گفتگو با رئیس انجمن نساجی| یک کارخانه با ۷کیلو چک برگشتی؛ اگر بگذارند ۳ساله نساجی را نجات میدهم+ فیلم
رئیس انجمن نساجی با بیان "اگر دولت به من اختیار میداد بهروح پدر و مادرم در سه سال نساجی ایران را درست میکردم، اما متأسفانه اجازه نمیدهند"، گفت: با ادامه این شرایط درِب تمام کارخانجات نساجی بهزودی بسته میشود که انشاءالله آن روز زنده نباشم.
"تعرفه ترجیحی ایران و ترکیه بلایی سرمان آورد که اصلا ً قابل گفتن نیست؛ نعمتزاده میگفت با هزار بدبختی یک شرکت خارجی آمده فراریاش ندهید"... این جملات بخشی از گفتگوی تفصیلی خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم با جمشید بصیری تهرانی رئیس انجمن صنایع نساجی ایران است.
وی از اول این گفتوگو فقط به حال این روزهای کارخانجات نساجی کشور افسوس میخورد و معتقد بود، "اگر میگذاشتند؛ حتماً صادرکننده برتر منطقه و یا حتی دنیا بودیم اما آقایان نگذاشتند این صنعت جان بگیرد و مدام سنگاندازی کردند".
امروزه افزایش حجم واردات و هزینههای تولید امان کارخانجات نساجی را بریده و هر روز خبر بسته شدن آنها به گوش میرسد از آن طرف دولت هیچ برنامه منسجمی برای توسعه این صنعت ندارند و کهنه بودن ماشینآلات عاملی شده تا تولید برای تولیدکننده بهصرفه نباشد. البته فعالیت تعدادی از کارخانجات همچنان نقطه امیدی را برای بصیری رئیس انجمن صنعت نساجی گذاشته است. بهاعتقاد او اگر این صنعت حمایت و قاچاق پوشاک مدیریت شود بهطور حتم تولیدکننده ایرانی تمام نیاز بازار داخلی را تأمین خواهد کرد.
بصیری با ابراز اینکه "امسال پنجمین سال رکود را پشت سر میگذاریم"، میگوید: بلایی که این تعرفه سر ما آورد اصلاً قابل گفتن نیست. من به آقای نعمتزاده گفتم "این ترکیه دارد ما را لُخت میکند"! نعمتزاده گفت "حالا که ما با هزار بدبختی یک شرکت خارجی پیدا کردیم که حاضر به سرمایه گذاری در ایران است آن را هم فراری میدهید؟!"، گفتم "آقا، اینها دارن ما را لُخت میکنند! شما چرا متوجۀ این قضیه نیستید؟".
متن کامل گفتوگوی تسنیم با بصیری رئیس انجمن صنایع نساجی ایران بهشرح زیر است:
*حال بازار و صنعت نساجی خیلی خراب است/ارادهای برای حل مشکلات تولیدکنندگان نیست
تسنیم: در طول چند سال اخیر بسیاری از تولیدکنندگان در صنایع مختلف حال خوشی ندارند و هر روز هم بر حجم مشکلات آنها اضافه میشود، با توجه به این شرایط وضعیت فعلی نساجی چگونه است؟
امروز صنعت نساجی با معضلاتِ بسیاری دستوپنجه نرم میکند که این معضلات را باید از دریچه و موقعیتهای مختلفی مورد ارزیابی قرار داد. بهطور کلی صنعت نساجی یک صنعت بهشدت وابسته به بازار است، این صنعت از همان روزهای اول پایهگذاریاش تمام هم و غم و فکرش بازار بود، چراکه بازار خطمشی صنعت نساجی را مشخص میکرد، به این صورت که بازار بهعنوان منبع اصلیِ فرمان به تولید و عرضۀ کالا، نیازِ مردم و جامعه را ارزیابی و در نهایت سفارشها را به کارخانجات نساجی ارائه میکرد.
به همین دلیل صنعت نساجی بهشدت وابسته به بازار بود و همین بخش هم مانع پیشرفت صنعت نساجی کشور شد، زیرا فقط باید خواستههای بازار را تأمین میکردند، با توجه به این صحبتها شما اگر میخواهید حال صنعت نساجی را بپرسید اول باید حال بازار را بپرسید که خیلی خراب است.
بازار امروز خوب نیست چون مردم مدتی است از نظر اقتصادی در شرایط خوبی قرار ندارند و اگر هزینهای هم میشود عمده آن صرف پرداخت کالاهای ضروری است و دیگر منابعی برای هزینه مد و لباس و غیره نمیماند. در حال حاضر توان صنایع نساجی هم کم شده و تمام کارخانههای ریسندگی، بافندگی، چاپ و رنگرزی همه خیلی خیلی ساکت و مسکوت هستند. البته مسئولین و مقامات مملکت میتوانستند و هنوز هم میتوانند موانع را از پیشِروی این صنعت بردارند اما متأسفانه ارادهای نیست.
وقتی تولید داخل کارخانه میماند بزرگترین اثر خود را روی کارگران آن واحد تولیدی خواهد گذاشت، کارگر بسیار مراقب است کالایی که تولید کرده در انبار نماند اگر ببیند جنس از انبار خارج نمیشود بهرهوری او کاهش یافته و مدام از خود میپرسد برای چه تولید کنم، انبارها که دیگر جا ندارد؟
سه اصل مهم در تمام صنایع وجود دارد که اگر درست کار کنند نهتنها صنعت نساجی هر صنعتی مسیر توسعه را طی خواهد کرد؛ رضایت کارگران از کاری که انجام میدهند اولین الفبای حرکت تولید است. دوم استفاده از مواد اولیه مرغوب در تولید است تا در نهایت یک محصول باکیفیت به دست مصرف کننده برسد. مورد آخر خروج مستمر تولیدات از انبارهاست. وقتی یک کامیون مواد اولیۀ مرغوب وارد کارخانه شده و در نهایت 3 تا 4 کامیون جنسِ تولیدشده خارج میشود یعنی وضع تولید خوب است. متأسفانه امروز این توازن را از دست دادهایم و در شرایط رکود هستیم.
