نگاهی به فیلم "ایده اصلی"|پول آسان، فتیشیسم و بازنمایی «اشرافیت» نوکیسه در سینما

نگاهی به فیلم "ایده اصلی"|پول آسان، فتیشیسم و بازنمایی «اشرافیت» نوکیسه در سینما

فیلم «ایده اصلی» نه از باب عبرت‌آموزی یا تخطئه، که صرفا از باب ترسیم حدیث نفس، دنیای این نوکیسه‌های عاشق پول آسان را به خوبی تصویر می‌کند.

خبرگزاری تسنیم- سهیل رویگر

فیلم ایده اصلی، به مفهوم  درست و دقیق فیلمِ یک طبقه جدید اجتماعی است و از این لحاظ فیلم کاملی است. به این مفهوم که، به درستی آن طبقه جدیدی را در کشور ما تصویر می‌کند که معبودش «پول آسان» است. ما با فاصله دست‌کم دو دهه‌ای، به واسطه ورود مناسبات سرمایه‌داری به کشور (از نوع بسیار بد و لجام گسیخته آن)، همان مسیری را پیش روی بخشی از طبقه متوسط شهری خود می‌بینیم که از اوایل دهه 1990 و دوران انقلاب «دات. کام» و رونق تجارت تحت وب، در ایالات متحده و به تبع آن، سایر کشورهای جهان سرمایه‌داری ظهور کرد: آیین «پول آسان».

از این رو، بی‌دلیل نیست که از همان نمای آغازین فیلم «ایده اصلی»، هجوم گُل‌درشت و عیان «برند»ها تماشاگر را احاطه می‌کند، چرا که یکی از مبانی این آیین جدید، «برند»بازی است. از زندگی در خانه‌های مجلل، تا خودروهای «لاکچری» (البته طبقه نوکیسه وطنی حتی همین کلمه را هم اشتباه تلفظ می‌کند، چرا که تلفظ درست آن «لاکشری» یا «لاکژری» است)، تا عشق‌بازی با برند البسه و پوشش و آرایش و خرامیدن به سان «مانکن»ها و البته افراط در رابطه با جنس مخالف و عشق‌های یک‌شبه و... چرا که طبقه نوکیسه‌‌، به شدت «فتیشیست» (شیء‌پرست) است. طبقه نوکیسه- که آن‌ها را باید «شکارچی» پول آسان از طریق انواع و اقسام حقه‌بازی و شیادی، دانست- به واسطه بادآورده بودن پول‌هایشان، آن قدر اوقات فراغت دارند که با ابزار «بطالت» نابودش کنند، وگرنه همه چهره‌های سرشناس عالم تجارت و اقتصاد، از بیل گیتس و استیو جابز و پیر امیدیار و مارک زاکربرگ و....(که به واسطه تبلیغات سهمگین، به عنوان خدایان عصر جدید مطرح می شوند) آن اندازه فراغت و وقت آزاد ندارند که خرج «بطالت» کنند.

بطالت و فراغتِ مدام، مبانی زندگی گنگسترهای عصر شبکه اجتماعی از قبیل سعید، رویا، لاله، بهزاد و... است که دوست دارند خیلی زود و بی زحمت، میلیاردر شوند و برای خانه لوکس و ماشین شاسی بلند و پارتی‌های شبانه و شب‌های گناه‌آلود غرق در بخار مسکرات و شهوت، ولعی سیری‌ناپذیر دارند. در این راه، حاضرند از خانواده و رفیق و پیوندها و علقه‌های انسانی به راحتی چشم بپوشند، چرا که در مرام آن‌ها، دنیا صرفا چراگاهی برای شکم‌چرانی و مستی و عشرت و برآوردن «فانتزی»های ذهنی است.

این فضا، با وجود جولان روزافزون نوکیسه‌گان در شرایط کنونی اقتصادی کشور، هنوز تازه است و عمومیت پیدا نکرده، از همین رو، مناسبات و روابط و فضاسازی‌ها بیش از آن‌که «ایرانی» باشد، شبیه همان فیلم‌های هالیوودی اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی از کار درآمده که فیلم گرته برداری از آن‌هاست: شیاد، ماوِریک، طفیلی‌ها، وال استریت و...

