گزارش ۳| نویسنده و پژوهشگر تاجیک: آرزوی تاجیکها بازگشت به الفبای نیاکان است
نویسنده و پژوهشگر تاجیک میگوید که امروز روسیه هنوز هم پیرو سیاستهای دوره شوروی است و عدم پیوند میان ملتهای پارسیگوی تاجیک، افغان و ایرانی عامل اصلی عدم تغییر الفبا نزد تاجیکان است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، الفبای نیاکان ابتکار دولت تاجیکستان برای بازگشت به رسمالخط پارسی بوده است. طی سالهای پس از استقلال و گذر از جنگ داخلی، تلاشهای زیادی از سوی دولت و روشنفکران تاجیک برای گذر به این رسمالخط صورت گرفته است. با این حال شاهد آن هستیم که همچنان الفبای سیریلیک روسی در این کشور برای زبان پارسی (لهجه تاجیکی) استفاده میشود. در همین راستا، مصاحبهای با خیرالدین عبدالله، از نویسندگان و پژوهشگران تاجیک به منظور آسیبشناسی و تحلیل این موضوع ترتیب دادهایم. ایشان متولد نارک تاجیکستان بوده و بیش از 15 سال است که در روسیه به کار و فعالیت در حوزه زبان و ادب پارسی میپردازد. وی همچنین عضو هیات نویسندگان و مشاور اداره امور دینی روسیه و رهبر کمیته دین و فرهنگ در جمعیت مهاجران روسیه میباشد. تا کنون دو کتاب و بیش از 60 مقاله پیرامون زبان، ادبیات و رسمالخط پارسی توسط خیرالدین عبدالله به چاپ رسیده است. در ادامه این مصاحبه را میخوانید.
تغییر الفبا در شوروی و سرکوب روشنفکران
بعد از انقلاب اکتبر، یکی از مسائلی که پیش آمد، تغییر الفبا بود که اهداف کاملا روشنی داشت. وقتی که ارتش سرخ بخارا را ویران کرد و پانترکیستها را در آنجا بر تخت نشاند، زبان فارسی را ممنوع کرده و به جای آن زبان جغتایی را زبان رسمی در آن منطقه اعلام کرد. در سال 1929 الفبای ملی تاجیک به لاتین تغییر کرد، به این جهت تمام فارسیزبانان آسیای مرکزی نیز به الفبای جدید گرویدند. قبل از جنگ جهانی دوم نیز باز اقدام دیگری شد، که همه را به الفبای روسی گذراندند و در ظرف 10 سال این ملت دوبار از صفر شروع کرد. تا به جایی رسید که مردم پارسیگوی که تاکنون از خط خود محروم ماندهاند، و نه خواندن آن را میدانند و نه نوشتن آن را. از زمان شوروی تا کنون به جز چند کتاب شعر و غزل و کتابهایی تحریف شده دروغین کمونیستها چیز دیگری نیست.
طبیعتا هدفی جز از بین بردن پیوند و ارتباط میان ایرانمنشان و پارسیزبانان هدف دیگری در سر کمونیستها وجود نداشت.
در آن زمان از سوی روشنفکران تاجیک اقدامی جدی برای تغییر الفبا نشد و البته باید گفت تاحدودی هم غیرممکن بود. چرا که هر کسی اقدامی در این زمینه انجام میداد، باسماچی، خائن ملت، دشمن انقلاب و ... خوانده شده و یا نابود و یا به سیبری روسیه تبعید میشدند. تاکنون هیچ کس نمیداند چه شرایطی بر آنهایی (که در مقابل این موضوع مقاومت کردند) گذشته است. هر کسی هم که زود توبه کرد و از راهش برگشت، سر فرو آورد زیر پای کمونیستها و شعار «زندهباد حکومت کمونیستی» سر داد و علیه گذشتگان خود کتاب نوشت.
ناگفته نماند که استاد لاهوتی در آن زمان خدمت خود را میکرد و پیشنهاداتی میگفت که نباید این نژاد پارسیگو با همزبانان خود در ایران و افغانستان قطع رابطه کنند، اما نتیجهای در بر نداشت، چرا که حکومت ظالم کمونیستی هدف قطع این ارتباط را داشت و میخواست فرهنگ ایران کهن را در منطقه از میان ببرد.
