سریال "خانواده دکتر ماهان" یک اثر زودگذر و فراموششدنی تلویزیون
ضعفهای فراوان نوشتاری، بازیها و کارگردانی باعث شده تا «دکتر ماهان» نتواند به یک سریال جذاب و تماشایی تبدیل شود؛ و بهعنوان یک اثر زودگذر و فراموششدنی صرفاً آنتن شبکه دو را اشغال کرد.
خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی برزگر
شبکه دو سیما بعد از مدتها وارد فاز طنز میشود و «خانواده دکتر ماهان» به ایستگاه پایانی رسید، مجموعهای که اواخر سال 96 در لوکیشن دانشکده دامپزشکی محمدشهر کرج کار خودش را برای اولین روزها جلوی دوربین رفت. کار تا سال 97 هم ادامه پیدا کرد و کنداکتور خرداد و تیر را در اختیار «خانواده دکتر ماهان» قرار دادند تا مثلاً یک خانواده دکتر ارنست دیگری را ببینیم. چون نام قصه این سریال، دست بر قضا از سریال مشهور کودکانه ــ خانواده دکتر ارنست ــ کپی شده بود.
بسیاری اعتقاد دارند «خانواده دکتر ماهان» از نظر سوژه نوآور ولی از منظر ساخت هنری زیر متوسط، جلوه داد، چرا که سوژه اصلی سریال زندگی یک دامپزشک را بهتصویر میکشد که ویژگیهای مثبت و منفی شخصیت و زندگی دکتر ماهان و خانواده او و عملکردش مورد داستانسرایی قرار گرفته است، از این نظر، با توجه به اینکه تاکنون مجموعهای با این سوژه و به این وسعت در ارتباط با دامپزشکها ساخته نشده، جای تأمل دارد.
اما همین سوژه خوب نتوانسته تبدیل به یک سریال خوب شود. انتخاب نامناسب بازیگران، بازیهای متوسط و ساختار هنری و تصویری متوسط سبب شده که این سریال نتواند از حد متوسط فراتر برود، بهعبارت صحیح اینکه سریال «خانواده دکتر ماهان» اثری ضعیف و بودجه بربادده است، چرا که نه بهلحاظ پرداخت سوژه و نه کارگردانی و تصویرسازی و نه بازیها نتوانسته هیچگونه جذابیتی برای مخاطب ایجاد کند.
نکته دیگر اینکه؛ «خانواده دکتر ماهان» برای پخش شبکه دو تولید شده و این شبکه خودش را بیشتر مأمور به تحقق رسالتهای نوجوانانه میداند، از همین رو لازم بوده که به این ویژگی شبکه در این سریال توجه شود ولی متأسفانه این رخداد هم به مرحله نمایشِ تلویزیونی درنیامد. از این منظر هم سریال «خانواده دکتر ماهان» دچار ضعف است؛ در واقع ضعفهای فراوان نوشتاری، بازیها و کارگردانی باعث شده تا «دکتر ماهان» نتواند به یک سریال جذاب و تماشایی تبدیل شود، و بهعنوان یک اثر زودگذر و فراموششدنی صرفاً آنتن شبکه دو را اشغال کرد.
حالا چرا این سریال نتوانست به رسالت اصلی و ابتداییاش ــ توجه به قشر نوجوان ــ عمل کند؟ چون بهمنوال این زمانه فیلمنامهنویسی در تلویزیون، بهیکباره تصمیم گرفته شد فیلمنامه «دکتر ماهان» همه اقشار جامعه را در بر بگیرد. بهاصطلاح کارگردان این سریال مردم هم آموزش ببینند و مدیران هم در مواجهه با طبیعت و حفاظت از محیط زیست رفتارهای لازم را انجام دهند. اما واقعاً این آموزشها مؤثر بود؟ چقدر مخاطب ما شبکه دو را بهعنوان سریال تلویزیونی خودش انتخاب کرد؟
واقعاً چقدر «خانواده دکتر ماهان» در دلِ خانوادههایی جا باز کرد که عمقِ نگاه فیلمساز و نویسنده این سریال، چشمانتظار دیدگان آنها بوده؟!! قبل از آموزش و فراگیری، هر سریالی باید به جذابیتهای بصری، روایت درست داستانی و جلب توجه بیننده و مخاطب توجه کند که هیچکدام از این شیوهها در جریان پخش سریال بهچشم نیامد. تماشای سریال «خانواده دکتر ماهان» ما را بهیاد بخش اختصاصی و مخاطب خاصِ سینما یا همان گروه «هنر و تجربه» انداخت که بگیر نگیر دارد.
