طرف دیگر متولیان امر فرهنگی، در عرصه حجاب دو نیرو داریم: عدهای میگویند حجاب، امری مهم است، اما ممکن است اطلاعات کافی نداشته باشند و عدهای میگویند حجاب، امری اختیاری است؛ این عده شاید اهداف و مقصود از حجاب را فهم نکردهاند؛ به آن مقدار که بدانند رعایت آن، به تقویت هویت فردی و شخصیتی کمک میکند و ارزشهای والای انسانی و ایمانی را در آنها تقویت میکند. وقتی افراد را در فضایی از ارزشها قرار دهیم و در واقع امر به معروف را به درستی ادا کنیم، دیگر نیازی به نهی از منکر نیست. در چنین شرایطی ضمن آنکه خود فرد به امر حجاب اهتمام خواهد داشت، به کسی هم اجازه نمیدهد به حریمش جسارت کند.
به صورت کلی مقصودمان از تقسیمبندیِ فعالیتهای مطالعاتی درباره حجاب، توجه به چند نکته است:
اول اینکه حجاب، دستوری قرآنی است که با ذات انسانها و نیز با حضور صحیح انسان در عرصه اجتماعی سر و کار دارد؛ یعنی مبنایش مسئلهای فرهنگی محسوب میشود؛ به این معنا که پوشیدن لباس سالم ضرورتی است تا جامعه بتواند در چرخه اثرگذاری یا اثرپذیریِ پدیدههای اجتماعی قرار گیرد. خیلیها که با مسئله حجاب تکبعدی برخورد میکنند و یا به جنبه سلبی آن توجه دارند، مشکلشان این است که عرصههای مطالعاتی را نشناختند و یا مرزبندیهای فقهی در مسئله حجاب را نمیدانند.
عدم تفکیک این مسائل، جامعه را با چالش مواجه کرده است.
* شما در صحبتهای خود به ضعف بسترهای فرهنگی و مهندسی فرهنگی در امر حجاب اشاره داشتید که این امر حتی منجر به گسترش بدحجابی در جامعه شده است. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
در موضوع پدیدهشناسی مسئله حجاب با سه مقوله مواجهیم:
اولی، توجه به ابعاد و زاویههای پنهان و آشکار این موضوع؛ یعنی چه عواملی سبب بدحجابی شده است؟ خیلی عوامل، عوامل پنهان است که از آن غفلت شده است. با شناخت این ابعاد میتوان جلوی تهاجم فرهنگی را گرفت تا از این طریق جلوی شبهات هم گرفته شود. پس هم ضعف مهندسی فرهنگی داریم و هم هجمههای فرهنگی.
نکته دوم، عوامل و نوسانهای فرهنگی است که سبب تقویت بیحجابی میشود؛ به دیگر معنا، مهندسی فرهنگی در بحث حجاب را جا نینداختیم تا مردم بدانند حجاب یک ارزش است. این مسئله هم از هویت فردی شروع میشود و به هویت اجتماعی میرسد؛ یعنی تا زمانی که تکتک افراد ارزش این امر را ندانند، به هویت اجتماعی در مسئله حجاب نمیرسیم. همانطور که گفتم انسانها را باید در فضایی از ارزشهای فرهنگی آورد تا سبب تقویت هویت فردی شود.
برای طرح چنین مباحثی صرفاً نباید به کتابنویسی و ... اکتفا کنیم بلکه باید این نوسانات فرهنگی را به گونهای مطرح کرد که در فرهنگ افراد اثرگذار باشد؛ چرا که خیلی از افراد از این نوسانات فرهنگی بیخبرند و از این رو به مسئله حجاب توجه نمیکنند یا حجاب را امر مطلوبی نمیدانند. حال این غفلت یا ناشی از بیاطلاعی و یا ناشی از عملکردهای غلط دستگاهها میتواند باشد.
* یکی از راهکارهای مهندسی فرهنگی در موضوع حجاب را بررسی نگاه فقهی معرفی کردید؛ آیا منظور این است که از دل فقه مدام قانونگذاری کنیم و در نهایت منجر به برخوردهای سلبی شود؟ چرا که وقتی از فقه صحبت میکنیم، پای قوانین هم وسط میآید.
در نگاه فقهی به مسئله حجاب، مرزبندیهایی دارد که اسم آن را استقراربخشیِ امر حجاب میگذاریم؛ یعنی در چارچوب وجوب حجاب، باید احکام ضروری آن را توضیح دهیم و برای جامعه نهادینه کنیم که برخورد ما با بیحجابی، به خاطر ارتباطش با اجتماعی بودن و شخصیت اجتماعی انسانها است و یکی هم قید و بندهایی است که اگر در نظر نگیریم، جامعه به مسیر انحراف میرود و حقوقی ضایع میشود. یعنی مدام سلبی برخورد نکنیم بلکه باید توضیح دهیم که حجاب و عفاف، برای مصلحت جمعی است که هم دنیای انسان را آباد میکند و هم به سعادت اخروی میرساند.
