ما و میراث زنده نسل کشی سربرنیتسا ...
فاجعه نسل کشی سربرنیتسا نماد اعتماد به قدرتهای غربی و مجامع بینالمللی به اصطلاح حافظ صلح و امنیت بینالمللی و از طرف دیگر کنارگذاشتن سلاح مقاومت بوده است.
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، بدون تردید کشتار مظلومانه بیش از 8 هزار مسلمان بوسنیاک سربرنیتسا در جولای 1995 از سوی چتنیکها و صربهای افراطی، بزرگترین نسل کشی اروپا پس از جنگ جهانی دوم است که به دلیل قصور و تقصیر نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در تأمین امنیت مسلمانان در سربرنیتسا اتفاق افتاد. در حالی که شورای امنیت سازمان ملل متحد در 16 آوریل 1993 طبق قطعنامه 819 سربرنیتسا و اطراف آن را به عنوان منطقه امن (safe area) فارغ از هرگونه اقدام خصمانه و مسلحانه معرفی کرده بود.
صربها اندکی پیش از پایان جنگ بوسنی، سربرنیتسا را محاصره کردند و در جولای 1995، طی کمتر از یک هفته حدود 8000 تن را قتلعام کردند. رادووان کاراجیچ رئیس جمهور اسبق جمهوری صربسکا بوسنی و راتکو ملادیچ فرمانده وقت ارتش صربسکا، عاملین اصلی این جنایت شناخته شدند. کاراجیچ و ملادیچ به ترتیب در 21 جولای 2008 در بلگراد و 26 مه 2011 در لازاروو (روستایی در شمال شرق صربستان) دستگیر شدند.
دادگاه کیفری بینالمللی یوگسلاوی سابق در مارس 2016 کاراجیچ (معروف به قصاب بوسنی) را به ارتکاب نسلکشی و جنایات علیه بشریت به 40 سال حبس در زندان محکوم کرد. این محاکمه که 8 سال به طول انجامید، به عنوان مهمترین محاکمه جنایات جنگی از زمان جنگ جهانی دوم یاد میشود. محاکمه ملادیچ هم از تاریخ 16 مه 2012 در دادگاه بینالمللی لاهه آغاز شده و کماکان ادامه دارد. در سال 1995، وی توسط دادگاه بینالمللی کیفری یوگسلاوی سابق به اتهام نسلکشی، جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار گرفته بود. گویا دستگیری وی یکی از پیش شرطهای نامزدی عضویت صربستان در اتحادیه اروپا بوده است.
اسلوبودان میلوشویچ (معروف به قصاب بالکان) رئیسجمهور وقت جمهوری فدرال یوگسلاوی نیز در ارتباط با موارد مربوط به جنایات جنگی در بوسنی، نقض کنوانسیون ژنو، جنایت علیه بشریت و نسلکشی در سال 2001 به گونهای که بی شباهت به ربودن نبود، دستگیر و به دادگاه لاهه تسلیم شد، اما پیش از اتمام محاکمه و در 11 مارس 2006 بر اثر حمله قلبی درگذشت. وی یکی از امضاء کنندگان قرارداد دیتون در 21 نوامبر 1995 بود.
دیوان بینالمللی کیفری یوگسلاوی سابق (ICTY) واقع در لاهه هلند در سال 2004 و دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در سال 2007 کشتار مسلمانان سربرنیتسا را ذیل عنوان جرم نسل کشی تحت حقوق بینالملل به رسمیت شناخت. دیوان بینالمللی دادگستری مسئولیت مستقیم نسلکشی را نیروهای صرب بوسنی دانست و بیان داشت که صربستان نتوانست مانع نسلکشی توسط صربهای بوسنی شود.
در 31 مارس 2010 پارلمان صربستان جنایات انجامشده در جولای 1995 علیه مردم مسلمان بوسنیایی در سربرنیتسا را محکوم و از خانواده قربانیان این کشتار عذرخواهی کرد، اما هنوز دولت صربستان و جمهوری صربسکا بوسنی و هرزگوین، جنایت سربرنیتسا را به عنوان «ژنوساید یا نسل کشی» نپذیرفتهاند که این مسئله کماکان یکی از موانع جدی ملت- سازی بوسنی و هرزگوین است.
در جولای 2014 دادگاهی در هلند حکم داد که مسئولیت حقوقی قتل بیش از ٣ مرد و کودک مسلمان بوسنیایی در شهر سربرنیتسا به دست صربها در سال 1995 بر عهده دولت هلند است. این افراد بخشی از 5000 نفر مسلمان بوسنیایی بودند که در ماه جولای همان سال به سربازان حافظ صلح هلندی پناه آورده بودند. دادگاه هلندی در لاهه، گفت که نیروی حافظ صلح هلندی برای حمایت و حفاظت از مسلمانان بوسنیایی اقدام نکرد، در حالی که باید میدانست که خطر نسل کشی مسلمانان وجود دارد. سربازان هلندی این افراد را به صربها تحویل دادند.
به گفته دادگاه، ارتش باید میدانست که آنها در صورت تحویل داده شدن به صربها کشته خواهند شد. دولت هلند به پرداخت خسارت به خانوادههای این قربانیان محکوم شد، اما متأسفانه دادگاه، دولت هلند را در رابطه با کشتار بیش از 8000 نفر مسلمان دیگر که در اطراف پایگاه نظامی سربازان هلندی در سربرنیتسا پناه گرفته بودند مسئول ندانست، چون آنها به داخل مقر سربازان هلندی پناه نیاوردند، بلکه برای فرار از صربها، به مناطق جنگلی اطراف آن فرار کردند.