فیلم «ایده اصلی» نه از باب عبرت‌آموزی یا تخطئه، که صرفا از باب ترسیم حدیث نفس، دنیای این نوکیسه‌های عاشق پول آسان را به خوبی تصویر می‌کند... دنیای عاری از هر «آرمان»، عاری از هر حقیقت متافیزیکی، ماتریالیسم محض....دنیایی که در آخر داستان نه «خوب‌تر»ها، بلکه «زرنگ‌تر»ها‌ برنده می‌شوند، چون کل زندگی در قاموس این دنیا، یک بازی پوکر است، یک قمار، که حرفه‌ای‌ترها قهرمان آن هستند. از این منظر، سعید که در پایان کار به همه «رودست» می‌زند، آدم شریف‌تری نیست، بلکه حرفه‌ای‌تر بازی کرده است.

البته فیلم چون گرته‌برداری و باسمه‌ای از نمونه‌های اصلی در دو دهه پیش است، حتما در بخش‌هایی این نوکیسگی و نورسیدگی را داد می‌زند، به ویژه در صحنه‌ای که وکیل قبرسی و دوستانش، مانکن‌وار از خودرو پیاده می‌شوند و آب از لب و لوچه سعید و دوستش راه می افتد.. و البته وقتی قرار است «سرمایه خصوصی» آن هم از نوع خارجی، وارد سینمای ایران شود، لاجرم بخش عمده فیلم تبدیل به تیزرهای تبلیغاتی شرکت‌ها توریستی می شود و دوربین همچون «ندید و بدید»ها روی آب و رنگ و رستوران لوکس و شیشه‌های مشروب و مکان‌های راندووی «لاکچری» می چرخد.

اما نکته بسیار آزارنده و تاسف‌بار فیلم، تصویری است که از «بهرام رادان» ارایه می‌کند، گویی او مجسمه یکی از خدایان المپ است که تفرعن، تکبر و نخوت از سراپای او، حضور او، ظاهر او و کلام او تراوش می‌کند. فی الواقع، این نوع «بت تراشی» از یک ستاره سینما، با این مقیاس و کیفیت، اولین بار در سینمای ایران صورت می‌گیرد و بسیار خطرناک و گمراه‌کننده است، به ویژه وقتی در هر صحنه بر گیلاس مشروب در کنار او تاکید می‌شود، در همان سکانس شروع، با تاکید، سیگار دست او برجسته می شود و نحوه مواجهه‌ی دون‌ژوان‌وار او با زن‌های دور و برش، بسیار عادی و طبیعی جلوه داده می‌شود. اثرات مخرّب این نوع «الهه سازی» از یک ستاره سینما، در بستر چنین فیلمی که خواسته و ناخواسته، ترویج «زرنگی» بیشتر برای شیادی بیشتر و برنده بودن در «پوکر» زندگی است، در اذهان نوجوانانی که به تماشای این فیلم می روند و با ستاره‌ای که چنین موکد و برجسته شده، همذات‌پنداری می کنند، بسیار گسترده خواهد بود، آن‌هم در شرایطی که نظام «ریتینگ»(درجه بندی) در سینمای ایران محلی از اعراب ندارد و هر کسی می تواند با هر سنی، به دیدن هر فیلمی (با هر از اندازه رفتارهای خلاف عرف و شوون اجتماعی که در آن تصویر می شود) برود.

ظاهرا، اسپانسرهای خارجی که در سال‌های اخیر، علاقه‌ای زایدالوصف و عجیبی به سرمایه‌گذاری در فیلم‌های عمدتا ضررده و بدون بازده مالی ایرانی نشان می‌دهند(در اخبار آمده بود که 24 شرکت خارجی در فیلم «یلدا» سرمایه‌گذاری کرده‌اند!)، بسیار تعجیل دارند که در کم‌ترین زمان ممکن، ارزش‌های طبقه متوسط ایران را دگرگون کنند و با بولدوزر به جان عرف‌ها، حدود و هنجارهای زیست ایرانی بیافتند و آن‌ها را هر چه زودتر به شهروندان رام و سربه‌راه و تراز «لیبرال-سرمایه‌داری» تبدیل کنند. حجم بالای سنت‌شکنی، ترویج آشکار و عیان و برنامهء‌ریزی‌شده مشروبخواری، ترویج همباشی و روابط متعدد میان زن و مرد، تمسخر یا تعریض به احکام شرعی و عرف‌های قدیمی و ریشه دار، فقدان هر گونه عنصر معنوی و ترسیم نوع سلوک و رفتاری که بیشتر به زیست-جهان دهه 90 هالیوود شبیه است تا زندگی ایرانی....همه نشان از یک پروژه برنامه‌ریزی شده و طراحی هدفمند یک «اتاق فکر» مشترک دارد. یافتن این اتاق فکر مشترک را با ردیابی پول سخاوتمندانه‌ی اسپانسرهای خارجی برای فیلم‌های نفروش سینمای ایران به راحتی می توان پیدا کرد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران