کارآفرینان اصفهان| روایتی از بانوی کارآفرینی که درس امید و تلاش میدهد؛ رونقی که با تلاش و امید به دست آمد
مادرانی هستند که به تنهایی بار یک زندگی را به دوش میکشند، آنها زنانه پای تمام سختیها و موانع ایستادند و با امید و پشتکار پاسخ زحمات خود را دریافت کردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، مادرانی را میشناسم که بار زندگی را تنهایی به دوش میکشند و خم به ابرو نمیآورند، آنها از همان عنفوان جوانی همسران خود را از دست دادند و تصمیم گرفتند خود به تنهایی فرزندانشان را بزرگ کرده و به آیندهای خوب برسانند.
برکسی پوشیده نیست که تأمین هزینههای یک زندگی و بال و پر دادن به فرزندان چقدر سخت و گاهی کمرشکن است، اما این مادران زنانه در برابر تمام این مشکلات ایستادگی کردند و از تمام توانشان برای فراهم کردن یک زندگی مناسب استفاده کردند.
بسیاری از مادرانی که نام «زنان سرپرست خانوار» بر آنها نهادهایم با مشکلاتی دست و پنجه نرم کردهاند که شاید ما از بسیاری از آنها هیچ نمیدانیم، همه این مشکلات به اضافه رنج تنهایی از آنها مادر دیگری ساخت.
یکی از این زنان که در 25 سالگی همسر خود را در یک سانحه رانندگی از دست داد خانم همتی است، او دو فرزند دختر و یک پسر دارد که بزرگترین فرزندش هنگام فوت پدر 7 ساله بود. او اهل یکی از شهرستانهای اصفهان است و همانجا نیز روزگار میگذراند. از آنجایی که همسرش کارگر ساختمان بود و بیمهای نداشت سختیها و مشکلات خیلی زود خودش را نشان داد.
اما با تلاش و پشتکاری که داشت توانست به بانویی کارآفرین تبدیل شود که هماکنون کارگاه کوچک و فعالی را اداره میکند و چند نفر نیز در کنارش کار و از او حقوق دریافت میکنند.
آغاز یک راه سخت؛ تلاشی که باید به بار مینشست
خانم همتی ابتدا سعی کرد خود و فرزندانش را تحت پوشش یکی از نهادهای حمایتی قرار دهد اما پس از پرس و جو و تحقیق از این کار منصرف شد، خودش در این مورد میگوید: وقتی که متوجه شدم مبلغ دریافتی برای من و خانوادهام کاری از پیش نمیبرد منصرف شدم، ترجیح دادم که اصلاً تحت پوشش نباشم و خودم آستین همت بالا بزنم، اما تنها کاری که بلد بودم بافتنی بود، لباسهای بافتنی، تابلوهای بافت و چیزهایی از این قبیل. کمی از پدرم پول قرض کردم و وسایلی که برای بافت چند شال و کلاه و جوراب و این چیزها لازم بود خریدم و شروع کردم.
وی افزود: اوایل خیلی سختی کشیدم، بچههایم کوچک بودند و نیاز به مراقبت داشتند و در طول روز نمیتوانستم کار کنم، اصلاً وقتی وسیلهای در دستم میدیدند به سمت من میآمدند و میخواستند با آن بازی کنند. برای همین فقط شبها وقتی آنها خواب بودند کار میکردم. چند شال گردن و کلاه بافتم و به چند مغازه بردم، آنها را به قیمت کمی از من خریدند اما بهتر از هیچ بود.
این زن کارآفرین گفت: مدتی به این روال کار کردم، اما خیلی کم میآوردم، پاسخگوی هزینههای زندگیمان نبود، دخترم به مدرسه میرفت و آن دوتا هم به سن مدرسه رسیده بودند، هزینهها بالا میرفت و من هنوز درآمد خاصی نداشتم. تصمیم گرفتم هرچیزی که درست میکنم بدون واسطه به فروش برسانم تا شاید پول بیشتری بگیرم. دستفروشی کردم و با قیمت مناسبی جنسهایم را میفروختم.
رونقی که با تلاش و امید به دست آمد
وی ادامه داد: چون قیمتها خوب بود مردم استقبال کردند، کم کم مشتریها بیشتر شد، حتی جوری بود که سفارش میدادند تا برایشان درست کنم. اینها را که میگویم یک دفعه اتفاق نیفتاده است، بلکه دو سال طول کشید تا وضعیت من بهتر شد. بعد از آن به درست کردن عروسک هم روی آوردم و هر بار چیزهای دیگری هم درست کردم.
