جهاد علمی امام باقر علیه السلام
امسال، آغاز سال تحصیلی حوزه و دانشگاه با اندکی پس و پیش، با سالروز شهادت امام باقر(ع) مقارن گردیده که می تواند الهام بخش سنگربانان سنگر جهاد علم و دانش باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، امسال، آغاز سال تحصیلی حوزه و دانشگاه با اندکی پس و پیش، با سالروز شهادت امام باقر(ع) مقارن گردیده که می تواند الهام بخش سنگربانان سنگر جهاد علم و دانش باشد. در این نوشتار ضمن ترسیم تصویر گونه ای از این مجاهدت پر زحمت و پر ثمر، برای یادآوری بار سنگین خون شهیدان و انتظارات خانواده معظم آنان، به نامه تنی چند از همسران دانشمندان شهید هسته ای اشاره نموده و به معرفی مختصر کتاب یکی از مستشرقین نسل جدید د ر خصوص مجاهدت علمی امام باقر(ع) می پردازیم.
الف) نمودهای جهاد علمی امام باقر(ع)
* مقام علمی حضرت از دیدگاه دیگران
مقام علمی حضرت باقر(ع) آن قدر عظیم و بلندمرتبه است که خیلی از مخالفان او نیز به این امر اعتراف و اقرار دارند و دانشمندان فراوانی نیز به این امر اعتراف کرده اند که به نمونه هایی اشاره می شود:
1- ابن حجر هیثمی می گوید: «محمد باقر(ع) به اندازه ای گنجهای پنهان معارف و دانشها را آشکار ساخته، حقایق و حکمتها و لطایف دانشها را بیان کرده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جا است که وی را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند.»
2- ابرش کلبی به هشام با اشاره به امام باقر(ع) گفت: «اِنَّ هَذا اَعْلَمُ اَهْلِ الْاَرْضِ بِما فِی السَّماءِ وَ الْاَرْضِ فَهَذا وَلَدُ رَسُولُ الله(ص)؛ به راستی این مرد (محمد باقر(ع)) داناترین مرد روی زمین است نسبت به آنچه در آسمانها و زمین می باشد. این فرزند رسول خدا(ص) است .
3- عبدالله بن عطاء مکی می گوید: «من هرگز دانشمندان اسلامی را نزد هیچ کس به اندازه مجلس محمد بن علی علیهماالسلام، از نظر علمی حقیر و کوچک ندیدم. من «حکم بن عتیبه» را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در خدمت امام باقر(ع) مانند کودکی در برابر استادش زانوی ادب بر زمین زده، شیفته او گردیده بود.
و خود حکم بن عتیبه درباره قول خداوند که می فرماید: «اِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمینَ» می گوید: «وَالله ِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِّیٍ مِنْهُمْ؛ به خدا سوگند! محمد بن علی (امام باقر(ع)) جزء آن هاست .
4- هشام بن عبدالملک با آن که از دشمنان سرسخت حضرت بود، خطاب به آن حضرت گفت: «لاتَزالُ الْعَرَبُ وَ الْعَجَمُ یَسُودُها قُرَیْشٌ مادامَ فیهِمْ مِثْلُکَ؛ تا زمانی که مثل تو در علم و مقام وجود داشته باشد، قریش بر عرب و عجم آقایی می کند.
5- قتادة بن دعامه بصری، یکی از علمای عامه، خطاب به آن حضرت چنین گفت: «من در محضر فقها و در محضر ابن عباس زیاد نشسته ام؛ ولی هیچ جا قلبم مضطرب نشد، جز زمانی که در محضر شما نشستم .
6- شمس الدین محمد بن طولون می گوید: ابوجعفر محمد بن زین العابدین... ملقب به باقر(ع)... عالم و آقا و بزرگوار بود. او را باقر نامیده اند، چون در علم توسعه ایجاد کرد.
7- محمد بن طلحه شافعی می گوید: «او باقر العلم و شکافنده علوم است و جامع و نشردهنده و بلندکننده پرچم آن است .
8- ابن ابی الحدید می گوید: «کانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ... سَیِّدُ فُقَهاءِ الْحِجازِ وَ مِنْ اِبْنِهِ جَعْفَرٍ تَعَلَّمَ النّاسُ الْفِقْهَ؛ محمد بن علی علیهماالسلام آقای فقهای حجاز بود و از او و فرزندش، مردم علم فقه را آموختند.
