نقش ایالات متحده آمریکا و تروریسم دولتی اسرائیل در ایجاد و تقویت تروریسم
در ساعات پایانی روز یکشنبه هشتم آذرماه، خبری منتشر شد که رسانهها و افکار عمومی جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. خبر انتشار دومین نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی، در کمترین فاصله ممکن تبدیل به خبر اول شبکههای اجتماعی شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بر اساس گزارش رسانه های مکتوب در هفته گذشته،در ساعات پایانی روز یکشنبه هشتم آذرماه، خبری منتشر شد که رسانهها و افکار عمومی جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. خبر انتشار دومین نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی، در کمترین فاصله ممکن تبدیل به خبر اول شبکههای اجتماعی شد و رسانههای جهان را نیز تحت تأثیر قرار داد:
1-هدف نامهی اول رهبر انقلاب به جوانان غربی، درخواست و دعوت برای شناخت بیواسطه از اسلام بود. اما به نظر میرسد هدف از نگارش نامهی دوم یادآوری این نکتهی مهم است که «تروریسم، درد مشترک» جهان اسلام و غرب است.
2-هدف دیگر نگارش نامهی دوم شاید بیان این مطلب است که اگرچه افراطگرایان باصطلاح اسلامی حادثهی تروریستی پاریس را رقم زدند اما همین گروههای افراطی توسط قدرتهای غربی بهخصوص «آمریکا» ایجاد و تقویت شدند. رهبر معظم انقلاب در این خصوص نوشتند: «امروز کمتر کسی از نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطلاع است.»
3- تردیدی نیست که تروریسم یک خطر و تهدید جهانی است. محوریت نامهی رهبر انقلاب نیز چنانچه گفته شد «تروریسم به عنوان درد مشترک» است. با این حال، دولتمردان غربی، تروریسم را به دو نوع «خوب» و «بد» تقسیم کرده و صرفاً معتقد هستند باید با تروریسم بد مبارزه کرد.
4- اساس بصیرت رهبری نیز اینجا مشخص میشود که برای سخن گفتن با دنیای غرب، مردم را به جای حاکمان انتخاب کردند و در بین همان مردم هم به سراغ جوانان غربی رفتند. چرا که اولا صداقت بیشتری دارند و ثانیا آیندهساز هستند. لذا رهبری خلأ تعامل با دنیای غرب را از این طریق جبران فرمودند و نشان دادند که ما در دیپلماسی خویش باید چه افقهای بلندمدت و البته دست یافتنی را با سیاست خلاقانه، هدف بگیریم.
5- پیام رهبری نشانهای بر درایت و آیندهنگری ایشان است که به جای رویکرد به دولتهای سستعنصر و بدون پشتوانه مردمی، مخاطبان خود را ملتهای کشورهای غربی به ویژه جوانان قرار دادهاند. پیام رهبر انقلاب به جوانان کشورهای غربی دومین نامه ایشان بوده است که بیانگر یک اصل سیاسی است و آن اینکه دیپلماسی مردمی مهمترین دیپلماسی در عصر حاضر است. دیپلماسی که در آن مخاطبان، ملتها میباشند و نه دولتها.
6-به لحاظ محتوایی نیز نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی کاملاً مبتکرانه است و نشان میدهد ایشان چگونه با دقت و ظرافت توانستهاند از حس و انزجاری که افکار عمومی غرب از جمله جوانان ازحملات تروریستی پاریس پیدا کرده اند، آنها را به درک درد و زجری که فلسطینیها سالهاست از اشغال فلسطین میکشند یا مردم عراق و افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی منطقه از ناحیه سیاستهای نظامیگرانه امریکا متحمل شدهاند، رهنمون کرده و از این طریق کوشیدهاند حس همدردی را در آنها زنده سازند.
7-یکی از مهمترین محورهای بیانات ایشان آشنا ساختن جوانان کشورهای غربی با اسلام واقعی است. آنچه سران غرب ترویج مینمایند آن است که اسلام را تهدیدی برای جهان عنوان داشته و با این اسلامستیزی به توجیه جنگافروزیها و اقدامات ضدبشری خود می پردازند.
8-مقام معظم رهبری موضوع را در چارچوبهای احساسی محدود نمیکنند و با ارایه یک منطق قوی، درکی سازنده و مثبت را از پدیده تروریسم و بطور مشخص حادثه تروریستی پاریس استخراج میکنند.
9- مقام معظم رهبری در این نامه از مردم مظلوم فلسطین به عنوان ملتی که نیم قرن زیر چکمه تروریسم فریاد میزند، یاد کردند. ملت فلسطین بدترین نوع تروریسم را تجربه کرده است؛ صهیونیسم که مورد حمایت همین قدرتهای جهان به ویژه آمریکا است، هر روز خون بیگناهان را میریزد و آنها را در شکنجهگاهها با بدترین رفتار زجر میدهد. رهبر انقلاب «پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل» را چهرهی دیگر تضاد سیاستهای غربی عنوان کرده و این سؤال را مطرح میکنند که «امروز چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست یادآوری کرد؟»
10-امروز خشنترین گروههای تروریستی مورد حمایت غرب به ویژه آمریکا هستند. منافقین که رکورد کشتار 17 هزار شهید در ایران را به نام خود ثبت کردهاند، اکنون مورد حمایت آمریکا و در اروپا مورد حمایت فرانسه، انگلیس و آلمان هستند. جمهوری اسلامی بارها سردمداران غرب را نصیحت کرده است که برخورد دوگانه با تروریسم، عقلانی نیست. ما تروریسم بد و تروریسم خوب نداریم. طالبان، القاعده، داعش و دانبالههای شوم آنها که روزگارانی برای نابودی جمهوری اسلامی مورد حمایت غرب بودند امروز به صورت تهدید برای غرب درآمدهاند. صدام که روزگاری با تجهیز غرب، قلب ایران را با توپ، بمب و گلوله هدف قرار داد به فاصله کمی رو در روی حامیان غربی و منطقهای خود قرار گرفت و به قیمت نابودی زیرساختهای کشورش میلیونها انسان را آواره و دهها هزار نفر را به کشتن داد.
11-شاید زیباترین بخش اشاره ظریف ایشان به ابعاد هجوم نرم و بدون خشونت به جامعه اسلامی است. همان جایی که میفرمایند «من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقی میکنم.»
12-رهبر انقلاب راه رهایی از این معرکه و پرهیز از تداوم خونریزی و قتل و غارت را «اصلاح اندیشه خشونتزا» در غرب و «اجتناب از واکنشهای عجولانه» میدانند. اگر غرب خواهان امنیت و آرامش است باید از این اندیشه شیطانی فاصله بگیرد.مقام معظم رهبری در این نامه از یک "هجوم نرم و خاموش" به دنیای اسلام یاد میکنند. رهبر انقلاب اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم را «واکنشهای عجولانهای» میدانند که اتفاقا سبب افزایش گسستهای موجود میشود. از دید ایشان هر حرکت هیجانی و شتابزده، «فاصلهها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد»
چرا جوانان غربی مخاطب قرار گرفتند؟
اساس بصیرت رهبری نیز اینجا مشخص میشود که برای سخن گفتن با دنیای غرب، مردم را به جای حاکمان انتخاب کردند و در بین همان مردم هم به سراغ جوانان غربی رفتند. چرا که اولا صداقت بیشتری دارند و ثانیا آیندهساز هستند. لذا رهبری خلأ تعامل با دنیای غرب را از این طریق جبران فرمودند و نشان دادند که ما در دیپلماسی خویش باید چه افقهای بلندمدت و البته دست یافتنی را با سیاست خلاقانه، هدف بگیریم. اینجاست که رهبری دو قسمت از فرهنگ غالب غربی را برجسته میکنند؛ یکی پرخاشگری و دیگری بیبندو باری این فرهنگ را که در تمام محصولات فرهنگی و تولیدات نرم آنها نیز به وضوح دیده میشوند. بعد از این است که میتوانند به وضوح تشریح کنند که چگونه فرهنگ غربی در خود جغرافیای غرب تبدیل به یک پدیده «عاصی» میشود. ستیزهجویی مبتذل و معناگریزی از عمق این فرهنگ کاسته و خشونت و لجبازی را پرورش داده است. اینجاست که نامه مقام معظم به مثابه آیینهای روبهروی جامعه غرب قرار میگیرد تا با طرح سوالاتی نظیر اینکه «آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آنقدر افراطی شوند که هموطنان خود را گلولهباران کنند؟» تاثیر واقعی مولفههای فرهنگی را بر خود غرب نشان دهند.
علت اینکه مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) جوانان غربی را مورد خطاب قرار دادهاند، میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ ازجمله اینکه فرهنگ غرب که به تعبیر ایشان دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبند و باری اخلاقی» جزو مؤلفههای اصلی آن است دیگر نمیتواند روحیه حقیقتجویی جوانان غربی را که همواره جویای حقیقت هستند، اقناع کند و این خطاب یقینا در آگاهیبخشی و شکلدهی نگرش آنها تأثیر بهسزایی خواهد داشت مخصوصاً که در چند دهه اخیر گرایش جوانان غربی به دین و معنویت روندی افزایشی داشته است. همچنین از آنجا که جوانان دارای روحیهای حقیقتجو، آزادیخواه، عدالتخواه و... هستند و هنوز از آن سرشت پاک و فطرت الهی فاصله نگرفتهاند، تأثیر و نفوذ کلام در آنها بیشتر است و با توجه به جو حاکم در کشورهای غربی که به تبلیغات گسترده علیه اسلام پرداخته و با اهداف کاملاً مشخص، اسلام و تمدن اسلامی را مورد هجمه قرار دادهاند و میخواهند جوانانشان را از اسلام دور نگه دارند، این خطاب به جوانان غربی آگاهی بخشیده و مسیر درست حرکت را به آنها نشان میدهد.