بازماندگان کمونیسم، اصلیترین مخالفان امروز الفبای نیاکان
در تاجیکستان هنوز دشمنان زبان و ادب پارسی باقی ماندهاند و بیدارند. آنها از شنیدن نام زبان فارسی میترسند. در کشور کسانی علیه بازگشت الفبای نیاکان هستند که در حقیقت بازماندگان همان کمونیستهای آیینسوز هستند. یا این که گروه پارسیستیزان و ایرانستیزاناند. هدف اصلی هم جدا کردن ایرانمنشان از همزبانان خود است. آنها صدها بهانه را برای این موضوع میتراشند که از جمله آنها میتوان به این اشاره کرد که گویا زبان پارسی، سختتر و سنگینتر است برای آموزش، لذا اگر ملت به الفبای نیاکان برگردد و چند سال دیگر عقب میماند. بهانه دیگر آن است که مردم به سوی مذهب شیعه میگروند، چرا که با این الفبا، راه برای آموزش کتابهای دینی و مذهبی شیعی گشاده میشود؛ و از این مطالب بیمضمون و بیمنطق مردم ساده را میترسانند. بیگمان به جز افکار خود، گویا سفارش روسیه را نیز اجرا میکنند، چرا که هدف روسیه این است که مردم در همین الفبا بمانند. نمیخواهد که تاجیکها با مردم همزبان خود ارتباط داشته باشند.
روسیه هنوز هم پیرو سیاستهای شوروی است
سیاست روسیه هنوز همان سیاست زمان شوروی است در این زمینه. تجربه نیز این را نشان میدهد.
چند سال پیش از سوی پیشوای ملت، امامعلی رحمان پیشنهاد و اقدام شد که نامهای کوچهها و شهرها را در تاجیکستان، از نامهای بیگانه با ملت به نامهای کهن آریایی خود باز گردانند. همچنین نسبها را از عناوین روسی به معادل فارسی برگردانند؛ مثلا یچ و اف را به زاده و ... تبدیل شود. وی همچنین توصیه کرد مردم نامهایی را از شاهنامه و ... انتخاب کنند.
در حال پس از این فرمان رئیسجمهور حکومت روسیه بیش از چند هزار مهاجر تاجیک که در روسیه کار میکنند را در سختی را گرفت و تبعید کرد. آن روز را یادم است که چند روز و چند هفته در صدا و سیمای روسیه این اقدام مطرح میشد و داد و فغان میکردند که چرا تاجیکستان این کار را میکند و نام کوچه و شهر و روستاهایی را که زمان شوروی گذاشته شده بود، اکنون عوض میکند. این نشان آن است که هنوز هم روسیه امروز در اندیشه همان سیاست پیشین شوروی خود است.
تغییر الفبا در دیگر جمهوریهای شوروی سابق
البته این بهانه نیست، اگر ما بخواهیم، میشود. بهرحال ما تاجیکها دولت مستقل خود را داریم و رهبر خودمان، خودمانیم و اختیارمان به دست خودمان است. نمیتوان گفت که ما از کسی دیگر برای بازگشتن به خط نیاکان خود میترسیم. کشورهایی که در ذیل شوروی سابق و کمونیستها بودند، همگی از سیاست روسیه نترسیدهو رسمالخط خود را عوض کردهاند. ازبکستان به خط لاتین خود برگشت. قزاقها هم تا سال 2025 میلادی هدف دارند کامل به خط لاتینی برگردد. این کار را برای آن میکنند که خط تمام ترکزبانها لاتین است و میخواهند به یکدیگر نزدیک شوند. اگر خط اصلی خودشان هم نباشد، اما برای ارتباط با ترکزبانها این کار را میکنند. چرا ما پارسیزبانان این کار را نکنیم؟
روش شوروی ظلم بود و برپایه ظلم نمیتوان دولت ساخت
تجربه این را نشان داده که هر کسی که در شوروی بود، برگشت به اصل و نسب و تاریخ خود. از ترکزبانها فقط قرقیزها ماندهاند و اینجا ما تاجیکها ماندهایم. نباید ترسید و فکر میکنم باید این کار بشود. دشمنان الفبای فارسی از همه تلاشهایی که آنها میکنند، خود میدانند که گریزی از الفبای فارسی وجود ندارد و ممکن نیست که دلبستگی مردم تاجیک را از الفبای نیاکانش سرد و بیگانه کرد. زیرا کمونیستها 70 سال کوشیدند مردم را از فرهنگ و آیینشان دور کنند، اما نتوانستند. خوشبختانه در نهایت سرنگون شدند و این مردم همچون رمه تشنه به سوی آب، به سوی فرهنگ و آیینشان شتافتند و تبلیغات 70 ساله کمونیستها به باد رفت. در این مدت حتی 20 درصد از مردم را هم نتوانستند کمونیست کنند. همین که شوروی نیست و نابود شد، حتی از تبلیغات 70 سالهشان 2 درصد از مردم هم باقی نماند. چرا که راهشان و روششان ظلم بود و از ظلم نمیتوان دولت ساخت.