با احترام به امین زندگانی و برخی از بازیگران نامآشنای این سریال و تلاشهای عوامل و دو کارگردان این سریال، اما نتوانست همه مخاطبهای خاص را هم درگیر کند، نه روایت مشخصی داشت و نه شخصیتپردازیها درست انجام شده بود. شاید یکی از دلایل آن سردرگمی در روایت توسط کارگردانها بود که دو سلیقه و دو نگاه توأمان یک سریال را جلو بردند؛ راما قویدل که از کارنامهای بهعنوان کارگردان برخوردار است اما علیمحمد قاسمی آنطور که باید و شاید کارگردان صاحبنامی در عرصه سریالسازی بهشمار نمیرود.
البته که ضعفهای «خانواده دکتر ماهان» فقط معطوف کارگردانها هم نمیشود و در فیلمنامه و حتی جریان مدیریت ساخت هم نواقص عدیدهای متوجه این سریال شده است؛ اینکه فیلمنامهنویسان چرا آنقدر مخاطب را دستکم میگیرند و سادهانگارانه مینویسند! مخاطبِ امروز نیازمند چالشهای خاصی در سریالهاست نه اینکه یک روایت خستهکننده که قصه هم ندارد و فقط صرفاً یک روایت از زندگی یک دامپزشک را بهتصویر میکشد را نوشتهاند و سیمافیلم هم طبقِ معمول تصویب کرده و جلوی دوربین بردهاند.
در جریان ساخت «از یادها رفته» یک بار اشاره کردیم که نیازمند نظارت بیشتر از سوی مدیران مربوطه در سیمافیلم هستیم تا سریالهای باکیفیت ساخته و پرداخته شوند، اتفاقی که برای «الف ویژه» کمال تبریزی هم افتاد و بهخاطر ضعف در فیلمنامه و پرداخت متوقف شد. این رویه باید درباره همه سریالها اتفاق بیفتد که بهجای کمّیت، کیفیت ارتقاء پیدا کند. متأسفانه فیلمسازان و تهیهکنندگان ما فقط مجموعهسازی را آموختهاند و مخاطب هیچ لحظه و سکانسی از این سریالها را در خاطر خودش نگه نمیدارد؛ اتفاقی که پیش از این در سریالسازیهای ما بهوفور دیده میشد؛ البته این گذشته خیلی هم دور نیست، چون در همین تلویزیون امروز هم سریالی مثل «پایتخت» ساخته میشود یا همین «گاندو» و... اما چرا سریالسازی به اینجا رسیده که خود مخاطب هم ناراحت میشود از پولی که صرف ساخت یک فیلمی مثل «خانواده دکتر ماهان» میشود. بالاخره آمال و آرزوی تلویزیونیها تنها آنتن پُر کردن صرف نیست، دغدغهمند هم هستند که مخاطب پای سریالهای تلویزیون بنشیند و کمتر بهسمت ماهواره و دیگر فضاهای رسانهای امروز برود.
چرا که مشخص است آثار نمایشی شبکههای ماهوارهای و درونمایههای عمده کانالهای فضای مجازی بهدنبال چه هستند؛ آلوده کردن جوانان به سبک و سیاق زندگیهای غیرمرسومی که متعلق به این جامعه مقدس و پاک ایرانی و اسلامی نیست و تنها سرمنزلی که میتواند جلوی این مناقشه فرهنگی را بگیرد، سریال و فیلم است؛ در سینما که هیچ امیدی به باز شدن روزنههایی به این سرمنزلها نداریم حداقل در تلویزیون بهخاطر وجود برخی از مدیران دغدغهمند و بازگشت کاربلدها و متخصصین امر سریالسازی و مجموعهسازی دوباره این روزنهها به بروز و ظهور برسند.
«خانواده دکتر ماهان» و امثال این روایتها باید بهتصویر کشیده شوند اما نه صرفاً با دغدغه آنتن پرکردن و رساندن به هر قیمتی برای پخش...، که میتوانست با سعهصدر، فیلمنامه مناسب و تحت هدایت کارگردانانی که سریالسازند. منتظریم مسئولین مربوطه یک تمهیدی بیندیشند که بهجای پناه بردن فیلمسازان سابق و هدایتگران ماهر تلویزیون به شبکه نمایش خانگی، آنها آوردگاه اصلیشان تلویزیون باشد و تلویزیون را از شرّ یک عده خاص که هیچ سرمنزل درستی را برای سریالسازی مشخص نکردهاند، نجات دهند.
انتهای پیام/*