بسترها و زمینههای شکلگیری فاجعۀ کربلا بررسی شد
رئیس پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث مؤسسه دارالحدیث به بررسی بسترها و زمینههای شکلگیری فاجعۀ کربلا پرداخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حجتالاسلام والمسلمین سید محمدکاظم طباطبایی رئیس پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث مؤسسه دارالحدیث در یکصد و بیست و چهارمین نشست فرهنگ مهدوی که با عنوان «بسترها و زمینههای شکلگیری فاجعۀ کربلا» در سالن اندیشۀ حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد، گفت: در شکلگیری جریان عاشورا بسترها و زمینههایی اثرگذار بود که اگر این بسترها و زمینهها در دوران دیگر هم میبود، باعث رخ دادن فجایع دیگری ـ ولو کوچکتر ـ میشد.
وی اظهار کرد: دنیاگرایی، اطاعات از حاکم به هرگونه که باشد، جبرگرایی (اعتقاد غلط به قضا و قدر الهی)، کینه ورزی نسبت به امیرالمومنین (ع)، بنیانگذاری شهر کوفه که تحت تأثیر خلیفۀ دوم بود، قبیله گرایی، عوض شدن جای امر به معروف و نهی از منکر و ... از جمل بسترها و زمینههای شکلگیری فاجعۀ کربلا به شمار میرود.
رئیس پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث مؤسسه دارالحدیث افزود: به راستی چگونه شد که عدهای از مسلمانان که تمام هستی و هویت خود را مدوین پیامبر اکرم (ص) میدانستد و بدون وجود ایشان در جاهلیت عمیقی به سر میبردند، پس از 50 سال از رحلت پیامبر (ص) نوۀ ایشان را با این وضع فجیع به اسم اسلام به شهادت میرسانند؟
حجتالاسلام والمسلمین طباطبایی با بیان این مطلب که ابوسفیان در طول 23 سال تلاش پیامبر (ص) برای هدایت بشریت 21 سال با ایشان دشمنی کرد، گفت: ابوسفیان فرماندهی تشکیل سپاه دشمن علیه پیامبر (ص) را در اختیار داشت و در سیزده سال حضور پیامبر (ص) در مکه، سختترین دشمنیها را علیه شخص پیامبر (ص) کرد. بعد از این همه دشمنی اسلام آورد که البته این اسلام آوردن او هم جای تأمل دارد. 52 سال بعد نوۀ همین ابوسفیان نوۀ پیامبر اکرم (ص) را به اسم حمایت از اسلام به قتل می رساند.
رئیس پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث مؤسسه دارالحدیث با اشاره به زمینههای تبلیغی که در اختیار معاویه بود، گفت: او از ابتدا به حالت جبرگرایی و اینکه هر کاری انجام میدهد بر اساس قضا و قدر الهی است، کارهای خود را پیش میبرد و این امر را نیز در جامعه نهادینه کرده بود. در حقیقت جبر دستاویز بنی امیه و معاویه برای عدم پاسخگویی به مردم بود. به عنوان مثال، خیلیها با خلافت یزید مخالف بودند که از جملۀ آنها پدر ابن زیاد بود، او انتظار داشت خودش پس از معاویه به خلافت برسد اما معاویه اعلام کرد که خلافت یزید امری تقدیر شده از سوی خداوند است. از دیگر مخالفان خلافت یزید عایشه بود که معاویه باز هم همین پاسخ را به او داد.
وی خاطرنشان کرد: وقتی بنی عباس میخواستند قدرت را از بنی امیه بگیرند، دیگر سخن بنی امیه را مبنی بر اینکه خلافت بر اساس تقدیر و قضای الهی است، نپذیرفتند، اما وقتی خودشان به قدرت رسیدند، مجدداً این روش را محور کار خود قرار دادند و خلافت بر اساس قضا و قدر الهی است. از حدود سال 12 و 13 هجری تا دورههای بعد این موضوع بین تمام مردم نهادینه شده بود که آنهایی که به قدرت و حکومت میرسند، بر اساس قضا و قدر الهی است و مخالفت با آنها، مخالفت با امر خداست.
حجتالاسلام والمسلمین طباطبایی افزود: وقتی بنی امیه این جبر را در جامعه نهادینه کرد، اطاعت از حاکم وقت را نیز بر هر چیزی اعم از فرمان خدا و پیامبر (ص) و ...، مقدم کردند، طوری که هیچ مخالفتی نباید با آن میشد.
رئیس پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث مؤسسه دارالحدیث تصریح کرد: «اشرافیت و فرهنگی جاهلی برتری بخشیدن به رئسای قبایل»، «ترویج جبرگرایی و گره زدن تصمیمات حاکمان با تقیرات الهی» و «قداست بخشیدن به اطاعت از حاکمان در برابر دستورات شرع و عقل»، این سه عامل جامعۀ ناآگاهی را ایجاد کرد که با نیت قربة إلی الله اقدام به قتل فرزند رسول خدا (ص) کردند.
در ادامه میتوانید صوت کامل سخنان حجتالاسلام والمسلمین طباطبایی در این برنامه را بشنوید:
انتهای پیام/