خورههای روح «ناشناختهماندگان»
خبرگزاری تسنیم: تردید، تنهایی و سرگردانی خورههای ذهن انسان امروز است. خورههایی که به جان نفوذ میکنند و دردهای امروز میشوند. داستانهای مودیانو پر است از این جنس از دردهای انسان.
خبرگزاری تسنیم، منا برجیخانی:
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده ...»(صادق هدایت، بوفکور)
***
اگزیستانسیالیستهایی همچون اریک فروم بزرگترین رنج انسان معاصر را تنهایی، سرگردانی و تردید میدانند. دردی که انسان امروز به آن دچار شده و برای آن عوامل متعدد از جمله دور شدن انسان امروز از دین برشمردهاند، اما در این میان نمیتوان از دیگر علل همچون قاعده عدم قطعیت(Uncertainty) چشمپوشی کرد. اگر در روزگار گذشته انسان در مرکز هستی قرار داشت و به نوعی مقدس شمرده میشد، انسان امروز خود را خارج از دایره تعریف شده گذشته مییابد و هر آن به تردید جدیدی دچار میشود. او حتی به وجود خود نیز شک میکند.
این نوع اندیشه در تمام سطوح و بخشهای مختلف امروز اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... رسوخ کرده به طوری که هنر و ادبیات نیز از آن خالی نیست. ادبیات در سالهای اخیر به چنین مضمونی دچار شده و در انواع ادبی میتوان رگههای گوناگون با الوان مختلف را در آن جست. در این میان حتی شعر هم از چنین مضمونی خالی نبوده چراکه در تمام این آثار انسان و دغدغههای درونی او معیار و اصل نگارش آثار به شمار میآید.
سه مقوله تنهایی، سرگردانی و تردید که فروم از آن به عنوان رنجهای انسان امروزی یاد میکند، در ادبیات داستانی امروز به وفور دیده میشود که نمونه این موارد آثار پاتریک مودیانو، داستاننویس فرانسوی و برگزیده جایزه نوبل 2014 است. به گفته بسیاری از منتقدان آثار او، مودیانو به روشهای مختلف از این سه مقوله در دل داستانهای خود استفاده میکند و به نوعی قهرمانهای داستانی وی درگیر چنین درد و رنجی هستند. نمونهای از داستانهای او که چنین رنگی به خود گرفته، «ناشناختهماندگان» است. هرچند «ناشناختهماندگان» نسبت به دیگر آثار مودیانو از شهرت و محبوبیت برخوردار نیست، اما خوانش دوباره آن خالی از لطف خواندن و دریافتن تجربههای جدید نیست.
پاتریک مودیانو متولد 1945 در خانوادهای بلژیکی- ایتالیایی و یهودی است که نامش در میان فهرست اسامی نویسندگان پرکار و در عین حال توانای فرانسه در قرن حاضر دیده میشود. پیش از آنکه مودیانو در سال گذشته نوبل را از آن خود کند، بسیاری او را در کنار گوستاو لوکلزیو مهمترین گزینه برای دریافت این جایزه از فرانسه میدانستند. مودیانو یکی از نویسندگان پرکار در فرانسه است که تعدادی از آثار او در قالب فیلم نیز به نمایش درآمده است. نثر ساده و در عین حال مضمون عمیق سبب شده تا آثار مودیانو نه تنها در فرانسه که در دیگر کشورها نیز مخاطب داشته باشد. در کشور ما نیز برای آثار او مخاطبینی دیده میشود که هر ساله بر تعداد تیراژ آثار او میافزایند.
«ناشناختهماندگان» کتابی کمحجم و جالب از اوست که روایت سه دختر در سه داستان را به همراه دارد که هر یک دچار ترسها، تردیدها، تنهاییها و سرگردانیهایی هستند که به دنبال راه علاجی برای آن هستند. کتاب به ظاهر داستان سه دختر جوان است، با مشکلاتی متفاوت اما در عین حال همسان و همرنگ؛ نویسنده قهرمان داستانهایش را- البته اگر بتوان نام قهرمان بر آنها نهاد- از دل شهر انتخاب کرده و سپس با بیان روحیات و خواستههای آنها، به بیان برشی از زندگی آنها میپردازد.