*پنجمین سال رکود را پشت سر میگذاریم/مشوقهای صادراتی هم حذف شده است
تسنیم: رکود صنعت نساجی امسال وارد چندمین سال خود شده است؟
شغل من کارگری و تولید است و با سیاست کاری ندارم، امسال پنجمین سال رکود را پشت سر میگذاریم و این افت روز به روز بیشتر میشود. البته سابقه مشکلات این صنعت به دهه 60 برمیگردد زیرا قبل از این دهه مشکلی در تولید و صادرات نداشتیم حتی صادرکنندگان از مشوقهایی هم برخوردار بودند که بعداً حذف شد.
تسنیم: صنعت نساجی در دهه 60 تا حدودی پیشرفت کرده بود و حتی در حوزۀ صادراتی هم حضوری فعال داشت، چه اتفاقی باعث شد تا وضعیت این صنعت امروز اینگونه شود؟ مگر نه اینکه صنایع کشور همیشه باید مسیر توسعه را طی کنند چرا این صنعت بهجای پیشرفت امروز اولویت چندم دولت شده است؟ چه موضوعاتی باعث شده تا این صنعت هر روز با بیتوجهی روبهرو شود، کمکاری از شما بوده یا دولت؟
اگر به دهه 1330 برگردیم، در آن تاریخ یک تحولاتِ عجیب و غریبی در کشور اتفاق افتاد که من در هیچ جا ندیدهام کسی در خصوص آنها صحبتی را مطرح کند. در آن مقطع 23 کارخانه صنعتی در کشور وجود داشت که پایههای آن افراد بازاری بودند.
تسنیم: یعنی تولید و توزیع دست این 23 کارخانه بود؟
بله، تولید و توزیع با خودشان بود. قبل از سال 1330 افرادی مانند حاج امینالضرب که امروز نشان آن توسط اتاق بازرگانی تهران به افراد برگزیده داده میشود، خودش یک واردکننده بود، او در سال 1330 از هند شرقی کفن به ایران وارد میکرد و حتی در خاطراتش هم گفته که "من در وارد کردن کفن 2 عباسی در مترمربع سود میبردم"، در آن سال او حساب کرده بود که "اگر من این پارچه را وارد کنم و در ایران ببافم، 10 شاهی سود خواهم برد". حالا چرا کفن را انتخاب میکند؟ برای اینکه کفن رنگرزی، چاپ و حتی روفوگری نمیخواهد و اگر سوراخی در کفن باشد نه مرده و نه صاحب مرده اعتراضی نمیکند.
*سود بالای صنعت نساجی در سال 1330 / اداره کشور با صادرات پنبه
وقتی این دیدگاه را در پایه صنعت کشور میبینید دقیقاً متوجه خواهید شد که پایۀ سود اقتصادی در اولویت اساسی قرار گرفته است. جالب اینجاست در سال 1330 هیچ صنعتی را پیدا نمیکنید که تا این حد سود بالایی داشته باشد. در آن دوره قیمت پنبه بسیار ارزان بود و حتی بالاترین رقم تولید پنبه هم در آن سال ثبت شد. از سال 1332 بعد از کودتای 28 مرداد دیگر از ایران نفت نمیخریدند و تنها صادرات ما پنبه بود. بهعبارتی در سال 1332 کشور با پول صادرات پنبه اداره میشد. در آن سال با تولید 254هزار تن پنبه دومین کشور صادرکننده دنیا محسوب میشدیم.
سال 1332 در سازمان برنامه و بودجه بررسی زیادی در مورد صنعت نساجی شد و حتی کتابهای متعددی هم در این حوزه نوشته بودند. یادم هست در 17 جلد کتاب دقیقاً وضعیت صنعت نساجی و مسیر توسعه این بخش تدوین شده بود به این صورت که کشور با این وسعت و جغرافیا قادر به تولید 520 هزار تن پنبه است اما چون دسترسی به بذرِ اصلاحشده، کود، سم و غیرذلک نبود نتوانستیم از پتانسیلها استفاده کنیم.
باید تأکید کنم در آن سالها با همۀ مشکلاتی که وزارت کشاورزی در عدم تجهیزات و نیروی متخصص داشت 254 هزار تن پنبه در کشور تولید میشد که حدود 70 تا 80 هزار تن آن صرف تأمین نیاز 32 کارخانه کشور بود و مابقی 254 هزار تن را صادر میکردیم و از پول آن مردم کشور ارتزاق و زندگی میکردند، بهنوعی کشور با پنبه اداره میشد.
از سال 1332 گروهی شروع به توسعه سازمان برنامه کردند و اولین هدف آنها توسعه بیشتر صنعت نساجی بود و چشمانداز این صنعت را برای 25 سال آینده تدوین کردند. آنقدر این برنامهریزی دقیق بود که دقیقاً تعیین شده بود این میزان تولید پنبه نیازمند چهتعداد مزرعه برای کشت پنبه چهتعداد کامیون برای انتقال آنها به کارخانجات است. حتی بحث لاستیک کامیونهای حمل پنبه هم محاسبه شده بود.