اسلام ناب محمدی(ص)، نسخه اصل نجات بشریت
در حقیقت به نظر میرسد آنچه بیش از هر چیز دیگر در این نامه روشنگرانه به آن اشاره شده این است که برای ملتها بهویژه جوانان که عنصر اصلی تمدنسازی هستند نسخه اصل نجات بشریت یعنی اسلام ناب محمدی(ص)، از نسخههای جعلی و ساخته و پرداخته لابی صهیونیستها و لژهای فراماسونری و نوکران وهابی منطقهای آنان است، تفکیک و متمایز شود.
غرب و معرفی دین دروغین
امروز بیش از هر زمان دیگر استکبار و جریان رسانهای وابسته آن که متأسفانه تریبونها و بلندگوهای پیدا و پنهان جهانی را در اختیار دارند، سعی در معرفی دین دروغین که خود جعل کردهاند به نام اسلام دارند. در واقع پس از ناکامی در نبردهای پیشین با اسلام محمدی(ص) که پرچم آن توسط امام خمینی(ره) به اهتزاز درآمد و پس از ایشان، خلف صالح او یعنی مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) آن را پرچمداری میکنند، تلاش میکنند تا با ارائه نسخههای جعلی و بدلی و مخدوش، جهان غرب بهویژه جوانان غربی را که تشنه پیدا کردن راهی برای سعادت هستند و خواهان نجات از منجلابی که تمدن غربی برای آنان به ارمغان آورده، از اقبال به اسلام ناب و تمدنساز منصرف کنند. ولی بدون شک وعده الهی حق است که «الیس الصبح بقریب»ان شاءالله.
خطاب قرار دادن جوانان و ایجاد تصویری برای درد مشترک
نکته مهم در خصوص کلیت نامه مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غربی این باشد که ایشان در مقام یک رهبر سیاسی – مذهبی از جهان اسلام توانستهاند در فضای کاملا متفاوت و البته تحت سیطره تبلیغات غرب مخاطبانی وسیع و شنوندگانی پر تعداد برای خویش پیدا کنند. مهمتر اما این است که این مجموعه شنوندگان را قشر جوان و گروههای نورسته این کشورها تشکیل میدهند.خصوصا اینکه با توجه به صداقتی که در سخنان رهبر معظم جمهوری اسلامی میبینند و تحمل و احترام و عدم تهاجمی بودنی را که احساس میکنند، با اعتماد با این نامهها و گفتارها مواجه میشوند. این موقعیتی است که سیاستمداران نخبه و بزرگ جهانی گاه سالها برای رسیدن به آن تلاش کرده و البته در بسیاری از موارد ناکام بودهاند. فضیلت اصلی دو نامه مقام معظم رهبری که در مورد اخیر برجستهتر نیز شده این است که ایشان با بصیرتی کامل موضوع سخن خویش را از درد و آلام آنها شروع کردهاند. این یک هوشیاری عمیق است که حس همراهی و نزدیکی را به جدیترین شکل در طرف مقابل برمیانگیزد و آنگاه اجازه میدهد تا از دردهای پراکنده نهایتا تصویر یک درد مشترک ایجاد شود که در این نامه تروریسم سازمان یافته و دولتی مد نظر رهبر معظم انقلاب همین درد مشترک است.
مخاطب فرار دادن جوانان غرب
«کوین برت» تحلیلگر سیاسی و از منتقدان برجسته جنگ در آمریکا با بیان اینکه خطاب قرار دادن جوانان از سوی رهبر ایران بسیار هوشمندانه است، میگوید: «اگر کس دیگری میخواست نامهای خطاب به غربیها بنویسد، شاید دانشگاهیان را مخاطب قرار میداد، اما رهبر ایران به خوبی میداند که دانشگاهیان و نخبگان غربی، اغلب به فساد کشیده شدهاند و به قول «نوام چامسکی»، به «ابزاری برای تولید رضایت» از نظام کنونی تبدیل شدهاند. جایی که به یک ابزار تبلیغاتی در دست دولت تبدیل شده باشد، جایی نیست که کسی بتواند در آن آزادانه فکر یا تحقیق کند و به علاوه سرنوشت اروپا در آینده به دست این جوانان است.» این تحلیلگر به نکتهای بسیار دقیقی اشاره کرده است و بیتردید ما اخبار فراوانی از استقبال، توجه و تأثیرپذیری جوانان غربی از این نامه خواهیم شنید.
آشنا ساختن جوانان کشورهای غربی با اسلام واقعی
دومین پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان کشورهای غربی به زبانهای مختلف جهان منتشر گردید که بازتاب گستردهای در محافل رسانهای و اجتماعی جهان داشت که خود نشانگر نقش و جایگاه ارزنده اندیشههای انقلاب اسلامی در صحنه جهانی بویژه در میان ملتهاست.بررسی سطور این پیام بیانگر چند راهبرد مهم میباشد که توجه به آنها میتواند تحولی مهم در عرصه جهانی به همراه داشته باشد. یکی از مهمترین محورهای بیانات ایشان آشنا ساختن جوانان کشورهای غربی با اسلام واقعی است. آنچه سران غرب ترویج مینمایند آن است که اسلام را تهدیدی برای جهان عنوان داشته و با این اسلامستیزی به توجیه جنگافروزیها و اقدامات ضدبشری خود می پردازند.
تشریح درد و رنج جهان اسلام و آگاهسازی جوانان
بر این اساس رهبر معظم انقلاب در بخشهایی از نامه خویش به تشریح درد و رنج جهان اسلام و آگاهسازی جوانان از حقایق موجود درباره اسلام و بیمهریهای صورت گرفته به اسلام و مسلمانان پرداختهاند. ایشان در تشریح این درد و رنج به افشاگری نقش و جایگاه سران غرب در تحمیل درد و رنج و جنایات صورت گرفته علیه جهان اسلام میپردازد. ایشان ایجاد گروههای تروریستی، ایجاد رژیم جعلی صهیونیستی، لشکرکشی نظامی مستقیم علیه کشورهای اسلامی و اسلامستیزی به بهانه حفظ ارزشهای غربی را نمودهایی از رفتارهای ضداسلامی سران غرب معرفی و رویکرد جوانان غربی به شناخت اسلام ناب و تفاوتهای آن با اسلام ساخته غرب را راه آگاهی جوانان غربی از حقایق جاری در باب اسلام و جایگاه جهانی آن دانستهاند. نامه رهبر انقلاب در کنار معرفی اسلام واقعی، جوانان غربی را به شناخت اسلام و مظلومیت اسلام و مسلمانان هدایت مینمایند که تدبیری زیربنایی و مهم در مقابله با اسلامستیزی سران غرب میباشد.
جوانان و ملتهای غربی قربانی سران غرب
نکته مهم دیگر که در نامه رهبر معظم انقلاب تجلی مییابد، این پیام مهم به جوانان و ملتهای غربی است که آنان خود قربانی سران غرب میباشند. دربندهای مختلف پیام رهبری، ایشان جوانان غربی را به عنوان قربانیان سیاستها و فریبکاری دولتهای غربی و نظام سرمایهداری خطاب قرار داده که با ترویج خشونت و بیاخلاقی، جوامع غربی را تحت سلطه و استعمار نظام سلطه درآوردهاند.
راهکار خروج
نکته بسیار مهم در پیام رهبری آن است که ایشان راهکار خروج از این وضعیت را نیز به جوانان غربی ارائه کردهاند که خودشناسی، استکبارشناسی و اسلامشناسی را راهکار خروج جوانان و ملتهای غربی از فریبکاری و خودکامگی سران غرب عنوان نمودهاند. در اصل ایشان در کنار افشای چهره واقعی سران حاکم بر غرب برای جوانان این کشورها، راه رهایی از این وضعیت را نیز ارائه کردهاند که نشانگر نگاه جهانشمول و هدایتگر ایشان است که برگرفته از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی است که دامنه آن از مرزهای کشور فراتر بوده و سعادت و تعالی سراسر جهان را در برمیگیرد.
