پاسداری از مرزهای اعتقادی در سیره امام هادی(ع)
دوران امامت امام هادی (ع) در شرایطی آغاز شد که استیلای خلفای عباسی بر ممالک اسلامی، شرایط را هر روز برای پیروان و دوستداران اهلبیت(ع) سختتر میکرد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، دوران امامت امام هادی (ع) در شرایطی آغاز شد که استیلای خلفای عباسی بر ممالک اسلامی، شرایط را هر روز برای پیروان و دوستداران اهلبیت(ع) سختتر میکرد. تنگناها و محدودیتهای شدیدی که متوکل عباسی برای امام هادی(ع) و پیروانشان ایجاد کرده بود، از یک سو و فعالیت های غالیان که اعتقادات ناب شیعی را هدف تیرهای انحراف خود قرار دادهبودند، از سوی دیگر، شرایط دوران امامت آن حضرت را بسیار حساس کرده بود. در این میان، امام هادی(ع) با اتخاذ رویکردی قاطعانه در برابر غُلات، به مقابله با اندیشههای انحرافی آنها پرداختند و شیعیان را از معاشرت با آنها، برحذر داشتند. آن حضرت همچنین، مانند پدران بزرگوارشان، از دعا به عنوان ابزاری برای ترویج فرهنگ ناب اسلامی و معرفی اهلبیت(ع) و آموزههای آن بزرگواران بهره میبردند. آن چه در پی میآید، فرازهایی از کتاب ارزشمند «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام» اثر «استاد رسول جعفریان» است که در آن شرایط سیاسی و اجتماعی دوران امامت امامهادی(ع) و روش های مبارزاتی ایشان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
سلاحی به نام دعا
این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که شیعه از فرهنگ ادعیه و زیارات بسیار غنی برخوردار است، به طوری که هیچ کدام از فرق اسلامی از این میزان ادعیه و زیارات، بهره مند نیستند. این نشان از چهره معنوی تشیع و عرفان شیعی دارد که خلوص دینی و تزکیه نفس را در جامعه تشیع قوّت می بخشد. دعا جایگاه والایی در میان امامان علیهم السّلام داشته و از برخی از آنان ادعیه فراوانی نقل شده است. در کارنامه امام هادی علیه السّلام نیز، دعا و زیارت در راستای تربیت شیعیان و آشنا کردن آنها با معارف شیعی، نقش عمدهای ایفا کرده است. این دعاها، به جز راز و نیاز با خدا، به صورتهای مختلف، به پاره ای از مسائل سیاسی- اجتماعی نیز اشاراتی دارد؛ اشاراتی که در حیات سیاسی شیعه بسیار مؤثر بوده و به طور منظم، مفاهیم خاصی را به جامعه تشیع القا می کرده است. اینک به چند نمونه از مسائل مطروحه در این دعاها اشاره می کنیم:
ایجاد پیوند میان مردم و اهل بیت علیهم السّلام :افزون بر صلواتهای مکرر بر محمد و آل محمد علیهم السّلام که در این دعاها و تقریباً تمامی ادعیه ائمه علیهم السّلام وجود دارد، نسبت به ارتباط محکم و ناگسستنی میان امّت و آل محمد علیهم السّلام، تأکید خاصّی شده است. به عنوان نمونه، در یکی از این دعاها می خوانیم:«اللّهمّ فصلّ علی محمّد و آله و لا تقطع بینی و بینهم فی الدّنیا و الآخره و اجعل عملی بهم متقبّلا؛ پروردگارا! درود فرست بر محمد و آل محمّد علیهم السّلام و ارتباط میان من و آنها را در دنیا و آخرت قطع مفرما و اعمال مرا به خاطر آنها قبول فرما.»
