موسی نجفی: چرا «مربی ایرانی» از منظر هویتی مهم است؟/ لفظ «بچههای کیروش» تحقیرآمیز است
یک پژوهشگر حوزه تاریخ و ارائهکننده «نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» در گفتگو با تسنیم به تشریح علت رویکرد رهبر معظم انقلاب و اولویت دادن ایشان به انتخاب مربی ایرانی پرداخت.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 16 مردادماه امسال در دیدار با مدال طلا آوران تیم ملی والیبال جوانان، اهمیت انتخاب سرمربی جوان را گوشزد کرده و فرمودند: نکتهی دوّم، این نکتهای است که این برادر عزیزمان، جوان عزیزمان گفتند که در ذهن من هم بود و آن، [اهمّیّت] سرمربّی ایرانی است؛ اعتقاد من همیشه این بوده. یک وقتی هم برای فوتبال یک سرمربّی ایرانی بود [که وقتی] آمدند پیش من، تشکّر کردم از اینکه یک سرمربّی ایرانی گذاشته شده؛ واقعاً هم عقیدهام این است. من حالا وارد نمیشوم در این مسائل، یعنی کارهای اجرائی است، مربوط به مسئولین خودش است، بنده دخالتی نمیکنم که بگویم این کار بشود، این کار نشود؛ امّا واقعاً معتقدم که شایسته است برای کشور ما که در ورزش، سرمربّیهای باشگاهها، [مسئولین] فدراسیونها و مجموعهها ایرانی باشند."
دیدار 16 مرداد رهبر انقلاب با قهرمانان تیم ملی جوانان والیبال
درباره نگاه رهبر انقلاب به انتخاب سرمربی ایرانی برای تیمهای ملی، گفتگویی با دکتر موسی نجفی رئیس پژوهشکده فرهنگ، انقلاب و تمدن اسلامی و ارائهکننده «نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» انجام دادیم. آقای نجفی که صاحب آثاری همچون «تمدن برتر: نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی»، «فلسفه تجدد در ایران»، «متون، مبانی و تکوین اندیشه تحریم در تاریخ سیاسی ایران» و اندیشه تحریم و خودباوری» را در کارنامه دارد، به بررسی این پیشنهاد رهبر انقلاب از منظر تمدنی و تاریخی پرداخت.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا برخی بین حوزه سیاست و اقتصاد و ورزش تفکیک قائل میشوند و حضور خارجیها را در ورزش بلامانع میبینند، گفت: من این تفکیک را قبول ندارم به این علت که اگر مسائل را به صورت هویت شخصیتی و استقلال نگاه کنیم فرقی بین اینها وجود ندارد، اتفاقا هویت و شخصیت و استقلال در فرهنگ بیش از اقتصاد خود را نشان میدهد. ورزش در حالی که مستقیما در هیچ کدام از اینها نیست ولی به همه اینها ارتباط دارد، مخصوصا به حوزه فرهنگ.
** وقتی یک پای ورزش در فرهنگ است با مسئله «هویت» سر و کار دارد
نجفی با اشاره به اینکه وقتی یک پای ورزش در فرهنگ است، پس با مسئله «هویت» سر و کار دارد، اظهار داشت: وقتی جوانان ما نام بازیکنهای تیمهای انگلیس، فرانسه و اسپانیا را میدانند و میدانند آن بازیکن چند گل زده یعنی یک کششی در جامعه بین جوانان با اینها وجود دارد. وقتی مدل موی خود را مانند یک فوتبالیست درست میکنند و خصوصیات زندگی او را میدانند و وقتی تصویر یک فوتبالیست در مجلهای باشد آن مجله به فروش میرود یعنی کششی بین اینها به عنوان قهرمان وجود دار. ولو اینکه قهرمانان کاذب و پهلوان پنبه پوشالی هستند ولی جامعه به این افراد توجه ویژه دارد. مقداری از این کشش به مسئله جوانی برمیگردد چون در نهایت جوان، یک قهرمان میخواهد، گفت: در بین ورزشها، فوتبال از همه جذابتر است و قهرمانان آن از همه رشتهها بیشتر است.
این پژوهشگر حوزه تاریخ با بیان اینکه در زمینه انتخاب مربی ایرانی بنظر میرسد مسئولان هیچ برنامهای ندارند، گفت: در صنعتی مثل خودروسازی «فکر ایرانی» ورود کرد تا خودروی ملی بسازد و اگر فکر ملّی نبود، همان پیکان برای ما باقی میماند، اینکه مدیران در این صنعت ضعیف و بعضا خائن هستند سخن دیگری است ولی اصل ماجرا را شروع کردیم تا بازار خودرو را ملی کنیم. در ورزش همینمقدار هم نیست. شما الان باید نهالی را بکارید تا 30 سال بعد سبز شود ولی مدیران ما نمیخواهند نهالش را بکارند.
ارائهکننده «نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» تصریح کرد: از ورزش و فوتبال و اقتصاد مهمتر، امنیت است. در زمان جنگ از لیبی موشک میگرفتیم و میخواستیم عراق را بزنیم، میخواستیم بانک رافدین بغداد را بزنیم، متخصصین لیبیایی موشیک را شلیک میکردندو ما بلد نبودیم. مرحوم شهید طهرانی مقدم کمکم از آنها یاد میگیرد و در سفر به سوریه شبها گشت میزد تا کمکم فنون ساخت موشک را یاد بگیرد. این انسان کار بزرگی کرده و امنیت و استقلال را مدیون او هستیم. امروز که پهپاد آمریکایی ساقط شده نتیجه کار او بوده است. این حس خودباوری در طهرانی مقدم از جایی شروع شد که احساس تحقیر کرده بود که چرا باید یک مختصص لیبیایی برای ما موشک شلیک کند و کار از یک جا شروع شد. فوتبال که از موشک و امنیت سختتر نیست اما مسئولانحاضر نیستند دست به خودباوری بزنند. چرا؟ چون ما فقط برد را میخواهیم و اینکه برنده بشویم.