دیپلماسی مردمی امام خامنه ای
پیام رهبر انقلاب به جوانان کشورهای غربی دومین نامه ایشان بوده است که بیانگر یک اصل سیاسی است و آن اینکه دیپلماسی مردمی مهمترین دیپلماسی در عصر حاضر است. دیپلماسی که در آن مخاطبان، ملتها میباشند و نه دولتها. آنچه در عرصه جهانی مشاهده میشود آن است که دولتهای غربی همچنان همان خوی استعماری و سلطهگری را ادامه میدهند و هیچ نقطه روشنی نیز در تغییر رفتار آنان وجود ندارد در حالی که ملتهای غربی به مقابله با این تفکرات روی آوردهاند و ساختاری مغایر با سلطهگری حاکمان خود را طلب میکنند، که جنبش 99 درصدیها، تظاهرات گسترده علیه نظام سرمایهداری، افول محبوبیت و مشروعیت مردمی سران غرب چنانکه محبوبیت اولاند رئیسجمهور فرانسه به 16 درصد رسیده، مرکل صدراعظم آلمان در آستانه حذف از قدرت قرار دارد، دهها هزار امضا برای عدم کفایت کامرون نخستوزیر انگلیس جمع آوری شده و معرفی اوباما به عنوان غیرمردمیترین رئیسجمهور آمریکا نمودی از آن است.
درایت و آیندهنگری رهبر انقلاب اسلامی
پیام رهبری نشانهای بر درایت و آیندهنگری ایشان است که به جای رویکرد به دولتهای سستعنصر و بدون پشتوانه مردمی، مخاطبان خود را ملتهای کشورهای غربی به ویژه جوانان قرار دادهاند. جوانان که در صورت رسیدن به نقطه آگاهیبخش و داشتن چراغ هدایتگر مسلما در مسیر بیداری و مقابله با ریشه بحرانهای جهانی یعنی نظام سرمایهداری و استکبار جهانی قرار میگیرند که نتیجه آن اتحاد میان تمام پیروان ادیان الهی شامل اسلام، مسیحیت و سایر پیروان پیامبران آسمانی در برابر تفرقهافکنانه و دشمنان صلح و امنیت جهانی یعنی استکبار جهانی و در راس آن آمریکا و صهیونیسم بینالملل میگردد.
تروریسم افسارگسیخته و ظلم مضاعف به اسلام
تروریسم افسارگسیخته بهویژه از نوع داعشی آن که حتی گروههای تروریستی را شرمنده کرده است، نهتنها انسانهای بیگناه را قربانی میکند که از زاویهای عمیقتر ظلم مضاعفی را متوجه ادیان الهی ساخته است. در حالی که ادیان الهی بهخصوص ادیان ابراهیمی و در صدر آنها دین مبین اسلام بر احترام و کرامت انسانها و نفی خشونت کور و بیمنطق تاکید دارد، متاسفانه در سالهای اخیر در قالب پروژه اسلامهراسی که کارگردانان آن سنتزی از غربیها، صهیونیستها و تکفیریهای رادیکال هستند اینگونه به افکار عمومی دنیا القا میشود که ریشه خشونت و تروریسم را باید در اسلام جستجو کرد.
ترویج اسلامهراسی
تلاش غرب و رژیم اسرائیل برای تبدیل این گفتمان به پارادایم غالب در ادبیات روابط بینالملل و پیامهای رسانهای در حالی است که برخی کشورهای اسلامی با بازی کردن در زمین معماران چنین سناریویی بیشترین خدمت را برای ترویج اسلامهراسی کردهاند. در چنین فضای مسمومی دومین نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی، حرکتی ارزشمند جهت معرفی اسلام ناب محمدی برای دنیای غرب محسوب میشود تا دریابند که در دنیای اسلام تفکر افراطی و محصول آن نظیر گروههای تروریستی امثال داعش و بوکوحرام جایگاهی ندارد؛ چراکه اسلام دین رحمت است و به تعبیر رهبر انقلاب، چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب این جهان که در متن بنیادین خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه کشتن همه بشریت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟
استانداردهای دوگانه و برخورد ابزاری دولتهای حامی تروریسم
بدون تردید ریشه این خشونت را باید در استانداردهای دوگانه و برخورد ابزاری دولتهای حامی تروریسم دانست که از یازدهم سپتامبر 2001 و پیش از آن با سیاستهای نابخردانه خود زمینههای پرورش القاعده و نسلهای بعدی آن را فراهم ساختند. زمانی در دوره ریاست جمهوری کلینتون که ناوهای آمریکا در سواحل یمن هدف اقدامات تروریستی قرار گرفتند یا سفارتخانههای آمریکا در تانزانیا و کنیا در سال 1998 منهدم شدند، مقامات آمریکایی ریشه این تروریسم را در فقر میپنداشتند و بعد از حادثه 11 سپتامبر در اشتباهی دیگر آن را به اسلام و اندیشههای اسلامی مرتبط ساختند، اما هیچ گاه شهامت این را نداشتند که اعتراف کنند تروریسم ریشه در جاهلیت مدرن دارد؛ جاهلیت مدرنی که معماران آن ائتلاف نامیمونی از کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه هستند. این ائتلاف ظاهرا با تروریسم میجنگد، اما در پس پرده از حامیان اصلی تروریسم محسوب میشود به همین علت است که رهبر انقلاب در نامه دوم به جوانان غربی تاکید دارند، نخستین مرحله در ایجاد امنیت و آرامش، اصلاح این اندیشههای خشونتزاست که ریشه آن نیز به معیارهای دوگانه در سیاست غرب و تقسیم تروریسم به خوب و بد و ارجح دانستن منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی بازمیگردد. امید است با درک این پیام به عنوان نسخهای برای درمان درد مشترک یعنی تروریسم که اختاپوسوار بر زندگی مردمان جهان خصوصا کشورهای اسلامی سایه افکنده است. اسلامهراسی در تفکر غربی رخت بربندد و تروریسم افسارگسیخته مهار و ریشهکن شود.
اذعان دانشمندان غرب به تاریخ پرعظمت تمدن اسلام
دانشمندان مشهور غربی، در طول بیش از ده قرن تاریخ پرعظمت تمدن اسلام از مسلمانان به بزرگی یاد کردهاند و تمام پیشرفت اروپا و جهان را مدیون علوم و تمدن اسلام در طول این دوران میدانند.جورج سارتن در اینخصوص میگوید: اگر از تاریخ علم اسلام آنچه را که ایرانیان در این مباحث نوشتهاند جدا کنید، بهترین قسمت آن علوم از بین میرود.همچنین او میگوید: «تمدن اسلامی نتیجه پیوند جوانه نیرومند اسلام بر روی درخت تناور تمدن ایرانی بود و راز نیرومندی عجیب و تحول ملکات و فضایل آن در همین مطلب نهفته است.»وی در جایی دیگر در بیان کمکی که تمدن اسلامی به علم کرده چنین میگوید: این کمک منحصر به ترجمه متون علمی یونانی نبوده بلکه خیلی از آن فراتر بوده است. دانشمندان مسلمان فقط وسیله و واسطه انتقال علم قدیم نبودند بلکه خود تازههایی به وجود آوردند. آفریدن یک تمدن جدید علمی جهانگیر و بسیار عالی در مدتی کمتر از دو قرن چیزی است که میتوان از آن یاد کرد، اما نمیتوان حق آن را چنان که در خور است به جای آورد.ادوارد براون در این خصوص چنین بیان میکند: آنها (مسلمانها ) معیار و ملاک تمدن بودند.آلفرد نورث وایتهد، فیلسوف و دانشمند شهیر انگلستان مینویسد: «بیزانسها و مسلمانها خود تمدن داشتند... اَشکال جدیدی از هنر را بهوجود آوردند، الهیات را به وجه تفصیل بیان کردند، ریاضیات را متحول کردند و به توسعه و تکمیل علم پزشکی همت گماردند.اما پس از افول تمدن اسلامی و خروج مسلمانان از صحنه قدرت جهانی و افتادن قدرت به دست دولتهای بزرگ غربی غیرمسلمان، آنان که تا چندی پیش تمام پیشرفت خود را در عرصههای مختلف مدیون دانش مسلمانان و تمدن اسلام میدانستند درصدد انکار این مطلب برآمده و گویا از اعتراف به آن ـ بهرغم اینکه به گواه دانشمندان خودشان یک واقعیت تاریخی است ـ احساس شرم کردند و در چند قرن اخیر با تمام قوا درصدد برآمدند که همه جهان و پیشرفتهای تمدنساز جهانی را جیرهخوار علوم یونانیان و تمدن رومیان جلوه دهند و نقش بیبدیل اسلام و مسلمانان را در این عرصه انکار کنند و یکی از اصلیترین راهکارهایی که برای رسیدن به این هدف در جهان اسلام طراحی کردند، حمایت از جریانهای تکفیری ازقبیل داعش، طالبان، وهابیت و... بوده است.
خطر تروریسم دامن کشورهای اروپایی را گرفت
ولی امروز سیاستهای آنها دارد نتایج معکوس میدهد و مکرشان به خودشان بازگشته و خطر تروریسم دامن کشورهای اروپایی را نیز گرفته است و اگر مهار نشود برای خود کشورهای غربی نیز خسارتهای جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت و باید برای آن چارهای اندیشیده شود ولی تا زمانی که این جریانهای تکفیری توسط کشورهای غربی ـ که ادعای حمایت از حقوق بشر را دارند ـ همچنان مورد حمایت قرار بگیرند،صلحی برقرار نخواهد شد.