* شکافنده علوم
لقب باقر و شکافنده علوم توسط پیامبر اکرم(ص) به حضرت باقر(ع) داده شده است. این مطلب در روایات بسیاری از طریق شیعه و سنی نقل شده است؛
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: روزی پیامبر اکرم(ص) به من فرمود: «بعد از من شخصی از خاندان مرا خواهی دید که هم نام من و شبیه من است «وَ یبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً؛ علم را می شکافد، شکافتنی و او درهای دانش را به روی مردم خواهد گشود.»
پیامبر اسلام(ص) زمانی این پیشگویی را کرد که هنوز حضرت باقر(ع) چشم به جهان نگشوده بود. سالها گذشت تا دوران امامت حضرت سجاد(ع) فرا رسید. روزی جابر از کوچه های مدینه می گذشت، چشمش به حضرت باقر(ع) افتاد. دید درست قیافه و شمایل پیامبر اکرم(ص) را دارد. پرسید: اسم تو چیست؟ گفت: محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام. آن گاه جابر بر پیشانی او بوسه زد و گفت: پدر و مادرم فدایت باد! پدرت، رسول خدا(ص) به تو سلام رسانده است. حضرت باقر(ع) فرمود: «وَ عَلی رَسُولِ الله ِ السَّلامُ؛ و سلام بر رسول خدا(ص) باد!» از این تاریخ به بعد، جابر هر روز، دو نوبت به دیدار او می شتافت و مرتب به او می گفت: یا باقر! یا باقر! برخی نادانان می گفتند: جابر هزیان می گوید؛ ولی او می گفت: به خدا قسم! هزیان نمی گویم. این چیزی است که پیامبر اکرم(ص) به من خبر داده است.
باقر، یعنی شکافنده علوم. در علت نامگذاری به آن می خوانیم: «لُقِّبَ بِهِ لِاَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْمَ وَ عَرَفَ اَصْلَهُ وَ اسْتَنْبَطَ فَرْعَهُ وَ تَوَسَّعَ فیهِ وَ التَّبَقُّرُ التَّوَسُّعُ؛ حضرت باقر(ع) به لقب باقر یادشده است؛ چون علم را شکافت و پایه علم را شناخت و فرع آن را استنباط کرد و در آن توسعه داد و تَبَقّر به معنای توسعه دادن است.» در نتیجه، می توان گفت بین مورخین از مسلّمات است که لقب باقر و شکافنده علوم توسط پیامبر اکرم(ص) به آن حضرت داده شده است.
* پایه گذاری نهضت علمی
از مهم ترین امتیازات امام باقر(ع) که زمان، زمینه آن را فراهم کرد، این است که حضرت بنیانگذار انقلاب فرهنگی و نهضت علمی شیعه و بلکه اسلام شمرده می شود. هر چند معارف اسلامی و تشیع به دست فرزندش امام صادق(ع) انتشار و توسعه یافت و به اوج خود رسید ولی پایه گذاری و تأسیس آن با دست با کفایت امام باقر(ع) بود.
در دوران امام باقر(ع) دولت بنی امیه رو به زوال بود و مردم نیز به شدت از آن ها تنفر پیدا کرده بودند و وجود فردی همچون عمر بن عبدالعزیز (که خدمت بزرگی به علم و تشیع نمود و ضربه کاری را به پیکر بنی امیه وارد کرد) و اختلاف شدیدی که در مملکت اسلامی به وجود آمده بود و در هر گوشه و کناری انقلابی به وقوع پیوسته بود و خلفا به سرعت تغییر می کردند به گونه ای که در نوزده سال امامت حضرت باقر(ع) پنج خلیفه روی کار آمدند - ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبدالملک، عمربن عبدالعزیز، یزیدبن عبدالملک، هشام بن عبدالملک - عواملی بود که زمینه و فرصت مناسبی برای نهضت علمی آن حضرت فراهم ساخت.
