چرا اولویت «سازمان سیا» استخدام آدمکشهاست؟!
سیکاریو در ارزیابی زیبایی شناختی سینمایی فیلمی متفاوت درباره خشونت و با مضمون خشونت است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،«سیکاریو» فیلمی از دنیس ویلنو، کارگردان سرشناس کانادایی که از شبکه نمایش سیما پخش شد، به معنای آدمکش حرفهای است. این عبارت را نخستین بار در طول تاریخ به متعصبان یهودی نسبت داده شد که به کشتار مهاجمان رومی در اورشلیم مشغول بودند. این عبارت مترادف قابل ترجمهای ندارد و بیشتر به عنوان یک اصطلاح در زبان اسپانیایی و آمریکای جنوبی کاربرد دارد. این واژه در مورد عوامل مسلح کارترهای قاچاق مواد مخدر بکار برده میشود. «سیکاریو» ما را به آریزونا و اطراف مرز مکزیک میبرد و ستیز همه جانبه بیقانونی را علیه قاچاقچیهای مواد مخدر به نمایش میکشد.
سیکاریو در ارزیابی زیبایی شناختی سینمایی فیلمی متفاوت درباره خشونت و با مضمون خشونت است. اگر «کوئینتین تارانتینو» را در دوران کنونی به عنوان یکی از مولفان نمایش خشونت فانتزی در آثار سینمایی محسوب کنیم، «ویلنو»، کارگردان سیکاریو را باید مترادف تارانتینو معرفی کنیم که نمایشی از خشونت مستند گونه را تصویر میکند.
خشونتی که در آثار «تارانتینو» میبینیم نمونه اغراق شدهای از خشونت نمایشی است، اما دنیس ویلنو مولف خشونتی است که از بطن و درون آدمی میجوشد. او با فیلم تحسین شده «پلی تکنیک» در تالیفی مختص به خود، خشونتی ناتورالیستی و وراثتی برآمده از بطن آدمی را به نمایش می گذارد. «ویران شده» و «محبوسان» از آثار قبلی «ویلنو» جنبههایی از خشونت اکتسابی و وراثتی بشری را به صورتی ترکیبی به نمایش می گذارد.
«ویلنو» استاد نمایش خشونتی است که شاید به قتل و کشتار منجر نشود اما این خشونت، همیشه بخشی از شاخصههای رفتاری بشر است. نکته مهم این است ویلنو مولف کانادایی، در سیکاریو دیدگاههای نژادپرستانه خود را به صورت منطقی از دریچهای آمریکایی بروز میدهد. خشونت آمریکایی برخواسته از «رویای آمریکایی» است و منطق رویای آمریکایی ، کابوی وارانه، خشونت را را با خشونت پاسخ میدهد. چنین دیدگاهی در رفتارشناسی سیاسی، تاریخی، اجتماعی و حتی فرهنگی آمریکایی نمودهای فراوان متعددی دارد. منطق فیلم «سیکاریو» بر اساس همین متد خشونت در مقابل خشونت بنا شده است که برای چنین دیدگاههایی ، تنها جوابی که میتوان پیدا کرد منطق یانکی وار آمریکاییهاست.
روایت فیلم با کیت میسر (امیلی بلانت) آغاز میشود که فرماندهی گروهی را برای انجام عملیات نجات در یک کودک ربایی، در چندلر آریزونا بر عهده دارد. در همین بخش از فیلم روحیه قانونگرای کیت نمود پیدا میکند. او افراد گروهش را مجبور میکند که کودک ربایان را زنده دستگیر کنند. پس از جدالی خونین با ساکنان که اغلب آنان شهروندان آمریکای جنوبی هستند، کیت به همراه گروهش جنازههای بسیاری را در میان دیوارهای خانه آدم ربایان کشف میکنند. این جنازهها داخل کیسههای پلاستیکی و به صورت مومیایی نگاهداری می شوند. پس از انجام این ماموریت، کیت به یک جلسه امنیتی فراسازمانی دعوت میشود و به یک گروه امنیتی از سازمان سیا میپیوندد. ظاهرا آنان قصد دارند که رئوس مدیریتی کارتل بزرگ وابسته به محل آدم ربایان را کشف کنند. مت (جاش برولین) سردسته تیم مبارزه از سازمان سیا ظاهرا قصد دارد با ربودن یکی از رئوس کارتل «مانوئل دیاز» محل اختفای او را کشف کند. مخاطب مجموع حوادث را از دید «کیت میسر» مامور یگان ویژه «اف بی آی» می بینیم که ناخواسته با گروه کابویهای خشن سازمان سیا همراه میشود.