منطق قوی نامه رهبر انقلاب و درد دهها ساله مسلمانان
اما مقام معظم رهبری موضوع را در چارچوبهای احساسی محدود نمیکنند و با ارایه یک منطق قوی، درکی سازنده و مثبت را از پدیده تروریسم و بطور مشخص حادثه تروریستی پاریس استخراج میکنند. اینکه رهبر معظم انقلاب درد طرف مقابل را میفهمند و آن را در محتوای نامه خویش منعکس میکنند، سیاستی تیزبینانه است که از خسارتهای بیشتر جلوگیری میکنند و همزمان بیتوجهی آنها را به همین دست جنایات که با گستره و عمقی به مراتب بیشتر در جهان اسلام اتفاق میافتد، به رخ میکشند. به زبان ساده، مقام معظم رهبری اول با یادآوری واقعهای چون حادثه پاریس به جامعه غربی زنهار میدهند که اگر شما از این اتفاق به درد گرفتار شدید، ما و جامعه اسلامی دههها است که این درد را بدون توجه شما تحمل کرده و چشیدهایم. اینجاست که عمق این درد قدیمی را با توضیح مساله فلسطین نشان میدهند. کما اینکه ایشان اشاراتی هم به موضوعاتی چون سوریه، بحرین، عراق، لبنان و دیگر گرفتاریهای جهان اسلام دارند اما تمرکز اصلی ایشان بر موضوعی است که غرب در تلاش برای فرار از آن است و دهههاست این فرار را مرکز تمرکز سیاست خویش قرار داده است.
اوج مصیبت در فلسطین اشغالی
به عبارتی رهبری اوج گرفتاریها و مصیبت گریبانگیر مسلمانان را در قضیه فلسطین به تصویر میکشند تا همزمان تاریخی به طول چند دهه از بیتوجهی جامعه غرب و البته دخالت حاکمان غربی در یک جنایت تمام و کمال، بیان شود. این همان جایی است که رهبری توانستهاند معیارهای دوگانه را به وضوح پیش روی جامعه و جوانان غربی بیاورند و این با توجه به جلب اعتمادی که صورت گرفته میتواند آثاری عمیق بر جای بگذارد. از اینجا به بعد رهبری با تمسک به مسائلی که طرح کردهاند به چارهاندیشی میپردازند. در این چارهاندیشی اول نشان میدهند که خود غرب در زایش این پدیده شوم تروریسم تا چه اندازه دخیل و مقصر بوده است.
خشونت خاموش و بسیار زیانبار
شاید زیباترین بخش در این قسمت اشاره ظریف ایشان به ابعاد هجوم نرم و بدون خشونت به جامعه اسلامی است. همان جایی که میفرمایند «من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقی میکنم.» بر این اساس غرب مکانیزیمی قوی را برای تحمیق جوامع اسلامی به راه انداخته که نمود عینی آن را میتوان در سالهای اخیر در پدیدههایی چون داعش و امثال آن دید؛ جایی که ملاک شهادت و جهاد به جای «قربه الیالله» تبدیل به سودای بهشت و در اختیار گرفتن «حوریان بهشتی» شده است. به همین نسبت نیز شکل و صورت جهاد نیز در یک نمای کاریکاتوری توسط این افراد و گروهها که در ظاهر نام اسلام را هم بر خود دارند، تصویر میشود. یعنی جهاد در شرایطی که نه میداند برای چه انجام میشود، نه میداند با چه کسی میجنگد و نه میداند در چه موقعیتی قرار دارد. این یعنی جهاد فقط برای خود خواستن؛ خود خواستنی که در غرب تجسمی عینی در قالب زندگی مادی دارد و اینجا برای گروههایی چون داعش تجسمی نیمه عینی در قالب بهشت و حوریان بهشتی به خود گرفته و هیچ خبری از «قربه الیالله» در آن یافت نمیشود. به عبارتی غرب فردیت مطرح شده در فرهنگ خود را به شکلی زیرکانه توسط گروههایی چون داعش در قرائتی سخیف و سطحی از اسلام جا میزند. این در واقع رنگ کردن همان ارزشهای غربی به ظاهر اسلام است، یعنی همان چیزی که رهبر معظم انقلاب آن را خشونت خاموش و هجوم نرم مینامند.
نیاز جامعه جهانی برای درک صحیح از اسلام
نکته اساسی دیگر جایی است که رهبری به نیاز جامعه جهانی برای درک صحیح از اسلام و البته تلاش قدرتها برای نسبت دادن لکههای ننگ بر دامان این دین متعالی اشاره میفرمایند. اساسا نامه اول رهبری معظم انقلاب با همین ریشهها و بنمایهها شروع شد و ایشان فرمودند که جوانان غربی باید اسلام را از ریشه و سرچشمه اصلی آن بیاموزند، نه بر اساس تصورات تحریفشدهای که در دنیا تبلیغ میشود.
چرا قبل از استعمار غرب این تندرویها در جهان اسلام وجود نداشت؟
روی دیگر سکه این بحث هم جایی است که مقام معظم رهبری یکی از تیزبینانهترین و عمیقترین مسائل را در نامه خویش مطرح میکنند و آن اینکه چرا قبل از استعمار غرب این تندرویها در جهان اسلام وجود نداشت؟ این عیان کردن یک رابطه علی و معلولی قوی بین شاخصههای فرهنگ غربی (که ناشی از سیاستهای حکمرانان این کشورها در قرنهای اخیر است) با خشونت به وجود آمده در گروههایی چون داعش است. به طور کلی میتوان این نامه را یک توصیه عمیقا خیرخواهانه برای غرب دانست که ضمن اینکه از جامعه مسلمان دفاع میکند، به جامعه غربی و غیر اسلامی هم نشان میدهد که چرا نباید اشتباهات گذشته بار دیگر تکرار شوند و دود این اشتباهات نهایتا به چشم چه کسانی خواهد رفت. این نامه در خلاصه خود از یک سو دفاع منطقی از اسلام و از سوی دیگر چارهاندیشی برای یافتن راهکاری انسانی جهت عبور از مشکلات بشر امروز در غرب است.
چرا رهبر انقلاب به جوانان غربی نامه نوشتند؟
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامهای به عموم جوانان کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینهای برای همفکری خواندند و با برشمردن نمونههای دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرتهای بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشیهای خسارتآفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. این دومین نامهای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در کمتر از یکسال گذشته خطاب به جوانان غربی به نگارش درآوردهاند. باز کردن باب گفتوگو با جوانان غربی در امتداد همان رویکرد گفتوگو با جوانان داخل قرار دارد که رهبر معظم انقلاب از سالها پیش در دستور کارشان قرار دادهاند اما از آنجا که امکان گفتوگوی مستقیم و حضوری با جوانان غربی همانند جوانان ایرانی امکانپذیر نیست، بنابراین رهبر معظم انقلاب ابتکار نگارش نامه را برای گفتوگو و تعامل با جوانان غربی اتخاذ کردهاند.
اما در اینکه چرا رهبر معظم انقلاب در نامههایشان عموماً جوانان غربی را مورد خطاب قرار دادهاند به چند عامل میتوان اشاره کرد: نخست اینکه رهبر معظم انقلاب در دعوتنامههایشان عموماً خلق جهانی نو بر اساس آموزههای اصیل اسلام راستین که مورد عنایت دارند که هم زمانبر است و هم اینکه نیازمند حس و انگیزه تغییر است که جوانان با توجه به شرایط سنی و بالندگی خود از این ویژگیها برخوردارند اما جمعیت میانسال و بهخصوص سالخورده که اغلب جمعیت کشورهای غربی را تشکیل میدهند به لحاظ افکار و گرایشات محافظه کاری از انعطاف و شرایط لازم برای این هدف برخوردار نیستند. از طرف دیگر این عمدتاً جوانان مسلمان ساکن کشورهای غربی هستند که مورد فریب رهبران گروهها و مفتیهای تکفیری قرار میگیرند یا اینکه همانند جوانان غربی مورد آماج تبلیغات نژادپرستی و انتقامجویانه مافیای صهیونیستی و گروههای راستگرای افراطی قرار دارند و به اقدامات ضد اسلامی تحریک میشوند.
رسانه جدیدی برای گفتوگوی مستقیم با جوانان غربی
در واقع رهبر معظم انقلاب با نگاشتن نامه رسانه جدیدی را برای گفتوگوی مستقیم با جوانان غربی بهکار گرفتهاند که میتواند با پاسخ متقابل جوانان غربی همراه شود و حتی باب گفتوگوی مستقیم و بیواسطه جوانان غربی را با رهبر معظم انقلاب فراهم سازد. همچنین با توجه به اینکه امروزه در سایه گسترش رسانههای نوین، شبکههای اجتماعی گسترده و جدیدی برای انتقال بیواسطه پیام بهخصوص برای نسل جوان فراهم شده است، بنابراین ابتکار رهبر معظم انقلاب در نگارش نامه به جوانان غربی امکان استفاده از این فرصت استثنایی را نیز فراهم کرده است. در شرایطی که امپریالسم خبری و رسانهای غربی تلاش میکنند پیشرفتهای صورت گرفته در عرصه رسانههای نوین را به تهدیدی برای جوانان کشورهای در حال توسعه تبدیل کنند و آنان را به انحراف بکشانند، ابتکار جدید رهبر معظم انقلاب نشان میدهد ایشان چگونه توانستهاند از فرصت رسانههای نوین و شبکههای مجازی برای انتقال پیام انقلاب به جوانان غربی استفاده کنند.
