روایت ۱۵ سال دیپلماسی با اروپا
اتحادیه اروپا در ادوار مختلف تلاش کرده جایی میان ایران و آمریکا قرار بگیرد، جایی که هم از رفاقت با ایالات متحده، همراهی با آن و فشار بر ایران سود ببرد و هم از این فشار استفاده کند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، اتحادیه اروپا در ادوار مختلف تلاش کرده جایی میان ایران و آمریکا قرار بگیرد، جایی که هم از رفاقت با ایالات متحده، همراهی با آن و فشار بر ایران سود ببرد و هم از این فشار استفاده کند و به نوعی باب دوستی با ایران را باز کرده و یکی از بزرگترین بازارهای اقتصادی غرب آسیا را در دست بگیرد و علاوهبر آن بتواند همزمان از قدرت نفوذ ایران برای حفظ ثبات در منطقه به سود خود و جلوگیری از آشوبهایی بهرهبرداری کند که میتواند منافع منطقهای و فرامنطقهای اروپا را مخدوش کند.
در این راه در بسیاری از مواقع اروپا با آمریکا در مسیر فشار، تهدید و تحریم علیه ایران همراه شده و در برهههایی هم بر سر میز مذاکره با ایران نشسته است تا بهنوعی از خود یک منجی بسازد. پروژه منجیسازی اتحادیه اروپا در جریان چالش ایران- آمریکا در مقطعی موافقانی هم در ایران داشته و باعث شده امیدهای زیادی از مردم به نتایج رایزنیهای ایران- اروپا دوخته شود. اقتصاد و تجارت، هستهای، حقوق بشر، سوریه، یمن و... ازجمله موضوعاتی بوده که یکطرف میز مذاکره برای حل و فصل امور آن ایران نشسته و سوی دیگر اتحادیه اروپا یا سه کشور معروف به تروئیکا؛ یعنی انگلیس فرانسه و آلمان. «فرهیختگان» حالا به بهانه تکرار مسیر مذاکره با اروپا در ماجرای برجام سه تاریخچه سه دهه مذاکرات میان ایران و اروپا را بازخوانی کرده است.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت سیاست تنشزدایی و تعامل با غرب را پیش میگیرد، فتوای امام راحل مبنیبر اعدام سلمان رشدی را پایان یافته میخواند، آبراهام لینکلن، رئیسجمهور آمریکا را «شهید!» میخواند، بارها بر آب شدن یخ روابط و تعامل با آمریکا تاکید میکند، با حمله آمریکا به افغانستان، رسما دولت ایران بعد از 20 سال بر سر میز مذاکره با آمریکا حاضر میشود، در سطوح اطلاعاتی - امنیتی با آمریکا وارد همکاری میشود، تا جایی که رایان کراکر، معاون دستیار وزیر امور خارجه وقت آمریکا و مسئول تیم مذاکرهکننده آمریکایی در افغانستان، در کتاب خاطرات خود با اشاره به این مذاکرات مینویسد: «اما آنچه برایم جالبتر از همه بود، اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان «شیطان بزرگ»، به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود.»
اما بعد از این همه تنشزدایی جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا پاسخ دولت ایران را با گذاشتن نام جمهوری اسلامی ایران در محور شرارت میدهد. حسین موسویان از اعضای تیم مذاکرهکننده زمان خاتمی در مصاحبهای با «المانتیور» میگوید: «مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بن نیز ادامه پیدا کرد. اما ناگهان، به معنای واقع کلمه، بمبی منفجر شد. پرزیدنت بوش تنها چند هفته بعد از کنفرانس بن همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالانهاش در ژانویه 2002، غرق حیرت کرد. بعد از یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی، قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، با ابراز احساس ناگواری که نسبت به حرکت بوش، در پاسخ به کمکهای پرارزش ایران، به من گفت: «از همان آغاز من این شک را داشتم که تقاضای آمریکا برای کمک تنها جنبه تاکتیکی داشته است و هدف آنها یک همکاری دراز مدت نیست.»
نامه جام زهر و خلع سلاح حزبالله؛ پاسخ آمریکا: پیشنهادتان گستاخانه بود
اما چندی بعد 127 نماینده مجلس ششم طی نامهای به رهبر معظم انقلاب با تحلیل فضای دیپلماتیک وقت از ایشان خواستند با نوشیدن «جام زهر» از طرف ملت ایران، قید دستیابی به انرژی هستهای را بزنند: «اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.»
همزمان گروهک منافقین دست به کار میشوند و در هتل ویلارد واشنگتن سخنگوی گروه منافقین نتیجه جاسوسیهای سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک افشا میکند و سرآغازی برای به جریان افتادن پرونده هستهای ایران میشود.
دستگاه دیپلماسی دولت در ادامه روند اعتمادسازی نامه محرمانهای در سال 2003 از طریق سفارت سوئیس به مقامات آمریکایی میرساند، نامهای ذلتبار که در آن دولت ایران متعهد شده بود که حزبالله لبنان را خلع سلاح کند، از گروههای مقاومت مانند حماس حمایت نکند، مرزهای 1967 فلسطین اشغالی را بپذیرد و نهایتا و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی! و در مقابل آمریکا متعهد شود از تغییرات سیاسی در ایران حمایت نکند، برای بازگرداندن منافقین همکاری کند، به آداب و رسوم ایرانیان احترام بگذارد! و تحریمهای تجاری را لغو کند.
محمدجواد ظریف در توصیف طرح مذکور میگوید: «مولفههای مهمی برای ایران در آن طرح وجود داشت، یعنی مولفه احترام متقابل. آمریکاییها در پاسخ به طرحی که تلاش هوشمندانه جهت رفع تمام موارد نگرانی دوجانبه بود، آن را به سادگی نادیده گرفتند.»
پاسخ این نامه نیز درخور اهمیت است. لری ویلکینسون رئیس دفتر کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا میگوید: «تنها چیزی که من دیدم گزارشی بود از اینکه چنین نامهای دریافت شده و پاسخی که از طریق مقامهای سوئیسی برای ایران فرستاده شده است. پاسخی شبیه به اینکه چطور به خود اجازه میدهید چنین پیشنهاد «گستاخانهای» بدهید.»
دنیس راس، مشاور جورج بوش پدر و پسر، فرستاده ویژه کلینتون در مسائل خاورمیانه و مشاور خارجه باراک اوباما در مقالهای در مجله «نیوزویک» با اشاره به این نامه مینویسد: «تاریخ نشان داده ایران در مقاطعی در قبال فشار سیاسی بینالمللی جواب دلخواه را داده است. برای مثال در سال 2003 پس از نابودی ارتش عراق توسط نیروهای آمریکایی، دولت وقت از طریق سفیر سوئیس در ایران پیامی به واشنگتن ارسال کرد تا با این کار نگرانیهای آمریکا را درباره برنامههای تسلیحاتی تهران و حمایت ایران از حزبالله و حماس تا حدی تخفیف دهد. صادق خرازی، معاون وزیر امور خارجه دولت وقت که این پیام را تنظیم کرده بود، گفت بیمها و هراسها آنها را مجبور کرد دست به این کار بزنند.»
