هر روز ۳۰ هزار تومان سیگار میکشد، اما کتاب نمیخرد!
خیلیها روزی ۳۰ هزار تومان سیگار میکشند، اما حاضر نیستند در ماه ۳۰ هزار تومان هزینه کتاب کنند. در بسیاری مواقع هزینههای گزافی برای برخی وسایل در موارد مختلف پرداخت میشود که شاید هیچ به کار نیاید و جز اسراف نباشد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دوستانی دارم که هیچ وقت کتاب نمیخرند و هر کتابی به دستشان میرسد میخوانند و هیچ هدف خاصی هم از کتاب خواندن ندارند یا بهتر است بگویم مطالعه هدفمند ندارند. دوستان دیگری دارم که در خانه کتابخانه بزرگ دارند، اما لای هیچ کدام از کتابها را باز نکرده و کتابهایشان را به کسی نیز قرض نمیدهند. دوستان زیادی دارم که نه کتاب میخرند و نه کتاب میخوانند، اما در میان همه کسانی که میشناسم کسی هست که پول خرید کتاب ندارد، اما عضو چند کتابخانه عمومی شده و کاملاً هدفمند مطالعه میکند... خلاصه اینکه در سرزمینی که از دیرباز دیار اندیشه و کتابت بوده، امروز اوضاع کتابخوانی خوب نیست.
هزار بهانه برای کتاب نخواندن
سرانه مطالعه در کشورمان به شدت پایین است و این نهتنها زنگ خطری برای کودکان و نوجوانان، بلکه حتی هشداری برای بزرگسالان است. بر اساس تحقیقاتی که روی افراد با جنسیت و سنین مختلف انجام شده، دلایل مختلفی وجود دارد که فرد را از مطالعه و خواندن کتاب بازمی دارد.
یکی از دلایل بارز کتاب نخواندن تنبلی و بیحالی افراد است. افراد تنبل مطالعه را کاری دشوار و وقتگیر میدانند که ممکن است ناشی از حجم کار زندگی روزمره باشد، بماند که در اوقات فراغت هم، ساعتها به گفتوگو مینشینند، ولی دریغ از چند دقیقه مطالعه. مطالعه برای مدت زمانی کوتاه نیز خیلی سریع آنها را خسته میکند.
بسیاری از افراد بیشتر تمایل به شنیدن دارند تا خواندن. برای آنان که تحمل تأمل، اندیشه، تفکر و مطالعه را ندارند، خواندن بسیار عذابآور است. ذهن بسیط همه چیز را ساده میکند، چون قادر به درک پیچیدگیها نیست، به همین دلیل از فرد «تحلیلگر» به خوبی استقبال نمیشود و گاهی مورد تمسخر نیز قرار میگیرد. کتاب وسیلهای برای به چالش کشیدن تفکر و اندیشه است و جهان را به پیچیدگی سوق میدهد و آموختههای ذهنی و بعضاً علمی را به جدال میکشاند.
به اعتقاد اینشتین، افکار و اندیشههای انسان به گونهای است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب، پایه اندیشهها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیونها انسان را در راه مخصوصی بیندازد.
در بعضی افراد بیتعصبی و عدم جدیت در زندگیشان طوری انگاشته شده که گویی در این دنیا هیچ چیز آن قدر جدی نیست که بخواهند خود را به سختی بکشانند. جدیترین مسائل و حتی باورهای مقدس نیز توسط برخی به مسلخ شوخی و لودگی کشانده میشود و بدون هیچگونه آگاهی و خواندن کتابهای مختلف که میتواند مسیر نگرش را تغییر دهد، به راحتی از کنار آنها میگذرند.
دلیل دیگر که میتوان از آن به عنوان بیتوجهی افراد در مطالعه نام برد، احساس بینیازی است. بدین ترتیب که فرد، مطالعه کردن و کتاب خواندن را برای خود امری غیرضروری میداند. شاید هم زندگی را آنگونه سامان داده که دیگر نیازی به دانایی و آگاهی ندارد! در حالی که اگر کتاب بخوانیم، تازه متوجه میشویم که هیچ نمیدانیم.