محتوای مبتکرانه نامه امام خامنه ای و برانگیختن حس همدردی
به لحاظ محتوایی نیز نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی کاملاً مبتکرانه است و نشان میدهد ایشان چگونه با دقت و ظرافت توانستهاند از حس و انزجاری که افکار عمومی غرب از جمله جوانان ازحملات تروریستی پاریس پیدا کرده اند، آنها را به درک درد و زجری که فلسطینیها سالهاست از اشغال فلسطین میکشند یا مردم عراق و افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی منطقه از ناحیه سیاستهای نظامیگرانه امریکا متحمل شدهاند، رهنمون کرده و از این طریق کوشیدهاند حس همدردی را در آنها زنده سازند.
رویکرد سانسور در رسانه های غربی و عربی بخاطر نقد تروریسم دولتی
هر چند نامه رهبر معظم انقلاب در تعدادی از رسانههای غربی و عربی و حتی صهیونیستی انعکاس یافت اما درمجموع رویکرد غالب رسانهها و بهخصوص خبرگزاریهای غربی در قبال این نامه بر سانسور مبتنی بوده است و این نشان میدهد غرب نمیخواهد پیام روشنگرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی به گوش جوانان غربی برسد و آنها از روشن شدن واقعیتها در این زمینه هراس دارند. یکی از دلایل اتخاذ چنین رویکردی این است که رهبر معظم انقلاب در این نامه رویکرد دوگانه دولتهای غربی را در قبال تروریسم به نقد کشیدهاند و در عین حال از نقش و تأثیر سیاستها و عملکرد دولتهای غربی در ظهور تروریسم و ادامه آن پردهبرداری کردهاند.
غرب باید انتخاب کند؟
غرب باید از میان تعامل با اسلام ناب محمدی(ص) و ستیز بیفایده و کور با آن، یکی را انتخاب کند. اولی راه رسیدن به صلح و امنیت و همزیستی معقول است و دومی از تروریسم کور و افزایش وحشت و ناامنی سر درمیآورد.
موقعیت زمانی و منحصر به فرد انتشار نامه
دومین نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی، در حالی منتشر گردید که فضای رسانهای جهان هنوز تحت تأثیر حوادث پاریس و تحولات پس از آن است. انتخاب این بستر خاص برای همکلام شدن با جوانان غربی –که عمدتاً بهشدت متأثر از فضاسازی امپراتوری رسانهای سلطهگران هستند- این فرصت را به گفتمان انقلاب اسلامی میدهد تا در محیطی که تاکنون مورد بایکوت خبری قرار داشته است، نیز شنیده شود. هرچند تاکنون مطالعه دقیقی از میزان شنیده شدن نامه اول معظمله به جوانان اروپایی و امریکایی منتشر نگردیده و معلوم نیست که اساساً این نوع مطالعه –با توجه به مقدورات و امکانات- برای ما میسر باشد، اما ارزیابیهای اولیه نشان میدهد بخشی از جوانان جویای حقیقت غربی، برای اولینبار و پس از سالها، ندای برخاسته از فطرت الهی انسانی را شنیدهاند و این بدان معناست که اثرگذاری این نوع از «دیپلماسی فطرت» بیش از آنکه تصور میشود، است. ناگفته پیداست که فضای حاکم بر افکار عمومی غرب، متأثر از تألمات حوادث اخیر است و همین امر هیجانی فوقالعاده را در خصوص لزوم مبارزه با تروریسم به جوامع غربی تزریق کرده است. در چنین شرایطی معمولاً بهقولمعروف چوب خشک و تر با هم میسوزند و امپراتوری رسانهای سلطه حداکثر تلاش خود را میکند تا اسلام و مسلمین را بهعنوان منشأ خشونت معرفی کند. متأسفانه فقدان اطلاعات صحیح و درک واقعی در غرب نسبت به اسلام، با وجود بمباران رسانهای، سبب میشود چنین حوادثی بیشتر به اسلام هراسی منجر شود که نمونههای پیشین آن را در حوادث 11 سپتامبر 2001 و نیز حوادث سال گذشته پاریس مشاهده کردهایم.
مقایسه هوشمندانه تروریسم در غرب و دنیای اسلام
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در نامه مذکور هوشمندانه به مقایسه میان تروریسم در غرب و دنیای اسلام پرداخته و به دو نکته اساسی اشاره داشتهاند، نخست آنکه دنیای اسلام در ابعادی وسیعتر، حجمی انبوهتر و طولانیتر قربانی تروریسم بوده است و دیگر آنکه تروریسم در دنیای اسلام همواره از طرف برخی قدرتهای بزرگ حمایتشده است که نمونههای آشکاری از این مسئله وجود دارد که از جمله آنها، تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان توسط امریکا است.
بازنمایی تناقضات و تضادهای سیاستهای قدرتهای غربی
یکی دیگر از اهداف مدنظر معظمله در نگارش نامه، بازنمایی تناقضات و تضادهای سیاستهای قدرتهای غربی در منطقه غرب آسیا است، چنانکه در عین ادعای حمایت از دموکراسی، ارتجاعیترین حکام منطقه موردحمایت غرب هستند و رژیم صهیونیستی که خود مظهر تام و تمام تروریسم دولتی است، از پشتیبانی تمامعیار غرب و بهویژه امریکا برخوردار است. هرچند این تناقض درونی سیاست غرب تا حدودی برملا شده است، اما باید بیشازپیش آن را برجسته کرد تا غرب تحت عناوین جذاب و فریبنده، مانع حرکت ملتهای مستقل و آزادیخواه شود.
عزم رهبر معظم انقلاب اسلامی بهمواجهه منطقی با پدیده تروریسم
آنچه در این نامه مشهود است، عزم رهبر معظم انقلاب اسلامی برای دعوت بهمواجهه منطقی با پدیده تروریسم و علاج واقعی آن است که این علاج تنها با خشکاندن ریشههای حقیقی آن امکانپذیر است. هرچند در پروژه اسلام هراسی، تلاش میشود اسلامگرایی و تفکر اسلامی بهعنوان ریشه و منشأ خشونت و تروریسم معرفی گردد، اما در واقع نقش معیارهای دوگانه غربی در مواجهه با تروریسم و تقسیم آن به تروریسم خوب و بد که نمونههای آن در فلسطین، سوریه و ... مشهود است از یکسو و از سوی دیگر بنیانهای نظام اخلاقی سکولار حاکم بر غرب که در نتیجه آن منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح یافته است، در شکلگیری نسل جدیدی از تروریسم را نمیتوان انکار کرد.
افقهای جدید در برابر دیدگان جوانان جویای حقیقت غرب
مطالعه این نامه نشان میدهد، نگارنده آن میکوشد تا افقهای جدیدی در برابر دیدگان جوانان جویای حقیقت غربی بگشاید که این حقایق بر خلاف مشهورات جهتدهی شده و تولیدی دستگاه رسانهای غرب است که انسان مدرن در بمباران این مشهورات آمیخته از حق و باطل و پوشانده شده در جلوههای فریبنده محصورشده است.
نقش غرب را در ایجاد و رشد تروریسم
واقعیت آینهگون پدیده تروریسم و نگاه بدان بهعنوان بازتابی از شرایط تربیتی اجتماعی محیط پرورشدهنده آن، دیگر نکته مهم و راهگشای این نامه است که اتفاقاً دقت در همین نکته، باز نقش غرب را در ایجاد و رشد تروریسم، آشکار میسازد. خشونت خاموش و زیانبار بر اثر تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها، تحقیر فرهنگهای غنی توسط غرب به دلیل فقدان ظرفیت جانشینی در فرهنگ غرب و وجود دو مؤلفه «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» در آن از نتایج پیوند ناهمگون و تحمیلی فرهنگها است که توسط غرب در دوره مدرن دنبال شده است و میوههای آن در پاریس چیده میشود.
نامه مذکور علاوه بر کارکرد توصیه و تجویزی، کارکرد انذاری نیز دارد. اکنون موج اسلام هراسی حاکم شده بر غرب میتواند زمینهساز اقدامی عجولانه شود.
پیامهای مهم و هشدارآمیز
هرچند پس از گذشت سالها از حادثه 11 سپتامبر و تهاجم گسترده غرب پسازآن بسیاری از عقلای منصف بر اشتباه بودن لشکرکشی امریکا، باز هم گویا غرب از این ظلم ناروایی که بر امت اسلامی رفته عبرت نگرفته و باز به دنبال شکل جدیدی از جنگهای صلیبی است. تأکید معظمله بر این نکته مهم که «ظلم خواهناخواه خاصیت برگشتپذیری دارد» حامل پیامهای مهم و هشدارآمیزی است تا غرب اشتباه راهبردی خود را تکرار نکند و زمینه تشدید تخاصم موجود را نیفزاید. توصیه معظمله به غرب و دعوت به اتخاذ رویکرد تعامل با مسلمانان، توصیه مهمی است که اگر غرب پیامهای آن را دریابد ریشه بسیاری از چالشهای کنونی دنیا و جهان اسلام برطرف میشود.
