فراتر از یک نامه؛ گستردهتر از یک پیام...
هشتم آذرماه امسال رهبر معظم انقلاب اسلامی نامه دوم خود را خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی منتشر کردند. در آن نامه بر محورهای مهم، تأثیرگذار و بنیادینی مانند لزوم همفکری در خصوص درد مشترک تروریسم، تضاد سیاستهای غربی در نظام بینالملل...
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، هشتم آذرماه امسال، رهبر معظم انقلاب اسلامی نامه دوم خود را خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی منتشر کردند. در آن نامه بر محورهای مهم، تاثیرگذار و بنیادینی مانند لزوم همفکری در خصوص درد مشترک تروریسم،تضاد سیاستهای غربی در نظام بین الملل، ریشه های واقعی خشونت در غرب،نتایج زیانبار تحمیل فرهنگ غرب بر سایر کشورها،لزوم پرهیز از رفتار ظالمانه با مسلمانان، دلیل جذب برخی اروپایی ها توسط گروههای تروریستی و .....تاکید شده است. هر اندازه زمان می گذرد،نکات و محورهایی که در نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی مورد تاکید قرار گرفته است، اهمیت و عینیت بیشتری پیدا می کند. به عبارت بهتر، در برهه حساس فعلی ما با عینیت یافتن نگرانی ها، دغدغه ها و در نتیجه اهمیت یافتن راهکارهای معظم له برای مقابله با وضعیت موجود و گذار به وضعیت مطلوب مواجه هستیم. در این خصوص توجه به نکات زیر ضروری به نظر می رسد:
1- با تشدید بحران تروریسم و نقش دولتهای غربی در تحولات خونین منطقه و جهان، هم اکنون زمان واکاوی و تحلیل منازعات جاری در نظام بین الملل فرا رسیده است. تاکنون غرب در صدد بوده است با ارائه آدرسها و نشانه های نادرست از بحرانهای امنیتی در سطح منطقه و جهان، چهره خود را به عنوان مولد این بحرانها کتمان نموده و خود را در کسوت حلال بحرانهای امنیتی در جهان مورد شناسایی افکار عمومی دنیا قرار دهد. این در حالی است که واشنگتن و ناتو به عنوان "تروریسم مولد " و گروههای تکفیری به عنوان "تروریسم برخاسته از سیاستهای منطقه ای غرب" تکمیل کننده پازل خطرناکی هستند که امروز مشاهده تصویرآن دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. یکی از اصلی ترین پیامهای نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی ، تامل در خصوص پدیده تروریسم است. در این نامه، مقام معظم رهبری به ایجاد تفکیک میان تروریسم بد و تروریسم خوب از سوی نهادها و دولتهای غربی اشاره کرده اند.واقعیت امر این است که غرب نه تنها" مواجهه" ،بلکه "توصیف" خود از تروریسم را مشروط به نحوه قرار گرفتن آن در نقشه راه آمریکا و ناتو در منطقه و جهان می داند.درست بر همین اساس است که اگر داعش در محدوده جهان اسلام دست به عملیات زده ،بکشد،کشته شود و میلیونها انسان را آواره و بی پناه سازد مصداق "تروریسم خوب" و اگر در خاک اروپا دست به عملیات انتحاری بزند به عنوان تروریسم بد مورد شناسایی قرار می گیرد. در اینجا ما با دو قرائت واحد از یک پدیده مواجه هستیم و عیار و خط کشی این قرائت و قضاوت، منافع توسعه طلبانه غرب در جهان است.
2- ایالات متحده آمریکا و ناتو میان عملیات استراتژیک و تاکتیکی خود در منطقه و بازی رسانه ای و تبلیغاتی در راستای وارونه نمایی حقایق موجود در نزد افکار عمومی ارتباط مستقیمی برقرار ساخته اند.بی دلیل نیست که مقام معظم رهبری در سالهای گذشته مفهوم ناتوی فرهنگی را به صورتی جدی مطرح نمودند. به عنوان مثال ، ناتو و اتحادیه اروپا طی روزهای اخیر ، مشغول مانوری تبلیغاتی و رسانه ای بر روی موضوع حضور پناهجویان و مهاجرین در کشورهای خود هستند. تمرکز افکار عمومی بر روی چرایی و حتی چگونگی ایجاد این بحران، خط قرمز ناتو و اروپای واحد محسوب می شود زیرا در این صورت ذهن شهروند اروپایی متوجه واقعیتی تلخ به نام "عواقب حمایت غرب از تروریسم تکفیری" می شود! مقامات غربی این روزها به گونه ای در خصوص بحران مهاجرین سخن می گویند که گویا پناهجویان مورد لطف کشورهای اروپایی قرار گرفته و به دامان اروپا پناه آورده اند! با این حال مقامات رسمی در غرب هرگز اشاره ای نسبت به چرایی وقوع این پدیده و نقش سیاستهای امنیتی خطرناک خود در خلق این پدیده تلخ سخنی به میان نمی آورند.