*برنامه دقیق توسعه صنعت نساجی و جذب سرمایه بالای بازاریان از سال 32 تا 48
این برنامه از سال 1332 تا سال 1348 اجرایی شده و صنعت نساجی در جذب سرمایه گذاری هم بسیار موفق شد. بازاریهایی از جمله آقای مقدم، کوروس، لاجوردی، حاجبرخوردار و دیگران وقتی با این برنامه ظرفیت و دقیق در صنعت نساجی روبهرو شدند شروع به سرمایهگذاری در این بخش کردند. در آن مقطع مشخص بود که الآن در چه وضعیتی قرار داشته و در بلندمدت به چه برنامههایی میخواهیم برسیم.
تسنیم: در آن سالها که صنعت نساجی برای مسئولان صنعتی کلیدی بود مشکلی به نام واردات نداشتیم؟
نه. ما تا سال 1364 تا 1365 اصلاً معضلی بهنام قاچاق نداشتیم. یادم است در همین خیابان 30 تیر در زیرپلهها واحدهای تولیدی بلوز و کت تولید میکردند و در نهایت مارک خارجی به آنها میزدند و پس از انتقال به قشم یا کیش شبانه با لنج به بندرعباس آورده و بهعنوان جنس قاچاق در بازار میفروختیم.
*بزرگترین صادرکنندۀ لباس پلیس به انگلیس بودیم/ تأسیس 8هزار واحد تولید نساجی در کشور
تسنیم: یعنی آن زمان هم مردم جنس ایرانی را قبول نداشتند؟
نخیر، قبول نداشتند، چون جنس خوب تولید نمیشد البته که میتوانستند تولید کنند کما اینکه بعداً ما به جایی رسیدیم که توانستیم این جنس خوب را تولید و به تمام دنیا صادر کنیم، ما به آلمان و ایتالیا صادر کردیم این در حالی است که استاندارد آلمان و ایتالیا بسیار بالا است، استاندارد فرانسه و انگلیس خیلی بالاست، ما بزرگترین صادرکنندۀ لباس پلیس کشور انگلیس بودیم. انگلستانی که خودش تولیدکنندۀ پارچۀ فاستونی دنیا بود، خریدار لباس فاستونی پلیس از ایران بود.
تسنیم : در چهسالی صادرات انجام میدادید؟
حدود سالهای 48 تا 54 صنعت نساجی کشور در بازارهای صادراتی حرف برای گفتن داشت. از سال 1332 و توجه جدی سازمان برنامه و بودجه به صنعت نساجی تعداد کارخانههای این بخش افزایش پیدا کرد و تا سال 57 به 8 هزار واحد نساجی رسیدیم. این میزان واحد صنعتی آنهم در آن سالها شوخی نیست، این صنعت سودآور شده بود و ضمن جذب سرمایه گذاری نوآوریها هم شکل گرفت و تا حدودی کارخانجات از شر بازار نجات پیدا کردند، چراکه تحت نفوذ و نگاه و دیدِ بازار نبوده و حتی صادرات هم انجام میدادند.
من حدود 52 سال است که در صنعت نساجی کار میکنم و شاهد اتفاقات متعددی هستم. من میدیدم که آقای بازاری یک تکه پارچه میآورد داخل کارخانه و میگفت "من این را میخواهم" و کارخانه هم ملزم به تهیه سفارش آن بود اما امروز وضع تغییر کرده و تمام دنیا کاتالوگ دارند و براساس آن سفارشها را ارائه میکنند. 40 سال پیش وقتی به بازاری میگفتند "علاوه بر سفارشت این را هم میتوانیم تولید کنیم" میگفت "نه، من فقط سفارش خودم را میخواهم".
*داستان پارچههای وطنی و سرنوشت کارگران کارخانه «وطن اصفهان»
تسنیم: با این تفاسیر رهایی کارخانجات از نفوذ بازار برای آنها بسیار قابل اهمیت بود؟
تا سال 57 تا حدودی از نفوذ بازار راحت شده بودیم اما باید این نکته را تأکید کنم که چون پول دست بازار بود همچنان وابستگی کارخانجات به بازار وجود داشت هرچند صادرات هم انجام میشد اما منابع آن جوابگوی فعالیت کارخانجات نبود. در آن دوران توجه جدی به بازار صادراتی و حتی تولید محصولات متنوع در داخل کشور شده بود و درنتیجه این صنعت کمکم جان گرفت.
سال 1300 بزرگترین کارخانۀ نساجی کشور بهنام «وطن اصفهان» در اصفهان تأسیس شد اما به خاطر تاجگذاری رضاشاه در سال 1304 تابلوی سال تأسیس کارخانه را به سال 1304 تغییر داده بودند. در آن دوره تمام ارتشیها، بچههای مدارس و کارمندان ادارات دولتی موظف بودند لباسِ کارخانۀ وطن را بپوشند و به همین دلیل به تولیدات این کارخانه میگفتند پارچه وطنی.
وقتی سال 1354 شخصاً از طرف بانک صنعت و معدن برای بازسازی این کارخانه رفتم، ماشینهای آن برای سالهای 1290 بود آنجا این سؤال برایم بهوجود آمد که "ما میخواهیم چهچیزی را به چهچیزی تبدیل بکنیم؟". روزی که من وارد آن کارخانه شدم 26 سال از جوانترین کارگر کارخانه جوانتر بودم، کارگرهایی در آنجا کار میکردند که نه بیمه داشتند و نه رسیدگی به آنها میشد. یادم هست هر روز از پشت پنجره صدای لا اله الا الله میآمد و یک نفر را که پای ماشین بافندگی، ریسندگی، رنگرزی و دیگ بخار فوت کرده بود بین پتوی وطن گذاشته به قبرستان میبردند.
