نسل در حال انقراض کشاورزان ایرانی/حال و هوای خوب کشاورزان هلندی
آزاد عمرانی،کارآفرین حوزه کشاورزی، از مشکلات و راهکارهای کلان بخش کشاورزی گفت و مشکلات ساختاری این بخش را ظرف مدت کوتاهی قابل حل دانست.وی که تجربه رایزنی با بسیاری از وزرای کشاورزی اروپایی را دارد، شرایط خوب کشاورزان در کشوری همچون هلند راتشریح کرد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، روز گذشته بخش اول گفتوگوی تفصیلی، با دکتر آزاد عمرانی، نخبه کارآفرین بخش کشاورزی منتشر شد. این گفتوگو ذیل سلسله گزارشهای «خودکفایی در غذا» در پرونده ویژه «مزرعه پدری» انجام شده است. (کل پرونده اینجا (+) در دسترس است) بخش دوم و پایانی مصاحبه، ذیلاً منتشر میشود.
* * * * * * * * * *
* فناوریهای بومی را نباید رها کرد
صنایع کشاورزی ما بسیار وابسته است. ما قبلاً جزو معدود کشورهای منطقه بودیم که ماشینآلات صادر میکردیم؛ اغلب این صنایع در ترکیه تنها 30 سال سابقه دارد؛ درحالی که ماشینسازیها و تراکتورسازی ما قدمت زیادتری دارند؛ ما زمانی در صنایع پایه و زیربنایی کشاورزی پیشگام منطقه بودیم.
تسنیم: مشکل عقب افتادن این صنایع ناشی از چیست آقای دکتر؟
یک بخش این است که باید شرایط بومی و فرهنگ کشاورزیمان را درک کنیم که نکردیم؛ برای مثال در زنبورداری بومی بیش از 30 نوع کندو از تنه درختی و سبدی گرفته تا کوزهای و کدویی برای استحصال عسل در مناطق مختلف ایران وجود دارد. ولی بهجای اینکه از پیشرفتهای بومی در جهت ارتقاء فناوریهای بومی گام برداریم با آغوش باز کندوهای مدرن را وارد کردیم. من مخالف واردات فناوری و تعامل نیستم، ولی معتقدم پشتوانه دانش تجربی و فناوریهای بومی را نباید رها کرد، بلکه باید آنها را ابزار و فناوری معاصر، بروز و تجاریسازی کنیم. در بسیاری از مقالاتی که کار تحقیقاتی شده، طرح مسئله مرتبط با مشکل غربیها بوده، لذا راه حل نهایی مرتبط با معضل کشاورزی آنها بود و در برخی موارد اصولاً با مشکلات کشاورزی ارتباطی نداشته است.
تسنیم: چه تفاوتهایی دارد؟
تجربه غربیها، مبتنی بر سودمحوری و حداکثر استفاده از منابع است. فرهنگ و الگوی پیشرفت آنها نیز با ما متفاوت است. مثلاً در همایشها و فستیوالها از افراد خاصی تقدیر میکنند؛ اما ما نمیدانیم عموماً در پشتپرده روابط اقتصادی و اسپانسرینگ (حمایت مالی) بوده است. یک هنرپیشه امریکایی که بدهی مالیاتی دارد، در ظاهر و کسوت رفتار انساندوستانه به افریقا میرود و سرپرستی چهار تا بچه را برعهده میگیرد تا نوعدوستی غربی را نمایش دهد، ولی واقعیت معامله هنرپیشه و دولت برای بخشودگی بدهی مالیاتی است. تجارت محوری و معاملهگری در ذات تفکر و نگاه غربی است. ما نمیتوانیم دور خودمان حصار بکشیم و روابطمان را قطع کنیم، بلکه باید این رفتارها را بشناسیم و در مذاکرات و تعاملاتمان هوشمندانه برخورد کنیم و گول نخوریم.