در این میان روسیه در 8 جولای 2015 بنا به درخواست جمهوری صربسکا و صربستان با بکارگیری حق وتو مانع از تصویب قطعنامهای در شواری امنیت سازمان ملل شد که بر مبنای آن این رخداد به عنوان نسلکشی توصیف می شد. در حالی که اروپاییها و دولت آمریکا نسل کشی را به رسمیت شناختند. در 9 جولای 2015 پارلمان اروپا و کنگره آمریکا قطعنامه نسل کشی سربرنیتسا را مورد تصویب قرار دادند.
با این توصیف از سال 2005 هر ساله مراسم راهپیمایی و کوهپیمایی با عنوان مارش میرا (Marš mira) در 11 جولای به یاد کشته شدگان و فراریان سربرنیتسا برگزار میشود. مارش میرا یعنی راهپیمایی صلح، ندای انسانی و توحیدی صدها و بلکه هزاران انسان آزادهای است که در عمق وجدان خود از عشق و نفرت تولی و تبری جسته و در پس پردههای دل خویش –خواسته و ناخواسته- علیه شعار چپهای کمونیست جنگ طلب بالکان برخاستهاند؛ آنهایی که همواره جنگ و خشونت را بر صلح و امنیت برتری و رجحان میدادند. (Hoćemo rat, Nećemo pakt/ Bolje rat, nego pakt)
آری برادر، قدم زدن و قلم زدن در مسیر مارش میرا امید همه زندگان مرده دل و مردگان زنده دل را زنده نگه داشته است، اما نه با فریاد نفرت و کینه توزی، که با صدای پای عشق و احساس؛ صدایی که هر مرز و حصاری را در نوردیده و هر دل بیداری را اسیر خود ساخته است. یاد سهرب سپهری بخیر که میگفت: «بگذاریم که احساس هوایی بخورد...».
حضور هیأت هنری، رسانهای و پزشکی ایرانی در مراسم مارش میرا امسال به تعبیر رهبر معظم انقلاب، مصداق بارز «یک کار تمیز فرهنگی و خودجوش» به دور از هرگونه حرکات احساسی، نمایشی، شعاری و در چارچوب قانون و اخلاق بود. چرا که نیک میدانستند که سیاسی کردن و ایدئولوژیک کردن این حرکت انسانی دستمایه نعل وارونه زدن بدخواهان نظام و مخالفان انقلاب اسلامی در منطقه شده و باز به تعبیر معظم له منجر به «مدیون کردن جریان انقلابی» در لوای پروژه نخ نما شده ایران هراسی خواهد شد و اینچنین شد که ایرانیها در میان دیگران به تعبیر شیخ الرئیس بوعلی سینا، «کالمعقول بین المحسوس» شدند.
خداقوت؛ عزیزان سر به کوه و جنگل و بیابان نهاده آتش به اختیار؛
آفرین بر این پیوند مبارک عقل و عشق تا دیالکتیک شور و شعورتان؛
ماشاء الله به عزم و اراده هیأت ایرانی که با قلم و قدمشان نام و آوازه ایران اسلامی را در مراسم مارش میرا امسال زنده کردند و شهیدان را زنده تر...! حرکت نرم و فرهنگی شما امتداد راه همان شهداست که یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست. آنها در جنگ با خونشان کنار ملت مظلوم بوسنی ایستادند و شما در صلح و با عرق جبینتان. « وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا».
از قضا مارش میرا برای شکستن سکوت مرگبار و خفقان خفت بار مجامع بینالمللی مدعی است که دامان آلودهشان را با آب زمزم هم نمیتوان شست! حرکت مارش میرا به بلندای تاریخ و عمق وجدان آدمی است که به روح تاریخ و روان آدمی طعنه زده و احساس پاک و سبکش را آزرده و زخمی کرده است. مارش میرا حرکتی است انسانی، فراقومی، فرامذهبی، فراملی، فرانسلی و حتی فرا تاریخی به دفاع از کرامت انسانی علیه هرگونه ستمگری و ظلم پذیری «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ».
11 جولای امسال در قبرستان پوتوچاری سربرنیتسا، تنها صدایی که به گوش میرسید صدای مرگ بود و تنها بویی که میشد استشمام کرد، عطر و بوی زندگی ...! پشت تی شرت بسیاری از جوانان نوشته شده بود preživjeli smo یعنی ما زنده ماندیم...!
نکته آخر اینکه از منظر تحلیل جامعه شناختی، بروز هر پدیدهای معلول دو عامل است: عوامل علّی و عوامل اِعدادی. در مسئله فاجعه سربرنیتسا اگر پرسیده شود «کی» مسلمانان را سلّاخی کرد؟ البته پاسخ روشن است، چتنیکها و صربهای افراطی. اما اینکه «چی» باعث آن قضیه شد؟ خوب هنوز هم نیازمند تأمل و تعمق بیشتری است. هم در سطح عوامل علّی چون خلع سلاح و کنار گذاشتن مقاومت و یا حتی شاید فقدان یا نقصان در روحیه ایثار و شهادت طلبی و هم در سطح عوامل اِعدادی چون خیانت کلاه آبیهای هلندی حافظ صلح سازمان ملل، سبعیّت صربها و انتقام از ترکهای عثمانی! (همان ادعایی که صدام هم در نبرد قادسیه مطرح میکرد) و قس علی هذا.
آنچه مسلّم است فاجعه نسل کشی سربرنیتسا نماد اعتماد به قدرتهای غربی و مجامع بینالمللی به اصطلاح حافظ صلح و امنیت بینالمللی و از طرف دیگر کنارگذاشتن سلاح مقاومت بوده است. به گواهی تاریخ، هیچ ملت بیداری با خلع سلاح به صلاح نرسیده است. فاعتبروا یا اولی الابصار...
یادداشت: روح الله قادری کنگاوری
انتهای پیام/