کارآفرینان اصفهان| هرگز نا امید نشدم و با کمترین امکانات کارم را شروع کردم
افراد مختلف برای داشتن زندگی بهتر هدفهایی دارند و برای رسیدن به آن تمام تلاش خود را به کار میگیرند، در این راه با موانع و شکستهایی نیز مواجه میشوند اما باز هم برمیخیزند و به تلاش ادامه میدهند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن یکی از طبیعیترین رفتارهای هر انسانی است، افراد برای داشتن زندگی بهتر هدفهایی دارند و برای رسیدن به آن تمام تلاش خود را به کار میگیرند، در این راه با موانع و شکستهایی نیز مواجه میشوند اما باز هم برمیخیزند و به تلاش ادامه میدهند.
سیر طبیعی زندگی ما به همین روال در حال ادامه است، اما بعضی از افراد بیشتر از دیگران به دنبال اهدافشان میروند و تلاششان نیز بیشتر است و بدون شک به اهدافی که در نظر دارند نیز میرسند.
در این میان زنان و دختران پر تلاش ایرانی نیز هم پای مردان و گاه حتی بیشتر از آنان وارد میدان شده و گوشهای از اقتصاد خود و خانواده را به دست میگیرند، برخی از آنان نان آور خانواده میشوند و برخی دیگر نیز زمینه اشتغال چند و یا چندین جوان را فراهم میکنند.
آنها با کارآفرینی و پرداختن به ایده، هنر و استعداد خود راهی برای نشان دادن توانمندیهای خود پیدا کرده و با استفاده از آن امرار معاش میکنند. یکی از زنانی که از طریق کارآفرینی کسب و کار کوچکی راه انداخته است خانم رضوانی است، او زنی جوان است که توانسته است با استفاده از چرم دوزی خود و چند جوان دیگر را به کار مشغول کند و صاحب درآمد باشد؛ با او به گفتوگو نشستیم تا علت موفقیت، موانع و شکستهایش را برایمان بگوید.
سختیهای زندگی از من آدم دیگری ساخت
رضوانی با اشاره به هنر و استعداد خود که سبب پیشرفت او شده است، گفت: وقتی دیپلم گرفتم دیگر نتوانستم در دانشگاه ادامه تحصیل دهم و ازدواج کردم؛ همسرم شغل و درآمد ثابتی نداشت و ما به سختی زندگی میکردیم، این سختی وقتی بیشتر شد که صاحب یک فرزند شدیم، کارمان به جایی رسید که حتی پوشاک و خوراک درست و حسابی هم نمیتوانستیم تهیه کنیم، پسرمان و خودمان خیلی سختی کشیدیم.
وی افزود: وقتی پسرم سه ساله شد تصمیم گرفتم هنری را یاد بگیرم و از این طریق امرار معاش کنم، از آنجایی که پسرم هنوزکوچک بود و پولی هم نداشتم که او را به مهد کودک بسپارم به خانه مادرم که فاصله زیادی با ما داشت میرفتم، پسرم را آنجا میگذاشتم و بعد به کلاس چرم دوزی میرفتم. دورهاش را با سختی پشت سر گذاشتم، یادم میآید آن موقع پول کلاس و رفت و آمدهایم را از برادرم میگرفتم اما به او قول داده بودم برایش جبران کنم.
این کارآفرین اصفهانی اظهار داشت: بعد از اینکه کلاسها به پایان رسیدن کمی مواد اولیه خریدم و شروع کردم به درست کردن کیفهای بزرگ و کوچک، کمربند، جا کلیدی و چیزهایی از این قبیل. وقتی تعدادی را آماده کردم به بازار رفتم؛ با یکی از هم کلاسیهایم مشورت کردم و او گفت که خودت بفروش، اگر به مغازه دارها بدهی چیز زیادی به دست نمی آوری. خیلی برایم سخت بود دستفروشی کنم، نخستین بارم بود، از طرف دیگر میترسیدم کسی از آشنایان مرا ببیند و پشت سرم حرف بزند و برای خانوادهام بد شود.
وی ادامه داد: اما دلم را به دریا زدم، به خدا توکل کردم و بساط را در جایی که دستفروشهای زیادی بودند پهن کردم، همان همکلاسی هم به کمکم آمد. حضورش خیلی به من امید و قوت قلب داد و تبدیل شد به بهترین دوستم. آن روز ما بیشتر از 15 تا از کارهایم را فروختیم، باورم نمیشد آنقدر خوشحال بودم که در پوست خودم نمیگنجیدم.
