عوامل سقوط آندلس|حاکمان آندلس برای ضربه به رقبای خود دست به دامان مسیحیان شدند
صاحب کتاب "اهلبیت در آثار دانشمندان اندلس" درباره برخی عوامل شکست مسلمانان در آندلس و بازپسگیری این سرزمین توسط مسیحیان گفت: وقتی تعالیم اسلامی در جامعهای نهادینه شد، تقید نسبت به آنها ایجاد میشود، اما این مورد را در آندلس زیاد مشاهده نمیکنیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از رویدادهای مهم تاریخ اسلام، مسئله فتح آندلس و رویدادهای جانبی آن تا شکست مسلمانان در این منطقه است. مسلمانان به مدت 781 سال (از سال 711 تا 1492) بر آندلس و نقاط دیگر اسپانیا حکومت کردند؛ میتوان گفت اروپا از آن زمان به بعد تمدن نوینی را از جهت علمی و فرهنگی تجربه کرد و آن را تداوم داد. در این دوران ابداعات علمی و فرهنگی عالمانِ آندلسی بر رشد فرهنگی و صنعتی ملل مغربزمین تأثیر غیرقابل انکاری داشتهاست.
در بین نظرات متعددی که درباره علل شکست مسلمانان در آندلس بیان میشود، اولین گزاره، جریان نفوذ سیاسی، نظامی در دستگاه حاکمیت مسلمانان و بعد نفوذ فرهنگی در بستر اجتماعی این سرزمین است.
عدهای از اندیشمندان حوزه تمدنی نیز معتقدند سقوط آندلس به دلیل وجود اسلام اموی در این سرزمین بود؛ یعنی همچنان که امویان در دوران حکومتداری خویش به عیش و نوش و فساد پرداختند و آموزههای دین را که در رأس آن ولایت عترت قرار دارد، به حاشیه راندند، همین رویکردشان سبب سقوط مجدد آنها در آندلس شد.
حجتالاسلام حمیدرضا مطهری، مدیر گروه سیره پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت (ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مؤلف «اهلبیت (ع) در آثار دانشمندان آندلس» در گفتوگو با تسنیم ضمن اشاره به پیشینه فتح آندلس، به برخی دیگر از دلایل شکست مسلمانان و بازپسگیری این منطقه توسط مسیحیان اشاره کرد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
وی میگوید حیطه قدرت مسلمانان از غرب جهان اسلام یعنی از شمال آفریقا تا آندلس را در بر میگرفت. در این بین آندلس یکی از مهمترین سرزمینهایی بود که دراختیار مسلمانان قرار گرفت.
نکته بعدی، اتصال مسلمانان از جنوب اروپا به قاره اروپا است؛ به این ترتیب مسلمانان از شمال شام و منطقه آناتولی به اروپا رسیدند؛ یعنی از ترکیه فعلی و با هدف قرار دادن شهر قستنطنیه و یا استانبول امروزی.
حمایت اروپاییان از مسلمانان آندلس
محور دیگری که مسلمانان به آن توجه کردند، جنوب اروپا و آندلس بود. گمان میرود روند به این صورت بود که برخی مسلمانان به دلیل آنکه در قستنطنیه ناکام ماندند و نتوانستند آنجا را فتح کنند، از جنوب وارد اروپا شدند تا از همان منطقه به سمت نواحی شمالی و مرکزی اروپا بروند و از پشت سر به قستنطنیه بروند و آنجا را فتح کنند. از این جهت از همان سالهای اولیه فتح آندلس تا جنوب فر انسه امروزین رسیدند و ناحیه وسیعی را در اختیار گرفتند. نکته جالب اینجاست که مقاوت چندانی از ناحیه اروپاییان و ساکنان این مناطق در برابر مسلمانان صورت نگرفت. حتی مسلمانان توسط ساکنان و والیان این سرزمین مورد حمایت قرار گرفتند.
