تبلیغات خلاقانه و ابتکارات مردمی؛ علاج فرهنگی معضل کتاب نخوانی
جز آه و افسوس چه واکنشی میتوان داشت، وقتی بدانی بر اساس آمارهای رسمی میزان خریدوفروش یک سال کتاب در کشورمان برابر است با میزان خرید و فروش یک روز لوازم آرایشی.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، سیدسعید سیدهاشمی/ جز آه و افسوس چه واکنشی میتوان داشت، وقتی بدانی بر اساس آمارهای رسمی میزان خریدوفروش یک سال کتاب در کشورمان برابر است با میزان خرید و فروش یک روز لوازم آرایشی.
بنابر همین آمار گرچه ایران دومین کشور مصرفکننده لوازمآرایشی در خاورمیانه و هفتمین کشور در جهان به شمار میرود اما متأسفانه در زمینه مطالعه کتاب و روزنامه در سطح نامناسبی قرار دارد، به طوری که به تعبیر برخی، جامعه ایرانی، جامعه بی مطالعه است که با کتاب و کتابخوانی مدتهاست که قهر کرده است.
از سویی سالهاست که دعواهای آماری بر سر میزان سرانه مطالعه در کشور همچنان وجود دارد اما قطع به یقین میتوان گفت این آمار هر چه که باشد تناسبی با فرهنگ و تاریخ و تمدن این مرز و بوم و همچنین تاکید بزرگان دینی ما بر مسئله مطالعه ندارد.
در تشریح چرایی این قضیه البته سخنها بسیار گفتهشده و مقالات و گزارشهای بی شماری نیز نگاشته شده اما به واقع باید علت را در جای دیگری جستجو کرد؛ در این که هنوز کتاب خواندن به دغدغه و نیاز جدی بسیاری از ایرانیان تبدیل نشده است و قطعاً بخشی از قصور و کوتاهی در این باره را باید در عملکرد مسئولان و همچنین رسانهها و نخبگان جامعه جستجو کرد.
واقعیت آن است بخش اعظمی از افراد جامعه ما دیگر چندان حوصله کتابخوانی ندارند و نباید تقصیر را صرفاً به گردن رسانههای جدید و سرگرم شدن مردم به شبکههای اجتماعی و امثال آن بیندازیم.
آنچه مسلم است این که قبل از هر چیز برای حل این معضل میبایست عادت به مطالعه را در کشور رواج داد؛ حالا چه مطالعه روزنامه و مجله و چه کتاب و غیره و اینجاست که سخن از کلیدواژهای معروف و تکراری به میان میآید؛ "فرهنگسازی"
تبلیغات رسانهای و هنری میتواند به این مسئله کمک بسیاری کند البته به شرط آن که خود این مسئله دچار آفت کلیشه سازی و نگاه صرفاً شعاری و کم بازده نگردد.
گذشته از این باید به ابتکارات و خلاقیتها نیز توجه جدی داشت و به آنها بال و پری با نشاط داد؛ توضیح بیشتر این مطلب ذکر مثالی را میطلبد؛ چند سالی است که انجام نذر فرهنگی و به خصوص اجرای طرح "وقف در گردش کتاب" در جامعه مطرحشده و اتفاقاً بازخوردهای بسیار خوبی در سطح جامعه داشته است به این معنا و مفهوم که فردی که کتاب به دستش میرسد متعهد میشود پس از مطالعه آن را به فرد دیگری اهدا کند.
جالب این که این خیرات کردن فرهنگی گاهی تأثیرش بسیار بیشتر از تبلیغات دهانپرکن اما کم خاصیتی است که در رسانههای جمعی نمونههایش را به عینه میبینیم.
اتفاقاً رهبر معظم انقلاب نیز چندی پیش با استقبال از چنین طرحهای فرهنگی فرمودند: «نذرهایی که انجام میگیرد میتواند به صورت اهدای کتاب باشد تا در دسترس عموم قرار گیرد».
حُسن دیگر توجه به اینگونه ابتکارات و فعالیتهای خودجوش آن است که میتوان به مدد آن در آیندهای نزدیک بسترهای ایجاد شبکههای کتابخوانی در کشور را فراهم کرد و از آن سو عادت به مطالعه را بهتدریج در میان گروههای مختلف جامعه به خصوص نسل جوان نهادینه ساخت.
البته باید در این گونه فعالیتها نیز جاذبههایی از جنس فرهنگ قرار داد تا هم به تداوم آن اُمید کافی داشت و هم این که از این رهگذر بتوان شاهد موجهای برقراری در زیر چتر گسترده فرهنگ باشیم که اگر این گونه شد تا حدود زیادی میتوان به ارتقای سطح مطالعه آحاد جامعه کمک کرد.
نکته پایانی رصد و پایش مداوم دیدگاه و مطالبات مردم به خصوص نوجوانان و جوانان و حتی کودکان و آشنایی با ذائقه آنها نیز میتواند به رشد و شکوفایی و تحول هر چه مطلوبتر کشور در عرصه مطالعه کمک کند. بهیقین نقشآفرینی آگاهانه و هوشمندانه رسانههای جمعی به ویژه آنها که دغدغه جدی فرهنگی دارند میتواند تا حدی کمکاری آنها در این مقوله بنیادین را جبران سازد.
انتهای پیام/