همتی بیان کرد: بعد از چند سال با راهنماییهایی همسر خواهرم تصمیم گرفتم یک مغازه کوچک اجاره کنم، چون سفارشها زیاد بود و به تنهایی از عهده انجام آن برنمیآمدم، یکی دو نفر را میخواستم به من کمک کنند. یک مغازه خیلی کوچک در بازار اجاره کردم، دو نفر را مشغول به کار کردم و در کنارش خودم به کلاس خیاطی میرفتم و خیاطی هم یاد گرفتم.
وی افزود: آن دو نفر خیاطی بلد بودند و ایده یاد گرفتن خیاطی هم از آنها به ذهنم رسید، بعد از آن کم کم سفارش خیاطی و بیشتر کارهای تعمیر لباس را قبول میکردیم، باید اعتراف کنم که دو نفر شاگردی که داشتم از من زرنگتر بودند و خیلی خوب کار کردند، حتی از پیشنهادهایشان استفاده میکردم. خدا یاری کرد و مغازه کوچکمان بعد از4 سال به جای بزرگتری منتقل شد و یک نفر دیگر هم به جمع ما اضافه شد.
شکستها و سختیها مانع موفقیت و رسیدن به هدف نشد
این بانوی کارآفرین گفت: فرزندانم بزرگ میشدند، مدرسه میرفتند و دخترم که بزرگتر بود به کارهای خانه هم رسیدگی میکرد، من راه بسیار سختی را پشت سرگذاشتم اما هیچ وقت نا امید نشدم، خیلی وقتها شکست خوردم، کم آوردم، بدهی بالا آوردم، حتی دو بار جنسهای زیادی فروختم اما پولش را به من ندادند و فرار کردند و من ضرر زیادی متحمل شدم اما باز هم دست از تلاش برنداشتم.
وی افزود: از یک طرف مجبور به ادامه دادن بودم و از طرف دیگر هیچ وقت به خودم اجازه ندادم دست از تلاش بردارم، به فکر آینده بچههایم بودم. من بار همه این سختیها و تنهاییها را به دوش کشیدم تا بچههای خوبی تربیت کنم و آنها را به یک جایی برسانم.
همتی ادامه داد: ما زنان تواناییهای زیادی داریم، کافی است که خودمان را باور داشته باشیم و بدانیم که بدون تلاش و پشتکار هیچ نتیجهای نمیگیرم، اما این را هم باید بدانیم که در راه رسیدن به موفقیت موانع زیادی هست، شکست و سختی هست و خیلی چیزهای دیگر اما هرگز نباید نا امید شد، این موانع هستند که آدمی را شجاع و محکم بار میآورد، هیچ کس بدون تلاش و رنج کشیدن موفق نشده است.
وی اظهار داشت: به همه زنان مانند خودم توصیه میکنم که هیچ وقت خودشان را دست کم نگیرند، حتی همانها که فکر میکنند کاری از دستشان برنمیآید هم توانایی خوبی دارند کافیاست آن را بشناسند و دنبالش بروند.
این بانوی کارآفرین گفت: حالا که دارم با شما حرف میزنم کارگاهمان کمی بزرگتر شده است، 4 نفر در کنارم کار میکنند و به آنها حقوق پرداخت میکنم، سفارشهای خیاطی و لباسهای بافتنی میگیریم و خدا را شکر میکنم که کارمان رونق دارد، مردم ما را میشناسند و کارمان را قبول دارند، خیلیها لطف دارند و مشتریهای دیگری را هم به ما معرفی میکنند.
وی بیان کرد: دخترم در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد است و پسر بزرگم دانشجوی مهندسی است، دختر کوچکم هم در دبیرستان مشغول به تحصیل است، آنها خیلی خوب بزرگ شدهاند، دلسوز و مهربانند و قدر مرا میدانند. ما روزها و شبهای سخت زیادی را با هم پشت سرگذاشتیم اما به آنها هم یاد دادم که هیچ وقت نا امید نشوند که خدا هوای ما را دارد.
همتی خاطرنشان کرد: کار کردن سخت نیست، کافی است هدف داشته باشیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم، شک ندارم که خدا هم دست ما را میگیرد. من به عنوان یک مادر که سالهاست بدون همسر زندگیام را اداره میکنم میگویم که زنان آنقدر توانایی و قدرت دارند که هیچ مانعی نمیتواند آنها را از حرکت بازدارد، کافیست دست از تلاش و امید برنداریم و در نهایت نتیجه سختیها و امیدواریمان را بگیریم.
انتهای پیام/164/ز