همچنان که می دانیم تا زمان عمر بن عبدالعزیز نقل حدیث ممنوع بود و این سنّت سیّئه توسط خلفای قبلی بنیانگذاری شده بود که بر اساس آن، گنجینه های علمی به یاد مانده از پیامبر اکرم(ص) سوزانده شد و یا زیر خاک از بین رفت و یا در سینه های راویان باقی ماند و نقل آن ها به عنوان آرزویی به گور برده شد و ضرر و زیانهای جبران ناپذیری بر پیکر احادیث اسلامی وارد آمد و از آن زمان بود که کم کم بازار جعل و تحریف احادیث نیز گرم شد.
این وضع تا اواخر قرن اول هجری ادامه یافت؛ یعنی تا زمان به خلافت رسیدن عمربن عبدالعزیز. وی با یک اقدام خردمندانه، این بدعت شوم را برداشت و مردم را به نقل و تدوین حدیث تشویق کرد و طی بخشنامه ای چنین نوشت: «اُنْظُرُوا حَدیثَ رَسُولِ الله ِ فَاکْتُبُوهُ فَاِنّی خِفْتُ دُرُوسَ الْعِلْمِ وَ ذِهابَ اَهْلِهِ؛ احادیث رسول خدا(ص) را مورد توجه قرار داده و جمع آوری کرده، بنویسید زیرا بیم آن دارم که دانشمندان و اهل حدیث از دنیا بروند و علم مندرس و چراغ آن خاموش گردد.»
امام باقر(ع) از این فرصت پیش آمده، به احسن وجه بهره و استفاده برده، شاگردان فراوان تربیت کرد و علوم بی شماری را به آن ها تعلیم داد.
* بنیانگذاران علوم اسلامی
با ممنوعیت نقل و تدوین حدیث توسط خلفا و ادامه آن تا زمان عمربن عبدالعزیز، این بحث مطرح می شود که اولین کسی که کتاب حدیثی و فقهی نوشت، چه کسی بود؟
پایه گذار تمام علوم، امامان شیعه و شیعیان بوده اند؛ هر چند دستگاه استبداد حاکم مانع از انتشار و مطرح شدن آن گشته است. شواهد فراوانی نیز بر این ادعا وجود دارد. به عنوان نمونه:
ابن ابی الحدید با صراحت می گوید اما در علم فقه، تمام فقهای عالم اسلام (مذاهب اربعه) عیال و جیره خوار علی(ع) هستند؛ چراکه شاگردان ابوحنیفه همچون ابی یوسف و محمد، فقه را از او گرفته اند و شافعی نیز شاگرد محمدبن حسن بوده و فقهش به ابوحنیفه برمی گردد و اما احمد حنبل که شاگرد شافعی است، او هم به ابوحنیفه برمی گردد و ابوحنیفه شاگرد جعفربن محمد علیهماالسلام است و جعفر (امام صادق(ع)) از پدرش محمد (امام باقر(ع)) علوم را فرا گرفته......
* تشویق به فراگیری علوم
پایه و اساس هر عمل و فعالیت و کاری، اندیشه سازی و سالم سازی فکر است. اگر بخواهد در جامعه، علم رواج پیدا کند، در گام اول باید درباره اهمیت فراگیری دانش، ارزش و عظمت علما، مراد از فراگیری علم و آفات آن و... اندیشه سازی شود.
حضرت باقر(ع) این گام اول را به خوبی با بیان احادیث برداشته و سخنان گهربار و نورانی فراوانی در این زمینه بیان کرده است.
در مورد تشویق به فراگیری علم فرمود: «اَلْکَمالُ کُلُّ الْکَمالِ التَّفَقُّهُ فِی الدّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النّائِبَةِ وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَةِ؛ کمال، تمام کمال در سه چیز: فهمیدن دین، بردباری بر سختیها و اندازه گیری معیشت است .»
آن حضرت درباره روش فراگیری علوم از پیامبر اکرم(ص) نقل فرمود: «اَلْعِلْمُ خَزائِنُ وَ مِفْتاحُهَا السُّؤالُ فَاسْئَلُوا یَرْحَمُکُمُ الله ُ فَاِنَّهُ یُؤْجَرُ فیهِ اَرْبَعَةٌ: السّائِلُ وَ الْمُعَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُجیبُ لَهُمْ؛ علم گنجینه هایی است و کلید آن پرسش است. پس سؤال کنید! خدا شما را مورد رحمتش قرار دهد؛ زیرا پرسش باعث می شود چهار کس اجر برد: پرسشگر، معلم، شنونده و کسی که جواب می دهد.»