شعور ترسیدن! پذیرش پروتکل الحاقی!؛ قطعنامه علیه ایران!
در همین حین در حالی که آمریکا بعد از افغانستان، به عراق همسایه دیگر ایران حمله کرده است و فشارهای روانی و تهدیدنمایی از آمریکا اوج میگیرد، همزمان فشارها بر صنعت صلحآمیز هستهای ایران و پیوستن ایران به پروتکل الحاقی تشدید میشود.
12 فروردین82 در اجلاس آیپک جان بولتون بهصراحت میگوید: «پس از پایان مساله عراق، برخورد با ایران و کره شمالی موضوعی ضروری است.»
عناصر غربگرا در مجلس نیز زمینه را برای سازش و تسلیم بیشتر مهیا میکنند، 2 اردیبهشت 82 احمد شیرزاد، عضو جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم میگوید: «برای ترسیدن شعور لازم است! بعضیها ممکن است نترسند، چون شعور درک خطر را ندارند. شواهدی که در هفتههای اخیر از تحلیلهای بعضی از تحلیلگران دیدیم، نشان میدهد که پارهای از آقایان، اصولا اطلاع دقیق و درستی از توان تسلیحاتی پیشرفته و سیطره اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها و نقاط واقعی قوت و ضعف طرف مقابل ندارند.»
15 خرداد 82 بهزاد نبوی، نماینده مجلس ششم هم با ایجاد ترس در افکار عمومی میگوید: «مسلم است که میترسم! کیست که از یک آمریکایی تا بن دندان مسلح که در عراق خود را چنین نشان داد و هیچاحترامی برای استقلال دولتها قائل نیست، نترسد! بله من میترسم!»
26 خرداد82 البرادعی، رئیس وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اجلاس وین میگوید: «ما خواهان امضای پروتکل الحاقی از جانب ایران هستیم.» در همین روز وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در اجلاس لوکزامبورگ از ایران میخواهند که پروتکل را امضا کند و ادامه همکاریهای اتحادیه را مشروط به آن دانستند. سه روز بعد شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی بیانیهای ضمن ضرورت حل و فصل ابهامها بر تصویب و اجرای پروتکل الحاقی توسط ایران تاکید میکند. مجددا جریانهای غربگرای داخلی وارد میدان میشوند تا با تهدیدنمایی بیرونی و فشار داخلی زمینه تصویب و اجرای پروتکل الحاقی را ایجاد کنند. 16 تیر 82 هرمیداس باوند صراحتا میگوید: «اتفاق آرا بین روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا در این زمینه به وجود آمده و راهی جز امضا پروتکل نیست!»
22 تیر 82 محمد رضا خاتمی، نایبرئیس مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه «الوطن» چاپ عربستان میگوید: «من معتقدم هیچگونه مشکلی برای امضای پروتکل الحاقی وجود ندارد و پروتکل تعریف شده است و ما هیچشرطی جز امضا نداریم.»
25 مرداد 82 بهزاد نبوی، نماینده مجلس ششم هم از تصویب بدون قید و شرط پروتکل الحاقی میگوید: «باید پروتکل الحاقی را بدون قید و شرط امضا کنیم و از برخوردهای شعارگونه پرهیز کنیم.»
نهایتا با فشارهای بیرونی و تمایلات داخلی غربگراها دولت جمهوری اسلامی ایران در 3 شهریور82 طی یک نامه رسمی به البرادعی مذاکره جهت پیرامون پیوستن ایران به پروتکل الحاقی را اعلام میکند.
اما این سطح از تنشزدایی و عقبنشینی پاسخی جز قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران نداشت. شورای حکام سه هفته پس از اعلام آمادگی ایران برای پیوستن به پروتکل الحاقی طی قطعنامهای خواستار «تصویب و اجرای پروتکل الحاقی» و «توقف کامل غنیسازی» توسط ایران شد. در ادامه کماکان واکنشهای انفعالی مقامات ایران ادامه پیدا میکند و کمال خرازی، وزیر وقت امور خارجه در 5 مهر82 میگوید: «ما در اصول مشکلی با پروتکل الحاقی نداریم. ما میخواهیم اطمینان پیدا کنیم که هدف از این اقدام صرفا افزایش اعتماد و از بین بردن تمامی شک و تردیدها نسبت به ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ما خواهد بود.»
11 مهر 82 هاشمیرفسنجانی در خطبههای نمازجمعه نیز رسما با تکرار همان مواضع انفعالی میگوید: «جمهوری اسلامی ایران از ماهها پیش و بهطور قاطع اعلام کرده که بهطور جدی مایل به مذاکره و بررسی پروتکل الحاقی و رفع ابهامات است و در صورتی که صلاح باشد، پروتکل الحاقی را خواهد پذیرفت.»
سعدآباد؛ تسلیم در برابر غرب؛ نقض عهد آژانس و اروپاییها
نهایتا همزمانی فشارهای بیرونی برای پذیرش پروتکل الحاقی و پالسهای آشکار داخلی مبنیبر پذیرش بدون قید و شرط آن، توقف کامل برنامه هستهای و ایجاد ترس کاذب در نتیجه حمله آمریکا به عراق، در 29 مهر 82 وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان وارد تهران میشوند و مذاکرات معروف به سعدآباد شروع میشود. تیم مذاکرهکننده ایرانی در مذاکرات سعدآباد به ریاست حسن روحانی عبارت بودند از سید حسین موسویان (معاون و سخنگو)؛ اعضا: محمدجواد ظریف، سیروس ناصری، مجید تختروانچی، امیرحسین زمانینیا، محمدرضا البرزی، علیاکبر صالحی، محمد سعیدی و علی ماجدی.
هنوز مذاکرات آغاز نشده بود که پرچم سفید پیش از شروع مذاکره بالا میرود؛ خاتمی، رئیسجمهور وقت در مصاحبهای اعلام میکند ما تعلیق را میپذیریم و نمایندگان مجلس ششم هم طرح سهفوریتی برای تصویب پروتکل الحاقی در مجلس آماده میکنند.
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود به نام امنیت ملی و دیپلماسی هستهای در صفحات 22 تا 174 مذاکرات سعدآباد را اینگونه روایت میکند: «مذاکرات از ساعت 9 صبح 29/7/82 آغاز شد و تا ساعت دو بعدازظهر ادامه یافت. البته حدود 20 دقیقه هم صبح به حال تعطیل درآمده بود. نکتهای که باعث بروز اختلاف بسیار شدید و حتی تعطیلی موقت جلسه شد، مساله تعلیق بود. گفتم قطعنامه میگوید: «all related activities» همه فعالیتهای مرتبط با [غنیسازی] که ممکن است حتی این گونه تعبیر شود که اگر من صبح به سایت نطنز بروم و کارکنان را تشویق کنم، نقض قطعنامه تلقی شود. بنابراین نمیتوانیم به هیچعنوان این عبارت را بپذیریم. به آنها گفتم با البرادعی هم در زمینه تعلیق صحبت کردهام و او پذیرفته است تعلیق گازدهی نطنز کافی است. بحثها کمی تند و جنجالی شد و سخنان با عصبانیت رد و بدل میشد. در این لحظه احساس کردم دستیابی به توافق بسیار سخت است؛ دیدم کار پیش نمیرود و ممکن است مذاکره به شکست بینجامد. در لحظاتی هم به این نتیجه رسیدم که مذاکرات به بنبست میرسد و قاعدتا باید طرح جایگزین (اعلام یکجانبه موارد از سوی ایران) را اجرا کنیم. خاتمی گفت نگذارید مذاکرات به شکست بینجامد.
