یادداشت|ولایت فقیه و نظام اسلامی
رهبری در انقلاب اسلامی، ضامن وحدت، یکپارچگی و هم مسیر شدن ملت در رسیدن به اهداف و برونرفت از مشکلات و چالشها و حفظ بقای انقلاب اسلامی بوده و هست.
خبرگزرای تسنیم - داود عامری
14 خرداد روزی سرنوشتساز در روند انقلاب اسلامی است؛ چرا که از یک سو مواجه با رحلت جانسوز حضرت امام (ره) بودیم و فقدان شخصیت ممتاز بنیانگذار کبیر انقلاب که از میان ما رفته بود و از سوی دیگر انتخاب و ادامه رهبری توسط ولی فقیه عادل و حکیم انقلاب، امام خامنه ای (مدظلله العالی) که موجب امید و شادباش بود.
نوشتن و گفتن از نقش ولایت فقیه در ساختار و شکلگیری انقلاب اسلامی، امری سهل و ممتنع است. آسان است از این جهت که تمامی مردم ایران از بدو شروع نهضت بزرگ خود، به رهبری یک فقیه جامع الشرایط علیه نظام استبدادی قیام کردند و چنان از رهبری امام خمینی (ره) اطاعت و حمایت کردند که حتی بد اندیشترین دشمنان نظام انقلابی نیز مقبولیت و مشروعیت سیاسی و اجتماعی حضرت امام (ره) را نتوانستند زیر سوال ببرند و کوچکترین خدشهای به آن وارد کنند.در واقع رأی قاطع مردم به جمهوری اسلامی ایران در 12 فروردین سال 58، رأی به رهبری و ولایت فقیه و بیعت امت اسلامی با رهبر خود بود اما ممتنع بودن موضوع به جایگاه ولایت فقیه در ساختار نظام جمهوری اسلامی مربوط میشود. مسئولیت بسیار خطیر با شرایطی دشوار که پیوسته باید حفظ شود. نگاهی به قانون اساسی نیز نشان میدهد، ولایت فقیه در ساختار نظام اسلامی از چه جایگاه مترقی، راهبردی و مهمی برخوردار است.
بنابراین پیش از آن که به جایگاه رهبری در قانون اساسی بپردازیم، ابتدا لازم است اشارهای به جایگاه ولایت و رهبری در انقلاب اسلامی و نقش آن در حفظ و حراست از انقلاب و جمهوری اسلامی داشته باشیم. مرور تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد که از ابتدای نهضت، عموم مردم ایران در جستجو و احیای یک حاکمیت اسلامی هستند، بنابر این مرجعیت در هدایت و اجتماع مردم برای یک انقلاب همگانی محور توجه مردم ایران قرار گرفت و حضرت امام (ره) به عنوان یک فقیه جامع الشرایط از سوی مردم به صورت خود جوش و با مقبولیت تمام به رهبری جامعه انتخاب شد.
متفکران و اندیشمندان مسلمان از دیرباز بر این باور بودند که اسلام دینی جامع و جهانی است و با توجه به احکام اجتماعی و مترقی فراوانی که دارد، اجرای آنها منوط به تشکیل حکومت است، چرا که احکام اسلامی در نماز و روزه خلاصه نشده است که هر فردی بتواند به تنهایی نسبت به اجرای آنها اقدام کند، بلکه بسیاری از احکام در امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و سیاسی موضوعیت دارند که در سایه یک رهبری دینی امکان تحقق پیدا میکنند. بر همین اساس و با توجه به خواست قاطبه مردم، حضرت امام (ره) به عنوان رهبر و ولیّ امر جامعه اسلامی انتخاب شد و با گذشت زمان، نقش ایشان در حفظ یکپارچگی کشور و اتحاد امت اسلامی حول محور انقلاب و حکومت جمهوری اسلامی به وضوح مشاهده شد، به طوری که با تصور عدم وجود رهبری به هیچ عنوان بقای جمهوری اسلامی نوپای مردم ایران ممکن به نظر نمیرسید.