و در مورد جایگاه با ارزش علما و دانشمندان فرمود: «عالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ عابِدٍ؛ عالمی که از علمش بهره برده شود، برتر از هزار عابد است.»
و فرمود: «وَ الله ِ لَمَوْتُ عالِمٍ اَحَبُّ اِلی اِبْلیسَ مِنْ مَوْتِ سَبْعینَ عابِداً؛ به خدا سوگند! مرگ یک عالم در نزد شیطان، محبوب تر از مرگ هفتاد عابد است .»
و درباره شرایط فراگیری علم و اخلاص و دنیاگریزی عالم فرمود: «اِنَّ الْفَقیهَ حَقَّ الْفَقیهِ الزّاهِدُ فِی الدُّنْیا الرّاغِبُ فِی الْآخِرَةِ الْمُتَمَسِّکُ بِسُنَّةِ النَّبِیِّ؛ فقیه حقیقی، فقیهی است که زاهد و گریزان از دنیا باشد و مشتاق آخرت و پیرو سنت نبی(ص) .»
و نیز فرمود: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِیُباهِیَ بِهِ الْعُلْماءَ اَوْ یُمارِیَ بِهِ السُّفَهاءَ اَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النّاسِ اِلَیْهِ فَلْیَتَبَوَّءْ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ، اِنَّ الرِّئاسَةَ لا تَصْلُحُ اِلاّ لاَِهْلِها؛ کسی که علم را برای مباهات و بالیدن نزد علما یا مجادله نزد سفها و یا راهیابی در دل مردم و جلب توجه مردم به سوی او، فراگیرد، پس نشیمنگاه خود را آتش قرار دهد. به راستی ریاست جز برای اهلش شایسته نیست .»
* نشر علوم
از نکاتی که حضرت باقر(ع) در مرحله اندیشه سازی بدان توجه داشته، توجه به نشر علوم و توسعه آن است. فقط فراگیری علوم کافی نیست؛ باید در راه نشر آن نیز سعی کرد. در این زمینه، حضرت سخنان نغز و دلکشی دارد که فقط به نمونه هایی اشاره می شود:
1. «مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ اَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لایَنْقُصُ اُولئِکَ مِنْ اُجُورِهِمْ شَیْئاً؛ کسی که باب هدایتی را تعلیم دهد، مانند اجر کسی را دارد که به آن عمل کرده است و از پاداش عمل کنندگان کاسته نمی شود.»
2. در جای دیگر فرمود: «تَذاکُرُ الْعِلْمِ دِراسَةٌ وَ الدِّراسَةُ صَلاةٌ حَسَنَةٌ؛ مذاکره علمی، درس و تعلیم است و درس، نمازی است نیکو (پذیرفته شده).»
3. و فرمود: «زَکاةُ الْعِلْمِ اَنْ تُعَلِّمَهُ عِبادَ اللهِ؛ زکات علم آن است که آن را به بندگان خدا تعلیم دهی.»
4. و فرمود: «رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَحْیا الْعِلْمَ... اَنْ یُذاکِرَ بِهِ اَهْلَ الدِّینِ وَ اَهْلَ الْوَرَعِ؛ خدا رحمت کند بنده ای را که علم را زنده کند... و زنده کردن علم به این است که با اهل دین و افراد با ورع مذاکره کنی .»
* اهلیت مرجعیت علمی
به راستی هر یک از نکات پیش گفته، درهای زیادی را بر روی انسان در فراگیری علم و ارائه آن باز می کند. حال اساسی ترین پرسش رخ می نماید و آن این که حالا که متوجه شدیم علم پاداش فراوان و عالم منزلت والایی دارد، علم را از چه کسانی باید بگیریم؟ و برای فراگیری علوم اسلامی درِ خانه چه کسانی برویم؟ و زانوی ادب در خدمت چه کسانی بزنیم؟ در این بخش نیز امام باقر(ع) اندیشه سازی و راهنماییهایی دارد:
اولاً، علوم قرآن را تماماً مختص به اهل بیت علیهم السلام می داند و می فرماید: «لَیْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنَ النّاسِ حَقٌّ وَ لا صَوابٌ وَ لا اَحَدٌ مِنَ النّاسِ یَقْضی بِقَضاءِ حَقٍّ اِلاّ ما خَرَجَ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ؛ در نزد هیچ کسی از مردم حق وجود ندارد و سخن صواب و راست پیدا نمی شود و هیچ کسی از مردم به حق قضاوت نمی کند، مگر از ما اهل بیت باشد.»