ارتقاء شناخت غربیها و مدیریت ارتباطات فرامرزی، گلوگاه خودکفایی کشور است. اگر من با یک شرکت پیشتاز صنعت کشاورزی دنیا ارتباط تجاری دارم، سابقه فرهنگی، علمی و اقلیمی کشورم پشت این ارتباط نهفته است، آنگاه قادر خواهم بود با مدیریت تعاملات تجاری و با مشارکت آنها در یک بازه زمانی 3 تا 5 ساله تکنولوژی آنها را با واقعیتهای کشاورزی کشورم سازگار کنم و فناوری جدیدی را توسعه دهم که با نوع وارداتیاش متفاوت خواهد بود. فناوری «ایرانیزه» شده شامل فناوری مدرن با رویکردهای اقتضائات فنی و کشاورزی ایران است. این یعنی حرکت در مرز فناوری و خلق فرصتهای جدید.
اما متاسفانه شاهدیم، حتی شرکتهای دولتی هم عموماً به سمت خودکفایی و خوداتکایی پایدار حرکت نکردهاند؛ شرکتهای شبهدولتی، محصولات را فقط برای مصرف وارد میکنند؛ هیچکدام بستری فراهم نکردند که محصول وارداتی را ایرانیزه کنیم.
مدام هم نمایش میدهیم و مراسم اجرا میکنیم. کار از همایش و سمینار گذشته. خروجی این همه کنگره و سمینار چه بوده؟ اگر دیر بجنبیم شرایط غیر قابل جبران خواهد شد. میانگین سن کشاورزان در کشور بالای 50 سال است و جوانان رغبتی به کشاورزی ندارند؛ نسلی از کشاورزان ما هستند که دارند از بین میروند و دانش کاربردی خود را که سینه به سینه از اجدادشان به ارث رسیده را با خود خواهند برد.
* گنجینه تجربیات کشاورزان مستند شود
تسنیم: معاون وزیر جهادکشاورزی گفت میانگین سن کشاورزان ما 53 سال شده است.
بله؛ و متاسفانه ظرفیتهای علمی و دانش تجربی سترگ اینها به نسل بعدی منتقل نشده است؛ تجربیات ارزشمند کشاورزان بومی، آنگونه که باید مستند نشده است؛ البته مستندسازی و تحلیل دادههای تجربی بسیار کار دشواری است. زیرا درصدی از این تجارب غیرعلمی و اتفاقی است. پیشرفت فناوریهایی نظیر واکاوی اطلاعات یا Data Mining به ما این امکان را میدهد که تجربیات کاربردی، استخراج و تبدیل به یک نظریه کاربردی شود. مجموعه این نظریههای کاربردی کشاورزی مانند کلیدهایی است که قفلهای کشاورزی را باز خواهد کرد. دیگر این سیستم جواب نمیدهد که یک دانشجو چهار تا واحد بیماریشناسی گیاهی و ژنتیک و چه و چه پاس کند و در عمل نتواند از آموختههایش بهرهای ببرد. خروجی سیستم دانشگاهی ما عملیاتی نیست و نتوانسته مشکلات ما را حل کند. چنان که میبینیم در تولید علم و انتشار مقالات موفقیم ولی نمیتوانیم علم را ثروت و اشتغال تبدیل کنیم. این وضعیت اوج بحران مدیریت علم و فناوری در کشور است.
* حرکت اقتضائی و سیاستهای نادرست
یک مشکل دیگر بر سر راه خودکفایی حرکت اقتضائی و سیاستگذاری نادرست بخش کشاورزی است. هر سال بحران سیبزمینی و پیاز داریم؛ پارسال سیبزمینی گران بود، امسال همه سیبزمینی میکارند و ناگهان پیاز گران میشود! پارسال شخصاً در رسانه ها دیدیدم که در جیرفت و بندرعباس و استانهای جنوبی پیاز و گوجهفرنگی را به خیابان ریختند؛ خوب، برای تولید اینها مگر منابع هزینه نشده؟ مگر آب مصرف نشده؟ چرا اینطوری است؟ این نتیجه سیاستگذاری غلط است. یعنی دور تسلسل باطل نظام عرضه و تقاضای کشاورزی به دلیل فقدان مدیریت هوشمند کشاورزی!