از دلایل دیگری که برای پایین بودن سرانه کتابخوانی ذکر میکنند، قیمت بالای کتاب است. به گفته برخی، علت کاهش سرانه مطالعه در ایران، گران بودن کتابهاست. در اینجا این نکته لازم به ذکر است که معمولاًَ افرادی که میخواهند از زیر بار مسئولیتی شانه خالی کنند و یا آن کار را به دلایلی انجام ندهند، بهانهجویی میکنند. اگر ما به ارزش کتاب و کتابخوانی واقف باشیم، مسلماً آن را بیهوده نمیانگاریم. خیلیها روزی 30 هزار تومان سیگار میکشند، اما حاضر نیستند در ماه 30 هزار تومان هزینه کتاب کنند. در بسیاری مواقع هزینههای گزافی برای برخی وسایل در موارد مختلف پرداخت میشود که شاید هیچ به کار نیاید و جز اسراف نباشد، اما اگر بخواهیم کتابی را خریداری کنیم بهانه گرانی کتاب را میگیریم.
کودکی، نقطه آغاز کتابخوانی
با پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی افراد به ویژه کودکان و نوجوانان بیشتر وقت خود را صرف گذراندن با وسایلی از جمله تبلت و بازیهای کامپیوتری میکنند. همین امر باعث میشود آنها وقت لازم برای مطالعه آزاد و علمی نداشته باشند و حتی کتابهای درسی هم که میخوانند به اجبار والدین و معلمان است و بس که وقت خود را صرف گذراندن بازیهای مختلف میکنند، با کمی کتاب خواندن زود خسته میشوند و همین امر باعث دلزدگی آنها از کتاب خواندن و مطالعه میشود.
والدین همیشه انتظار دارند فرزندشان بیشتر درس بخواند و مطالعه کند در صورتی که فرار آنها از مطالعه معضلی برای والدین شده است. باید گفت: پدر و مادری که هیچگونه تمایلی به مطالعه ندارند، نباید انتظار داشته باشند فرزندشان کتابخوان شود. کودکان به راحتی و خیلی زود رفتار پدر و مادرشان را الگو قرار میدهند. پس اگر میخواهیم از همان ابتدا کودکمان را با مطالعه کردن و کتابخوانی آشنا کنیم، حداقل دقایقی از روز را به کتاب و کتابخوانی و کتابخانهمان اختصاص دهیم. نکته بعدی استفاده از کتابهای مناسب و باکیفیت است که در اختیار بچهها قرار دهیم، کتابهایی با جلدهای رنگارنگ و با تصاویری که برای آنها جذابیت دارد، مثل تصویر پرندگان و سایر جانوران و مصور هرگونه اشیایی که در اندازههای مناسب طراحی شده است، میتواند برای آنها جالب باشد.
عکسها و تصاویری که در مجلات و روزنامهها وجود دارند، با تشخیص خودمان نسبت به سن کودک به آنها نشان داده شود و در مورد آن گفتوگو کنیم و از او بخواهیم هر چه در مورد تصویر مربوطه میداند، توضیح دهد و در نهایت او را تشویق کنیم. در بعضی از روزها با کودکمان به نزدیکترین مراکز فرهنگی و شهر کتاب برویم تا با محیط آنجا آشنا شود و در نهایت اجازه بدهیم کتابهایی که مورد علاقهاش هستند را انتخاب کند.
کودکان با سؤالات زیادی مواجه هستند و بعضی مواقع ما نمیتوانیم پاسخ مناسبی برای آنها داشته باشیم. در این موقع به کودک بگوییم که باید به کتاب مراجعه کنم و جواب صحیح را به تو بگویم، همین روش، روشی غیرمستقیم و بسیار مناسب برای معرفی کتاب به کودکمان است. کودکی که لازمه زندگی و معرفت و آگاهی از خود و دیگران را از مطالعه کردن کتابهای مختلف بداند، قطعاً این امر تأثیر بسزایی در انس او با کتاب و کتابخوانی در مقاطع سنی مختلف خواهد داشت. مطالعه را باید از کودکی در فرزندانمان نهادینه کنیم.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/