و در جای دیگر فرمود: «ما یَسْتَطیعُ اَحَدٌ اَنْ یَدَّعِیَ اَنَّ عِنْدَهُ جَمیعُ الْقُرْآنِ کُلِّهِ ظاهِرِهِ وَ باطِنِهِ غَیْرُ الْاَوْصِیاءِ؛ هیچ کس توان ندارد ادعا کند که جمیع علوم قرآن، ظاهر و باطنش در نزد اوست، جز اوصیاء پیامبر و امامان معصوم(ع) .»
و آن گاه صریحاً فرمود که اصل قرآن در نزد اهل بیت علیهم السلام است: «اِنَّ الْعِلْمَ الَّذی نَزَلَ مَعَ آدَمَ(ع) لَمْ یُرْفَعْ، وَ الْعِلْمُ یُتَوارَثُ وَ کانَ عَلِیٌّ(ع) عالِمَ هذِهِ الْاُمَّةِ وَ اِنَّهُ لَمْ یُهْلَکْ مِنّا عالِمٌ قَطُّ اِلّا خَلَفَهُ مِنْ اَهْلِهِ مِنْ مِثْلِ عِلْمِهِ اَوْ ما شاءَ اللهُ؛ به راستی علمی که با آدم(ع) نازل شد، برنگشته و از بین نرفته بلکه به ارث گذاشته می شود و آن علوم به علی(ع) رسیده اند و علی(ع) عالم این امّت است و به راستی عالمی از ما از دنیا نمی رود مگر این که کسی جانشین او می شود که مثل علم او را دارد و یا آنچه که خداوند بخواهد.»
امام باقر(ع) در کنار این اندیشه سازی، مذاهب منحرفی همچون: غلات و مرجئه و... را به شدت مورد انتقاد قرار داد و آنان را به مردم معرفی کرد که جای تفصیل آن فرصت دیگری می طلبد.
* تربیت شاگردان
از مهم ترین انواع جهاد علمی حضرت باقر(ع)، تأسیس دانشگاه علوم اسلامی وتربیت شاگردان فراوان در عرصه های مختلف است. تعداد شاگردان آن حضرت را 465 نفر شمرده اند. هنگام صدور دستور عمر بن عبدالعزیز مبنی بر جمع آوری و تدوین حدیث، هر کدام از یاران و شاگردان برجسته حضرت باقر(ع)، هزاران حدیث را حفظ داشتند و با فرصت پیش آمده، به تدوین و جمع آوری احادیث نیز پرداختند که به چند نمونه اشاره می شود:
- محمد بن مسلم از شاگردان برجسته حضرت باقر(ع) در فقه و حدیث است. او خود گفته است: «هر موضوعی که به نظرم می رسید، از امام باقر(ع) می پرسیدم و جواب می شنیدم؛ به طوری که سی هزار حدیث از امام پنجم و شانزده هزار حدیث از امام ششم فرا گرفتم.»
علاوه بر حفظ حدیث، کتابی دارد به نام «اربع مأة مسئلة» (چهارصد مسأله) که مجموع پاسخهایی که درباره چهارصد پرسش از امامین همامین علیهماالسلام گرفته است، در آن گرد آورده است.
- جابر بن یزید جعفی؛ او نیز اندوخته های خود را در قالب کتابهای ذیل به جامعه اسلامی و بشری عرضه کرد:
1. کتاب تفسیر؛ 2. کتاب نوادر؛ 3. کتاب جَمَلْ؛ 4. کتاب صفین؛ 5. کتاب نهروان؛ 6. کتاب مَقْتل امیرالمؤمنین(ع)؛ 7. کتاب مقتل الحسین(ع).
- ابان بن تغلب نیز در تفسیر و فقه و قرائت و لغت تسلط بسیاری داشته است. به دلیل دانش والایش امام باقر(ع) به او می فرمود در مسجد مدینه بنشیند و برای مردم به فتوا بپردازد.