* رشد همهجانبهنگر و متوازن، لازمه خودکفایی
نکته مهم بازدارنده خودکفایی پایدار عدم رشد متوازن تمام ابعاد پیش تولید، تولید و پساتولید است؛ فرض کنید در سال آینده ظرفیت تولید گندم کشور دو برابر شد؛ آیا ظرفیت نگهداری داریم؟ چه باید کنیم؟ باید بریزیم دور؟ باید صادر کنیم؟ کجا صادر کنیم؟ و دهها پرسش بیپاسخ دیگر! بنابراین همه ابعاد و ظرفیتها باید متوازن رشد کند. مفهوم تولید پایدار یعنی توجه به کلیه ابعاد تولید و مدیریت آنها.
* طوفان مغزی در کشاورزی
تسنیم: آیا میتوانیم همهجای کشور را با یک چوب برانیم و یک برنامه داشته باشیم؟
ایران کشور بسیار پهناور و بزرگی است و به تعبیری 11 اقلیم دارد. قطعاً یک نسخه واحد برای همه کشور جواب نمیدهد؛ هر منطقه و اقلیم سیاستگذاری و برنامه ریزی خاص خودش را میطلبد؛ باید جلساتی حول یک محور تخصصی میان نخبگان، صاحبنظران و ذینفعان تشکیل شود و با ایجاد طوفان مغزی به راهکارهای واقعی و عملیاتی برسیم و برمبنای آن سیاستگذاری کنیم. الآن بزرگواری یک طرحی میدهد و بعد از چند سال و اتلاف منابع مالی، برای عدم توفیق طرح هزاران دلیل میآورد و این چرخه ظاهراً قرار نیست متوقف شود؛ ولی نتیجه این شده که کشاورزان هر روز فقیر و فقیرتر میشوند. واقعیت این است که هر چقدر آمار منتشر کنیم، در کشاورزی ایران باید ببینیم آیا کشاورزان از وضع معیشتی و منزلت اجتماعیشان رضایت نسبی دارند یا خیر.
واقعیت این است که در بسیاری از مناطق روستاها تبدیل به مناطق توریستی شده و اراضی کشاورزی به تفرجگاه اقشار پردرآمد تبدیل میشود؛ وضعیت کشاورزی ما علیرغم فرصتهای پیش رو و مزیتهای صادراتی مطلوب نیست. ولی در کشوری که کشاورزی در اولویت است اوضاع متفاوت است.
تسنیم: مثل کجا؟
مثل هلند؛ در این کشور وقتی از جلوی خانه کشاورز رد میشوید رفاه را در زندگی اش احساس میکنید. خانهای مناسب دارد، تراکتور و ابزار و ادوات و خودرو شخصی دارد و همهچیز آماده است تا بر مبنای سیاستهای کلانی که درآن کشور وجود دارد تولید کند. این وقتی محقق میشود که کشاورزی در اولویت باشد.
* فاصله عمیق بین مدیران و کشاورزان
مشکل بعدی در ایران فاصله عمیق بین مدیران عالی، میانی و تشکلهای بخش کشاورزی است. فرض کنیم در سطوح بالای دولت، سیاستگذاری و برنامهریزی عالی باشد؛ به راستی چه کسی قرار است این برنامهها را پیاده کند؟ پاسخ: تشکلها! کشاورزان سربازان امنیت غذایی کشور، هستند که از قضا تشکل هم دارند؛ مسائل و نیازهایی هم دارند؛ اینکه مدیر عالیرتبه ما در حاشیه یک همایش از یک کشاورز تجلیل کند، تعامل و گفتگو نیست؛ این رفتارهای یکجانبه و نطقهای یکسویه خروجی ندارد؛ باید جلسات مدیران دولتی و تشکلها، مستمر، جدی و نظاممند باشد که در آن نیازها مطرح شود، تصمیمگیری شود، صورتجلسه و پیگیری شود تا اثرگذاری خودش را نشان دهد.