تیم مذاکرات بسیار نگران بود و مرتب به من گوشزد میکرد شما که دارای اختیارات کافی هستید، چرا این همه سختگیری میکنید؟ وزیر امور خارجه آلمان بلند شد و گفت: «ما وقت تلف میکنیم، برویم فرودگاه و برگردیم.» ما هم بلند شدیم و جلسه موقتا تعطیل شد. کارشناسان ما از وضعیت پیش آمده نگران شدند و گفتند شکست مذاکرات، علاوهبر پیامدهای منفی سیاسی، ممکن است پیامدهای امنیتی نیز داشته باشد. شرایط سختی بود. پس از بحث و گفتوگوی کوتاهی با مسئولان و کارشناسان حاضر در جلسه، ابتدا تلفنی با رئیسجمهور صحبت کردم و مشکلات پیش آمده در مذاکرات و همچنین نظر کارشناسان و خودم را به ایشان انتقال دادم. درنهایت ایشان گفتند هر طور مصلحت میدانید عمل کنید، ولی نگذارید مذاکرات به شکست بینجامد.»
روحانی همچنین در صفحه 178 کتاب خاطراتش نقل میکند: «قبل از توافق سعدآباد در ملاقات حضوری با مقام معظم رهبری جزئیات را مطرح کردیم. معظمله در این ملاقات با تعلیق در حدگازدهی نطنز موافقت کردند... . در جلسه با وزرای اروپایی گفتم که در مقام عمل تعلیق تنها در حد تعلیق گازدهی در نطنز خواهد بود، گرچه عبارت بیانیه کمی متفاوت بود.»
ایران در سعدآباد تعلیق را پذیرفت اما قرار شد این آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد که این توافق را تفسیر میکند. به عبارتی تفسیر آژانس از «تعلیق» مبنای اقدامات ایران شود. روحانی در ادامه در صفحات 186 و 187 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای به روایت تخلف البرادعی از وعدهاش به ایران میپردازد و مینویسد: «در مذاکرات تهران (سعدآباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد «در چارچوب تفسیر آژانس» البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوهبر نطنز، قطعهسازی و مونتاژ را هم جزء موارد تعلیق اعلام کرد... . خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تقسیر گروه فنی ماست!
البرادعی گفت ما معنای تعلیق در بیانیه را در آژانس اینگونه تفسیر کردیم که در نطنز علاوهبر تعلیق گازدهی، ساخت و مونتاژ سانتریفیوژها هم تعلیق شود. من به تندی به او پاسخ دادم که شما در تهران به من قول دادید که تعلیق، تنها تعلیق گازدهی است و ما هم طبق نظر شما عمل کردیم. البرادعی گفت اولا من تنها نیستم، کارشناسانی هم در آژانس هستند که نظر آنها چنین است. ثانیا تعلیق شما برای اعتمادسازی است بنابراین اگر سختگیری کنید به هدف خود لطمه زدهاید. اصولا شما برای چه میخواهید قطعه بسازید وقتی که غنیسازی تعلیق میشود؟ این فعالیت را هم کنار بگذارید و همه را مطمئن کنید! این به نفع شماست.»
روحانی در صفحههای 223 و 224 صراحتا از خدعه البرادعی و سه کشور اروپایی گلایه میکند: «به آنها (وزرای سه کشور) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم که بر مبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است اقدام کنیم ولی شما برخلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفتهاید که تعلیق را به صورت وسیعتری تعریف کند. البرادعی به من گفت که سه کشور برای من نامه فرستاده و گفتهاند تعلیق، این چنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!»
حسین موسویان از اعضای تیم مذاکرهکننده ایران نیز درباره این موضوع توضیح جالبی درباره روند پذیرش تعلیق از سوی تیم مذاکرهکننده ایرانی و اعتماد روحانی به وعده البرادعی میدهد. موسویان میگوید: «آقای روحانی توی ملاقات خصوصی از آقای البرادعی سوال کرد:« این تعلیقی که شما میگویید، یعنی چی؟ آقای البرادعی به آقای روحانی گفت فقط مواد به سانتریفیوژها وارد نشود، یعنی تعلیق.» ایران تعلیق را پذیرفت. اما البرادعی تفسیری غیر از آنچه به روحانی گفته بود از تعلیق ارائه کرد. قطعه، مونتاژ، تولید سانتریفیوژ، حتی ساختوساز، تحقیقات، اصفهان و... ذیل تفسیر البرادعی قرار گرفت. خاتمی هم بعدها به این اقدام البرادعی اعتراض کرد و گفت کار البرادعی «خلاف اخلاق» بود.
فیشر بعدها در کتاب خاطرات خود مذاکرات سعدآباد را اینگونه روایت کرد: «در گفتوگوهای اولیه و مقدماتی ما سه وزیر خارجه کشورهای اروپایی و نماینده ایران، همواره تاکید میکردیم که بدون توقف فعالیتهای اتمی ایران، توافقی بین ما حاصل نخواهد شد. ایرانیها حاضر به تعلیق فعالیت نبودند. گفتوگوهای ما به نقطهای رسید که ما به ایرانیها گفتیم بدون قبول توقف فعالیتهای اتمی راهحل مناسبی حاصل نخواهد شد و ما بدون معطلی خواهان رفتن به فرودگاه و بازگشت به کشورهای خود هستیم. این گفتههای ما منجر به قطع جلسه شد. ایرانیها با دستپاچگی شروع به تلفن زدن کردند و بالاخره در اینباره هم به توافق رسیدیم.»
ماحصل مذاکرات سعدآباد، صدور توافقنامه مشترک میان تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) و ایران با محتوای کمسابقهای بود؛ توافقنامهای که روحانی در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی هنگام قرائتش در حضور خبرنگاران مجبور شد بارها توقف کند تا صدای شعارهای اعتراضی انبوه دانشجویان از خارج از محوطه کاخ، مزاحم اطلاعرسانی وی نشود؛ دانشجویانی که نسبت به روند عقبنشینی و سازش در برابر غرب معترض بودند.
ایران بهمنظور نشان دادن حسننیت خود آمادگیاش را برای «پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی» و «تعلیق موقت غنیسازی» اعلام کرد. سه کشور اروپایی نیز ضمن استقبال از تصمیمات دولت ایران حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای برابر با NPT را به رسمیت شناختند و ضمن مخالفت با مخدوش شدن عزت و استقلال و امنیت ملی ایران از طریق پذیرش پروتکل الحاقی، همچنین پس از اطمینان آژانس انرژی اتمی از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی، کمکهای تکنولوژیک خود را برای ارتقای فناوری هستهای در اختیار ایران قرار دهند.