مسئله مهم دیگر در فقه حجاب، اصلاح یا گسترش معیارهای صحیحِ امر به معروف و نهی از منکر در امر حجاب است.
بنابراین فقه در تمام زمینهها وجود دارد، اما مهم این است که به همین فقه از چه منظری بپردازیم. آیا از آن قانون استخراج کنیم و یا زیباییهای دین را با نگاه علمی و فرهنگی جلوه دهیم.
مثلاً الان مهمترین مسئله دین ما نماز است که معیار قبولی اعمال است. در فقه مدام میگوییم واجب است، اما چند نفر از جوانان ما نماز میخوانند؟ جامعه باید با زیباییهای عمل آشنا شود و از عمل خود بهره بگیرد. با ایجاد فضایی مطلوب و دلنشین باید ارزشها را جا انداخت.
پس میفهمیم که در شبکهای منسجم قرار داریم که نیازمند تدوین برنامهای جامع و نظاممند است تا از این رهگذر به گسترش ارزشهایی چون حجاب کمک کنیم و همانطور که گفتیم با فرهنگسازی و ارزشگذاری صحیح و دلنشین میتوان به فضای مطلوب دست یافت؛ همان کاری که پیامبر اسلام انجام داد.
نهادینهسازیِ حجاب با قطع وابستگی به فرهنگهای وارداتی میسر است
* چالشی که در موضوعات فرهنگی به ویژه بحث حجاب وجود دارد، هجمههایی است که از سوی شبکههای مجازی به جامعه تزریق میشود؛ یعنی هر اندازه کار فرهنگی صحیح صورت گیرد، گویی فضای مجازی همه این تلاشها را ابتر میکند.
برنامهریزیهایی که در موضوع حجاب صورت میگیرد، باید منجر شود به اینکه وابستگیهای جامعه به فرهنگهای وارداتی به ویژه فرهنگ غرب از جامعهمان دور شود؛ همزمان باید به نهادینهسازی بحث حجاب بپردازیم. یعنی باید ورودیهای نامطلوب را قطع کنیم تا بتوانیم فرهنگسازی انجام دهیم.
گاهی نیاز به اصلاح باورهای متولیان فرهنگی داریم
* در انتها اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
اول اینکه هنوز خیلی از شبهات درباره فلسفه حجاب حل نشده است. در چنین شرایط باید از شیوههای نرم استفاده کرد و صرفاً به شیوههای تکراری بسنده نکنیم تا منجر به این شود که تصور کنیم مردم متوجه نیستند و ما فهم کردیم. ما گاهی نیاز داریم حتی بین برخی مسئولان و متولیان امور فرهنگی باورهای التقاطیشان را اصلاح کنیم تا در قانونگذاری به خطا نروند.
دوم اینکه همه ما باید توجه داشتیم که در تزریق ارزشها باید فضای مناسب وجود داشته باشد؛ یعنی هم باید از هجمههای دشمن جلوگیری کرد و هم فضای مطلوب ایجاد کرد؛ مثلاً در مسئله حجاب یکسری از روحیهها را باید در مردم تقویت کرد؛ مثل روحیه غیرتمندی و مسئولیتپذیری. در این بین، ایجاد فضای مطلوب برای رشد اخلاق شهروندی موتور محرک ارزشگذاریهای فرهنگی است.
همچنین الگوسازی حقیقی در نهادینهسازی حجاب مؤثر است؛ مثلاً معرفی الگوهای تاریخیِ موفق که در دین ما موجود است.
مسئله مهم دیگر، اصلاح و توسعه فعالیتهای فرهنگی تربیتی رسانهای است؛ یعنی رسانه وظیفه دارد از همان کودکی مسئله عفاف و حجاب را جا بیندازد.
در بخش برخوردهای سلبی هم گفتیم نباید عموم مردم را با کسی که شمشیر عناد را از رو بسته مقایسه کنیم. دولت اسلامی باید منطبق بر احکام شرعی و بر اساس مجازاتی که برای متخلفان تعریف میکند، اقدام کند تا در نهایت منجر به این شود که از ترویج بیحجابی جلوگیری و عادلانه با خاطیان و تهدیدکنندگان امنیت اجتماعی برخورد کند.
انتهایپیام/