* ترکیه سال 1980 یک متر پارچه هم تولید نمیکرد
بهعبارتی کارگرهای آنجا مانند ماشینها فرسوده شده بودند اما همچنان لباس ارتش را تولید میکردند. امروز هیچ کدام از این جوانها و حتی خود بنده و هیچ کدام از انسانهایی که در ایران زندگی میکنند نمیتوانند آن لباس را بپوشند چون آن پارچۀ وطنی از الیافی که برای فرش دستباف بود تولید میشد، از این پارچه آن زمان کیسۀ حمام تولید میکردند و 90 درصد آدمها بهدلیل استفاده از این پارچه اِگزما و بدنشان خارش داشت اما نمیدانستند به چه دلیل است.
در سال 57 به 8 هزار واحد نساجی رسیده بودیم، بازار و قسمت فروش منسوجات بزرگ و بزرگتر شد اما هنوز صحبتی از قاچاق نبود. در سال 1980 ترکیه 1 متر پارچه هم تولید نمیکرد که ما از آن بترسیم، چین اصلاً در حدی نبود که جنسی به کشور وارد کند و در بازار بفروشد. البته جمعیت کشور هم کم بود و بخش زیادی از نیاز بازار توسط کارخانجات داخلی تأمین میشد. رقابت هم در بازار زیاد بود و هر واحد تولیدی سعی در تولید محصول باکیفیت برای جذب مشتری میکرد.
از 57 تا 62 حتی روند مدرنیزه کردن کارخانجات تولیدی هم با همکاری دانشگاهها انجام میشد و افراد متخصص و کاربلد با ماشینها کار میکردند. در این فاصلۀ زمانی اتفاقات عجیب و غریبی در دنیا رخ داد که سال 1980 بحبوحۀ این قضایا بود.
در سال 1980 که من معاون اتاق بازرگانی ایران بودم رئیس جمهور ترکیه به ایران سفری کرد و بعد یک سخنرانی در اتاق بازرگانی، از او پرسیدم "شما راجع به صنعت چیزی نفرمودید!"، گفت "میخواهم سه کار مهم در اقتصاد انجام دهم؛ نخست فوراً صنعت گردشگری را به حد اعلی حمایت خواهم کرد، دوم صنعت خودروسازیمان را به حد اعلی خواهیم رساند و صنعت نساجیمان را هم دوچندان حمایت میکنیم، با اجرایی شدن این کارها مابقی بخشها خودش درست میشود"، دقت کنید رئیس جمهور یک کشور با سه جمله سیاست کلی یک کشور را برای من توضیح داد.
در آن مقطع ترکیه اصلاً در بخش نساجی حرفی برای گفتن نداشت اما امروز پنجمین تولیدکنندۀ بزرگ جهانی و دومین تأمین کنندۀ اتحادیه اروپا است. واقعاً چرا اینها اینگونه شدند و ما در این وضعیت قرار داریم؟
در همان دهه 80 میلادی بهعنوان نماینده اتاق بازرگانیِ صنایع معادن ایران از بخش خصوصی و دبیر انجمن صنایع نساجی ایران به بنگلادش دعوت شدم. ساختمان انجمن صنایع نساجی آنها در داکا بود، یادم هست آن روز آنقدر باران آمده بود که من در خیابانهای بدون آسفالت آنها حتی نمیتوانستم پایم را از داخل گِل بیرون بکشم و تا قوزک پا در گِل فرو رفته بودم. با هر سختیای خودم را به دفتر انجمن رساندم دیدم آنجا همه بدتر از من هستند حتی بعضیها پاچۀ شلوارشان هم در گِل رفته بود. بگذریم جمع بزرگی از تمام کشورهای منطقه به آن دفتر دعوت شده بودند تا در آنجا راجع به صنعت نساجی آسیا و بهویژه خاورمیانه صحبت کنیم. ما آن زمان در دوره خوب حیات صنعت نساجی کشور بودیم این در شرایطی بود که ما مسائل جنگ و غیره را تجربه کرده بودیم اما آنها نه جنگ و نه تحریم داشتند.
*جزئیات جلسهای که فاتحۀ نساجی ما را خواند
خلاصه من در آن جلسه دربارۀ آینده ایران و وضعیت ایران صحبت کردم، یک فردی که از بانک جهانی به این جلسه آمده بود از روی میز 5 دانه گیلاس برداشت و به من نشان داد و گفت "شما فکر میکنید قیمت این 5 گیلاس در توکیو چقدر است؟"، گفتم "نمیدانم!"، گفت "حدود 35سنت است، شما با 35 سنت در ایران چند کیلو گیلاس مشهد میتوانید بخرید؟"، گفتم "نمیدانم"، گفت "شما حدود 3 کیلو گیلاس میتوانید بخرید"، بعد گفت "ایران یکی از سه کشور دنیا است که خدا بهترین چیزهای دنیا را به آنها داده است، شما که آنقدر معادن غنی، ذخایر نفت و گاز و حتی شرایط آبوهوایی مناسب دارید میخواهید نساجی را هم داشته باشید؟!".
وقتی من از بنگلادش برگشتم یک گزارش برای رئیس اتاق آماده کردم و گفتم "آنها میخواهند فاتحۀ نساجی ما را بخوانند". همان زمان به مسئولان کشور گفتم که رقبای خارجی برای ما دردسر درست میکنند اما آقایان باور نمیکردند!