تسنیم: الآن اینطوری نیست؟
اصلاً؛ من شخصاً وزرای کشاورزی بسیاری از کشورها و معاونین آنها را برای حل مسائل بسیار جزئیتر ملاقات کردهام؛ ولی در کشور خودمان زیر پرچم دو تشکل مهم اتاق بازرگانی ایران یعنی «اتحادیه ملی محصولات کشاورزی» و «انجمن ارگانیک ایران» چندین بار تلاش کردیم که با وزیر دیدار کنیم و برای مشکلات کشاورزی کشور تدبیری بیندیشیم، ولی موفق نشدیم. رسیدن به خودکفایی بدون باور عملی به تعامل سازنده دولت با تشکلها و مشارکت آنها در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها محقق نخواهد شد.
* کشت فراسرزمین
تسنیم: در حاشیه بحث خودکفایی بحثهای دیگری مطرح میشود. مثل نکاشت، کشت فراسرزمین یا موارد دیگر. در این مورد چه نظری دارید؟
کشت فراسرزمینی در تمام دنیا وجود دارد، ولی روی محصولات غیراستراتژیک! هیچ جای دنیا نمیگویند گندم را ببریم قزاقستان کشت کنیم؛ ایران خاستگاه گندم است، چرا ببریم جای دیگر؟
کشوری مثل ترکیه محصولات استراتژیک خودش نظیر گندم، جو و سیبزمینی را در خاک خودش تولید میکنند؛ ولی محصولی نظیر سویا و ذرت عموما توسط تعاونی های کشاورزی ترکیه ای در کشورهایی نظیر اتیوپی تولید می شود. کشت فراسرزمینی محصولات غیر بومی در بسیاری از نقاط دنیا مرسوم است؛ بسیاری از دامداریهای اروپاییها در کنیا برپا شده است، ما هم میتوانیم محصولات غیراستراتژیکمان را بخاطر محدودیت منابع آب و کمک به تجدید منابع آبی در خارج تولید کنیم. این کار دو حسن دارد: اولاً ضریب خوداتکایی را ارتقا میدهد، ثانیاً ضریب تاثیرگذاری بر مناسبات منطقهای را بهواسطه توسعه قلمرو اقتصادی افزایش خواهد داد. ولی این کار باید توسط تعاونیهای کشاورزی و تشکلها انجام شود.
* کشاورزی باید در اولویت باشد
در کشور بسیاری از اهمیت حوزه کشاورزی صحبت میکنند، ولی این اولویت در عمل لمس نمیشود. چرا؟ چون اگر کشاورز و کشاورزی اولویت کشور باشد، یک گندمکار برای اینکه پول محصولش را بگیرد این همه دردسر و بروکراسی ندارد؛ یک باغدار پرتقال که محصولش زیر برف مانده و دخل و تصرفی در این حادثه نداشته، برای اینکه بتواند ضررش را بگیرد نباید اینقدر التماس کند. هر ساله از این اتفاقات داریم و دلزدگی و نارضایتی این صنف زیادتر میشود. به همین خاطر در میان جوانان رغبتی به شغل کشاورزی وجود ندارد و پسر تمایلی ندارد پیشه پدر را ادامه بدهد.
واقعیت این است که هر چقدر آمار منتشر کنیم، در کشاورزی ایران باید ببینیم آیا کشاورزان از وضع معیشتی و منزلت اجتماعیشان رضایت نسبی دارند یا خیر.
* تهدیدات در بخش کشاورزی
تسنیم: البته در این حوزه فشار از بیرون هم هست.