نکته قابل ذکر در توافق سعدآباد این است که «سه کشور اروپایی همه درخواستهای خود از ایران طبق توافق سعدآباد را به قطعنامه شورای حکام تبدیل کردند، اما تعهدهای خود در این سند هرچند بیاهمیت را در قطعنامه درج نکردند، لذا عملا تعهدهای دوجانبه ایران به تعهدهای بینالمللی تبدیل شد.»
حسن روحانی در صفحه 165 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای با اشاره به مذاکرات سعدآباد تهران در سال 82 مینویسد: «در مذاکره با البرادعی گفتم که پس از قطعنامه سپتامبر، شما از ما 24 درخواست داشته اید که یکی از آنها بازدید از یک منطقه نظامی است، این امر بسیار پیچیده و دردسرساز است، معهذا تلاش شده است که تنها یک بار از این مرکز (سایت کلاهدوز) بازدید کنید.»
بعدها حسن روحانی در مردادماه 1384 که روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورایعالی امنیت ملی را میگذراند، طی نامهای تاریخی خطاب به محمد البرادعی، دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی نتایج خسارتبار مذاکرات سعدآباد را اینگونه تشریح میکند: «متاسفانه در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجامنشده و درخواستهای بیشتری روبهرو شد. قولهای اکتبر 2003 [مهر1382] سه کشور اروپایی درباره همکاری هستهای، امنیت منطقهای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشدهاند.»
ماجرا اما قرار نبود به اینجا ختم شود، بهطوری که سفیر آلمان چهار سال بعد در برنامه گفتوگوی ویژه خبری پرده از هدف نهایی کشورهای مذکور از توافقنامه سعدآباد برداشت و گفت: «من نمیخواهم شمار را فریب بدهم! ما خواستار تعلیق همیشگی فعالیتهای هستهای ایران هستیم.»
تیم مذاکرهکننده ایرانی برای جبران مافات و برای اینکه نشان دهد میتواند از اروپاییان امتیاز تجاری بگیرد، محمدجواد ظریف را نزد مدیر آژانس میفرستند. در این دیدار ظریف برای جلوگیری از شکست جناح سیاسیاش در انتخابات پیشرو، متوسل به خارجیها میشود و به البرادعی میگوید: «بسیاری از کاندیداها از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیت جذابی در این گفتوگوها نمیدیدند. از سویی آنها آدمهای پرنفوذی هم بودند. هم برای اروپاییها و هم مذاکرهکنندگان اعتبار ایران از دست رفته بود. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود؛ اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»
اما بعد از عبور از خطوط قرمز نظام در مساله تعلیق غنیسازی، پذیرش اجرای پروتکل الحاقی قبل از تصویب مجلس و امتیازدادنهای نقد در برابر هیچگونه امتیازی، از طرف مقابل آمریکاییها اینگونه واکنش نشان دادند. در آن مقطع «آدام ارلی»، معاون وقت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به توافق سعدآباد گفته بود: «وادار کردن ایران به انجام چنین کاری نتیجه یک تلاش چندجانبه بود که ما خواهان آن بودیم و بهطور کامل در آن شرکت داشتیم. وزیران امور خارجه سه کشور اروپایی در مذاکرات خود در تهران هیچ امتیازی به ایران ندادهاند.»
اول آبان 82 نیز روزنامه «واشنگتنپست» در گزارش خود نوشت: «به گفته یک مقام عالیرتبه آمریکا، دولت آمریکا قصد دارد ایران را بهمنظور همکاری با ضربالاجل 31 اکتبر برای فاش ساختن فعالیتهای هستهای گذشته خود تحت فشار بگذارد، این درحالی است که روزبهروز بدبینی آمریکا نسبت به توافق این هفته ایران برای توقف غنیسازی اورانیوم شدت میگیرد. به نوشته این روزنامه با وجود اینکه مقامات ایران روز سهشنبه با فرانسه، انگلیس و آلمان به توافق رسیدند، اما ایالات متحده و مقامات سازمان ملل خواهان مدارک جدیدی هستند مبنیبر اینکه چگونه و چرا یک ملت غنی از نفت به کارخانههای انرژی اتمی در غرب و جنوب تهران روی آورده است. این روزنامه در ادامه مینویسد دولت بوش ادعا میکند ایران بهطور مخفیانه تلاش دارد به سلاحهای اتمی دست پیدا کند.
به گزارش این روزنامه یک مقام آمریکایی اعلام کرد: «آمریکا به فشار خود علیه ایران ادامه خواهد داد و هیچ چیز این حقیقت را که ایران باید تا 31 اکتبر توضیحات موردنیاز را ارائه دهد، تغییر نمیدهد. این روزنامه عکسالعمل مقامات کاخ سفید نسبت به توافقنامه تهران را مثبت و تا حدودی محافظهکارانه دانست. اگرچه بوش اقدام اروپا را یک رویکرد مثبت عنوان کرد، اما درحقیقت مقامات دولت آمریکا نسبت به این مساله که در توافقنامه، به این مساله که ایران برای توقف غنیسازی اورانیوم چقدر فرصت دارد، اشارهای نشده، بدبینند.»
شروع اجرای پروتکل الحاقی پیش از تصویب در مجلس؛ دومین قطعنامه علیه ایران!
ماجرا ادامه پیدا میکند و در 18 آبان82 علیاکبر صالحی، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی از اجرای سریع پروتکل الحاقی قبل از تصویب مجلس میگوید: «ما اعلام کردیم که به بندهای پروتکل الحاقی پیش از تصویب آن توسط مجلس بهطور موقت عمل خواهیم کرد تا اینکه روند تصویب موافقت با این پروتکل در مجلس طی شود.»
نهایتا در ادامه روند تعامل و اعتمادسازیهای بیحد و حصر در 19 آبان 82 دولت جمهوری اسلامی ایران بهطور رسمی طی نامهای به آژانس، پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی و تعلیق فعالیتهای صلحآمیز هستهای را اعلام کرد. دقیقا در همان روز و بهرغم اقدامات داوطلبانه ایران پس از توافق سعدآباد و همکاری گسترده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش 30 صفحهای به اعضای شورای حکام اعلام میکند: «ایران تاکنون درحال غنیسازی اورانیوم مخصوص «سلاحهای اتمی» بوده است.»
چند روز بعد و در برههای که با گزارش مغرضانه آژانس مجددا جمهوری اسلامی ایران متهم به ساخت سلاحهای هستهای شده بود، در سوم آذر82 احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم و عضو حزب مشارکت در نطقی همسو با آمریکا، ایران را به دروغگویی و فریب، ارتباط با گروههای تروریستی و فعالیتهای اتمی متهم کرد. این اظهارات موجب ایجاد جو عظیمی در فضای بینالمللی علیه ایران شد.