امروز بانک جهانی تمام تلاش خود را در تصویب عضویت بنگلادش در سازمان تجارت جهانی میگذارد اما ما را هنوز راه نداده است، درنتیجه اگر من و بنگلادش پارچهای را تولید کنیم و بخواهیم صادر کنیم بازار آلمان از ما تعرفه 13درصدی میگیرند اما بنگلادش بهواسطه عضویت در WTO تعرفهای پرداخت نمیکند. این رفتارها نشان میدهد رقبا با محدودیت شرایط اقتصادی مشکلات ما را هر روز افزایش میدهند، در مسائل بانکی هم مشکلات داریم حتی معاملات خرید و فروش با تجار خارجی بهسختی انجام میشود. همین تشدید اوضاع نابرابر رقابت اقتصادی عاملی شده تا امروز بنگلادش 28 میلیارد دلار صادرات داشته باشد اما ما صادراتی نداشته باشیم.
البته بعد از انقلاب اسلامی تا امروز، واحدهای نساجی کشور از 8 هزار واحد سال 59 به 9818 واحد رسیده است و ما تاحدودی رشد داشتهایم اما باید بگویم بازارها را از دست دادهایم.
*کاهش تأسفبار تولید پنبه از 254هزار تن به 50هزار تن
تسنیم: چرا واحدهای تولیدی با تأمین نیاز داخلی کشور در مسیر توسعه حرکت نکردند؟
نه، نمیتوانستند، چون مواد اولیه مناسب و مرغوبی در اختیار نداشتند،. امروز تولید پنبه کشور از 254هزار تن به 50هزار تن رسیده، از آن طرف تعداد کارخانجات هم بیشتر شده است. با درنظرگرفتن جمعیت 80میلیونی کشور ما حداقل به 1 میلیارد و سیصد میلیون پارچه نیاز داریم که برای تولید این پارچهها 180هزار تن تا 200هزار تن پنبه باید تهیه شود. اما ما پنبه نداریم!
تسنیم: چرا کشت پنبه در کشور کاهش یافت؟
چون وزارت کشاورزی اقدامات لازم را برای حمایت از کشاورزان پنبهکار انجام نداد. باید همانطور که به کشت گندم سوبسید پرداخت میکرد از پنبهکاران هم حمایت میکرد تا آنها از فعالیت خود سود میبردند اما متأسفانه تشدید مشکلات عاملی شد تا کشت پنبه سودآور نباشد و کشاورزان به کشت سویا و دانههای روغنی تمایل پیدا کنند.
*ماجرای واردات سم تاریخگذشته و دوپینگ شتهها
تسنیم: شما میگویید در یک زمانی دولت با صادرات پنبه اداره میشد؛ چه اتفاقی افتاد که پنبه دیگر سودآور نبود و کشاورز ترجیح داد کشت دیگری داشته باشد؟
همۀ دنیا بذر اصلاحشده استفاده میکنند اما ما دیگر بذر اصلاحشده نداشتیم حتی کودِ و سم بهموقع به کشاورز داده نشد. در یک مقطعی سمی وارد ایران شده بود که بهعلت تاریخگذشتهبودن شَته دوپینگ میکرد. بهقولی ابزار کشاورز در اختیارش نبود و همین موضوعات عاملی شده تا کشت پنبه رفته رفته در کشور کاهش پیدا کند.
سال 64 با کاهش تولید پنبه کارخانجات نساجی برای تأمین مواد اولیه خود دست به دامن تولید شدند زیرا واردات پنبه ممنوع بود. در آن مقطع تولیدکنندگان گیوههای خود را بالا کشیده و هر روز مجلس بودند. در نهایت پس از چانهزنیهای بسیار دولت گفت "میتوانید فقط از ازبکستان پنبه وارد کنید".
مخالفان واردات پنبه معتقد بودند اگر پنبه وارد ایران شود با خودش کرم سرخ میآورد. در آن دوران من حتی تعدادی از مسئولین را با پول این انجمن استرالیا بردم و به هیئت همراه که همه متخصص بودند، نشان دادم که استرالیا کِرم سرخ ندارد و این بحث قدیمی است. البته در قالب مقالات هم ثابت کردیم که اگر هم پنبه وارداتی کِرم سرخ داشته باشد در پروسۀ تولیدی چون بخار 140درجه به پنبه میخورد، مطمئناً هر نوع باکتری یا هر نوع میکروب و حشرۀ زندهای کشته خواهند شد. علاوه بر این پنبه چون زیر فشار بسته میشود باز اگر کرم سرخی در آنها باشد حتماً خواهد مرد.
*ممنوعیت واردات پنبه و بیصفتی نسبت به صنعت نساجی کشور
با وجود این، فقط اجازه واردات پنبه بدون قرنطینه و گندزدایی از ازبکستان داده شد. در سال گذشته هم ما کمبود پنبه خود را از ازبکستان تأمین کردیم. امروز فقط خرید پنبه را از ازبکستان انجام میدهیم و این کشور هم چون تنها تأمین کننده بخشی از پنبه ما است مدام قیمتهای خود را افزایش میدهد. حتی ازبکستان خود به این فکر افتاده که بهجای صادرات پنبه خودش کارخانه پارچه بزند به همین منظور تعدادی از ایرانیان را به ازبکستان کشاند تا آنجا کارخانۀ ریسندگی تأسیس کنند. امسال ازبکستان با جان کندن بهدلیل بدهی به دولت ایران 10 هزار تن پنبه به ما داده و ما هنوز کمبود پنبه داریم.
جالب اینجاست حتی به دولت گفتیم "شما که اینقدر از کرم سرخ میترسید خودتان یک قرنطینه در کشور تأسیس کنید تا پنبه وارداتی را از داخل قرنطینه عبور دهیم تا مشکلات احتمالی بهوجود نیاید."، گفتند "انجمن نساجی قرنطینه بسازد، ما منابع نداریم!"، وقتی من قرنطینه و تشکیلات و امکاناتش را ساختم احتیاج به گاز Methyl bromide دارم، مصرف این گاز در دنیا ممنوع است چون میگویند برای محیط زیست زیانآور است، من گاز Methyl bromide را از چهکسی بخرم؟ اینها کمالِ بیصفتی را نسبت به صنعت نساجی انجام دادند.
