اساس کتاب «خاطرات عزتشاهی» دغدغه تاریخ است
تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی آکنده از خاطراتی است که در برگیرنده خاطرات تلخ و شیرین، شکلگیری، تغییرات و فراز و فرودهای گروهها، دستگیریها ، مقاومت در زیر شکنجههای وحشیانه و... است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی آکنده از خاطراتی است که در برگیرنده خاطرات تلخ و شیرین، شکلگیری، تغییرات و فراز و فرودهای گروهها، دستگیریها ، مقاومت در زیر شکنجههای وحشیانه و... است. خاطرات مبارزانی برخاسته از متن مردم که گاه مکتوب شدهاند و ماندگار و گاه در اذهان، خاکستری ماندهاند. کتاب «خاطرات عزت شاهی» یکی از آثار مکتوب مبارزات انقلابی است که به جرأت میتوان گفت، با خواندن آن شاید بخشهای ناپیدا تاریخ بر مخاطب هویدا میشود؛ برشهایی از اتفاقات که شما را به عمق تاریخ این سرزمین میبرد. داستان سلولهای تاریک و نموری که انسانهای دلیر بیشماری را در خود جای داده است همانهایی که برای ایمان و عقیده و آرمانهایشان تا پای جان ایستادگی کردهاند. «خاطرات عزت شاهی» کتاب منحصر بهفردی است که به همت «محسن کاظمی» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که سعی کرده در 13 فصل زندگی عزتالله مطهری را به عنوان مبارزی که نماد مقاومت در برابر شکنجهگران ساواک و یکی از مبارزان مورد اعتماد است را به تصویر بکشد. به بهانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با «محسن کاظمی» درباره «خاطرات عزتشاهی» به گفت وگو نشستیم.
آغاز کتاب با مقدمه طولانی و کلمات ثقیل همراه است که شاید خواننده را با این سوال مواجه کند چرا کتاب اینگونه آغاز شده است؟
در کتاب تاریخ شفاهی، مقدمه حریم نویسنده است یعنی موضعگیریها و نظارتی را که نمیتواند در متن بنویسد را در مقدمه عنوان میکند. همچنین مقدمه، حاوی روش تحقیق است یعنی به عبارتی میگوید من چه مسیری را پیمودهام تا توانستهام اطلاعات این کتاب را جمع آوری کرده و آن را بنویسم.
چه نیازی به بیان نحوه جمع آوری اطلاعات بود؟
من برای اینکه این مقدمه را بنویسم چندین ماه درگیر بودم؛ به خاطر اینکه خواننده من وقتی با قهرمان داستان آشنا میشود علاقهمند است بداند نویسنده چه سیری را طی کرده تا بدین جا رسیده است. من هم در پاسخ به نیازهای آتی خواننده اینچنین مقدمهای را نوشتهام. اما باید گفت چون مقدمه نویسی یک کار کاملا حرفهای است و مخاطبان آن هم کاملا حرفهای هستند مخاطب عام نیازی به مطالعه این بخش ندارد؛ بنابراین زبان مقدمه با زبان کتاب متفاوت است. همچنین اگرچه نثر نویسنده موثر در نوشتاری کردن گفتار راوی است اما به هر حال آن نثر، نثر راوی است که گفته شده اما نثر مقدمه نثر خود نویسنده است و اینکه مقدمه پیچیده است باید بگویم بله؛ برای مخاطب عام، اینگونه است.
اما به نظر میرسد ساختار نثر مقدمه دچار زیادهگویی شده و میتوانست کمتر و روان تر باشد؟
این یک کار پژوهشی است و کار روایتگونه محض نیست که با یک نثر داستانی بخواهد روایت شود. شما در معرض سیل عظیم خاطرات هستید. این مقدمه هم به لحاظ جنس کتاب که پژوهشی است ، ساختارپژوهشی دارد؛ یعنی اینکه کاملا روش کار مشخص است و از استنادات، مدارک و دغدغههای نویسنده و هدفگذاری آن صحبت میشود. لزومی هم ندارد هر خواننده ای این مقدمه را بخواند و پژوهشگران و فرهیختگان میتوانند این بخش را مطالعه کنند.
