تداوم پیچیده گی های بحران سوریه
عملیات اشغال عفرین و اهداف راهبردی حاصل از آن، در واقع ورود ترکیه به ماجراجویی ادامه داری است که پایان نزدیکی نمی توان برای آن متصور شد. ترکیه به عفرین نیامده است که برود.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،دیپلماسی ایرانی نوشت: صلح از سوریه دور و سایه جنگ بر آسمان آن کم وبیش سنگینی می کند. دیگر نه سوریه خط مقدم جبهه مقاومت در برابر اسرائیل است و نه آنکارا نگران ادعای تعلق هاتای به دمشق است. فارغ از آن ترکیه در سایه ناامنی در عراق و جنگ در سوریه، با اتمام پروژه گاپ، عملاً شریان حیاتی این دو کشور را در دستان خود قرار خواهد داد.
پیچیده گی ها و آینده بحران سوریه کماکان در پرده ابهام است. سوریه دیگر هیچ گاه به وضعیت قبل از بحران باز نخواهد گشت. همه طرف های درگیر در سوریه بدنبال سهمی برای خویشند و تضاد ناشی از این سهم خواهی خود عامل مهم تداوم بحران در این کشور است. شاید تمرکز و تلاش برای عدم تبدیل جنگ نیابتی منطقه ای و فرامنطقه ای به جهنم جنگ مستقیم، خود دستاوردی بزرگ برای منطقه و از آن مهمتر مردم سوریه باشد. کردها، علویان و اهل تسنن آن قدر از هم فاصله گرفته اند که حکومت متمرکز برای سوریه تبدیل به یک رؤیا شده و اگر سوریه تجزیه نشده و در قالب یک دولت فدرالی بماند، خود می تواند یک پیروزی تلقی شود. هرچند که سهم خواهی این سه عنصر قومی و مذهبی از قدرت و جغرافیای سوریه، خود بزرگترین چالش آینده این کشور خواهد بود.
و اما عفرین و عملیات شاخه زیتون در حالی وارد دومین ماه خود شده که آنکارا اعلام کرده است که نیروهای اعزامی دمشق به عفرین نیز مورد هدف ترکیه خواهند بود. این سخن و اقدام طرف های درگیر در بحران سوریه به تنهایی تبلور لایه های پیچیده و چند وجهی بحران در سوریه است. اگر جبهه مقاومت با سوریه می تواند به عمق استراتژیک دسترسی یابد، ترکیه نیز با دست یافتن به دیوار حایل به مرزهای نسبتاً امن و از همه مهمتر به موقعیت برتر ژئوپلتیک می تواند دست یابد. کردها با اتصال کانتون ها بدنبال اتصال به مدیترانه اند و روس ها بطور جدی با سوریه به خاورمیانه بازگشته اند اما این بازگشت فقط برای سوریه نیست و اهدافی فراتری را تعقیب می کند. واشنگتن علیرغم آنکه آنکارا را متحد خود می نامد، در عین حال به کردها نیز به عنوان جانشینی برای این متحد عاصی خود می نگرد. هنوز بحران سوریه و معادلات آن در مرحله گذر است و تا رسیدن به مرحله آرامش و تقسیم غنایم زمان زیادی باقی مانده است.
اگر آنکارا با حمله به عفرین از فرصت سوچی و آستانه بهره می گیرد تا معادلات را بنفع خویش برهم بزند، اسد و متحدین آن نیز در غوطه شرقی بدنبال تغییر معادلاتند. شاید پس از عملیات عفرین و غوطه شرقی، از مناطق کاهش تنش و نتایج مذاکرات آستانه و سوچی تنها سایه ای باقی مانده و تحولات میدانی دوباره بیش از مذاکرات سیاسی، نقطه تعیین کننده معادلات برای بازیگران سوریه شود.