تأکید بر مقام والا و رهبری اهل بیت علیهم السّلام: در زیاراتی که از امام هادی علیه السّلام روایت شده، به طور مکرر بر این معنا تأکید شده است و اهل بیت رسول خدا علیهم السّلام به معنای خاص آن، با تعبیرهایی همچون: «معدن الرّحمه، خزّان العلم، قادة الامم، ساسة العباد، امناء الرحمن، ائمة الهدی، ورثة الانبیا، و حجج اللّه علی أهل الدنیا و الآخرة و الاولی» وصف شده اند، همچنین در همین زیارت، خطاب به ائمه هدی علیهم السّلام می خوانیم:«أشهد أنّکم الائمّة الرّاشدون، المهدیّون المعصومون، المکرّمون، المقرّبون، المتّقون، الصّادقون، المصطفون، المطیعون للّه؛ گواهی می دهم که شما امامان مرشد، هادی، معصوم، بزرگوار، مقرب نزد خدا، پرهیزگار، راستگو، برگزیده و مطیع خداوند هستید.»
ادامه این فقرات، علاوه بر آن که خصایص ائمه طاهرین علیهم السّلام را بیان کرده است، شیعیان را با تعریف دقیق امام و خصوصیاتی که باید دارا باشد، آشنا می کند.
تأکید بر مکتب اهل بیت علیهم السّلام: بخش دیگری از این دعاها به شیعیان می آموزد که امامان خود را در چه جایگاهی بدانند. در دعا می خوانیم:«و جاهدتم فی اللّه حقّ جهاده حتّی أعلنتم دعوته و بیّنتم فرائضه و أقمتم حدوده و نشرتم شرائع أحکامه و سننتم سنّته ... و فصل الخطاب عندکم و آیات اللّه لدیکم و عزائمه فیکم و نوره و برهانه عندکم و أمره إلیکم. (شهادت می دهم) که شما آن گونه که سزاوار بود جهاد کردید، تا آنجا که دعوت خداوند را آشکار کردید، احکام الهی را روشن کردید، حدود الهی را اقامه کردید، شریعت الهی را نشر دادید و سنت های خداوندی را استوار کردید ... فصل الخطاب و آیات الهی نزد شماست، استوانه های خداوند در میان شماست، چنان که نور و برهان خداوند هم نزد شماست و امر خداوند به شما واگذار شده است.» به این ترتیب از دید امام(ع)، معارف حقه الهی را تنها در مکتب اهل بیت پیامبر علیهم السّلام می توان یاد گرفت. در این صورت، تنها کسانی بر حقّند که از مکتب و تعلیمات این خاندان پاک پیروی کرده باشند وگرنه، مارق[از راه بیرون شده] و از جادّه حق کنار افتاده اند؛ «فالرّاغب عنکم مارق و اللّازم لکم لاحق.»
مبارزه با ظلم و ستم :از آشکارترین مفاهیم مقبول شیعه، مبارزه با ستم است. این مطلب به روشنی در دعاهای رسیده از امام هادی علیه السّلام به چشم می خورد. دعایی مانند «دعاء المظلوم علی الظالم»، به طور مستقل، دعایی است که در آن از خداوند علیه ستم ستمکاران و جباران استمداد شده است. این درست است که در دعای مذکور، از میان بردن ستم به خدا واگذار شده است، اما در واقع، می تواند هدف از آن، آگاه کردن مردم از وجود ستم و وجوه مختلف آن در جامعه باشد که این، خود قدم اساسی برای از میان بردن آن است. این دعا پس از ستم و اهانتی که متوکل نسبت به امام علیه السّلام روا داشت، از سوی آن حضرت انشا شد که آشکارا جنبه سیاسی دارد.