اما سؤال اینجاست که چه عواملی سبب سقوط این شهرها و بازپسگیری آنها از سوی مسیحیان شد؟
به طور کلی دو نکته مهم را عامل از دست رفتن این ناحیه میدانم:
اول، بیتوجهی یا کمتوجهی مسلمانان به نهادینهسازی تعالیم اسلامی در بین مسلمانان این مناطق بود؛ یعنی به طور شایسته در این زمینه اقدام صورت نگرفت. شاید یکی از دلایل مهم آن، علاقه حاکمان آنجا به رفاه زیاد و زندگی اشرافی بود که ناشی از همان رویکرد اموی آنها بود. به طور طبیعی وقتی تعالیم اسلامی در جامعهای نهادینه شد، تقید نسبت به آنها ایجاد میشود، اما این مورد را در آندلس زیاد مشاهد نمیکنیم.
دلیل دوم در شکست مسلمانان در آندلس و مناطق پیرامونی، بروز تفرقه میان حاکمان مسلمان بود؛ حتی عامل اول را میتوان ذیل این چالش قرار داد؛ به این صورت که از همان روزهای ابتداییِ فتح آندولس، اختلافات بین حاکمان مسلمان آغاز شد، به گونهای که نخستین والیان این منطقه توسط برخی حاکمان دیگر کشته میشوند. به طور طبیعی این شرایط سبب بروز اختلافاتی میشود؛ ضمن آنکه هر کدام از آنها طرفدارانی در بین مسلمانان داشتند.
برای درک این گزاره لازم است تاریخ آندلس بررسی شود. در یک نگاه کلی، تاریخ آندلس به چند دوره تقسیم میشود:
دوره اول، "عصر والیان" است؛ یعنی کسانی که از سوی خلافت مرکزی اموی به عنوان حاکم این منطقه انتخاب میشدند.
دوره بعد، "حکومت امویان آندولس" است که یکی از بازماندگان خاندان اموی به نام "عبدالرحمان داخل" آن را تأسیس کرد؛ لذا اولین خلیفه امویِ آندلس محسوب میشود. او پس از سقوط امویان در دمشق، از دست عباسیان میگریزد و به شمال آفریقا و از آنجا به آندلس میرود؛ یعنی حکومت از دست رفته امویان در شام دوباره در آندلس احیاء میشود. بنابراین از سال 138 دوره جدیدی از حیات مسلمانان در آندلس شکل میگیرد.
بعد دورهای به نام ملوکالطوایفی در آندلس داریم که مجال توضیح نیست.
اما تفرقهای که بین مسلمانان مطرح کردم، از همان عصر فتوحات آغاز میشود و بعد در "عصر والیان" به شکل کامل دیده میشود. گاهی در این دوره اختلافات به گونهای میشود که در این رویدادها تعداد زیادی از مسلمانان کشته میشوند. از این جهت است که منابع از آن دوران به وحشت یاد کردند.
حاکمان آندلس برای ضربه به رقبای خود دست به دامان مسیحیان شدند
این اختلاف سبب میشود مسیحیان آندلس که قدرت خود را به کلی از دست داده بودند یا برخی از آنها که به کوههای اطراف پناه برده بودند، مجدداً خود را بازسازی کردند و قدرت کوچکی را شکل دادند. این قدرت نه تنها جای پای خود را باز کرد بلکه به تدریج قدرت فراوانی گرفت و سرانجام دولتهای کوچکی را تشکیل دادند. در دوران ملوکالطوایفی به گونهای اختلاف بین مسلمانان زیاد بود که برای نجات حکومت خود و یا ضربه زدن به رقیب مسلمان خود، دست به دامن دولتهای مسیحی اطراف خود شدند.
با وجود چالشهای متعددی که بین مسلمانان رخ میداد، یادگارهای علمی و فرهنگی متعددی از خود برجای گذاشتند. حتی مسیحیان شیوه و سبک زندگی مسلمانان را انتخاب میکردند و زبان عربی، زبان رسمی آن مناطق بود.