دو روز بعد در پنجم آذر82 دومین قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز علیه برنامه هستهای ایران صادر میشود و در آن ضمن استقبال از بیانیه تهران، بر پذیرش و تصویب پروتکل الحاقی و توقف کامل غنیسازی تاکید میشود. روحانی در شرح این قطعنامه در صفحه 228 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای مینویسد: « قطعنامه صادره 26 نوامبر 2003 (پنجم آذر 82) قطعنامهای کاملا مطلوب ارزیابی نمیشد، چون در آن به نحوی قطعنامه سپتامبر با ذکر دوباره جزئیات، مورد تایید قرار گرفته و بر تخطی طولانیمدت ایران از تعهدات خود تاکید شده بود. به علاوه، در بند 2 اجرایی، از قصور و تخلفات گذشته در انجام تعهدات نسبت به پایبندی به شروط پادمان، بهشدت ابراز تاسف شده و از ایران خواسته شده بود نسبت به تعهدات خود طبق مفاد پادمان، پایبند بماند.»
تمامی این نقضعهدها موجب نمیشود دولت وقت مسیر تنشزدایی و سازش خود را تغییر دهد و در 27/9/82 علیاکبر صالحی به نمایندگی از ایران و قبل از تصویب در مجلس شورای اسلامی اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را امضا میکند.
نیمه بهمنماه 82 جلسه اتحادیه اروپاست و حسن روحانی در 27دیماه 82 به فرانسه سفر میکند تا بتواند نظر مساعد و مثبت اروپاییها را به دست آورد. اما دوبلین، وزیر وقت امور خارجه فرانسه در کنفرانس خبری اینگونه پاسخ میدهد: «فرانسه خواهان برقراری انتخابات آزاد است و در ضمن زندانیان سیاسی باید آزاد شوند.»
توافق بروکسل؛ تعهدات یکطرفه ایران، سومین قطعنامه علیه ایران!
دستگاه دیپلماسی دولت برای حلوفصل موارد مبهم و باقیمانده به بروکسل سفر میکند تا مذاکرات با سه کشور اروپایی ادامه یابد، در حالیکه در توافق سعدآباد تیم مذاکرهکننده جهت اعتمادسازی در آن حد عقبنشینی کرد و امتیازی هم کسب نکرد و نتایج توافق بروکسل نیز اینگونه شد:
تعهدات ایران: استمرار تعهدات ناشی از موافقتنامه سعدآباد، تعلیق مونتاژ سانتریفیوژها، تعلیق آزمایش سانتریفیوژها، تعلیق ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژها، تعلیق فعالیتهای غنیسازی در همه تاسیسات موجود در ایران و تعهدات سه کشور اروپایی نیز به این قرار شد: تلاش سه کشور برای شناسایی تلاشهای ایران در جلسه آتی شورای حکام (ژوئن 2004)، تلاش سه کشور برای اینکه مدیرکل آژانس در گزارش خود به شورای حکام اگر صلاح بداند مطابق شیوه معمول و توافقنامه و پادمان پروتکل الحاقی عمل کند، انجام تعهدات ایران راه را برای گفتوگو با ایران با هدف رسیدن به توافق درباره تضمینهای بلندمدت مربوط به تولید برق هستهای ایران هموار خواهد کرد.
حسن روحانی در صفحه 240 کتاب خود چگونگی پذیرش تفسیر آژانس از تعلیق را در مذاکرات بروکسل شرح میدهد: «پیشتر وزرای اروپایی در اجلاس بروکسل اصرار داشتند که ساخت قطعه و مونتاژ هم تعلیق شود که به آنها پاسخ منفی داده بودم، اما به دلیل حوادثی که رخ داده بود، برای اینکه بتوانیم از مشکلات پیشآمده عبور کنیم و اروپاییها را به موضع قبلی خود برگردانیم و در نتیجه در اجلاس مارس 2004 قطعنامه تندی علیه ما صادر نشود و همچنین البرادعی را هم متقاعد کنیم که گزارش نامناسبی ارائه ندهد، شاید تنها راهحل برای کنترل شرایط پیشآمده همکاری بیشتر با آژانس در زمینه تعلیق بود، لذا قرار شد تفسیر آژانس از تعلیق موارد مرتبط با غنیسازی را که شامل ساخت قطعه و مونتاژ هم میشد بپذیریم.»
در ادامه حسن روحانی در صفحه 260 و 261 کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای» راجع به موازنه تعهدات و ابهام آنها مینویسد: «یکی از مسئولان راجع به توافق بروکسل میگفت شما تعهد روشنی از طرف ایران دادهاید، اما تعهد اروپا مبهم است. آنها میگویند «ما تلاش میکنیم» ولی شما (ایران) «همکاری کامل داشته باشید»، «موضوع جدیدی کشف نشود» و «تعلیق را نشکنید»، همه اینها را شرط قرار میدهند و میخواهند همه شروط عملی شود، ولی آنها میگویند «ما تلاش میکنیم» تا پرونده بسته شود. گویی این افراد به این نکته توجه نداشتند که مذاکرات ما با آژانس یا با اروپا، از موضع دو طرف با شرایط مساوی نبود تا تعهداتی یکسان به وجود آورد(!) توضیح من این بود که سه کشور اروپایی نمیتوانند از طرف 35کشور به ما قول قطعی بدهند. آنها میتوانند بگویند «ما تلاش میکنیم» و غیر از این عبارت نمیتوانند عبارت دیگری به کار ببرند.»
در حالی که این سطح از تعهدات یکطرفه ایران بیسابقه بود، واکنش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خور تامل است. در 23 اسفند 82 سومین قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران صادر میشود و در آن ضمن نگرانی از فعالیتهای هستهای ایران، درخواست ارائه فوری اطلاعات مفصل و صحیح درباره تمامی جنبههای فعالیتهای هستهای حال و آینده میکند. سه روز بعد در 26 اسفند 82 ریچارد بوچر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا میگوید: «آنچه مسلم است اطلاعاتی است که به دست ما رسیده و ما مطمئن هستیم که مقامات ایران به دنبال سلاح اتمی هستند.»
حسن روحانی هم در 28 اسفند 82 در واکنش به این قطعنامه علیه برنامه هستهای ایران میگوید: «متن قطعنامه به تصویبرسیده مورد رضایت ایران نیست و از دیدگاه ما قطعنامه بهصورت منصفانه تنظیم نشده است. این قطعنامه با اینکه تعهد جدیدی را برای ایران ایجاد نکرد، اما لحن آن مناسب نیست و شبیه به یک دیو بدقیافه با شاخهای خطرناک و دندانهای تیز است.»
شروع تعلیق توسط ایران؛ ادامه تهدید و قطعنامه توسط غربیها
بهرغم صدور سومین قطعنامه شورای حکام علیه ایران و زیادهخواهیهای طرفهای غربی و بدون دریافت کمترین امتیازی توسط دولت ایران در 20 فروردین 83 دولت وقت رسما تعلیق داوطلبانه غنیسازی اورانیوم و ساخت و مونتاژ سانتریفیوژها براساس توافق بروکسل را آغاز میکند.