ما باید عواملی که خودکفایی را تهدید می کند را هم ببینیم؛ دنیا هوشیار و پویا است؛ بهجای اینکه مرتبا بگوییم استکبار جهانی، بهتر است خودمان حواسمان را جمع کنیم تا در زمین آنها بازی نکنیم؛ در شرایط فعلی ما در حوزه تهدیدات کشاورزی ضعیف عمل میکنیم.
مثل واردات بیضابطه سموم و کودهای شیمیایی یا روش نادرست مصرف آنها در کشور. استفاده از نهادههای شیمیایی قانون دارد، استاندارد دارد، فرایند دارد. در بسیاری از موارد استاندارهایی که نوشتیم را انجام نمیدهیم. بیرویه نهادههای شیمیایی را مصرف میکنیم، مثلاً یارانه نهادههای شیمیایی! در کشور تا همین چند سال پیش برای واردات سم یارانه میدادیم؛ برای مثال در سال 93 در بازار به سمی برخورد کردم که کمپانی سوئیسی سیبنجنتا تولید میکرد، قیمت سم در ایران 5 برابر ارزانتر از سوئیس بود! خوب؛ این رانتها کجا میرود؟ دنبال منفعتطلبی و تجارت هستیم یا کمک به کشاورزی مملکت؟ اگر خروجی قابل دفاعی نداریم، پس لزوماً باید بازنگری کنیم. زیرا سموم کشاورزی ارزان و مصرف بیرویه سموم، سفره ایرانیان را مسموم میکند و هزینههای درمانی را چند برابر افزایش میدهد.
پس نیل به خودکفایی صرفاً کمیت تولید نیست، بلکه باید با سلامت همراه باشد و استانداردهای عملیات صحیح کشاورزی را طی کند.
مثلاً یکی دیگر از تهدیدات خودکفایی و امنیت غذایی، که کمتر کسی توجه میکند، خروج ذخایر ژنتیکی کشور است؛ ما در کنوانسیونهای بینالمللی جهت تبادل ذخایر ژنتیکی عضو هستیم. ولی متاسفانه در بسیاری از قراردادها خیلی منفعلانه و از موضع ضعف عمل میکنیم؛ بهنحوی که ذخایر ارزشمند خودمان را دودستی تقدیم میکنیم و به ازای آن چیز به درد بخوری نمیگیریم. باید دیپلماسی کشاورزی را در راستای خنثیسازی تهدیدات کشاورزی فعال کنیم و در معاهدات بینالمللی بازنگری کنیم.
تسنیم: آقای دکتر! تا اینجا اگر بخواهم یک جمعبندی داشته باشم بزرگترین مشکل ما این است که نظام تصمیمگیر یا ساختار سیاستگذار ما، مشکلات ما را اینطور حل نکردند که ناظر به مسائل بومی ما باشد؛ و ساختارها هم در این راستا شکل نگرفتهاند.
تا اینجا سلبی بحث کردیم؛ خیلی هم مهم و شیرین و جذاب و قابل استفاده بود؛ من اینجا سه بحث را میخواهم دستهبندی کنم؛ اول این که که مخاطب ممکن است از فرمایشات شما دچار این سوء تفاهم شود که شما فکر میکنید که ظرفیتهای کشور ما به اندازه تهیه یکسال اقلام اساسی است. خواهش میکنم این بحث را کمی باز کنید که چقدر ظرفیت داریم؟
دوم اینکه ایجابی بحث کنیم؛ یعنی فرض کنیم وزیر جلویمان نشسته، راهکار ارائه بدهیم، بگوییم این کار را بکن. در این فضا با توجه به اینکه شما بسیاری از کشورهای موفق را دیدهاید بگویید کشاورز در چه بستری تولید میکند.