لزوم انسجام جهان اسلام
نکتهای که ذکر آن ضروری است، لزوم انسجام جهان اسلام در برابر فتنه پیچیده کنونی است که مواجهه صحیح و اقدام منطقی و عقلایی در برابر آن را میطلبد. حرکت روشن، عقلایی و انسجامبخشی چون پیادهروی بزرگ اربعین که نمادی از خیزش اسلامی برای اعتلای حق است میتواند زمینهساز انتقال گفتمان ناب اسلامی به جهان و ترسیم چهره حقیقی اسلام ناب محمدی (ص) باشد.
بستر و بهانه این ارتباط عاطفی، فکری، نظری و تئوریک
از ارسال نامه اول مقام معظم رهبری خطاب به جوانان در اروپا و آمریکای شمالی بیش از 10 ماه است میگذرد. اینک معظم له دومین نامه را خطاب به جوانان غرب ارسال فرمودند.بستر و بهانه این ارتباط عاطفی، فکری، نظری و تئوریک، حوادث تلخ تروریستی در فرانسه است. مقام معظم رهبری در نامه دوم از تروریسم به عنوان درد مشترک ما با غرب یاد کردهاند. امروز تروریسم، خشونت و افراطیگری به عنوان اصلیترین عنصری که امنیت جانی شهروندان را در همه جوامع تهدید میکند یک مسئله جدی و حاد است. ضرورت پرهیز از خشونت و شناخت منشاء خشونت، جدیتر از همیشه در برابر نخبگان و افکار عمومی خودنمایی میکند.
ایران اسلامی هدف کور ترور و تروریسم
ایران از آغاز انقلاب و حتی قبل از آن هدف کور ترور و تروریسم بود؛ تروریسمی که از سوی سرویسهای امنیتی غرب و گروههایی که از سوی این سرویسها هدایت میشد. هیچ دولتی و هیچ ملتی تاکنون در سراسر جهان طعم تلخ تروریسم را همانند دولت و ملت ایران نچشیده است. لذا ملت ما و رهبری هوشمند ایران اسلامی بیش از هر کس درک عینی و صحیح از مقوله تروریسم دارند. اسلام دین دوستی و رحمت و رحیمیت است. از دل آموزههای قرآن یک تئوری خشن و بیرحم درآوردن، محصول فرآوردههای فکری اسلام آمریکایی است و ربطی به اسلام ناب محمدی(ص) ندارد.
خشنترین گروههای تروریستی مورد حمایت غرب و آمریکا
امروز خشنترین گروههای تروریستی مورد حمایت غرب به ویژه آمریکا هستند. منافقین که رکورد کشتار 17 هزار شهید در ایران را به نام خود ثبت کردهاند، اکنون مورد حمایت آمریکا و در اروپا مورد حمایت فرانسه، انگلیس و آلمان هستند. جمهوری اسلامی بارها سردمداران غرب را نصیحت کرده است که برخورد دوگانه با تروریسم، عقلانی نیست. ما تروریسم بد و تروریسم خوب نداریم. طالبان، القاعده، داعش و دانبالههای شوم آنها که روزگارانی برای نابودی جمهوری اسلامی مورد حمایت غرب بودند امروز به صورت تهدید برای غرب درآمدهاند. صدام که روزگاری با تجهیز غرب، قلب ایران را با توپ، بمب و گلوله هدف قرار داد به فاصله کمی رو در روی حامیان غربی و منطقهای خود قرار گرفت و به قیمت نابودی زیرساختهای کشورش میلیونها انسان را آواره و دهها هزار نفر را به کشتن داد.
موج وحشت از تروریسم در اروپا
اکنون موج وحشت از تروریسم به اروپا برگشته است. برخورد شتابزده و عجولانه با این پدیده همان قدر خطرناک است که در ابتدای پیدایش این جماعت خونریز یا از روی غفلت یا از روی عمد مورد حمایت دولتها و سرویسهای غرب قرار گرفتند.
ملت فلسطین بدترین نوع تروریسم را تجربه کرده است
مقام معظم رهبری در این نامه از مردم مظلوم فلسطین به عنوان ملتی که نیم قرن زیر چکمه تروریسم فریاد میزند، یاد کردند. ملت فلسطین بدترین نوع تروریسم را تجربه کرده است؛ صهیونیسم که مورد حمایت همین قدرتهای جهان به ویژه آمریکا است، هر روز خون بیگناهان را میریزد و آنها را در شکنجهگاهها با بدترین رفتار زجر میدهد.
راه رهایی از این معرکه و هجوم نرم و خاموش غرب
رهبر انقلاب راه رهایی از این معرکه و پرهیز از تداوم خونریزی و قتل و غارت را "اصلاح اندیشه خشونتزا" میدانند. اگر غرب خواهان امنیت و آرامش است باید از این اندیشه شیطانی فاصله بگیرد.مقام معظم رهبری در این نامه از یک "هجوم نرم و خاموش" به دنیای اسلام یاد میکنند. هجوم نرم و خاموش یعنی تحمیل فرهنگ غرب به سایر ملتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل!هجوم نرم و خاموش یعنی تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترمترین بخشهای آن!این هجوم در بستر پرخاشگری و بیبند و باری اخلاقی صورت میگیرد. سئوال رهبری از وجدانهای بیدار جوانان غرب این است که؛ اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم آیا گناهکاریم؟! اگر مانع این سیل ویرانگر شویم، مقصریم؟!
منشا پیدایش داعش
رهبر انقلاب در این نامه، پیدایش داعش را محصول این هجوم نرم و خاموش میدانند که نوعی وصلت ناموفق با فرهنگ وارداتی است. ایشان این پرسش کلیدی را مطرح میکنند که چگونه ممکن است از دل اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که گرفتن جان یک انسان را به مثابه کشتن همه بشریت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟تحلیل مناسبات جامعهشناختی و روانشناختی جوامع غربی در این باره بخش دیگری از ویژگیهای این نامه تاریخی است. نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی، تبعیضهای قانونی و ساختاری، آلودگیهای پیدا و پنهان جوامع غربی، منشاء پدیده تروریسم با رنگ و لعاب جدید معرفی شده است.
ضرورت پی ریزی یک تعامل صحیح و شرافتمندانه با جهان اسلام
راهکار نهایی در این نامه بر این نکته انگشت تاکید نهاده که؛ جوانان غربی با شناخت درست واقعیتها، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی و از این بحران عبور کنند. آدرس غلط دادن به جانهای شیفته که مشتاق الوهیت و آموزههای وحیانی هستند و تحریف اسلام و قرآن در جوامع غربی جز اینکه بر حجم خشونت و سیاهی کارنامه تروریسم بیفزاید، فایده دیگری ندارد. غرب باید از میان تعامل با اسلام ناب محمدی(ص) و ستیز بیفایده و کور با آن، یکی را انتخاب کند. اولی راه رسیدن به صلح و امنیت و همزیستی معقول است و دومی از تروریسم کور و افزایش وحشت و ناامنی سر درمیآورد.
تروریسم منشا هر دو نامه
بیش از ده ماه از نخستین نامهی رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی میگذرد که ایشان نامهی دوم خود به جوانان غربی را نیز نوشتند. نامهی دوم رهبر انقلاب مانند نامهی اول زمانی نوشته شد که فرانسه شاهد وقوع حادثه تروریستی بود. دیماه سال 1393 فرانسه شاهد سلسله حوادث تروریستی و حمله به مجلهی «شارلی ابدو» بود که تصاویر موهنی از پیامبر اسلام منتشر کرده بود. حمله به شارلی ابدو موجی از تفکرات ضد اسلامی و اسلامهراسی را در غرب به خصوص در اروپا ایجاد کرده بود. تنها دو هفته بعد از این اتفاق تروریستی، رهبر انقلاب در نامهای خطاب به «جوانان اروپا و آمریکای شمالی»، ارائهی تصویری ترسناک از دین مبین اسلام را «سیاهنمایی گسترده» علیه اسلام نامیده و از جوانان غربی خواستند «شناخت مستقیم و بیواسطه از اسلام به دست بیاورند.» اکنون نامهی دوم ایشان به جوانان غربی نیز زمانی نوشته شد که بار دیگر فرانسه شاهد حادثهی تروریستی بود. رهبر انقلاب در نخستین جملهی نامهی دوم خود به جوانان غربی نوشتند: «حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت.»
«تروریسم، درد مشترک»
هدف نامهی اول رهبر انقلاب به جوانان غربی، درخواست و دعوت برای شناخت بیواسطه از اسلام بود. اما به نظر میرسد هدف از نگارش نامهی دوم یادآوری این نکتهی مهم است که «تروریسم، درد مشترک» جهان اسلام و غرب است. هدف دیگر نگارش نامهی دوم شاید بیان این مطلب است که اگرچه افراطگرایان اسلامی حادثهی تروریستی پاریس را رقم زدند اما همین گروههای افراطی توسط قدرتهای غربی بهخصوص «آمریکا» ایجاد و تقویت شدند. رهبر معظم انقلاب در این خصوص نوشتند: «امروز کمتر کسی از نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطلاع است.»
نادیده گرفتن خشونت رژیم صهیونیستی
نادیده گرفتن خشونت رژیم صهیونیستی سبب عادی شدن خشونت توسط این رژیم جنایتکار شده است. به عبارت دیگر، خشونت علیه مردم فلسطین به موضوعی عادی و تکراری برای دولتمردان و شهروندان غربی تبدیل شده که حالا دیگر به سبب تکرار مدام آن، احساسات انسانی را برنمیانگیزد. شاید بزرگترین گناه رژیم صهیونیستی را بتوان همین عادیسازی قتل و کشتار انسانها در جهان دانست.