با این وجود تهدیدها و اظهارات سلطهجویانه آمریکاییها تمامی ندارد و در 10 اردیبهشت 83 جان بولتون، معاون وزیر امور خارجه آمریکا میگوید: «ایران در مورد برنامههای اتمی خود و صلحجویانه بودن آنها حقیقت را بیان نمیکند و هدف ایران ساخت تسلیحات اتمی است. اگر به ایران اجازه داده شود تا بیش از این جلو برود، برای متوقف کردن آن خیلی دیر میشود و ایران به سلاح هستهای دست مییابد.» هشت روز بعد هم در 18 اردیبهشت 83 مجلس نمایندگان آمریکا علیه برنامههای اتمی ایران قطعنامهای صادر میکند.
اما مجددا دولت وقت ایران جهت اعتمادسازی یکجانبه در اول خرداد 83 اظهارنامه مفصل1030 صفحهای درباره فعالیتهای هستهای ایران (تبیین مشروح برنامههای هستهای ایران طی 10 سال آینده) به آژانس ارائه میدهد.
این سطح بیسابقه از شفافیت، همکاری و امتیاز دادن دولت جمهوری اسلامی ایران مجددا با صدور چهارمین قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران در 29 خرداد 83 پاسخ میگیرد. در این قطعنامه ضمن ابراز نگرانی مجدد درخصوص ناقص بودن برخی اطلاعات ارائهشده، بهرغم توافقنامه بروکسل تعهد کشورهای اروپایی برای عادیسازی پرونده هستهای ایران نیز اجرایی نمیشود.
فک پلمب سانتریفیوژها و پنجمین قطعنامه شورای حکام!
نهایتا با فرمایشات صریح رهبرمعظم انقلاب مبنیبر جلوگیری از عقبنشینیهای مکرر و فشار مجلس هفتم در هفتم تیر83 حسن روحانی در مصاحبه مطبوعاتی آغاز فعالیتهای قطعهسازی و مونتاژ دستگاههای سانتریفیوژ از نهم تیرماه را اعلام میکند. و در 6 مرداد 83 نیز دولت وقت در واکنش به نقضعهد کشورهای اروپایی در حالیکه هیچکدام از تعهدات خود را انجام نداده بودند و جمهوری اسلامی همه تعهدات خود را یکطرفه عملی کرده بود، پلمب آژانس روی سانتریفیوژها را فک و تولید سانتریفیوژ را در نطنز آغاز کرد. تعلیق داوطلبانه تولید سانتریفیوژ چهار ماه و نیم قبل و در راستای اعتمادسازی از سوی ایران صورت گرفته بود. چند روز بعد ایران اذعان کرد تولید قطعات سانتریفیوژ را که برای غنیسازی اورانیوم است از سر گرفته، ولی تاکید کرد فعالیتهای غنیسازی را از سر نگرفته است. در همین حین تیم مذاکرهکننده مشغول رایزنی و مذاکرات با طرفهای اروپایی بود که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی پنجمین قطعنامه را علیه ایران در 28 شهریور83 صادر کرد. دو روز بعد هم در 30 مهر 83 سه کشور اروپایی به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در صورتیکه فعالیتهای مربوط به غنیسازی را متوقف نکند، تهدید میکنند.
مجلس هفتم شورای اسلامی هم در واکنش به زیادهخواهیهای اروپاییها در 10 آبان 83 طرحی را تصویب کرد و خواستار ازسرگیری غنیسازی اورانیوم از سوی دولت شد.
توافق پاریس؛ تعهدات بیسابقه ایران، نقضعهدهای مکرر اروپاییها
رهبر معظم انقلاب مجددا نسبت به تعلیق کامل صنعت هستهای و امتیازهای پیدرپی هشدار میدهند اما تیم مذاکرهکننده با طرح پیشنهادی خود به سه کشور اروپایی و برای اعتمادسازی بیشتر، تعهدات بیشتری را میپذیرد که در 25 آبان 83 منجر به توافقنامه پاریس میشود.
حسن روحانی در کتاب حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هستهای در صفحه 291 پیشنهاد ایران را اینگونه روایت میکند: «بهعنوان یک اقدام دیگر برای اعتمادسازی، ایران داوطلبانه کلیه فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری را که برای دوره مذاکرات ادامه خواهد داشت، به اجرا درمیآورد... تعلیق جامع خواهد بود.»
تعهدات ایران در توافقنامه پاریس: استمرار تعهدات ناشی از موافقتنامه سعدآباد، ادامه اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی تا تصویب آن، ادامه تعلیق فعالیتهای غنیسازی تا حصول موافقتنامه ترتیبات درازمدت میان دوطرف، گسترش تعلیق به تمامی فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری ازجمله: ساخت و واردات سانتریفیوژهای گازی و قطعات آن، مونتاژ، نصب، آزمایش و کارکردن سانتریفیوژهای گازی، جداسازی پلوتونیوم، ساخت یا اجرای تاسیسات جداسازی پلوتونیوم، آزمایش یا تولید هر نوع تاسیسات تبدیل اورانیوم. تعلیق مادامی که مذاکرات برای یک توافق مورد قبول دوطرف درباره ترتیبات درازمدت پیش میرود و تعلیق تمام فعالیتهای تبدیل اورانیوم یوسیاف اصفهان (تعلیق تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی) ادامه خواهد داشت.
تعهدات 3 کشور اروپایی:
حمایت از مدیرکل برای اینکه چنانچه مقتضی بداند در چارچوب توافقنامه پادمان و پروتکل الحاقی به شورای حکام گزارش دهد، حمایت از مدیرکل برای دعوت از ایران برای پیوستن به (شرکت در جلسه) گروه کارشناسی رهیافتهای چندجانبه چرخه سوخت هستهای (حذف غنیسازی)، حمایت از ازسرگیری مذاکرات درباره موافقتنامه تجارت و همکاری با اتحادیه اروپا درصورت راستیآزمایی تعلیق و حمایت از آغاز مذاکرات الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی.
تحقیر توسط جک استراو
جک استراو، وزیر وقت امورخارجه انگلیس در مستند «ایران و غرب» ساخته بیبیسی با اشاره به فضای پس از توافق پاریس میگوید: «پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهر محل زندگی خود بودم. بین راه تلفن همراهم زنگ زد. آنسوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه ایران بود. او گفت: «ما میخواهیم 20 سانتریفیوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم.» من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمیتوانم درخصوص یک پرونده حساس بینالمللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم: شما توافقنامه را امضا کردهاید و دیگر نمیشود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم: باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... درهمان حال کسی هم به در مستراح میزد و ظاهرا عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره اتمی استفاده کند... .»
جک استراو در ادامه تعریف میکند که همانجا با جان سائرز، مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پرونده هستهای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس میگیرد. سائرز هم پس از مشورت با کارشناسان دیگر به استراو پاسخ میدهد که ایرانیها با همین 20 سانتریفیوژ پس از چند سال میتوانند بهاندازه موردنیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! درنتیجه جک استراو هم در تماس مجدد با خرازی بهطور قطعی به درخواست او پاسخ منفی میدهد.