دیگر اینکه اگر فردا وزیر بگوید نگاهم به داخل هست و حرف نخبگان را گوش میکنیم از کجا شروع کند؟
در مورد سؤال اول شما، بحث من این است که باید خودکفایی پایدار داشته باشیم؛ در درجه اول باید حداقلها و ضرورتها مدنظر قرار بگیرد؛ سیاستگذاری همهجانبه میخواهد؛ اقلیم، شرایط کشت، فصول کشت، مدیریت آب، مدیریت فناوری، مدیریت زنجیره تامین و ... در بسیار از موارد انجام نشده، یا اگر شده نظاممند و منسجم نیست.
* بدنه وزارتخانه فربه است / از تشکلها استفاده نمیشود
نکته دیگر اینکه بدنه وزارتخانه یک بدنه فربه است؛ بخش اعظم بودجه کشاورزی صرف سر پا نگه داشتن خود وزراتخانه و منقولاتش میشود؛ مثلاً بخش تحقیقات کشاورزی ما که دولتی است و خروجی آن به لحاظ کثرت اعضاء هیئت علمی و امکانات سخت افزاری قابل دفاعی نیست، چرا نباید در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد؟ زیرا بخش خصوصی در سایه ارتباطش با تولید و بازار می توان مانند یک میدان مغناطیسی ظرفیتهای پژوهشی کشور را در مسیر تحقیات کاربردی همسو و هماهنگ کند. اولین کاری که وزیر باید انجام دهد این است که باید از تمام توانمندیهای مشورتی و اجرایی تشکلها استفاده کند.
تسنیم: جاهای دیگر دنیا اینطوری است؟
بله؛ تا جایی که تشکلها، وزیر انتخاب میکنند. کشاورزی در هیچ کجای دنیا سیاسی نیست؛ تشکلها یک منافع مشترکی دارند که در سایه چالشهای میان تشکلها و سازمان مردمنهاد مدافع محیطزیست و ارزشهای اجتماعی به یک تعادلی میرسند و افرادی را برای تصدی پستهای وزارتخانه پیشنهاد میدهند. اگر هم رئیسجمهور وزیری را پیشنهاد دهد که تشکلها نتوانند با او کار کنند قطعاً رای نخواهد آورد. اگر چه قدرتهای اقتصادی بعضاً لابیهای قدرتمندی را با تشکلها برقرار میسازند ولیکن ساختار تشکل محور است.
تسنیم: ما مثلاً اتحادیه مرغداران داریم؛ دانمارک هم دارد؛ چرا معتقدید این دو تا فرق میکند؟
اصولاً ساختارها فرق میکند. تشکل قوی، دولت و کابینه قوی را میطلبد؛ وقتی در ایران تشکلها را به بازی نمیگیریم، دودش در چشم همه می رود و بازی باخت ــ باخت است. معمولا ًدر پایان کار دولت و در آستانه انتخابات توجه به بخش خصوصی، تشکل ها و فضای کسب و کار در کانون توجه قرار می گیرد و پس از انتخابات در بر همان پاشنه قبلی میچرخد.
در این کشور وقتی از جلوی خانه کشاورز رد میشوید رفاه را در زندگی اش احساس میکنید. خانهای مناسب دارد، تراکتور و ابزار و ادوات و خودرو شخصی دارد و همهچیز آماده است تا بر مبنای سیاستهای کلانی که درآن کشور وجود دارد تولید کند. این وقتی محقق میشود که کشاورزی در اولویت باشد.
تسنیم: به نظر میرسد اولین کاری که برای خصوصیسازی و کاهش تصدیگری دولت باید انجام داد همین است.
بله؛ دولت مثل مربی فوتبال است، که بیرون زمین است؛ تشکلها بازی میکنند؛ در ایران بازیگران میدان کسب و کار درست به بازی گرفته نمیشوند و گویی نسبتی با سیاستگذار ندارند.
