عارفه لک: مرد عمل بودن خودمان را در حوزه فرهنگ حداقل به خودمان ثابت کردیم
عارفه لک، ایدهپرداز و برگزارکننده «هفت شب در هفت کافه» معتقد است این برنامه برای آن بود تا« مرد عمل بودن خودمان را در حوزه فرهنگ حداقل به خودمان ثابت کنیم.»
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، چندی پیش خبری مبنی بر یک برنامه فرهنگی با موضوعیت کتابخوانی در شهر کتاب مرکزی منتشر میشود، برنامهای که در آن اعلام میشود پیام دهکردی، بازیگر و کارگردان شناختهشده تئاتر در هفت کافه تهران، به مدت هفت شب، قطعات ادبی را خوانش میکند. شهرکتاب وارطان، کافه هایکو، کافه تی آرت ، شهرکتاب الف، موزیکافه خرابات، کافه نشین اجرا مکانهایی است که برای خوانش قطعات در نظر گرفته میشود. این قطعات مجموعه «فرقی نمیکند» نوشته آگوتا کریستف، «شهادت یا یک کم آسایشی که داریم» نوشته تادئوش روژهویچ، بخشی از اشعار استاد سید علی صالحی و البته چند خطی از شکسپیر توسط هنرجویان دوره پیشرفته صدا و گفتار موسسه فرهنگی هنری امید پیام دهکردی است.
با این حال بخش عمدهای از خبرها و اطلاعات حول پیام دهکری میچرخد و او را به عنوان برگزار کننده این رویداد جذاب جدید معرفی میکنند. در حالی که ایدهپردازی چنین ماجراجویی ادبی، هنری متعلق به عارفه لک است، هر چند آقای دهکردی در مصاحبههایش از نقش خانم لک گفته بود؛ اما کمتر کسی از او درباره ایدهاش میپرسید.
از همین رو در گفتگو با خانم لک از او خواستیم درباره «هفت شب در هفت کافه» به ما بگوید و ماحصل این خواسته یادداشتی است که میتوانید در ادامه مطالعه کنید:
***
در جهان تکنولوژیزده امروز که دستاوردی چون سرعت و بیحوصلگی و عدم تمرکز برای انسان به ارمغان آورده؛ به طوری که انسان امروز بدیهیترین وظایف خود را با چنگ زدن به ماشینها انجام میدهد، بحث کتابخوانی موضوعی است که سازگاری چندانی با این سبک از زندگی بشر ندارد. ولی اهمیتِ پرداختن به کتاب را با وجود پذیرش این سبک نمیتوان کتمان کرد. انسان امروز به دنبال هیجان، دریافت سریع و حضور چیزی یا کسی است که در او ایجاد انگیزش کند . این را با مروری سطحی در صفحات مجازی شاهد هستیم که پر از فریبهای رنگارنگ در حوزه روانشناسی و سبک زندگی از سوی بسیاری از سودجویان این حوزه است که با اقبال بیش از حد و ترسناک کاربران مواجه است.
بنابرین در این بلبشو سعی گروه تئاتر امید متشکل از من و پیام دهکردی، بر این است در مسیری خطوط روشنی ایجاد کنیم که بشر انتخاب کرده و واقعیت این است قصد هم ندارد تغییری در آن ایجاد کند. یکی از این تلاشها یافتن حرکتهای خلاقه برای تاثیرگذاری کتاب در زندگی مردم است. میگویم تاثیرگذاری و نه حضور. چرا که اگر قرار بر صرف حضور کتاب بود در خانه هر کسی حتی از جهت ایجاد پرستیژ درنظر دیگران یک کتابخانه پروپیمان وجود دارد از کتابهای نخوانده. نهادهای دولتی هم که به بهانههای مختلف هزاران نمایشگاه کتاب برگزار کردهاند و تجربه نشان داده برگزاری نمایشگاه، از مردم کتابخوان نمیسازد. تنها تاثیرش بیلان فرهنگی فلان مسئول است برای پر کردن سوابق خود.
حال با خود فکر کردم من به عنوان هنرمند چه قدمی میتوانم در این مسیر بردارم؟ با این رویکرد آنچه که به ذهن من رسید با توجه به تخصصی که در آن مشغول به فعالیت هستم، یعنی تئاتر و آموزش صدا و گفتار، برنامه اجرای کتاب با بهره گرفتن از تئاتر چیزی بود که با استقبال آقای دهکردی هم مواجه شد و آن را در لاهیجان و در قالب دوره پیشرفته ی صدا و گفتار کلید زدیم.
هفت شب هفت کافه نیز در راستای همان برنامه در تهران اجرا شد تا مرد عمل بودن خودمان را در حوزه ی فرهنگ حداقل به خودمان ثابت کنیم و بتوانیم ساعتی مردم را روی صندلی بنشانیم و بخشهایی از کتاب را برای او بخوانیم و بخشهایی را برای انتقال بهتر مفهوم آن برایش تصویر کنیم و بخشهایی از آن را با موسیقی جایگزین کنیم.
اجرای کتاب در کافهها قطعاً برای کسی که صرفاً برای نوشیدن یک قهوه به آنجا آمده شاید او را با تئاتر آشنا و به آن علاقهمند کند. در شهرکتابها کسانی را که برای خرید کتاب به آنجا آمدهاند با نگاه جدیدی به مفاهیم کتاب و خلق تصاویر ذهنی بیپرواتر آشنا خواهد کرد. تلاش تئاتر همواره ایجاد اندیشه در مخاطب بوده و ما امیدواریم با بهرهگیری از آن در کتابخوانی و اجرا برای مردمی که برای دیدن تئاتر نیامدهاند، بلیت تهیه نکردهاند، در یک رویداد اتفاقی با آن مواجه میشوند، تاثیر مناسبی را ذهن شتابزده مخاطب ایجاد کنیم. کاری که مدتی در قالب تئاتر نامرئی در متروی تهران با گروه تئاتر نامرئی امید انجام دادیم.
خوشبختانه آن رویکرد به شکل غیرمستقیم و این رویکرد به شکل عریان بازخورد بسیار مطلوبی برای ما داشت که مسیر بعدی را برای ما روشن کرده است. چرا که در قلب یک هنرمند امید همواره باید زنده باشد.
انتهای پیام/