امام هادی(ع) و مبارزه با غالیان
مشکلات درونی جامعه شیعه کمتر از مشکلاتی نبود که از خارج و به وسیله دشمنان بر آن وارد می شد. به ویژه که مشکلات درونی در افزایش مشکلات خارجی تأثیر مستقیم داشت. به همین دلیل، امامان شیعه علیهم السّلام، به هر شکل ممکن، سعی داشتند تا دامن تشیع را از لوث غلوّ پاک و غلات را از خود طرد کنند و به این وسیله، راهی برای حل مشکلات درونی پیدا کنند. اما غُلات، به منظور سودجویی یا به دلیل کج فکری، خود را منتسب به ائمه شیعه علیهم السّلام می دانستند و مخالفت های ائمه(ع) با خود را نوعی تقیّه قلمداد می کردند؛ آن چنان که در بلاد دور دست که شیعیان از علم و فقه و فرهنگ شیعی رشد یافته ای برخوردار نبودند، عده ای فریب غالیان را می خوردند و از نظر عقیدتی به انحراف کشیده می شدند. این جریان در بدنام کردن شیعیان نزد فرق دیگر بسیار مؤثر بود. امام هادی علیه السّلام، در ادامه فعالیت امامان پیشین، با غالیان مبارزه می کردند؛ زیرا در میان اصحاب ایشان نیز افرادی از غالیان وجود داشتند. احمد بن محمد بن عیسی یکی از شیعیان دانشمند و معتدل که سخت به ائمه طاهرین علیهم السّلام دل بسته و با هر گونه غلوّی در دین مخالف بود، نقل کرده است که طی نامه ای از امام هادی علیه السّلام سؤال شد: «روایاتی را به شما و پدرانتان نسبت می دهند که دل ها از شنیدن آن مشمئز می شود و به آن دلیل که این احادیث از پدران بزرگوار شما نقل می شود، جرأت ردّ آن را به خود نمی دهیم»، آن گاه ادامه می دهد: «علی بن حسکه و قاسم یقطینی که خود را از موالی و منسوبان شما معرفی می کنند، نقل می کنند که در آیه إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»، فحشا و منکر اشاره به شخصی است که اهل رکوع و سجود نبوده است. همین طور منظور از زکات موردی مشخص است، نه پرداخت مبلغی درهم و دینار و اموری از فرائض و سنن و معاصی را بر همین منوال تأویل می کنند. اگر مصلحت می دانید این امر را برای ما روشن فرمایید و به پیروانتان منّت گذاشته، آنها را از منجلاب این چنین تأویلات انحراف آمیز نجات دهید.» آن حضرت در جواب نوشتند:«لیس هذا من دیننا فاعتزله؛ این گونه تأویلات از دین ما نیست، از آن بپرهیزید.» مانند همین نامه از ابراهیم بن شیبه و سهل بن زیاد نیز روایت شده است، به طوری که جواب امام(ع) در پاسخ یکی از آنها بسیار مفصل است و در آن، علاوه بر رد محمد بن حسکه و انکار ولایت و وابستگی او به خاندان رسالت، آن حضرت سخنان وی را باطل شمرده و شیعیان خود را به اجتناب از او و همفکرانش امر فرموده است. در روایت دیگری، محمد بن حسکه و قاسم یقطینی از سوی امام(ع) مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند. علی بن حسکه استاد قاسم شعرانی یقطینی بود که او نیز، از بزرگان غُلات و مطرود ائمه طاهرین علیهم السّلام است. حسن بن محمد بن بابای قمی و محمد بن موسی شریقی نیز از شاگردان علی بن حسکه بوده اند. از کسانی که مورد لعن امام هادی علیه السّلام قرار گرفته اند، محمد بن نصیر نمیری و فارس بن حاتم قزوینی بودند. محمد بن نصیر نمیری که ادعای نبوت می کرد، رئیس فرقه نمیریه یا نصیریه بوده است. گفته شده است که او ادعا داشت که از طرف امام هادی علیه السّلام به نبوت مبعوث شده و محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز از او پشتیبانی می کرده است. پیروان محمد بن نصیر که نصیریه خوانده شده اند، از مشهورترین فرقه های غالی بوده اند که خود به چند گروه تقسیم می شدند. از دیگر غالیان این دوره، عباس بن صدقه، ابو العباس طرفانی (طبرانی) و ابو عبد ا... کندی معروف به شاه رئیس بود که همه از بزرگان غُلات بوده اند.به هر شکل، تکذیب ها و طردهای مکرر ائمه علیهم السّلام از غالیان سبب شد که آنها رو به زوال گذارند و مهم ترین سلاحشان را که انتساب و تمسک واهی به ائمه طاهرین علیهم السّلام بود، از دست بدهند.
منبع:خراسان
انتهای پیام/