کتاب شاعره کاشانی نامزد دریافت جایزه کتاب سال قلم زرین شد
کتاب قفس تنگی هشتمین اثر به چاپ رسیده حسنا محمدزاده شاعره کاشانی نامزد دریافت جایزه کتاب سال قلم زرین شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کاشان، حسنا محمدزاده در دهم مهرماه سال 1361 در کاشان دیده به جهان گوشید و این شاعره کاشانی از سال 1376 شعر را به صورت جدی دنبال کرد و همزمان تحصیلات دانشگاهیاش را در رشته الکترونیک به پایان رساند.
رتبه اول جشنواره شعر دفاع مقدس در سال 87، رتبه اول جشنواره شعر عاشورایی در سال 87، رتبه اول کنگره بین المللی آخرین منجی در سال 91، رتبه اول جشنواره بین المللی مقاومت در سال 91، نامزد دریافت جایزه 2010 امید از دانشگاه لندن از مجموعه یک مشت آسمان، نامزد دریافت جایزه 2011 امید از دانشگاه لندن از مجموعه زیر هر واژه آتشفشان است از جمله افتخارات او است.
هفت مجموعه شعری "هنوز قلب قلم درد می کند ... برگرد !" از انتشارات آرام دل، "عشقهای بیحواس" از انتشارات فصل پنجم، "خورشیدهای توأمان" از انتشارات آرام دل، "یک مشت آسمان" از انتشارات فصل پنجم، "سربه مهر" از انتشارات جمهوری، "جوهر جان" از انتشارات هزاره ققنوس و "زیر هر واژه آتشفشان است" از انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.
مجموعه هشتم این شاعره کاشانی با نام "قفس تنگی" از انتشارات ادب در سال 95 به چاپ رسید به گونهای که درون مایه اشعار این کتاب عاشقانه و اجتماعی بوده و شاعر در آنها کوشیده تا با نگاهی نو به دنیای درون و بیرونش بنگرد و گفتنیها را در شاعرانه ترین حد ممکن به تصویر بکشد.
مجموعه هشتم شاعره کاشانی، حسنا محمدزاده یعنی "قفس تنگی" دارای سه مجموعه شعر در حوزه شعر مذهبی و 4 مجموعه دیگر شعر آزاد هستند که قالب اکثر کتابها و اشعار غزل است اما قالبهای دیگر را هم در بر میگیرند و این کتاب نامزد دریافت جایزه کتاب سال قلم زرین شد.
به گزارش تسنیم حسنا محمدزاده، شاعره مشهور کاشانی پیش از این نیز توانسته بود با کتاب "خورشیدهای توامان" خود این جایزه بنام و ارزشمند ملی را به خود اختصاص دهد و بر افتخارات خود بیفزاید.
غزلی از این کتاب در ذیل آمده است:
ناز شست روزها !حسی غریبم دادهاند
ظاهری آرام و قلبی ناشکیبم دادهاند
چارشنبه سوریام ، پایان سالی آتشین
روز و شب با شوق دیدارت لهیبم دادهاند
نیم خورده روی دست زندگی افتاده است
از بهشت گونههایت هرچه سیبم دادهاند
من زمین را دوست دارم با تمام تنگیاش
راضی ام از اینکه چشمانت فریبم دادهاند
رودهای من به آغوشت سرازیرند باز
رو به اقیانوس آرام تو شیبم دادهاند
بیش از این ای بغض کهنه ! میخکوب من مباش
من درختی زخمیام ، طرح صلیبم دادهاند
مینشینم دانه های اشک را بر نخ کنم
باز هم تسبیحی از "امن یجیبم" دادهاند
انتهای پیام/