به گفته موسی نجفی، حس خودباوری در شهید طهرانی مقدم از جایی شروع شد که احساس تحقیر کرده بود که چرا باید یک مختصص لیبیایی برای ما موشک شلیک کند
** به آقای تاج گفتم لفظ «بچههای کیروش» زشتترین تحقیری بود که شنیدم
نجفی با بیان اینکه چند وقت پیش آقای تاج رئیس فدراسیون فوتبال را دیدم و درباره برنامهریزی برای استفاده از مربی ایرانی صحبت کردم، اظهار داشت: گفتم آقای تاج! زشت ترین تحقیری که این 40 سال شنیدم لفظ «بچههای کیروش» است! مگر ما ایرانی نیستیم؟ بچههای کیروش یعنی چه؟ نام تیمی که 50 میلیون نفر آن را میبینند بشود بچههای کیروش! این فرد خارجی است و این برای ما تحقیر است و از نظر هویتی اثر بدی دارد. فرض کنیم با کیروش قهرمان جهان هم میشدیم و قدرتهای فوتبالی را شکست میدادیم، مردم ما در خیابان خوشحالی میکردند، چند نفر میگفتند بچههای ما پیروز شدند نه مربی خارجی! مانند اینکه اگر با سلاح خارجی بجنگیم و پیروز شویم، میگویند سلاحشان پیشرفته بود ولی متاسفانه مسئولان این برنامه ریزی را ندارند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب این مسئله را کلید زدند، گفت: علت اینکه قبلا ایشان این حرف را نزدند شاید برای این بوده که جو حاکم بر ورزش ما بهشدت طرفدار مربی خارجی بوده اما حالا که با یک مربی ایرانی در یک ورزش قهرمان شدیم، فرصت را غنیمت شمرده و این نقطه ضعف را تذکر دادند. باید از درون خود ورزش هم مربیهای داخلی احساس کنند که حقشان خورده میشود. مسئولان برای حل اختلاف مربیان داخلی، یک خارجی را میآورند که این هم عین تحقیر است و مثل این میماند در دعوای فرزندان یک خانه شخصی از بیرون بیاید و بالای سر آنها باشد.
وی افزود: در آلمان مربی داخلی میگذارند، در انگلیس هم همینطور، همیشه یکی از بازیکنان قدیمی مربی تیم ملیشان میشود. برزیل از مربی داخلی استفاده میکند تا ورزش خود را به سطحی برسانند. آیا مربی خارجی بهتری از مربیهای خودشان ندارند؟ قطعا دارند اما برای هویت خودشان بهتر میدانند از داخلیها استفاده کنند. من از زاویه هویت و استقلال ملی به این مسئله نگاه میکنم اما مسئولان ما فقط از منظر برنده شدن به این مینگرند. از همین منظر برنده شدن هم که ببینم این همه خرجِ خارجیها کردیم چندبار برنده شدیم؟ یا این خارجی که با این همه هزینه میآید باید به عدهای در کنار خودش آموزش هم بدهد ولی آنچنان که میگویند انگار نباید نزدیک اینها شد. من برای ایران این را یک نقطه آسیب میدانم و کمتر از فرهنگ و اقتصاد نیست. متاسفانه در همین دولت یک وزیری گفته بود باید مدیری از خارج بیاوریم. من در جواب وی گفتم چرا مدیر از خارجه بیاوریم؟ وزیر از خارج بیاوریم تا جای تو بنشیند. این مسخره است که اداره کشور را به دیگران بسپاریم. اسناد تاریخی نشان میدهد که اگر از این نقطه غفلت کنند ضربه میخوریم.
این پژوهشگر حوزه تاریخ درباره سابقه حضور مستشاری خارجیها در ایران، اظهار داشت: در قدیم هم بستگی داشت که آن مستشار از کدام کشور باشد و در چه زمینهای تخصص داشته باشد. گام اول استفاده از خارجیها را مرحوم امیرکبیر برداشت. شاید نتوانیم به او خیلی ایراد بگیریم چراکه در زمان قاجاریه ما صنعتی نداشتیم. از طرفی دارالفنون مخلوطی از خارجیها و اساتید ایرانی بود. امیرکبیر حواسش بود تا از کشورهای بیطرف مانند سوئد معلم بیاورد نه دولتهای استعمارگر، آن هم در رشتههایی که در ایران ما به ازا نداشت مانند پزشکی و مهندسی و در کنارشان هم معلمان داخلی را گذاشت و میخواست وابستگی را کم کند.
نجفی ادامه داد: از طرفی امیرکبیر بعد از ترکمنچای بود که 17 شهر از ما جدا شد و برتری سلاح روسها برای ما گران تمام شده بود.از طرفی این را هم در نظر بگیرید که از فکر خارجی باید استفاده کنیم ولی اینکه این علم وی را مستقیما با خود او وسط زندگی مردم بگذاریم اشتباه است. متاسفانه مسئولان ما راحتترین راهها را انتخاب میکنند و نمیخواهند این مسئله را به جایی برسانند. زشت است که مترجم کنار یک فرد میگذایند و بسیار تحقیرآمیز است. غیرتی که رهبری در این موضوع دارند درست است و نباید بگذاریم این شعله ها خاموش بشود.
انتهای پیام/