تسنیم: سیاستگذاری باید چطور باشد؟ آن را هم باید به تشکلها واگذار کرد؟
نه؛ در مورد سیاستگذاری «اتاق نخبگان» لازم داریم؛ البته عموماً تعریف نخبگان را اشتباه می کنیم؛ فکر میکنیم استاد دانشگاه نخبه کشاورزی است؛ من با این رویه مخالفم. نخبه کسی است که علاوه بر اشراف علمی، تجربه لازم را داشته باشد و ناظر به حل مسئله، پیگیری کند تا به سرانجام برسد و مشکلی از مشکلات کم شود. شاید بهترین نخبگان، «استاد کشاورزان» یا «کشاورزان موفق» ما هستند؛ متاسفانه شاهدم برخی از اساتید دانشکدههای کشاورزی ما سال به دوازده ماه مزرعه را نمیبینند و در کارگروهها و جلسات تخصصی شرکت می کنند و نظراتی را بیان می کنند که جنبه اجرایی ندارد و با واقعیت های کشاورزی ممکلت مغایر است. این مرا اذیت میکند که کشاورزان نسل قدیم ما فرسوده و پیر میشوند و یک به یک از دست میروند. دانش و فناوریهای امروز باید با تجربه این افراد تلفیق شود و دستمایه تربیت کشاورزان جوان شود. در غیر اینصورت کشاورزان نسل بعد فقط کشاورزی را در مصرف نهادههای شیمیایی خواهند دید و بس!
تسنیم: سیاستهای جاری را نخبگان، اجرا را تشکلها، و برای وزارت کشاورزی فقط سیاستگذاریِ کلی میماند...
من معتقدم وزارت جهاد کشاورزی جز هسته نخبگانی برنامهریز و سیاستگذار و نهاد های نظارتی اصولاً به نیروی دیگری احتیاج ندارد؛ زیرا کلیه امور نظیر تحقیق، آموزش، ترویج، تعاونیها و ... طی یک برنامه ریزی 3 ساله قابل برونسپاری به بخش خصوصی و تشکلها است و وزارت کشاورزی بهجای صرف هزینههای هنگفت میتواند خرید خدمت کند. وزارت جهادکشاورزی عملاً آنقدر بزرگ شده که بیم آن میرود خاصیتش را از دست بدهد.
* حال و روز کشاورز هلندی
یک کشوری مثل هلند کلاً به اندازه دو استان شمالی ایران است که 10 تا 15 درصدش آب است، با این وجود ظرفیتهای عجیبی در کشاورزی ایجاد کرده است. هلند در صنایع و دانش فنی کشاورزی سرآمد دنیاست. اما آنها با اقتضائات خودشان پیش میروند و ما نباید لزوما آن ها را الگوی خودمان قرار دهیم. ولی می توان امیدوار بود که در سایه درک صحیح شرایط موجود و بسیج توانمندی های علمی، پژوهشی و اجرایی کشور به جایگاه مشابهی دست یافت. وقتی میگوییم ایران از لحاظ تولید علمی در رتبههای بالاست، ولی ضریب تبدیل دانش به فناوری چیزی نزدیک به هیچ، باید گریست. مگر میشود علم تولید کنیم ولی وضعیت فناوریمان این باشد؟ میزان صادرات محصولات دانش بنیان ایران در منطقه حتی از کشورهایی مانند عربستان، امارات و عمان هم پائینتر است!
چندی پیش کنگره و نمایشگاهی در هلند برگزار شد؛ سبزیجاتی را به نمایش گذاشته بودند که در بستر آب رشد میکرد. خوب؛ این دستاورد متناسب با اقلیم آن منطقه است؛ کشور ما کمآب است و آنها برعکس. همه تحقیقات هلندیها روی نیازها و منابع آن کشور متمرکز شده است. مثلاً سقف گلخانهها کمکم به سلولهای خورشیدی تبدیل میشود، یا ژنراتورهای بادی همه این کشور را تسخیر کرده است؛ چون تأمین انرژی مسئله بزرگ هلند است. اما وزارت جهادکشاورزی آنها بسیار کوچک و چالاک و سیستماتیک است و شرح وظایف وزرا و معاونان کاملاً شفاف.