آغاز یک کار مشترک؛ موفقیتها و شکستها
رضوانی افزود: بعد از آن همان همکلاسی با من شریک شد، صبحها که همسرم خانه نبود به خانه ما میآمد با هم کار میکردیم و هفتهای دو بار دستفروشی میکردیم. مردم وسایل چرم را دوست دارند و به دنبال چرم هستند به خاطر همین مشتریهای خوبی داشتیم.
وی گفت: چهار پنج سالی کار کردیم، در نمایشگاهها شرکت کردیم، اما یک بار شکست بزرگی خوردم، یکی از همان مشتریهای قدیمی به من سفارش تعداد زیادی کیف زنانه و کمربند و کیف پول و این چیزها داد، همه را برایش آماده کردیم، کار خیلی سختی بود و هزینه زیادی هم صرف کردیم، ما به آن مشتری اعتماد داشتیم چون زیاد از ما خرید کرده بود، آمد و سفارشها را برد و گفت که به زودی پولش را برایم واریز میکند اما متاسفانه رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.
این کارآفرین بیان کرد: هیچ نشانهای از او نداشتیم و چارهای جز قبول واقعیت برایمان نمانده بود، ضرر بزرگی کردیم، یک سال و حتی بیشتر طول کشید تا توانستیم باز هم فعالیتمان را از سر بگیریم.
تنها کسی که میتواند به ما کمک کند خودمان هستیم
وی ادامه داد: در حال حاضر در کارگاه کوچکی که اجاره کردهایم با دو نفر دیگر کار میکنیم، یک گروه چهار نفره هستیم که سفارش میگیریم و تحویل میدهیم، در نمایشگاهها شرکت میکنیم، به بازار میرویم و محصولاتمان را معرفی میکنیم و به فروش میرسانیم و همه این کارها را هم با مجوز و قانونی انجام میدهیم.
کارآفرین اصفهانی اظهار داشت: خواستن توانستن است، من اوایل فقط این جمله را میگفتم اما تلاشی برای انجام کار نمیکردم، فقط از وضعی که داشتم ناراحت بودم، اما بعد به خودم آمدم و گفتم تا خودت تلاش نکنی و سختی نکشی هیچ کس دیگری هم برای تو کاری نمیکند، فقط خودت میتوانی به خودت کمک کنی.
وی افزود: وقتی شروع کردم اصلا فکر نمیکردم اینقدر موفق شوم، اصلا فکر نمیکردم این کار اینقدر طرفدار داشته باشد، اما من هم تمام تلاشم را به کار بستم و چیزهای خوبی درست کردم، سلیقه نوجوانان، جوانان و زنان و مردان را در نظر میگرفتم و به جنسهایم تنوع میدادم، مشتریها خیلی خوششان میآمد.
رضوانی بیان کرد: من به زنان هموطنم توصیه میکنم که هیچ وقت خودشان را محتاج کسی نکنند، روی پای خودشان بایستند، کار کنند، از هر چیزی که بلدند برای بهدست آوردن درآمد استفاده کنند، کار کردن عار نیست، نیازمند بودن عار و زشت است، وقتی تن سالم داریم چرا استفاده نکنیم.
امید به خدا و تکیه به تواناییهایمان راز موفقیت است
وی گفت: بارها به من گفتند برو خودت را تحت پوشش کمیته امداد یا بهزیستی قرار بده، گفتم وقتی آدمهای سالمی هستیم و میتوانیم کار کنیم چرا باید این کار را بکنم، تحت پوشش قرار گرفتن بماند برای نیازمندان واقعی نه ما که میتوانیم.
این کار آفرین اصفهانی گفت: راز موفقیت من در درجه اول امید به خدا بود، واقعا از خدا خواستم و او هم به من کمک کرد، بعد هم تلاش و پشتکار خودم، همراهی دوستم و کمک برادرم که اگر نبود من اصلا نمیتوانستم به کلاس بروم و این هنر را یاد بگیرم.
وی خاطرنشان کرد: حالا هر کاری از دستم بربیاید انجام میدهم، با زنان و دخترانی که میبینم حرف میزنم و سعی میکنم به راهی که علاقه دارند و هنری که دارند تشویقشان کنم تا شروع کنند.
رضوانی گفت: خدا را در هرکاری باید در نظر گرفت، باید نان بازوی خودمان را بخوریم و برای پیشرفت و موفقیت منتظر هیچ دست غیبی نباشیم، تا همت نکنیم بجایی نمیرسیم.
انتهای پیام/164/ز