تسنیم: عدهای میگویند در یک مقطعی بعضی از کارخانههای نساجی در مکان خوبی احداث شده بودند که در روند واگذاریها فروخته شد و همان منابع در بخش نساجی هزینه نشد. حتی تعدادی میگویند کارخانجات از ارز دولتی برای منافع خود استفاده میکردند. شما اعتقاد ندارید امروز صنعت نساجی تنبل شده و تا حدودی خودش هم مقصر موقعیت فعلی خود است؟
*واگذاری کارخانجات به مدیران فاقد تخصص / برخی تفاوت آستری با لایه کت را نمیدانستند!
نخیر. من با تاریخ صحبت میکنم چون در کورانش قرار داشتم. وقتی تعدادی از کارخانهها در روند ملی شدن دست سازمان صنایع ملی افتاد، سازمان صنایع ملی این کارخانجات را تقسیم کرد. مدیری در یک مجموعه بزرگ در شمال قراردادند که اصلاً و ابداً صنعت نساجی را نمیشناخت حتی جنسِ کت و شلواری را که تنِ خودش بود نمیدانست چیست، تفاوت آستری با لایه کت را نمیدانست! این فرد اولین دستوری که صادر کرد دوبرابری سرعت ماشینها بود، این در حالی است که ماشین دارای این مختصات بوده و باید 320 دور در دقیقه بزند اما اگر 322 دور در دقیقه شد تمام سوزنهای این ماشین میشکند، اما این آقا گفت "نه، این حرفها بیخود است و باید انجام دهید".
همین موضوع باعث شد تا استانداردهای ماشینها بههم بریزد. جالب اینجاست در تولید یک پارچه فاستونی باید 24 تار و 26 پود استفاده شود، اما آقایان بعدها از تاروپود این پارچه کم کردند و پارچه در نهایت سبکتر و غیراستاندارد شد. کاهش تاروپود پارچه باعث شد تا تولید بیشتر و پارچههای گشاد در بازار بهنام فاستونی سابق بهفروش برسد.
*عدمرعایت استانداردها و بیاعتمادی مردم به جنس ایرانی
داستان اصلی این است که ما استانداردها را رعایت نکردهایم همین موضوع باعث شد تا کسی به جنس ایرانی اعتماد نداشته باشد.
تسنیم: چهتعداد از کارخانههای نساجی ملی شدند؟
اکثراً ملی شدند. کارخانجاتی هم که مدیرانش ماندند گرفتار مسائل جنبیِ مختلفی شدند. همیشه میگویند سه چیز باعث پیشرفت کشور میشود؛ یکی انقلاب و دیگری جنگ و زلزله است. ما تمام این اتفاق را پشت سر گذاشتهایم اما نتوانستیم برخی از صنایع مانند نساجی را نوسازی کنیم. گرفتاری ما وقتی بیشتر شد که ذهن مردم نسبت به تولیدات صنعت نساجی کشور خراب شد. طبیعی است که برگرداندن ذهن از جنس بد به جنس خوب کار زیادی میبرد که لازمه آن استفاده از علم و دانش و سرمایه است.
تسنیم: در دهه 70 نتوانستیم از دانشگاه برای توسعه صنعت نساجی کشور استفاده کنیم؟
چه استفادهای از دانشگاه میشود کرد؟ کم بودند.
تسنیم: یعنی افراد تحصیلکرده تمایلی به حضور در این صنعت نداشتند؟
چرا تعدادی بهسمت این صنعت میآمدند اما یادتان باشد وقتی کسی از دانشگاه فارغ التحصیل میشود فقط درسهای کلاسیک خوانده و کار عملی نکرده است. آنها باید بهصورت تجربی علوم آموختهشده را اجرایی کنند که متأسفانه ما بستر لازم را برای آنها فراهم نکردیم. ما گرفتارِ بیبرنامگی شدیم، این در حالی است که صنعت نیازمند آرامش و ثبات قوانین است. صنعت مواد اولیۀ و امکانات خوب میخواهد. باید تأکید کنم ما با تولید جنسِ بیکیفیت خودمان را نابود میکنیم. فقط بهدلیل اینکه نه حاضریم مطالعه کنیم، نه حاضریم از کسی مشورت بگیریم، یا حتی حرفهایی را که میشنویم عمل کنیم.
*قاچاق پارچه را کسی میکند که این جنس را بشناسد
تسنیم: با توجه به صحبتهای شما در حال حاضر ما کارخانه بزرگ نساجی نداریم؟
البته هنوز هم واحدهای تولیدی خوبی در کشور فعالیت میکنند که همینها انگیزه من برای پیگیری وضعیت صنعت نساجی و رفع مشکلات شده است. من میتوانم به شما یک طومار از مسائلی بدهم که دستوپای تولیدکننده را بسته است.
تسنیم: شما گفتید در یک مقطعی کارخانجات نساجی از سلطه بازار راحت شدند چه موضوعاتی باعث شد تا باز به بازار وابسته شوید؟
در حال حاضر کاملاً دست بازار است. ما بهجهت مشکلات خارجی و داخلی نتوانستیم این صنعت را توسعه دهیم.
