«چهار روز با روح همینگوی»؛ داستانی پرکشش درباره زندگی آقای نویسنده
«چهار روز با روح همینگوی» داستان پرکششی است که در آن مخاطب با جهان پر رمز و راز همینگوی آشنا میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ارنست همینگوی برای آنهایی که اهل ادبیات و داستاناند، نامی است که به راحتی نمیتوانند از کنارش بگذرند. او نه تنها به خاطر آثاری چون «وداع با اسلحه» یا «پیرمرد و دریا»، بلکه به خاطر زندگی پرماجرا، شخصیت جالب و گاه عجیبش نیز مورد توجه بود. شاید کمتر نویسنده معاصری همچون او زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته باشد؛ زندگی که با خود تجربههایی داشت که زندگی و داستانهایش را تحت تأثیر قرار داد؛ از شرکت در جنگ جهانی اول در قامت یک راننده آمبولانس گرفته تا حضور به عنوان یک خبرنگار در جبهههای جنگ جهانی دوم و در نهایت متهم شدن به جنایت جنگی و ... .
همین شخصیت جالب سبب شد تا تام وینتون، نویسنده آمریکایی، در «چهار روز با روح همینگوی» بخواهد ماجرای داستانش را با زندگی او پیش ببرد.
جک فیلن، قهرمان این رمان متفاوت و خواندنی، در اثر حادثهای به کما میرود. در عالم بیهوشی، با قهرمان زندگیاش یعنی ارنست همینگوی، نویسنده بزرگ و درگذشته، ملاقات میکند.این دو طی معاشرتی چهار روزه درباره زندگی پس از مرگ و سرگذشت همینگوی صحبت میکنند و حتی به ملاقات مکانها و آدمهای معروف دوران زندگی او میروند.
تام وینتون، در قالب داستانی پرکشش، خواننده را با زندگی و شخصیت همینگوی آشنا میکند و بین درونمایه ادبی داستان و خمیرمایه طنز و شوخطبعی آن، تعادل مناسبی برقرار میسازد. پایان ماجرا نیز غافلگیرکننده است، بیاینکه اتفاق شگرفی در انتظارمان باشد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: به خودم گفتم: وای، عالی شد! الان شروع میشود! گیر یکی از آن آدمهای خل و چلی افتادم که خودشان را همینگوی فرض میکنند. میخواستم بدون اینکه حتی جوابش را بدهم از آنجا بروم. اما نتوانستم. باید دست کم یک نگاه به این دلقک میانداختم.
از گوشه چشم زیر نظرش گرفتم و کمکم سرم را برگرداندم. اول از همه متوجه شدم تقریباً همقد من است که البته چیز عجیبی نبود. اما وقتی نتوانستم صورتش را کامل ببینم، چنان از جایم پریدم که انگار برق فشار قوی به من وصل کرده بودند.
در کسری از ثانیه دهانم باز ماند، سرم رفت عقب و ابروهایم چسبید به رستنگاه موهایم. نگاهم میخکوب شد و چشمهایم تقریباً به اندازه دهانم باز ماند. سرم را تکان دادم، محکم تکان دادم، انگار میخواستم صدای پیچ یا مهرهای را که در مغزم شل شده باشد، بشنوم. بعد گفتم: «خدای مهربان، خودتی؟ مطمئنم خل شدهام!»
نشر نیماژ کتاب «چهار روز با روح همینگوی» را با ترجمه مهسا خراسانی در 222 صفحه و به قیمت 33 هزار تومان منتشر کرده است.
انتهای پیام/