تضاد سیاستهای غرب در برخورد با جنبش بیداری در جهان اسلام
در حالی که قدرتهای غربی شعار دموکراسی و حقوق بشر سر میدهند، اما رهبر انقلاب به جوانان غربی یادآوری میکنند که «عقبماندهترین نظامهای سیاسی همواره در ردیف متحدان غرب جای گرفتهاند» و «پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است» که این تضاد آشکار در سیاستهای غربی است.
«پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل»
رهبر انقلاب «پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل» را چهرهی دیگر تضاد سیاستهای غربی عنوان کرده و این سؤال را مطرح میکنند که «امروز چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست یادآوری کرد؟» این در حالی است که این رژیم جنایتکار «هرگز به طور جدی و مؤثر مورد سرزنش متحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بهظاهر مستقل بینالمللی» قرار نگرفته است. دو نکتهی مهم انتقادی در این جملات رهبر انقلاب وجود دارد: نکتهی اول این است که نهادهای بینالمللی نیز در خدمت سیاستهای متضاد غربی قرار دارند. این دیدگاهی است که حتی نورئالیستهای روابط بینالملل نیز بر آن تأکید دارند و نهادهای بینالمللی را «ابزار» دست قدرتهای بزرگ میدانند. نکتهی دوم آن است که نادیده گرفتن خشونت رژیم صهیونیستی، موجب «عادی شدن» خشونت توسط این رژیم جنایتکار شده است. به عبارت دیگر، خشونت رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین به موضوعی عادی و تکراری برای دولتمردان و شهروندان غربی تبدیل شده است که حالا دیگر به سبب تکرار مدام آن، احساسات انسانی را بر نمیانگیزد. در حقیقت شاید یکی از بزرگترین گناهان رژیم صهیونیستی را بتوان همین عادیسازی قتل و کشتار انسانها در جهان دانست.
«لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام»
رهبر معظم انقلاب «لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام» را نمونه ای از منطق متناقض سیاستهای غرب عنوان کردند. این لشکرکشیها اگرچه به بهانهی توسعهی دموکراسی در کشورها بود، اما نه تنها به توسعه و دموکراسی در کشورهای هدف منجر نشد بلکه خسارتهای انسانی، زیرساختی و بازگشت به عقب را برای این کشورها به دنبال داشته است. با این حال اما دولتمردان غربی به جای «عذرخواهی صادقانه» خواستار «از یاد بردن فاجعهها» و «دعوت به نفهمیدن» هستند.
هدف رهبر انقلاب از نامه اول و نامه دوم
هدف رهبر انقلاب در نامهی اول به جوانان غرب، دعوت برای شناخت بیواسطه از اسلام بود اما به نظر میرسد هدف از نگارش نامهی دوم یادآوری این نکته است که «تروریسم، درد مشترک» جهان اسلام و غرب است. هدف دیگر شاید بیان این مطلب است که اگرچه افراطگرایان اسلامی حادثهی تروریستی پاریس را رقم زدند اما همین گروهها توسط قدرتهای غربی بهخصوص «آمریکا» ایجاد و تقویت شدند.
ذهنیت آلوده به تزویر غرب
غرب و بهخصوص آمریکا در کلام از دموکراسی و حقوق بشر سخن میگویند اما هر جایی که دموکراسی خلاف منافع آنها باشد، آن را رد میکنند که نمونهی آشکار آن در پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال 2006، پیروزی گروههای شیعی در انتخابات پارلمانی عراق در سالهای 2010 و 2014 و پیروزی اخوانالمسلمین در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مصر در سال 2012 است. در حالیکه لشکرکشی به عراق، افغانستان و یمن خسارتهای انسانی و غیرانسانی زیادی برای این کشورها در پی داشته است اما شخصیتها و رسانههای غربی تلاش میکنند واقعیت امروزی این کشورها را معکوس جلوه دهند و مانع فهم و درک واقعیتهای تلخ ناشی از این لشکرکشیها شوند. بر این اساس، رهبر انقلاب خطاب به جوانان غربی نوشتند که «من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیت آلوده به تزویر را تغیر دهید؛ ذهنیتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است.»
معیارهای دوگانهی غرب در برخورد با تروریسم
تردیدی نیست که تروریسم یک خطر و تهدید جهانی است. محوریت نامهی رهبر انقلاب نیز چنانچه گفته شد «تروریسم به عنوان درد مشترک» است. با این حال، دولتمردان غربی، تروریسم را به دو نوع «خوب» و «بد» تقسیم کرده و صرفاً معتقد هستند باید با تروریسم بد مبارزه کرد. به عبارت دیگر، قدرتهای غربی از آنچه که تروریسم خوب مینامند به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاست خارجی و منافع خود بهره میگیرند و ارزشهای انسانی و اخلاقی را فدای منافع خود میکنند که این یکی از ریشههای گسترش خشونت در جهان است. از اینرو، رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه قدرتهای بزرگ حامی تروریسم هستند، در این نامه نوشتند «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.»
تغذیه فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولد خشونت غرب
نکتهی مهمی که در نامهی رهبر انقلاب وجود دارد این است که اعضای داعش را صرفاً اتباع کشورهای اسلامی تشکیل نمیدهند بلکه «کسانی که در اروپا متولد شدهاند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافتهاند» نیز به عضویت این گروه تروریستی درآمدهاند و اتفاقاً حادثهی تروریستی پاریس نیز توسط کسانی انجام شد که در فرانسه و به قول خودشان، مهد آزادی و تمدن بزرگ شدهاند. بنابراین، رهبر انقلاب این سؤال را مطرح میکنند که چرا اتباع کشورهای اروپایی به تروریستهای داعش پیوستهاند؟ تردیدی نیست که ارزشهای ارائه شده توسط دولتهای غربی بهخصوص ترویج بیبندوباری اخلاقی و اجتماعی، محیط اروپا بهخصوص فرانسه را برای تولید خشونت آماده کرده است. در عین حال، پیامدهای انقلاب صنعتی و اقتصادی در غرب و تبعیضهای نژادی، ساختاری و مذهبی سبب ایجاد نابرابریهایی میان بخشهای مختلف جامعه در این کشورها و ایجاد عقدههای هویتی برای شهروندان این کشورها شده است. بیتردید ترکیب تغذیهی ناسالم فرهنگی، تبعیض نژادی و مذهبی، نابرابریهای اجتماعی و عقدههای هویتی در بروز خشونت نقش بهسزایی ایفا میکند.
راهکارهای ایجاد امنیت و آرامش
محور دیگری که در نامهی حضرت آیتالله خامنهای وجود دارد، ارائهی راهکارهایی برای ایجاد آرامش و امنیت و از بین بردن فضای هراس و اضطراب است. رهبر معظم انقلاب به دو راهکار مهم در این خصوص اشاره کردند که عبارتاند از:
1- اصلاح اندیشه خشونتزا در غرب: از دید رهبر انقلاب، «نخستین مرحله در ایجاد امنیت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است.» واقعیت این است که اگر ذهنیتهای آلوده به تزویر تغییر کند، تروریسم در خدمت منافع غرب قرار نگیرد و به خوب و بد تقسیم نشود، وجه اخلاقی و انسانی سیاست مورد توجه قرار گیرد و شبیهسازی و همانندسازی فرهنگی متوقف و بر فرهنگهای بومی جوامع تأکید شود، گام اول برای ایجاد امنیت و از بین بردن فضای هراس برداشته خواهد شد.
2- اجتناب از واکنشهای عجولانه: رهبر انقلاب اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم را «واکنشهای عجولانهای» میدانند که اتفاقا سبب افزایش گسستهای موجود میشود. از دید ایشان هر حرکت هیجانی و شتابزده، «فاصلهها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد» و «تدابیر سطحی و واکنشی- مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد-» قطببندیهای موجود را افزایش داده و راه را برای بروز بحرانهای بیشتر میگشاید. این قطببندیها میتواند هم در سطح جامعهی داخلی کشورها بهخصوص کشورهای غربی و هم در سطح جهانی میان تمدن اسلامی و غربی افزایش پیدا کند.
بازتاب نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی در رسانه های بینالملل
انتشار دومین نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی بازتاب گسترده ای در رسانه های خارجی داشت و این رسانه ها با انتشار این نامه، درباره بخش های مختلف آن از جمله تروریسم درد مشترک جهان اسلام و غرب، سیاست های متناقض آمریکا در قبال تروریسم و لزوم مبارزه با اندیشه خشونت زا، تحلیل های مختلفی ارائه دادند.
خبرگزاری فرانسه در خبری به بازتاب دومین نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی پرداخت که پس از حملات تروریستی به پاریس منتشر شده است.این خبرگزاری عنوان خبر خود را اینگونه انتخاب کرده است : آیت الله خامنه ای در نامه ای به جوانان اروپا و آمریکا: آمریکا از تروریسم حمایت می کند.خبرگزاری فرانسه یادآور شد که این دومین نامه رهبر ایران است که به جوانان غربی نوشته شده است.