تسنیم: چه کسی پارچه را قاچاق می کند؟
آدم نابلد که نمیداند چهجنسی را بیاورد ضمن اینکه عدهای قاچاق میکنند که متأسفانه خودشان دستاندرکارِ فروش آنها هم هستند. جالبتر اینکه ما جنسهایی را از ایران قاچاق میکنیم که بهازای آنها جنس قاچاق وارد میکنیم، بهعنوان نمونه بنزین به ترکیه از طریق مرز لیتری 5هزار تومان قاچاق میشود بعد پول آن را جنس از ترکیه وارد میکنند.
تسنیم: در چه دههای قاچاق بیشتر شد؟ و امروز سهم آنها در بازار کشور چهمیزان است؟
از دهه 70 میزان قاچاق به کشور در حوزه نساجی افزایش پیدا کرد. امروز من رقم دقیقی از میزان قاچاق ندارم اما بهجرأت میتوانم بگویم تولیدکننده ایرانی با همراهی بازار بهراحتی میتواند 70 درصد نیاز بازار را تأمین کند. در حال حاضر بیش از 9 هزار واحد نساجی در کشور فعالیت میکند که اگر واحدهای زیرپلهای را در نظر نگیریم و با توجه به ظرفیت کارخانهها صحبت کنیم ما 75 درصد نیاز کشور را میتوانیم تأمین کنیم.
تسنیم: هنوز برنامهای برای صنعت نساجی نیست اما این واحدهایی که تعدادشان هر روز در حال افزایش است با چه امید و انگیزهای وارد این حوزه شدهاند؟
من با کسی تعارف ندارم، نساجی سودآور است، اگر کارخانهای از مواد مرغوبی استفاده و در نهایت جنس مناسبی را به بازار عرضه کند بهطور حتم مشتری خود را کسب خواهد کرد اما متأسفانه قیمت کالای تمامشده بالاست. همین موضوع یک زنگ خطر در مقابل کالاهای وارداتی ارزان بهشمار میآید.
*دولت هیچ برنامهای برای توسعه صنعت نساجی ندارد/کارخانهها فراموش شدهاند
تسنیم: هنوز پارچه کت و شلواری حرف برای گفتن دارد.
بله. در حال حاضر چند کارخانه از جمله جامعه و مطهری در بخش تولید پارچه کت و شلواری فعالیت می کنند اما دقت کنید ما از 24 کارخانه تولید پارچه فاستونی به تعداد انگشت شماری کارخانه رسیده ایم. اما چرا بسته شدند؟ باید بگویم همه راهها را بهروی آنها بستند و ناچار به تعطیلی شدند.
تسنیم: در حال حاضر در تولید کدام پارچه در بازار حرفی برای گفتن داریم؟
وضعیت ما در تولید پارچهای مصنوعی از جمله انواع پلیاستر، انواع پرده و انواع پارچههای پیراهنی، لباسهای شب و غیره خوب است. البته یک زمانی مردم پولدار بودند و پوشیدن پارچه پشمی مد بود ولی بهمرور پنبه بعد از گرانی آن تمایل به خرید پارچههای پلیاستر، نایلون و اکریلیک و غیره افزایش پیدا کرد. اما باید گفت پارچههای مصنوعی وضعیت خاص خود را داشته و جنس طبیعی نیستند.
من یک مقالهای سال 1376 نوشتم قسمتی از آن را برایتان میخوانم: سرمایهگذاران و تولیدکنندگانی که بهدنبالِ عشق به مالکیت و تولید خود را به هزار آبوآتش میزنند، میتوانند همین بیابان را به یک کارخانه تبدیل کنند، اگر به عاقبت زندگی توجه کنند یادشان بیاید که باید همه چیز را بگذارند و بروند و در نهایت آن چیزی که فراهم شده است برای اجتماع است نه برای او»، وقتی کلاهِ خودتان را قاضی کنید خوب میتوانیم بپذیریم اکثرِ ثروتمندان و سرمایه گذاران بهویژه آنها که خودشان پایهگذار فامیلشان بودند مانند مقدم از هیچ، فقط با عشق و علاقه به کار تولیدی و ازدیادِ سرمایه شروع میکنند بدونِ اینکه خود بفهمند درحقیقت نوکرِ کمخرج اجتماع هستند.
تسنیم: در حال حاضر کسی هست که مانند قدیمها کار کند؟
افراد بااستعداد در جامعۀ ما فراوان است اما باید آنها را تشویق کنیم. در یکی از مقالههای خود تأکید کردهام «اگر در تولیدکنندگان انگیزه و عشق به مالکیت، به ازدیاد ثروت، به بالا رفتن و بالاتر رفتن نبود هیچگاه خود را به چنین خطرات و دشواریها و فلاکتها نمیانداختند، بهدنبال کار مشقتبار نمیرفتند، در عوض وقتشان را صرفِ خوشگذرانی میکردند و به این زودی سلامت خودشان را از دست نمیدادند...».
*کسی هم در بازارهای صادراتی جنس گران ایرانی را نمیخرد
تسنیم: میزان صادرات صنعت نساجی امروز چقدر است؟
یادتان باشد صادرات مجوز WTO میخواهد، اگر ما این مجوز را نداشته باشیم باید تعرفه 13درصدی پرداخت کنیم. بهطور حتم کسی هم در بازارهای صادراتی جنس گران ایرانی را نمیخرد. ما ملحفه درست کردهایم بهزیباییِ ملحفههای ترکیه اما باید در بازارهای صادراتی 13 درصد گرانتر بفروشیم به همین دلیل کاهش فروش داریم.
من هنوز به این عشق کار میکنم که بتوانم یک سنگی از جلوی پای تولیدکنندگان بردارم. وقتی نگاه میکنم از داخل یک کارخانه هزار کارگر بیرون میآید در سالها بعد بچههای آنها دکتر و مهندس جامعه میشوند برایم بسیار خوشایند است. من از این دنیا چه میخواهم؟!