* رانت دولتی در کشاورزی
آیا در ایران هم همینطور است؟ در ایران حمایت بانکهای ما با وام مضاربه یا مشارکت با بهره های بالا صورت می گیرد، آن هم مشارکت در سود، نه زیان! آیا این حمایت است؟
بعد از برجام هیئتهای ایرانی و اروپایی را مقایسه کنید؛ هیئت اروپایی با یکی دو معاون وزیر میآید و اکثرشان نمایندگان تشکلها و مدیران بخش خصوصی هستند. اما در هیئتهای ایرانی اغلب مدیران دولتی هستند؛ گاهی هم برخی از قراردادها از شرکتهای خصوصی بستگان مدیران دولتی سر در میآورد. شأن و منزلتی که دولت ما برای بخش خصوصی و تشکلها قائل است با طرف اروپایی قابل قیاس نیست.
این دخالت مدیران دولتی در امور تجارت کاملاً با قوانین ما ناسازگار است. مثلاً اصل 141 قانون اساسی و منع اشتغال کارکنان دولت. برخی مدیران دولتی بعضاً از حمایتهای ویژه دولتی یا رانت اطلاعاتی بهرهمند هستند ؛ این شرایط ناعادلانه است.
روی سخنان من نقد عملکرد یک دولت خاص نیست، بلکه ادامه یک روند معیوب است که بیش از این مقدور نخواهد بود. همانطور که قبلا عرض کردم بهترین راهکار این است که طی یک برنامه 3 ساله یک بدنه نخبه چالاک برنامه ریز، سیاستگذار و ناظرین را در وزارتخانه نگه داریم. باقی تصدی ها و کارمندان باید به بخش خصوصی هدایت شوند. برای مثال فقط در وزارت کشاورزی و مراکز پژوهشی تابعه حدود 7000 عضو هیات علمی داریم و با افتخار این کمیت را اعلام میکنیم. قطعاً حضور این سرمایه عظیم علمی در بخش خصوصی با رقابت، انگیزههای اقتصادی و افزایش ابتکار عمل همراه خواهد بود و رشد تحقیقات کاربردی و تجاریسازی را به همراه خواهد داشت. بدنه حجیم دولت بزرگترین مانع در نیل به اقتصاد مقاومتی است.
تسنیم: از حال و هوای یک کشاورز اروپایی بگویید.
یک کشاورز اروپایی از پیوند کشاورزی اکولوژیک و تکنولوژی بهره و لذت میبرد. کشاورزان اروپایی بیش از همتایان ایرانی زحمت میکشند؛ یکی از دلایلش هم این است که آنها برای مبارزه با افتها اغلب از روشهای مکانیکی و بیولوژیک استفاده میکنند؛ ولی در ایران برای کنترل آفات و بیماریها، مصرف سموم بهراحتی و بیرویه انجام میشود. ادامه این روند لطمات جبران ناپذیری را به محیطزیست و سلامت مردم وارد میسازد.
باید دید چه کسی این فرهنگ مصرف سموم را تزریق کرده؟ چه جریانی به کشاورزان مشاوره میدهد؟ باید این تفکر عوض شود و کشاورزان بدانند برای تولید پایدار باید کشاورزی محیطزیستی را در اولویت قرار دهند؛ دولت باید این فرهنگسازی را با کمک سازمانهای مردمنهاد و رسانهها انجام بدهد.
تسنیم: خیلی ممنون آقای دکتر؛ بحثهای شما بسیار شیرین و قابل استفاده است. ان شاءالله در فعالیتهایتان در حوزه کشاورزی بیش از پیش موفق باشید. ممنون از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.
من هم از شما ممنونم.
انتهای پیام/*