فرانس پرس در پایان نوشت: این دومین نامه ای است که (آیت الله) خامنه ای به جوانان غرب نوشت. نامه اول ایشان به پس از حملات ژانویه 2015 به دفتر نشریه 'شارلی ابدو' و یک سوپر مارکت یهودی در پاریس و کشته شدن 17 نفر برمی گردد.حملات 13 نوامبر پاریس 130 کشته و بیش از 300 زخمی به جا گذاشت.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در بازتاب نامه حضرت آیت الله خامنه ای به جوانان غرب نوشت: رهبر ایران اعلام کرد که تروریسم کور حوادث بدی در فرانسه را رقم زد و همین موضوع وی را برای نوشتن این نامه ترغیب کرد. او گفت که به واسطه خونریزی میان اسرائیل و فلسطینیان و همچنین خشونت داعش در عراق، سوریه و لبنان آزرده خاطر شده است.آسوشیتدپرس افزود: (آیت الله) خامنه ای گفته است حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفت و گو با شما جوانان برانگیخت.این خبرگزاری ادامه داد: رهبر ایران گفته است که از خونریزی در فلسطین و خشونت های داعش در عراق، سوریه و لبنان نیز متاثر است.آسوشیتدپرس یادآور شد که این نخستین واکنش رسمی رهبر ایران به حوادث تروریستی در پاریس است که به کشته شدن 130 تن منجر شد.گزارش آسوشیتدپرس، بلافاصله روی تارنمای روزنامه پرشمارگانِ نیویورک تایمز نیز باز نشر شد.
پایگاه اینترنتی بی.بی.سی فارسی زیر عنوان 'دومین نامه آیت الله خامنه ای به عموم جوانان در کشورهای غربی' نوشت: رهبر جمهوری اسلامی ایران با نوشتن نامه ای خطاب به عموم جوانان در کشورهای غربی از آنها خواست بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف بینی و استفاده از تجربه های ناگوار، بنیان های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنند.این اظهارات نخستین واکنش رهبر جمهوری اسلامی ایران به حملات اخیر گروه های وابسته به گروه داعش در پاریس به شمار می رود. در آن حملات 130 نفر کشته شدند و تعداد بیشتری نیز زخمی شدند.
پایگاه اینترنتی رادیو فردا نیز زیر عنوان «نامه تازه رهبر ایران به جوانان غرب؛ تروریسم درد مشترک است» نوشت : آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در نامه ای خطاب به عموم جوانان در کشورهای غربی، تروریسم را «درد مشترک» دنیای اسلام و کشورهای غربی خوانده و در عین حال، غرب را به تضاد سیاسی و برخورد دوگانه با تروریسم متهم کرده است.این نامه که دومین نامه آیت الله خامنه ای به جوانان کشورهای غربی است، حدود یک سال پس از نخستین نامه او خطاب به جوانان اروپا و آمریکاست که در بهمن ماه سال 93و پس از حمله به دفتر نشریه طنز شارلی ابدو در پاریس نوشته بود. حمله ای که مسؤولیت آن حمله را گروه داعش برعهده گرفت.در نامه جدید رهبر جمهوری اسلامی که روز هشتم آذرماه در وب سایت حفظ و نشر آثار او انتشار یافته، انگیزه نوشتن این نامه، حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، توصیف شده است.آقای خامنه ای در نامه جدیدش از اینکه چنین رویدادهایی بستر گفت وگوی او با جوانان غرب را می سازد، ابراز تأسف کرده اما افزوده است اگر این مسائل دردناک زمینه ای برای همفکری و چاره اندیشی نشود، خسارت دوچندان خواهد شد.
دویچه له: پایگاه اینترنتی صدای آلمان (دویچه وله) نوشت : رهبر جمهوری اسلامی ایران خطاب به عموم جوانان کشورهای غربی در پیامی اقدام تروریست ها را متاثر از 'یک عمر تغذیه ی فرهنگی ناسالم' در غرب خواند.این پایگاه خبری در گزارشی افزود: (حضرت آیت الله) خامنه ای روز یکشنبه برای دومین بار در کمتر از یک سال گذشته پیامی خطاب به جوانان کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی صادر کرد.این پیام با اشاره به عملیات خونین تروریست های داعش در پاریس صادر شد؛ در این حادثه که جمعه 13 نوامبر رخ داد دستکم 130 نفر جان خود را از دست دادند.محور اصلی پیام رهبر جمهوری اسلامی، بی ارتباط جلوه دادن عملیات تروریستی داعش به اسلام و مقصر دانستن فرهنگ غرب در کشیده شدن شهروندان مسلمان به سوی تروریسم است.رهبر ایران با اشاره به حوادث تروریستی خطاب به جوانان غربی نوشت: هر کس که از محبت و انسانیت بهره ای برده باشد، از دیدن این صحنه ها متأثر و متألم می شود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه.ایشان در ادامه گفت : قطعا یک ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسببان این فجایع، منزجر و بیزارند.
پایگاه امریکن هرالد تریبیون هم متن نامه مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غرب را که در آن به موضوعاتی چون انتقاد از سیاستهای دوگانه نهادهای بینالملل در قبال تروریسم، ابراز ناراحتی نسبت به حوادث تروریستی پاریس و همچنین انتقاد از سیاستهای رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین منتشر کرد.
العهد لبنان:پایگاه خبری العهد لبنان نیز با انتشار بخشهایی از نامه رهبر معظم انقلاب نوشت: مسائل دردناک اگر زمینه فکر کردن به راهحلها را فراهم نکند، ضرری دوچندان خواهد داشت.
تامیز اسرائیل: نشریه تایمز چاپ سرزمین های اشغالی فلسطین هم در خبری به بازتاب نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی پرداخت که در آن فلسطینیان قربانی 60 سال تروریسم معرفی شدهاند.تایمز اسرائیل در خبری نوشت: رهبر انقلاب روز یکشنبه اسرائیل را به ارتکاب بدترین نوع تروریسم برای 60 سال متهم کرد و این نوع تروریسم را بسیار وحشیانهتر از حملات تروریستی پاریس دانست.در بخش دیگری از این خبر آمده است: رهبر ایران در نامه خود خطاب به جوانان غرب در ارتباط با حملات پاریس اعلام کرد که هیچ خشونتی بیرحمانه تر از ساختو سازهای اسرائیل نیست.به نوشته این نشریه رهبر انقلاب دولت یهود را به تروریسم دولتی و تلاش روزمره آنان برای تخریب منازل فلسطینیان متهم کرده است.در بخش دیگری از این خبر آمده است که مقام معظم رهبری تیراندازی سربازان اسرائیلی به معترضان فلسطینی را نوعی تروریسم برشمرده است.
شبکه خبری المیادین هم با انتشار بخشهایی از این نامه بهنقل ازرهبر معظم انقلاب اسلامی نوشت که همه از حوادث دردناک فرانسه، فلسطین، عراق، لبنان و سوریه متأثرند.
شبکه خبری المنار نیز با پوشش بخشهایی از نامه نوشت که مسائل دردناک اگر زمینه چاره اندیشی به راهحلها و فرصت تبادل افکار را فراهم نکند، خسارتی دوچندان بههمراه خواهد داشت.
شبکه ال بی سی لبنان به پوشش نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان غربی پرداخت.این شبکه اعلام کرد که رهبر انقلاب ایران در نامه ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی بعد از حوادث خونین پاریس، سیاستهای دوگانه غرب را محکوم کرد.ال بی سی لبنان در ادامه به نقل از امام خامنه ای اعلام کرد: تهاجم نظامی که جهان اسلام در سالهای اخیر با آن مواجه بود و در پی آن بسیاری قربانی شدند، نمونه ای دیگر از منطق متناقض غرب است.این شبکه به نقل از مقام معظم رهبری ادامه داد: تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقّی میکنم.به گزارش ال بی سی رهبر انقلاب ایران اعلام کرد که تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
خبرگزاری فلسطین الیوم نیز سخنان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای خطاب به جوانان غربی را با تیتر: جهان اسلام قربانی تروریسم است، منتشر کرد.
روزنامه مصری الیوم السابع نیز با پوشش دومین پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی درعنوان خبری خود نوشت : رهبری عالی ایران دوگانگی معیارهای غربی را محکوم کرد.
سایت شبکه خبری العربیه وابسته به عربستان سعودی نیز نوشت: آیت الله خامنهای معیارهای دوگانه غربی را محکوم کرد.
سایت ایلاف عربستان نیز نوشت که رهبر انقلاب ایران معیارهای دوگانه غرب را محکوم کرد.
سایت اینترنتی رام الله فلسطین نیز باتیتر "دنیای اسلام قربانی معیارهای دوگانه غرب است" محتوای نامه دوم رهبر انقلاب را پوشش داد.
روزنامه الدستور نیز محتوای نامه را پوشش داد و « معیارهای دوگانه غرب» را به عنوان بخش برجسته سخنان ایشان انتخاب کرد.
روزنامه الوسط بحرین نیز با پوشش نامه دوم رهبر انقلاب نوشت که رهبر ایران در نامه ای به جوانان غربی معیارهای دوگانه غرب را محکوم کرد.
انتهای پیام/