حتی یک اثر شاخص هم طی 70 سال با الفبای روسی خلق نشده
دشمنان دیدند که شوروی از بین رفت و مردم تاجیک به الفبا و فرهنگ و آیین خود چنگ میزنند، در حالت ترس افتادند و جنگ شهروندی را برپا کردند. مردم پارسیگوی تاجیک خوب میدانند که همه فرهنگ و تاریخش به این الفبای نیاکان نوشته و نگارش شده است. در طول این 70 سال یک درصد کتابهای فرهنگی و آیینیاش را به این کتب سیریلیکی برگردانده نشده و شدنی هم نیست. نمیشود این فرهنگ اقیانوس پارسی را به این خط پژمرده سیریلیکی برگرداند. فرهنگ کهن ایرانی را به الفبای بیگانه، چه لاتینی و چه روسی، نمیشود برگرداند. هر یک نویسنده صدها کتاب نوشته است، که در مجموع شاید دهها هزار کتاب شود، پس هیچ کدام را نمیشود بازگرداند.
کمونیستهایی که به باسواد کردن مردم و پیشرفت آنها در این 70 سال میبالد، باید جواب دهد که در این مدت آیا یک اثر از مردم با این خط کریلی آفریده شده است که خواندنی باشد و جهان از آن حض کند. خیر، هرگز چنین نبوده.
از این رو، دانا شدن و دسترسی به این میراث بزرگ ایرانی به جز الفبای پارسی گریزی نیست. اگر کشور تاجیکستان بخواهد که تمام فرهنگ هزارساله خویش را به ارث ببرد، چارهای ندارد جز این که زمینه را برای بازگشت الفبای پارسی خویش فراهم آورد.
آرزوی تاجیکها بازگشت به الفبای نیاکان است
پس از فروپاشی شوروی، و استقلال تاجیکستان مردم با تمام کوشش خواهان آن بودند که الفبای پارسی نیاکان در کنار خط سیریلیک رسمی شود و کنار آن زبان پارسی به جای تاجیکی، برپا شود. لیکن، متاسفانه آنگاه جنگ داخلی در این کشور سر زد و همه این آرزو ها را بر باد داد. پس از جنگ نیز تلاشهایی صورت گرفت از سوی روشنفکران تاجیک و همچنین مراکز ایرانی، دورههای آموزشی برای آنها برگزار شد و برای پایه 7 و 8 مدارس الفبای پارسی کم و بیش آموزش داده میشود. همچنین تلاشهایی برای چاپ کتابها با الفبای پارسی تا چند سال اخیر صورت گرفت.
ببینید، مردم عاشق خط نیاکاناند. یکی از آرزوهای مردم تاجیک، چه جوان و چه پیر، همین است که هر چه زودتر به الفبای نیاکان بازگردند. فرزندان ملت پارسیگوی تاجیک همچون داریوش رجبیان، اسفندیار آدینه و امید جیحونی و هزاران مردان بانفوذ ملت در تلاش و حسرت برگشت الفبای نیاکان خویشاند. استاد محمدجان شکوری در تلاش بازگشت الفبای نیاکان، جان به حق تعالی داد. همچنین ناگفته نماند که گذشته هم چنین بود و حالا هم چنین است که همه مردم، فرزندان خود را میبرند به نزد روحانیون تا به آنها الفبای نیاکان را بیاموزد. این نشانه آن است که مردم هنوز هم ، به رغم فشارها و عذابها و ستمها که ملت از دشمنان زبان و خط خویش دیدهاند، از الفبای خویش جدا نشده است.