رهبری در انقلاب اسلامی، ضامن وحدت، یکپارچگی و هم مسیر شدن ملت در رسیدن به اهداف و برونرفت از مشکلات و چالشها و حفظ بقای انقلاب اسلامی بوده و هست و در شرایط سخت و در گذرگاههای خطرناکی که گمان میرود یکپارچگی و وحدت ملّی مورد خدشه واقع شود و دشمنان بخواهند با سلاح تفرقه در بین مردم نفوذ کنند، اعتماد به محوریت ولایت فقیه توانسته است توطئهها را خنثی و تمامی گروههای اجتماعی و سیاسی را حول خود جمع کند و مسیر حرکت انقلاب را محکمتر از همیشه تضمین نماید. بدین خاطر همواره نیمه خرداد یک برهه حساس برای ملت ایران بوده است. از یک سو جامعه اسلامی سوگوار ارتحال رهبر و ولی خود یعنی اصلی ترین محور خود بود که قانون لا تغییر خداوندی است و باید یاد و راهش را صیانت کرد و از طر ف دیگر به یُمن پیش بینی های قانونی، خبرگان ملت با انتخاب فقیه جامع الشرایط و آگاه به مسایل روز، توانست در اندک زمانی اتحاد و یکپارچگی خود را با محوریت شاگرد خلف آن بزرگ مرد تاریخ امام خامنه ای (مدظله العالی) بازیابد که باید شکر این نعمت را به جا آورد.
توجه به اصل مترقی ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی حکایت از جایگاه بلند و ارزشمند آن دارد، به طوری که ابتدا شرایط انتخاب رهبری را در اصل 107 قانون اساسی چنین برشمرده است. «پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیتالله العظمی امام خمینی (قدس سره) که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است.»
خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذکور در اصول یکصد و نهم بررسی و مشورت میکنند. هرگاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص میدهند، او را به رهبری انتخاب میکنند. رهبر منتخب خبرگان، ولیّ فقیه است و همه مسئولیتهای ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. حضرت امام خمینی (ره) با وجود مطرح شدن ویژگیهای ولایت فقیه در قانون اساسی فرمودند که: «این که در قانون اساسی است، بعضی شئونات ولیّ فقیه است نه همه شئون ولایت فقیه. حکومت شیعی از ولایت مطلقه رسول الله (ص) و یکی از احکام اولیه اسلام است. بنابراین ولایت مطلقه نه در چارچوب احکام فرعیه اولیه و ثانویه الهی محصور است و نه در محدوده قانون اساسی اسیر و نسبت به هر دو امر مطلق است نه مقید.»
«اوامر او در حکم قانون است و در صورت تعارض ظاهری با قانون مقدم بر قانون است. بنابراین در بازنگری قانون اساسی، اصل 57 قانون اساسی، ولایت فقیه را مطلق دانسته.» ولایت مطلقه یک اصطلاح تخصصی فقهی است که در مقابل ولایت مقیده به کار میرود. مطلقه بودن ولایت به معنی آن است که دولت اسلامی میتواند به همه اموری که مدیریت کشور مستلزم دخالت در آن است، بپردازد و در صورت تزاحم میان احکام، فصل الخطاب باشد تا جامعه اسلامی در بنبست نماند. بنابراین وقتی که صحبت از مترقی بودن اصل ولایت مطلقه میشود، باید به نقش آن در پویایی حکومت و جامعه اسلامی و مسئولیت سنگین جایگاه ولایت فقیه در خارج کردن جامعه اسلامی از بنبستهای احتمالی توجه شود.
ما ایرانیان و عاشقان انقلاب اسلامی یاد آن بزرگ و بنیان گذار انقلاب را گرامی داشته، راهش را با اطاعت از ولیّ فقیه زمان خواهیم پیمود و به استمرار این ولایت توسط بزرگ مردی حکیم که به حق راه امام دلها را به خوبی ادامه داده و انقلاب اسلامی را صیانت و در همه ابعاد موجب تکامل آن شده، افتخار میکنیم. ملت ایران در این روز از یک سو سوگوار رحلت رهبر کبیر خود به سوی خدای حق تعالی هستند و در فقدان رهبر فقید خود سیاه پوش بر سر و سینه میزنند و از سوی دیگر، شکرگزار تجلی اراده خداوند در إعمال حاکمیت الهی در شخص رهبر معظم انقلاب هستند که باید به شکرانه این عنایت حضرت حق، نماز شکر به جای بیاورند.
14 خرداد مصداق بارز این بیت مولانا است که فرمود:
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد ای خوشا من عاشق این هر دو ضد
انتهای پیام/