3- "ذهن" و "عین" دو مقوله ای هستند که اگر میان آنها پیوندی منطقی و عقلانی برقرار شود، سخت ترین و غامض ترین پدیده ها و موضوعات قابل درک و تحلیل خواهد شد. یکی از استراتژی های تبلیغاتی و روانی غرب طی دهه های متمادی گذشته، تفکیک میان ذهنیت و عینیت پذیری مخاطبان و شهروندان خود بوده است. بر این اساس همواره میان آنچه در واقعیات رخ می دهد و آنچه به عنوان واقعیت در ذهن شهروندان اروپایی و آمریکایی نقش می بندد فاصله و شکافی عمیق وجود دارد. این شکاف عمیق محصول سانسور، سکوت، وارونه نمایی و اغراق و دیگر تکنیکهای دخیل در انحراف افکار عمومی از واقعیات بوده است. یکی از آثار و برکات دو نامه مقام معظم رهبری، دعوت جوانان اروپایی نسبت به یکپارچه سازی ذهنی و عینی آنها نسبت به وقایع جاری در جهان است. پیش شرط تحقق این مسئله، رهاسازی ذهن جوان اروپایی از کانالیزه شدن در مجاری خبری و تبلیغاتی و رسمی غرب و هدایت فکری و عینی آنها در مجرایی به دور از مهندسی اخبار و وقایع توسط نهادهای رسمی و خبری غرب است. در اینجا ما با مواجهه بدون واسطه "مخاطب" با "حقایق" و درک مستقیم وی از حقایق و موضوعات رو به رو خواهیم شد. این همان خط قرمزی است که غرب از زیر پا گذاشته شدن آن توسط جوانان خود به شدت هراسان است.
4- هر اندازه زمان می گذرد، ضرورت ترویج، بازخوانی ،تئوریزه کردن مفاهیم و مولفه های مورد تاکید قرار گرفته در دو نامه مقام معظم رهبری و تطبیق آن با مصادیق جاری در نظام بین الملل بیشترمی شود. ذهن تشنه و جویای حقیقت جوانان سرتاسر دنیا نسبت به درک و لمس واقعیاتی که در جهان پیرامونی آنها در جریان است، ترجمانی از نیاز فطری و ذاتی جوانان نسبت به فهم صحیح و جامع حقیقت است. در قسمت پایانی نامه دوم مقام معظم رهبری خطاب به جوانان اروپایی ( که جان کلام ایشان محسوب می شود) آمده است :
" من از شما جوانان می خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. در این صورت، در آیندهای نهچندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالودهای استوار کردهاید، سایه اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش می گستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه می دهد، و فروغ امید به آیندهای روشن را بر صفحه گیتی می تاباند."
در نهایت اینکه بازخوانی نامه مقام معظم رهبری، نه تنها نیاز امروز جوانان اروپایی و آمریکای شمالی، بلکه نیاز امروز جوانان جویای حقیقت در سرتاسر دنیا محسوب می شود. با این حال باید به جوانان غربی حق داد که به واسطه عملیات پیچیده رسانه ای و تبلیغاتی نهادهای رسمی در اروپا و آمریکا، اساسا در عمل به آنها اجازه درک حقایق و وقایع جاری در جهان داده نشده است. هم اکنون، این احساس نیز بیشتر از سوی جوانان غربی درک می شود زیرا پدیده ها و وقایع پیرامونی آنها روز به روز پیچیده تر و توان بازی رسانه ای غرب در تحریف حقایق بین المللی و تحریف این وقایع روز به روز بیشتر تحلیل می رود. امروز زمان مواجهه رسمی جوان غربی با حقایقی است که مورد تحریف، تکذیب، اغراق و سانسور نهادهای دولتی و رسانه ای در آمریکا و اروپا قرار گرفته اند.
هم اکنون با گذشت حدود چهار ماه از انتشار نامه دوم مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی، زمان بازخوانی این نامه برای مخاطبان اصلی این نامه و انتقال پیامهای ارزشمند آن برای جوانان ساکن در غرب فرا رسیده است. در این خصوص هر یک از دلسوزان انقلاب اسلامی باید به عنوان یک نیروی محرکه و به مثابه رسانه ای پویا در انتقال این پیام ها عمل نمایند. هر اندازه زمان می گذرد و بر شدت و پیچیدگی تحولات بین المللی افزوده می شود، این احساس نیاز بیش از پیش متجلی می شود......
انتهای پیام/