کتاب با حجم زیادی از پانوشتها نیز روبروست. دلیل این کارچیست؟
ما در پا نوشتها هم با نثر سنگینی مواجه هستیم. گاهی اوقات این پانوشتها ممزوج از چند منبع است و به همین دلیل طولانی شده است. در خصوص بعضی از آدمها یا رویدادها باید که اطلاعات متقنی آورده شود و ما مجبوریم برای اتقان و دوقبضه کردن یک رویداد یا یک صحبت از چندین مدرک استفاده کنیم . گاهی وقتها حاشیه –پانوشت- از متن مهمتر میشود که حتی عزتشاهی هم اطلاعات کمی از آن دارد ولی برای آینده این جامعه و این سرزمین باید اطلاعاتی موجود و مکتوب بماند؛ اطلاعاتی از کسانی که روزی حوادث تاریخی این سرزمین را خلق کردهاند. شاید این کتاب آخرین فرصتی باشد که این آدمها را مطرح میکند؛ به همین خاطر سعی شده تمام اطلاعاتی که در منابع دیگر وجود نداشته را برای اولین بار در این کتاب به صورت کامل ارائه کنیم.
برای فهرست اعلام 200 صفحه ای هم ، این موضوع صدق میکند؟
هر چیزی کارکرد خود را دارد و فهرست اعلام هم به درد محققان میخورد که میخواهند در مورد مطلب خاصی تحقیق و نمیتوانند تمام کتاب را مطالعه کنند؛ بنابراین وجود فهرست اعلام برای یک محقق لازم و ضروری است. اعلام راه میانبری برای محققان است تا راحت تر از متن یک کتاب تحقیقی استفاده کنند.
کتاب به شیوه تاریخی به نگارش درآمده است. کتاب شما را چه بنامیم؟ کتاب داستان ، خاطره نوشت؛ کتاب تاریخی یا پژوهشی ؟
دغدغه من ایجاد یک قالب و ساختار داستانی با کارکرد سرگرمی یا ارائه اطلاعات سطحی نبود. دغدغه اصلی من در کتاب «خاطرات عزت شاهی» دغدغه تاریخ است. دغدغه این که به این سوال پاسخ دهم که آنچه روزی روزگاری در این سرزمین روی داده و نسبت به آن جهل زیادی داریم و نمیدانیم فضایی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم از کجا آمده و براش چه بهایی پرداخته شده و قرار است به چه مقصد و هدفی رهنمون باشد را پاسخ گویم. به عبارتی مخاطب اصلی من «تاریخ» است که میتواند بخشی از نسل امروز و بخشی از نسلهای آینده ما را در برگیرد. هیچ همجنسی و همعیاری در کارهای من با کارهای دیگران نمیتوانید قایل باشید. عمده کارهای من کارهای پژوهشی هستند و دغدغه این را دارم که حتما حرفی را که میزنم «حرف حساب» و مستند باشد .
اسم کتاب هم رئال است و یک اسم فانتزی، ادبی، کنایه آمیز و استعاره نیست . در کتاب «خاطرات عزتشاهی» خاطرات بن مایه اصلی کار است اما این بدین منظور نیست که من از منابع دیگر استقاده نکنم . این که این کتاب را چه بنامیم باید گفت « تاریخ شفاهی» تعریف جامعی است. به خاطر اینکه با ویژگی های مصاحبه فعال آغشته است؛ یعنی من به عنوان یک مصاحبه گر و عزت شاهی به عنوان یک مصاحبه شونده هردو در آن نقش داریم . در این کتاب به جز روایت راوی از روایت دیگر روایت کنندگان نیز استفاده شده است و در یک مسئله ایجاد تواتر کردهام. اینکه خاطرات یک فرد عنوان شود بر آن اسیبهایی مترتب است. در خیلی از کتابهایی که شما میخوانید و خاطره صرف هستند آدمها خودشان را دایره و مدار تمام اتفاقات میدانند و تمام اتفاق به این فرد بر میگردد و خلاق تمام صحنهها هستند؛ در این صورت آنچه مقابل خواننده قرار میگیرد یک امر کاملا غیرواقعی خواهد بود.