سیاست در زمان کمونیستها و جنگ شهروندی یکی بود
کار به جایی میرسید که چه در زمان کمونیستها و چه جنگ شهروندی، سیاست یکی بود. اگر از هر خانهای یک ورق با خط نیاکان پیدا میکردند، اهل آن خاندان را میکشتند و یا زندانی میکردند. اما به رغم این ستمها دست از مرام و مقصد و طلب بازگشت به خط خویش نکشیده است. آرزوی خط خویش را دارد هنوز و هر کسی هم از دنیا رفت این آرزو را با خودش برد.
با الفبای سیریلیک شیرینی زبان پارسی گم میشود
الفبای فارسی برای خود زیبایی و هنری دارد که نویسندگانش در کیفیت و ناآشنایانش در آرزو و حسترش بنداند. کسی در تاجیکستان نیست که آرزوی خواندن و نوشتنش را نداشته باشد، به جز دشمنانش. به درستی که هر گاه کسی به الفبای نیاکان، شاهنامه و بوستان و گلستان و دیگر آثار گرانبهای فارسی را میخواند، حس و لذت دیگری را تجربه میکند. اگر هر اثر فارسی را به خط سیریلیک خوانید مشخص است که پوچ است و مانند آن میماند که منظرهای را روی کاغذ میبینی و از آن دور هستی. زبان پارسی نیز با الفبای خود زیبنده است و با الفبای روسی واژهها درست نوشته نمیشود و شیرینی زبان گم میشود. به عنوان مثال، وقتی مردمی که خطشان هم فارسی است شعر میخواهنند، یا سخن میگویند حس میشود که چقدر زیبا به گوش میرسد. اما پارسیزبانی که از خط پارسی محروم است و از خط سیریلیک آموخته است، مانند بیشتر مردم تاجیک، آنها از سخن گفتن ملالاند. علتش این است که زیبایی و شیرینی زبان پارسی در خط خود نهفته است. درالفبای نیاکان ما 4 حرف «ز، ذ، ض و ظ» و 2 حرف «ت و ط» و ... داریم که هر کدام تلفظ خاص خود را دارند. پس اینها را چگونه میتواند با خط سیریلیک نوشت؟ در خط سیریلیک همه در یک حرف نوشته میشود که نادرست و خطا است و معنای واژه گم میشود. لذا، این الفبای بیگانه هیچگاه نمیتواند ظرافتهای خاص زبان ما را داشته باشد.
نام «خروشچف» و تحمیل اصوات بیگانه به تاجیکها
تاریخ گواه است که روسها وقتی خط سیریلیک خود را با ستم بر ما بار کردند، بعد برگشتند و گفتند که ما الفبای روسی را باید کامل کنیم. یعنی میخواستند همانطور که روسها نام خروشچف را مینویسند، ما هم به همان صورت بنویسیم. چرا که در زبان روسی دو تلفظ «ش» و «شا» وجود دارد. ببینید برای نوشتن نام یک شخص، الفبای ملتی که اصلا هم مال خودش نبود و باز بدتر شد که اصوات بیگانه هم آورده شود، وگرنه رفیق خروشچف را چطور مینویسید!
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم، عدهای که کتابخانه آنها سرشار از کتابهای تحریف شده و حقیقتپوشانه چاپ شوروی است و چیزی فراتر از اینها را نخواندهاند، هنوز تحت تاثیر همان ادبیاتی هستند که شوروی برایشان فرمان داده بود، که تاجیک زبانش تاجیکی است و خطش باید تا ابد سیریلیک بماند و هیچ ارتباطی بین تاجیک و ایران و افغان وجود ندارد و زبانهای شما فرق دارد و از این حرفهای بیاساسی که طرفداران خط سیریلیک میزدند. هیچ دلیلی هم برای پشتیبانی از این خط ندارند.