مودیانو در «ناشناختهماندگان» به سراغ زندگی سه دختر جوان رفته که در آستانه ورود به دنیای جوانی، با تردیدی مواجه هستند که همگی رنگ ترس و دلهره دارد. دختران «ناشناختهماندگان» از دل مردم انتخاب شدهاند، به حدی دستیافتنی و رئال هستند که شاید هر کس دیگری، فراتر از جنسیت، خود را با آنها یکی بداند. مودیانو در این داستان به خوبی توانسته از پس روایت حالات شخصیتهای اصلی داستانهایش برآید، به طوری که مخاطب بعد از خواندن یک یا دومین داستان به این فرجام برسد که شاید یکی از این شخصیتها را در مترو دیده و یا از کنار آنها در خیابان گذشته و یا شاید خودش باشد. شخصیتهای خاکستری با وضعیتی خاکستریگونه و مهآلود که با تردید به دنبال آیندهای بهتر هستند اما نمیدانند از چه راهی.
یکی از ویژگیهای داستانهای مودیانو روایت داستان در دل شهر و انتخاب شخصیتهایی از خیابانهای شهر به ویژه پاریس است. نویسنده در «ناشناختهماندگان» نیز چنین رویهای را دنبال میکند. شخصیتها از دل شهر انتخاب میشوند و در مسیر ساختن آیندهای بهتر دچار تردید میشوند و سپس با انتخاب راهی تلاش دارند تا از وضعیت فعلی خلاص شده و روزهای بهتری را برای خودشان بسازند. فارغ از موفق بودن شخصیتها و یا شکست آنها، زندگی هر یک از آنها میتواند نمادی از زندگی شخصی هر فردی در روزهای مدرنیته باشد. سردگردانی انسان در جامعهای که از نداشتن ارتباط با دیگران رنج میبرد و هر روز پیله تنهایی به دور او بستهتر میشود، درد مشترکی است که در تمام افراد اصلی «ناشناختهماندگان» دیده میشود. سرگردانی انسان در دنیای معاصر موضوعی است که مودیانو آن را به خوبی در جامه واژگانی ساده اما جملاتی پرمایه و عمیق به تصویر کشیده شده است:
«فکر کردم که تلفن روی پاتختی به دردم نمیخورد. از ترک فرانسه بیش از آن گذشته بود که کسی مرا به یاد داشته باشد. بیهوده در جستوجوی کسی بودم تا به او تلفن کنم. نه، واقعاً کسی را نداشتم. قرار نبود چیزی جریان روزهایم را مختل سازد. ...»
«هویت» دیگر کلیدواژه و تمهای داستانی مودیانو است که در این کتاب نیز به خوبی دیده میشود. شخصیتها با نگاهی به پشت سر خود، پلی به گذشته میزنند و زندگی خود را زیر و رو میکنند، از برخی از نمادهای زندگی خود میهراسند و از آن میگریزند، گاه به دل گذشته خود میروند و در دالانهای تاریکی که از گذشته خود به یاد دارند، به دنبال ساختن هویتی روشن برای خود هستند. هر چند عکسالعملها نسبت به بازگشت و فکر کردن راجع به آنچه گذشته شخصیتها یاد شده، متفاوت است، اما همگی سفری به سالهای نه چندان دور خود دارند و در ادامه با گریز از حالی که در آن زندگی میکنند، به فکر آیندهای بهتراند. موقیعت شخصیتهای اصلی سه داستان روایت شده در این کتاب، موقعیتی گذرا است که سعی در گذراندن هر چه زودتر آن دارند. از این رو گاه تلاش میکنند تا با انجام امور مختلف و گاه غیر منطقی راهی برونرفت برای شرایط فعلی ایجاد کنند. این درد مشترک هر سه شخصیت حاضر است که راه کدام است و آیا انتخاب این راه میتواند به او کمک کند؟ آینده چگونه رقم خواهد خورد؟ تردید در ذهن شخصیتهای داستان مودیانو رسوخ میکند و روایت اول شخص هر سه داستان به خواننده این کمک را میکند که از آنچه در سر هر کدام میگذرد، سر درآورد.
انتخاب فضای بزرگ شهر با مردمانی متفاوت و گاه عجیب و غریب و یا «جانیان» تردیدها را دوچندان میکند. سفر هر سه شخصیت اصلی داستانها از جایی کوچک به جایی بزرگ مانند فرانسه، بر این مصائب میافزاید. شاید همین مسافرتهای پیدرپی در داستان خود نمادی برای ترک تردیدها و تکامل بیشتر انسان دردمند امروز باشد؛ سفر از مرحلهای به مرحلهای دیگر.
«ناشناختهماندگان» کتابی ساده است. داستانی ساده دارد که شخصیتهای هر کدام از داستانها به دردی از دردهای انسان امروز دچاراند که سعی دارند از آن برهند، اما اینکه تا چه اندازه موفق خواهند بود، به شانس آنها بستگی دارد، درست مانند زندگی هر یک از ما.
انتهای پیام/