پیشنهاد اروپاییها به روایت روحانی؛ دستورالعمل استعماری کاپیتولاسیونی
حسن روحانی در صفحه 376 این کتاب با اشاره به بدعهدی و پیمانشکنی اروپاییها بعد از سه توافق سعدآباد، بروکسل و پاریس مینویسد: «در حوزه اقتصادی هم کار به این دلیل پیش نمیرفت که ما میگفتیم تحریمها باید شکسته شود اما آنها میگفتند اینها مراحلی دارد و در کوتاهمدت نمیتوان به نتیجه رسید. ما دیدیم که گویی میخواهند بحث را چند سال ادامه دهند. در ضمن اروپاییها میگفتند بر فرض که این تحریمها را برداریم، شما باید مشکلتان را با آمریکا نیز حل کنید. برای اینکه در شرایط تحریم آمریکا، شرکتهای ما با شما کار نمیکنند. پیشنهادهای اقتصادی آنها هم در حد دادن وام و خرید گاز از ایران یا ادامه مذاکرات درخصوص موافقتنامه تجارت و همکاری بود.»
حسن روحانی در صفحههای 596، 597 و 598 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای ضمن اشاره به توافق پاریس، درنهایت به شکست این مذاکرات اشاره کرده و تاکید میکند بعد از نزدیک به دو سال مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی، آنها قصد به نتیجه رسیدن و حل کردن پرونده هستهای ایران را نداشتند و با ارائه یک بسته پیشنهادی تحقیرآمیز به ایران، باعث شدند تا ایران نیز در نامهای متقابلا پاسخ تندی به آنها بدهد. آقای روحانی پس از تشریح جزئیات پیشنهادات تحقیرآمیز اروپاییها به ایران، مینویسد: «درمجموع پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی اما درمورد پیشنهادهای ارائهشده به ایران بهطور مضحکی کوتاه و نارسا است. فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد. پیشنهاد یاد شده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند.»
ششمین قطعنامه علیه ایران و درخواست به رسمیت شناختن اسرائیل!
با اینکه دستگاه دیپلماسی بیسابقهترین و عجیبترین امتیازها را در توافقنامه پاریس واگذار میکند، تعلیق کامل را میپذیرد و امتیاز و تضمینی عینی هم دریافت نمیکند، کمتر از یکماه بعد در 9 آذر 83 ششمین قطعنامه شورای حکام آژانس علیه برنامه هستهای ایران صادر میشود و به صورت عجیب و گستاخانهای بر ضرورت اقدامات اعتمادساز از سوی ایران تاکید میکند.
حسن روحانی 7 اسفند 83 برای حل و فصل موضوعات به آلمان سفر میکند، وی در صفحه 422 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای با اشاره به دیدارش با آنگلا مرکل، رئیس وقت حزب دموکرات مسیحی آلمان مینویسد که مرکل خطاب به وی تاکید میکند ایران باید اعتمادسازی کند و این اعتمادسازی جز با به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل محقق نمیشود: «اعتمادسازی بسیار مهم است. ایران فعالیت شدیدی در زمینه تولید موشکهای میانبرد دارد. به چه منظوری این کار انجام میشود؟ این موشکها در ارتباط با سلاحهای کشتار جمعی بسیار خطرناک شمرده میشوند. مهم این است که شما موجودیت اسرائیل را قبول ندارید. نکته بعدی این است که چرا ایران نمیخواهد آمریکاییها وارد مذاکرات شوند؟ اگر آنها وارد شوند هماهنگی برای دستیابی به نتیجه راحتتر خواهد شد.»
زیادهخواهیهای طرف اروپایی کماکان ادامه دارد تا به رسمیتشناختن رژیم صهیونیستی و محدودکردن فعالیتهای موشکی پیش میرود، همزمان تمامی فعالیتهای غنیسازی در حالت تعلیق است و دولت ایران پروتکل الحاقی را پیش از تصویب مجلس اجرایی کرده و در عین حال تاکنون امتیازی هم دریافت نکرده است تا اینکه در انتخابات سال84 دولت تغییر میکند و رویکردهای سیاست خارجی نیز بالطبع متفاوت میشود.
اروپا اما همچنان به فشارهای خود ادامه میدهد و در 28 خرداد 84 بیانیه اجلاس سران اتحادیه اروپا درباره فعالیتهای هستهای ایران صادر میشود. آنها در این بیانیه خواستار توقف کامل غنیسازی میشوند.
روایت روحانی از 2سال بدعهدی اروپاییها
با ورود مستقیم رهبر معظم انقلاب نهایتا در 9 مرداد 84 در جلسه شورای عالی امنیت ملی راهاندازی مجدد سایت هستهای UCF اصفهان تصویب میشود. بلافاصله در 10 مرداد 84 نامه ایران به آژانس مبنیبر ازسرگیری فعالیتهای UCF اصفهان توسط حسن روحانی دو روز قبل از تنفیذ حکم ریاستجمهوری احمدینژاد برای مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی محمد البرادعی ارسال میشود.
دکتر حسن روحانی که روزهای پایانی ماموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی را میگذراند در این نامه تاریخی خطاب به محمد البرادعی، دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هستهای ایران ارائه کرده است. روحانی در صفحههای 580 تا 588 کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» مینویسد: «پس از گذشت دوماهه از اجلاس ژنو و مذاکره با سه وزیر، درحالی که به پایان دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی نزدیک میشدیم، از تیم مذاکرهکننده خواستم تا یک نامه مستدل حقوقی برای راهاندازی اصفهان تهیه کنند. اصل تدوین چنین نامهای از طرف سران نظام تصویب شده بود. نظر اولیه تیم مذاکرهکننده این بود که نامه پس از دریافت طرح سه کشور اروپایی که قرار بود بهزودی ارائه شود، به آژانس تحویل شود. اما نگرانی از این بود که اروپاییها بخواهند طرح را در دوره ریاستجمهوری بعدی ارائه دهند؛ چه اینکه نظر مقام معظم رهبری این بود که در دولت هشتم تعلیق شکسته شود و اصفهان راهاندازی شود. بنابراین، نامه در روزهای پایانی دولت آقای خاتمی نوشته شد. قبل از ارسال، نسخهای از نامه برای سران نظام ارائه شد و پس از تایید، در هشتم مرداد 1384 به وزارت امور خارجه ابلاغ شد تا نامه را به آژانس ارسال کند. در تاریخ دهم مرداد ( اول آگوست 2005)، نامه راهاندازی اصفهان به آژانس تحویل دادi شد، به دلیل اهمیت این نامه که در واقع تاریخچه کوتاهی از تلاشهای سیاسی و حقوقی ایران در طول یک سال و 10 ماه و همچنین زحمات مسئولان سازمان انرژی اتمی و سایر نهادهای ذیربط است و به وضوح ناتوانیهای سیاسی اروپا در طول این مدت را تشریح میکند، متن این نامه ذیلا ارائه میشود:
«متاسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد. قولهای اکتبر 2003 [مهر1382] سه کشور اروپایی درباره همکاری هستهای، امنیت منطقهای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشدهاند.