«کیت» در همراهی با گروه «مت» در مسیر حرکت به مکزیک با فردی به نام «آلخاندرو» ( بنیسیو دل تورو) آشنا می شود که سابقا در مکزیک دادستان بوده است و خانواده اش توسط کارتل دیاز داخل اسید انداخته شدهاند.آلخاندرو در واقع به مهره آدمکش سازمان سیا بدل شده است که در واقع بخش عملیات غیر قانونی ترور دیاز گروهش را بر عهده دارد و به هیچ عنوان گروه جاسوسی «مت» ، قصد دستگیری دیاز را ندارند. کیت نسبت به این مسئله واکنش نشان میدهد و مخاطب تصور میکند قصد کارگردان واکنش به عملیاتهای غیر قانونی و ماشینهای کشتار سازمان سیا است. اما فیلم یک شروع و یک پایان دارد که منطق آدم کشی گروه وابسته به سازمان سیا را کاملا توجیه میکند. شروع و پایان فیلم کشتار و ترور مکزیکی ها را کاملا توجیح میکند و اینجاست که می توان دریافت کارگردان مستقلی مثل «ویلنو» در بازیهای سیاسی هالیوود کنار آدم کشهای سازمان سیا ایستاده است و به سادگی می توان نتیجه گرفت «سیکاریو» اثری نیست که مثل چند فیلم مهم و مستقل ویلنو درباره خشونت طرح پرسش کند. درام حادثهای «سیکاریو» در نمایش خشونت و توجیه اعمال فراقانونی و کثیف سازمان سیا از دیگر فیلمهای ویلنو فراتر میرود و کارگردان برای اعمال فراانسانی آدمکشان برهان امنیتی در فیلم میآورد. کارتل بیرحم مکزیکی اجساد قربانیان خود را در میان دیوار مخفی میکند اما بحث اخلاقی مهم این است که آیا سازمان سیا حق دارد منشاء خشونت را با خشونتی چند برابر بخشکاند.
تصور از جنگ با قاچاقچی ها مبنای واقعی دارد؟!
همه آنچه از فیلم درک میکنیم خشونت بی امان فیلم است. نکته هولناک و تکان دهنده درباره این فیلم و فیلمهای خشنی که درباره مبارزه با کارتل مکزیکی ساخته می شود این است که مجموعه چنین آثاری چندین برابر بیشتر در مورد خشونت اغراق میکنند و تا میتوانند چهره شهرها و روستاهای مکزیک را دگرگون شده نشان می دهند تا تاکید شود دامنه خونریزی از مکزیک به مرزهای جنوبی آمریکا و ایالاتهای آریزونا و تگزاس کشیده شده است. موضوع خشونت بی امان نمایشی تالیفی است که «دنیس ویلنو» در سایر آثارش دنبال کرده است و امتدادی جهانی به مفهوم خشونت داده است. در «محبوسان» نشان داد که چطور یک مرد خانواده دوست و مهربان از طبقه متوسط، وقتی دخترش ربوده می شود دست به خشونت و شکنجه میزند. در «ویران شده» برشی تاریخ لبریز از خشونت فالانژیست های لبنانی (عاملان ربودن حاج احمد متوسلیان) را به نمایش میگذارد. این کارگردان در آثار قبلیاش نشان داد که به خشونت علاقه چندانی ندارد بلکه تمرکز دراماتیک آثارش عمدتا بر پیامدهای خشونت است که در فیلم «طوفان» برروی این موضوع خاص و ویژه تمرکزی شگرفی داشت. اما در فیلم «سیکاریو» تمرکز عمده خود را بر تاثیر درازمدت خشونت متمرکز کرده است. الخاندرو شخصیتی خاص در این فیلم به شمار میرود که میتوان پیامد تاثیر خشونت دراز مدت را در رفتارهایش شناسایی کرد .در واقع ویلنو این بار به جای بررسی و کندو کاو خشونت به استفاده از ابزار خشونت مشغول شده است. فضای برهوت و بیابان های مکزیک در آریزونا می تواند یادآور فیلم دیگر دنیس ویلنو مثل فیلم دشمن باشد.
انتهای پیام/