عصر سلفی شدن جهان
شاید بی وجه نباشد اگر بگوییم «دنیای امروز، دنیای سلبریتی شدن و سلفی انداختن است». فضای مجازی و تکنولوژیهای جدید، سبب شدهاند گرایشی را که قبلاً محدود و معین بود، به صورت وسیع و کثیر مشاهده کنیم.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، وزیر فرهنگ و ارشاد، در ایام تبلیغات انتخاباتی اخیر، ناخواسته سخنی را بر زبان آورد که چندان به فحوای آن توجه نشد. او در نقد کاندیدای رقیب طعنه زد: اگر میخواستید میگفتید تا برایتان «چند هنرمند میآوردیم». هر چند وی از سخنان خود عذرخواهی کرد، اما این سخن، از زبان یک مدیر امنیتی بیان شده است و کسانی که با دنیای سلبریتیها ارتباط داشته باشند، میدانند بین این چهرهها و نهادهای امنیتی همواره روابطی برقرار است. در جهان امروز، معمولاً بدون چراغ سبز نهادهای امنیتی کسی نمیتواند سلبریتی شود و سلبریتی نیز بدون رعایت مسؤولیتهای اجتماعی و سیاسی خود، نمیتواند محبوبیتش را تداوم بخشد.
شاید بی وجه نباشد اگر بگوییم «دنیای امروز، دنیای سلبریتی شدن و سلفی انداختن است». فضای مجازی و تکنولوژیهای جدید، سبب شدهاند گرایشی را که قبلاً محدود و معین بود، به صورت وسیع و کثیر مشاهده کنیم. امروز جوانانِ تقریباً بدون هیچ هنر و فضلی، با بهره بردن از همین تکنیکها، به سرعت سلبریتی میشوند و حتی تکنولوژیهای قدیمی مانند تلویزیون را نیز منقاد خود میکنند. به عبارتی، همه در مسابقه اعلام نشدهای قرار داریم تا هر چه سریعتر و بیشتر سلبریتی بشویم و «خودمان، خودمان را دیدنی کنیم: سلفی.»
اما این وجه فرهنگی-فلسفی دنیای امروز منافاتی با مسؤولیتها و نقشهای سیاسی که تابع ضوابط هر ملتی هستند، ندارند. سلبریتیها، چه هنری باشند، چه ورزشی و چه سیاسی، تابع اقتضائات اخلاقی و اجتماعی نقشهای خود هستند. برای مثال، اگر یک فرد عادی وارد سن در برنامه طنزی شود و با اجرای کمدی مردم را بخنداند، کار خوبی کرده است، اما اگر یک روحانی همین کار را انجام دهد، حتی اگر از نظر قضایی هم قابل تعقیب نباشد، ولو این که مشابه آن کار را در خانه و برای فرزندانش انجام دهد، کار نامربوطی انجام داده است. سلبریتی ها، بهتبع مسؤولیتهای سیاسی که به صورت نانوشته قبول کردهاند، موظف هستند قوانین عالم سیاست را رعایت کنند و این امر در همه کشورهای ساختارمند به دقت رصد میشود و بر اساس آن، برخورد لازم صورت میگیرد. دین، هنر، ورزش و سیاست چند حوزه مهم چهره سازی هستند و هر کسی که در این حوزهها چهره شد، باید بداند که مسؤولیتهای سیاسی مشخصی دارد که از افراد عادی انتظار نمیرود.
اتفاق شگفت آوری که در روز تحلیف در مجلس شورای اسلامی رخ داد و منجر به حیرت و تأسف مردم شد، ناشی از فضای کرخت و منفعلی است که در چند سال گذشته در ساحت عمومی جامعه حاکم شده است و تقریباً مانع از هر نوع تصمیم گیری جدی درباره نقض ساختار ملی کشور میشود. امور سیاسی و اجتماعی، با مسائل فردی و اخلاقی تفاوت دارند و نباید با آنها به شکل عاطفی و رومانتیک برخورد کرد. فاجعهای که امروز در وجه سیاسی برای ما رخ داده است به هیچ عنوان امر جدیدی نیست و ادامه سریالی است که با آزاده نامداری و دو فوتبالیست خارج از کشور خود را نشان داده بود. در هیچ یک از این دو امر نیز فعالان سیاسی و اجتماعی، برخورد درستی از خود نشان ندادند. نهادهای مدنی و سیاسی، باید قبل از ورود نهادهای حاکمیتی و به صورت مستقل، به هنجارشکنی سلبریتیها عکس العمل جدی نشان دهند. این عکس العمل، نباید از جنس تقبیح و طلب عذرخواهی و امثال آن باشد. چنانچه گفته شد آن جنس برخورد، مربوط به امور فردی و خانوادگی و دوستانه است و در ساحت سیاست و اجتماع، چنین تخلفاتی باید با مجازات اجتماعی قاطعانه و متناسب با خود روبهرو شود. معمولاً مهمترین مجازات برای سلبریتی، که باید به رهبری رسانهها و فعالان اجتماعی انجام شود، محرومیت آنها از چهره خود است. محروم کردن یک بازیگر از میادین اصلی و به ویژه ملی و یک هنرمند از رسانه، مجازات اجتماعی و غیر قضایی است که باید توسط فعالان پیگیری و نهادینه شود. در مسأله پیش آمده نیز، حداقل چیزی که میتواند تا حدی بر زخمی که ایجاد شده، مرهمی باشد، مطالبه استعفای آن نمایندگان از کار خود است؛ نمایندگانی که دست بر قضا تحت تأثیر همین فضای سیاسی سلبریتی پرور و نمایشی به قدرت رسیدهاند. در واقع جناح حاکم، نمایشیترین و رسانهایترین جناح در تاریخ قدرت سیاسی کشور ماست و خوب میداند چگونه از رسانهها و به ویژه فضای مجازی برای تثبیت جایگاه خود استفاده کند. به عبارت دیگر، مجازات اجتماعی چهرههای ساختارشکن و متخلف، به نوعی اصلاح طلبی سیاسی هم هست. اصلاح شدن سیاستی که تمام موجودیت او، نمایش دادن، نوتنوشتن، توئیت زدن و عکس نشان دادن است. بین آن فرهنگ سلبریتی و این سیاست نمایشی و سلفی انداز نمایندگان مجلس، نوعی ارتباط وثیق برقرار است و این هر دو باید به جد اصلاح شوند.
منبع:صبح نو
انتهای پیام/