*اگر به من اختیار دهند سهساله مشکلات نساجی را حل میکنم
اگر دولت به من اختیار میداد بهروح پدر و مادرم در سه سال نساجی ایران را درست میکردم، متأسفانه نمیدهند. این انجمن 56 سال سن دارد و من آن را با دست خالی ساختم، اگر دانشکده را ساختم با دست خالی ساختم پس فقط با پول نیست بلکه برای فعالیتها یک مقدار همت هم نیاز است.
تسنیم: امروز همچنان برنامۀ منسجمی برای توسعه صنعت نساجی وجود ندارد؟
نخیر، وجود ندارد، اصلاً نمیدانند چهکاری میخواهند بکنند. امروز ما برنامهریزی صنعتی نداریم و همین موضوع عاملی شده تا واحدهای تولیدی بدون تحقیق اقدام به تولید محصول کنند.
*با استمرار شرایط سخت تولید درب کارخانجات نساجی بهزودی بسته میشود
متأسفانه در حال حاضر بهجای حمایت از تولیدکننده مدام آنها را ملزم به پرداخت مالیاتهای غیرمنطقی آنهم با دلیل ماشینآلات میکنند که این موضوع واقعاً تأسفبار است. با ادامه یافتن این شرایط درِب تمام کارخانجات نساجی بهزودی بسته خواهد شد، البته با این قوانین به دو سه سال هم طول نمیکشد.
من انشاءالله تعطیلی واحدهای نساجی را نمیبینم. من با عشق به نساجی به ایران برگشتم اما امروز هر روز هم خبر بسته شدن یکی از واحدهای نساجی را میشنوم. واحدهای تولیدی بیچاره در یک انجمادِ فکری ِعجیب و غریبی هستند که نمیدانند چهکار کنند!
البته باید بگویم که متأسفانه در این شرایط به هم رحم نمیکنیم و برخی تقلب می کنند و مردم هم وقتی این محصولات را میخرند بعد از چند بار استفاده متوجه پودر سفید زیر فرش میشوند. باید این آدمهای متقلب را از صحنه خارج کرد تا اعتماد خریداران از جنس ایرانی بد نشود. علاوه بر این چرا ما پولها را از صنعت خارج کردهایم؟ چرا بازار را دودستی تقدیم ترکها کردهایم؟
تسنیم: خودمان فضا و بازار را برای فروش کالاهای ترک فراهم میکنیم، چرا آنها باید در پاساژهای گران آنهم بدون پرداخت اجاره اقدام به فروش کالاهای خود کنند؟
در سال 2016 صادرات کشور ترکیه 11 میلیارد دلار بود و امروز سهم این کشور از کلِ صادرات جهانی 725 میلیارد دلار شده است. پاکستان در سال 2016 حدود 9 میلیارد دلار صادرات دارد، این دو کشور 10 برابر کشور ما صادرات دارند، در مورد صادرات پوشاک وضع اسفبارتر است بهطوری که ارزش صادرات پوشاک ترکیه در سال 2016، 15 میلیارد دلار و صادرات پاکستان در سال 2016 حدود 6/5 میلیارد دلار بوده است این آمار نشان میدهد ترکیه بهتنهایی 300 برابر و پاکستان 100 برابر ما در سال پوشاک صادر میکند. ترکیه که 1980 در بخش نساجی صفر بود امروز چه اتفاقی افتاده که در این جایگاه قرار گرفته است؟!
علاوه بر دو رقیب منطقهای بنگلادش 28 میلیارد دلار، ویتنام 25 میلیارد دلار، اندونزی 7میلیارد دلار، کامبوج 6 میلیارد دلار صادرات دارد اما صادرات ما را ببینید. صادرات غیرنفتی ما روی همدیگر فقط 44 میلیارد دلار است.
*تعرفه ترجیحی ایران و ترکیه بلایی سرمان آورد که اصلا ً قابل گفتن نیست/ نعمتزاده میگفت با هزار بدبختی یک شرکت خارجی آمده، فراری ندهید
تسنیم: نظرتان در رابطه با تعرفه ترجیحی ایران و ترکیه چیست؟
بلایی که این تعرفه سر ما آورد اصلاً قابل گفتن نیست. من به آقای نعمتزاده گفتم "این ترکیه دارند ما را لُخت میکنند!"، نعمتزاده گفت "حالا که ما با هزار بدبختی یک شرکت خارجی پیدا کردیم که حاضر به سرمایه گذاری در ایران است آن را هم فراری میدهید؟ "، گفتم "آقا، اینها دارند ما را لُخت میکنند! شما چرا متوجۀ این قضیه نیستید؟".
تسنیم: تعرفه ترجیحی ایران با ترکیه منتقدان زیادی داشت اما وزارت صنعت تمامقد از آن حمایت کرد.
بزرگترین کارخانۀ نخ مشهد شادیلون بسته شده است، صاحب شادیلون یک روز آمد انجمن و جلوی همۀ اعضای هیأت مدیره با چکهای برگشتی روی ترازو رفت و 73 کیلو بود وقتی بدون چکها خودش را کشید 66 کیلو بود. میدانید 7 کیلو چک برگشتی یعنی چه؟ میگفت "من با این چکها چگونه تولید کنم؟ سرمایۀ من یک مشت کاغذ است، چهکسی را به زندان بیندازم؟"، میگفت "من میتوانم پول کارگر، پول بیمه و پول برق و آب بدهم؟"، در نهایت کارخانه را بست و رفت.
گفتگو: آمنه هادیپور
انتهای پیام/*