چرا تعداد عناوین کتابهای انقلاب اسلامی کمتر از دفاع مقدس است ؟
باید گفت که فاصله ما از موضوعات انقلاب بیشتر است تا دفاع مقدس. همچنین جنگ تکلیفاش مشخص تر است تا انقلاب. در واقع در جنگ هشت ساله تشخیص حقوباطل خیلی مشخص بود و جنگ روح قدسی پیدا کرده و نویسندهها به راحتی راجع به آن صحبت کردهاند اما درباره انقلاب نمیتوان به این راحتی صحبت کرد. در این کتاب با سازمانها و احزاب مختلفی اشنا میشویم. پرداختن به انقلاب با این موضوعات ایدئولوژیک که به آن امیخته است باعث شده تا هر نویسنده ای به آن نپردازد.
به خاطر اینکه ما در بحث انقلاب درگیر مباحث ارزشی هستیم و نویسنده اگر نتواند حق مطلب را ادا و آن را به خوبی پردازش کند ارزشها جا به جا خواهد شد. در بحث انقلاب ما از جریانها، سازمان ها و گروههایی حرف میزنیم که حرف آنها شاید با ایدئولوژی اسلامی من همخوانی ندارد ولی حرف «حق» است. به این مهم توجه داشته باشید که میتوان یک حرف حق را حتی از یک مارکسیست هم شنید. پس در بحث انقلاب، مرزهای ایدئولوژیک خیلی ظریف و باریک است و هر کسی نمیتواند آن را به رشته تحریر درآورد لذا این محدودیتها و تنگناها ما را به سمتی میبرد که اگر میخواهیم حرفی را بزنیم و ادعایی را در خصوص انقلاب داشته باشیم باید در مورد آن، فکت و دلیل بیاوریم و آنها را گویا کنیم. به این نکته هم توجه داشته باشید که نمیتوان برای شخصیتهای کتاب ارزشگذاری کرد و اصلا نویسنده نباید این کار را انجام دهد ولی خواننده میتواند جامع الشرایط برای داوری باشد. پس برای این کار مخاطب من نیاز به اطلاعات ، سند و مدرک دارد تا درمورد خوب با بد بودن یک شخصیت در کتاب، قضاوت و داوری کند و این وظیفه من نویسنده است تا اطلاعات و مدارک را در اختیار وی بگذارم و در ارائه آن به خواننده خسیسی به خرج ندهم .
اواسط کتاب بسیار نرم تر و جذابتر است و صحنه پردازیهای بسیار خوبی دارد که خواننده را میخکوب میکند. بخشهای مجهول تاریخ به زیبایی تمام به تصویر کشیده شده و اینکه راوی همان شخصیت اصلی داستان است این کتاب را جذاب تر کرده است؛ به طوریکه با راوی احساس نزدیکی کرده و سلسله وار جلو میآید تا به پاراگراف آخر میرسد؛ بخشی که شما با خاطره شب عروسی عزت شاهی کتاب را تمام میکنید. چرا این پایان را انتخاب کردید؟
این موضوع برمیگردد به دغدغههای اصلی من از جامعه. این کتاب یک ویژگی دارد که کتابهای دیگر ندارند و آن نگاه جامعه شناسانه به تمام مسائل و اتفاقات گذشته و حال ما است. این کتاب پیوندی است میان گذشته و حال و آینده و شما پاسخ را باید در این روند ببینید. یعنی اینکه به نظر من سیرت آدمها را نشان میدهد که چه وضعیتی میتوانند داشته باشند و چقدر راحت راهها گم میشود و چقدر راحت آدمها میتوانند از آن اهداف و آرمان هایشان دور شوند و خودشان را گم کنند. این کتاب واجد این ویژگیهاست. این کتاب از بالا گفته نشده یعنی خاطرات یک مقام عالی سیاسی نیست بلکه یک نفر از جنس خود مردم است و از تمام دردها و مسئله هایی صحبت کرده که میتواند درد من و شما هم باشد. خاطرات فردی که لایههای اجتماعی زیادی را شکافته است؛ این کتاب همچنان باز است و میتواند سرنوشت آدم ها را در هر دوره به آن تعمیم داد .
منبع: حمایت
انتهای پیام/