در میان هیاهو و اخبار میدانی بحران سوریه، توجه داشته باشید که اردوغان با روحانی تماس گرفته و اطلاع رسانی در مورد عملیات شاخه زیتون را هماهنگی با ایران عنوان کرده و با زیرکی عملاً ایران را در بن بست مواضع روشن قرار می دهد. این بازی اردوغان در داخل نیز مهمترین حزب مخالف اردوغان یعنی حزب جمهورخواه خلق را نیز در موضع انفعالی قرار داده و قلیچ داراوغلو، رهبر این حزب علیرغم مخالف بودن با سیاست های اردوغان، عملیات عفرین را هر چند محدود، تائید کرده است. این در حالی است که تجاوز ترکیه به عفرین هم بر آینده سوریه و هم بر موقعیت ژئوپلتیک ایران و هم بر موقعیت حزب قلیچ دار اوغلو و انتخابات پیش رو در ترکیه، تأثیرات عمیق خواهد گذاشت.
مسلماً ایران و ... با ظهور دولت کردی و یا اقلیم دیگری در منطقه مخالف است و این پاشنه آشیلی است که اردوغان هم در داخل و هم در خارج با استفاده از آن توانسته است اهداف استراتژیک خود را تعقیب کند. اهدافی که تضعیف موقعیت کردها فقط بخشی از آن بوده و بخش عمده آن حذف و یا تعضیف موقعیت ایران و ... است. تجزیه سوریه و یا ظهور کردهای سوری در قالب یک اقلیم کردی برای ایران خطر دور و برای ترکیه خطر نزدیک است. آنکارا به بهانه ارتباطات کردهای سوری با کردهای این کشور و خطرات مترتب از این ارتباط بر امنیت ملی این کشور، تجاوز و اشغال بخش مهمی از خاک سوریه را توجیه کرده و جهان نظاره گر آن مانده است. این در حالی است که امنیت هر کشور بیش از آنکه حاصل معادلات بیرونی باشد، محصول تدبیر درونی است. کردها اگر در ترکیه جایگاه شهروند درجه یک داشتند، شاید دیگر دلیل کمتری برای ادامه واگرایی با آنکارا می داشتند. ترکیه و بسیاری از رهبران آن علیرغم گذشت نزدیک به یک صد سال از فروپاشی عثمانی، هنوز نتوانسته اند در شیوه کشورداری خود را از میراث و خوی نظامی گرای عثمانی جدا کنند. روانشناسی رفتاری اردوغان و ملاحظات مترتب بر رویکرد قلدرمآبانه اردوغان در سیاست داخلی و خارجی تبلور این میراث داری است. ترکیه چه در دروان سکولارها که قبرس را اشغال کرد و چه در دروان به اصطلاح اسلام گراها هیچ گاه از منش نظامی گرایی جدا نشده و در تنظیم روابط خود در ارتباط با همسایگان بیش از زبان دیپلماسی، از زبان زور و نظامی استفاده کرده است.
خلاصه آنکه عملیات اشغال عفرین و اهداف راهبردی حاصل از آن، در واقع ورود ترکیه به ماجراجویی ادامه داری است که پایان نزدیکی نمی توان برای آن متصور شد. ترکیه به عفرین نیامده است که برود. ورود ترکیه به خاک سوریه برای ماندن است، همان گونه که در قبرس مانده است. در حالی که ترکیه در بخش های اشغالی سوریه خواهد ماند، برخی در ایران دلخوش به آن هستند که ترکیه متحد راهبردی ما در سوریه شده، اما ترکیه با تجاوز به سوریه، آمده است تا ما را بزند. مورد حمله قرار دادن نیروهای منسوب به حزب الله و نیروهای اعزامی دمشق از جمله علایم این تحول است.
نکته مهم این که با وجود فراز و نشیب های بحران سوریه در عرصه های میدانی و مذاکرات مختلف، ترکیه همچنان خواهان سوریه بدون اسد و ایران خواهان ادامه قدرت اسد است. بن بست حذف و یا بقای اسد، تا ابد دوام نخواهد داشت. واقعیت های جمعیتی در سوریه، در کنار ملاحظات منطقه ای و بین المللی نسبت به ایران و ترکیه بیش از ماندن اسد، رفتن او را در آینده نشان می دهد. با توجه به این مهم، داشتن راهبرد جایگزین و نحوه مواجهه با دمشق بدون اسد، برای ایران، عین عقلانیت و تدبیر خواهد بود.
انتهای پیام/