تعهد فوریه 2004 [بهمن1382] سه کشور اروپایی که بهعنوان مابهازای گسترش تعلیق به مونتاژ و تولید قطعات ارائه شده بود و بر مبنای آن سه کشور متعهد شده بود که «تلاش فعالانه به عمل آورند تا تلاشهای ایران در اجلاس ژوئن 2004 [خرداد1383] شورای حکام شناسایی شده، به شکلی که شورا بعد از آن تنها بر مبنای گزارش مدیرکل، هرگاه و اگر براساس رویه عادی اجرای قرارداد پادمان و پروتکل الحاقی ضروری دانست، عمل کند.» تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر 2004 [آذر1383] موافقت کرد تعلیق داوطلبانه خود را بیشتر گسترش دهد، به نحوی که تاسیسات تبدیل اورانیوم را که به وضوح توسط دبیرخانه آژانس بهعنوان خارج از شمول هرگونه تعریف از «فعالیتهای مربوط به غنیسازی» تعیین شده بود؛ دربرگیرد.
سه کشور اروپایی/ اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه نوامبر 2004 [آذر1383] پاریس مبنیبر شناسایی «اجرای بدون تبعیض حقوق ایران براساس معاهده منع گسترش مطابق با تعهداتش براساس این معاهده» عمل نکردهاند.
پس از گذشت بیش از سه ماه مذاکره بعد از موافقتنامه پاریس، آشکار شد که سه کشور اروپایی/ اتحادیه اروپا خواهان تطویل مذاکرات و احتمالا عدمدستیابی به نتیجه مطلوب هستند و بنابراین، نمیخواهند در برابر حق غیرقابلانکار ایران برای ازسرگیری فعالیت غنیسازی تسلیم شوند و انگیزه یا توانایی ارائه طرح خود درباره تضمینهای عینی ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران و نیز تضمینهای محکم درباره همکاریهای اقتصادی، فناوری و هستهای و تعهدات محکم درباره مسائل امنیتی را نیز ندارند.»
درخواست توقف کامل نه تعلیق توسط اروپاییها
به دنبال ارسال نامه ایران به آژانس، وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی به همراه آقای سولانا طی نامهای در 11 مرداد 1384 خطاب به دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی (دکتر روحانی) اظهار کردند که تصمیم به ازسرگیری فعالیتهای تعلیقشده اصفهان، نقض موافقتنامه پاریس محسوب خواهد شد و سبب قطع مذاکرات خواهد شد و آنان چارهای نخواهند داشت که اقدامات خود را از طریق برگزاری یک اجلاس اضطراری شورای حکام پیگیری کنند. آنان، همچنین در نامه خود اشاره کردند که ایدههای خود برای یک ترتیبات درازمدت را تا 7 آگوست 2005 یا زودتر به ایران ارائه خواهند کرد. برخلاف آنچه درمورد ماهیت تعلیق بهعنوان یک اقدام داوطلبانه، موقتی و غیرالزامآور حقوقی در موافقتنامه پاریس توافق شد، با این نامه سه وزیر و سولانا مشخص میشود که از نظر آنان تعلیق امری موقتی و داوطلبانه نبود.
سه روز بعد در 14 مرداد 84 سه کشور اروپایی بسته پیشنهادی خود را تحت عنوان «چارچوب یک توافق نامه درازمدت بین ایران و سه کشور با حمایت اتحادیه اروپا» به ایران ارائه کردند. اروپاییها با ارائه یکسری پیشنهادات غیرهستهای که جنبه اجرایی آنها نیز با ابهام مواجه بود، از ایران خواستند فعالیتهای چرخه سوخت خود را متوقف سازد. این به این معنی است که پس از 9 ماه تعلیق تمامی فعالیتها توسط ایران، بالاخره اروپاییها خواسته قلبی خود را برخلاف توافقنامههای قبلی که همان توقف کامل فعالیتهای چرخه سوخت هستهای بود در قالب بسته 14 مرداد به ایران ارائه کردند.
آغاز فعالیتهای نطنز با ورود رهبر معظم انقلاب
نهایتا با ورود رهبر معظم انقلاب این بسته توسط ایران رد شد و فعالیتهای UCF اصفهان دو روز پیش از تنفیذ رئیسجمهور جدید از سر گرفته شد. رهبر معظم انقلاب بعدها در 13دی ماه 86 با اشاره به عقبنشینیهای مکرر از ورود مستقیم خود برای فک پلمب سایت UCF اصفهان گفتند: «هی فشار آوردند که باید این را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید. رسیدند به کارخانه یو.سی.اف اصفهان، گفتند: این را هم باید تعطیل کنید. آن مقدمات اولی است. بنده آن وقت به مسئولان گفتم که اگر این حرف را گوش کردید، فردا خواهند گفت باید معادن اورانیوم را هم که توی این کشور هست، کلا یکجا جمع کنید بدهید به ما، تا خاطرجمع شویم که شما نمیخواهید بمب اتم بسازید! این فرآیند عقبنشینی البته برای ما یک فایدهای داشت - بیفایده نبود این عقبنشینیها - فایدهاش این بود که هم خودمان وعدهها و حرفهای رقبای اروپایی و غربی را تجربه کردیم، هم افکار عمومی دنیا تجربه کرد. امروز هرکس به ما میگوید آقا تعلیق موقت بکنید، ما میگوییم تعلیق موقت را که یکبار کردیم؛ دو سال! دو سال تعلیق موقت کردیم. فایدهاش چه شد؟ اول گفتند موقت تعلیق کنید، گفتند تعلیق داوطلبانه بکنید؛ ما هم به خیال موقت و به خیال داوطلبانه، تعلیق کردیم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعلیق آمد، یک قرشمالبازیهایی در سطح دنیا درست کردند - در سطح مطبوعات و رسانهها و محافل سیاسی - وای، داد، داد، ایران میخواهد تعلیق را بشکند! تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلا حق ندارد نزدیکش برود! ما این را تجربه کردهایم؛ دیگر، تجربه جدیدی نیست. آخرش هم گفتند: این تعلیق موقت کافی نیست؛ اصلا باید به کلی بساط اتمی را جمع کنید. همین اروپاییها که میگفتند 6 ماه تعلیق کنید، وقتی این کار را کردیم، گفتند باید جمع کنید! این فرآیند عقبنشینی، این فایده را برای ما داشت؛ هم برای خود ما تجربه شد، هم برای افکار عمومی دنیا تجربه شد. لیکن عقبنشینی بود دیگر؛ عقبنشینی کردند. من همان وقت هم در جلسه مسئولان - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پیدرپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد. در زمان دولت قبل، اولین قدم به سمت پیشرفت برداشته شد؛ تصمیم گرفته شد که کارخانه یو.سی.اف اصفهان راهاندازی شود و راهاندازی هم شد.»
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/