به این ترتیب، امام باقر(ع) با تعلیم فقه و مسائل فقهی و پاسخ گویی به پرسش ها در زمینة احکام شرعی به تصحیح اندیشه ها و زدایش انحرافات پرداخت و نهضت علمی و فرهنگی ای که پدید آورد، زمینة تأسیس حوزة وسیع علمی و دانشگاه بزرگی توسط امام جعفر صادق(ع) در آینده گردید.
* مناظرات حضرت باقر(ع)
نوع دیگر از جهاد علمی امامان ما، ازجمله باقر العلوم(ع) مناظراتی است که با افراد مختلف از مذاهب گوناگون داشته اند و مجموع این مناظرات را مرحوم طبرسی در احتجاج گرد آورده است. به نمونه ای از آن ها اشاره می شود:
حضرت باقر(ع) می فرماید: همراه فرزندم به صورت ناشناس در مجمع کشیشان و راهبان مسیحی که در مجمع بزرگ سالیانه خود منتظر آمدن اسقف اعظم بودند، شرکت کردم. اسقف اعظم گفت: شما به چه دلیلی ادعا می کنید که اهل بهشت غذا می خورند و می آشامند، ولی مدفوعی ندارند؟ آیا دلیل و برهانی و نمونه ای برای آن دارید؟
فرمود: بلی، نمونه آن جنین در رحم مادر است که غذا می خورد و می نوشد ولی مدفوعی ندارد.
گفت: عجب شما گفتی از دانشمندان نیستی!
فرمود: گفتم از نادانها نیستم و نگفتم از دانشمندان نیستم.
گفت: خبر بده مرا از لحظه ای که نه از شب است و نه از روز.
حضرت فرمود: ساعتی از طلوع شمس که نه از شب است و نه از روز و در آن لحظه، بیماران شفا می گیرند.
کشیش با عصبانیت گفت: مگر نگفتنی از دانشمندان نیستم!
فرمود: من فقط گفتم از جهال آنان نیستم.
گفت: به خدا! پرسشی می کنم که در جواب آن در بمانی.
فرمود: هرچه داری، بپرس!
گفت: خبر بده از دو مردی که با هم متولد شدند و با هم از دنیا رفتند. یکی پنجاه سال و دیگری 150 سال داشت.
فرمود: عزیز و عزیر (یا عزیر و غرره)....
گفت: به چه دلیل عقیده دارید که نعمتهای بهشتی بر اثر مصرف کم نمی شود؟ نمونه ای برای آن دارید؟
فرمود: بلی، نمونه روشن آن آتش است که اگر صد چراغ را با آن روشن کنیم، آتش اول به حال خود باقی است....
بعد از همه سؤالات، با عصبانیت و ناراحتی فریاد کشید: «مردم! دانشمند والامقامی را آورده اید تا مرا رسوا سازید! به خدا سوگند! تا دوازده ماه مرا در میان خود نمی بینید و این را گفت و از مجلس بیرون رفت .
* امام باقر(ع) و جریان غلو
امام باقر(ع) در پاسخ فردی از انصار که از تندروان و غالیان پرسیده بود، فرمودند: «غالی و تندرو آن کسانی هستند که به ما اوصاف و عناوین و مقاماتی نسبت می دهند که خودمان آن اوصاف را برای خودمان قائل نشده ایم، آنان از ما نیستند و ما هم از ایشان نیستیم.»
امام باقر(ع) برای تبیین مواضع حق و افشای چنین عناصر ناسالمی از هر فرصتی استفاده می کردند.
به هر حال آموزه های امام باقر(ع) در شکل گیری اعتقاد اصیل تشیع، نقش اساسی ایفا کرده و آنچه بعدها فرزند بزرگوارش امام صادق(ع) تحت عنوان فقه جعفری تدوین کرد، ریشه در عصر امامت و تلاش و مجاهدت آن حضرت داشته است.
ب) انتظار بازماندگان دانشمندان شهید هسته ای
همسران شهیدان علی محمدی، شهریاری و رضایی نژاد در نامه ای که به همسر شهید احمدی روشن (پس از شهادت آن شهید) نوشتند، ضمن اعلام همدردی با وی، اعلام کردند: دشمن فرومایه بداند که سمند پیشرفت توام با افتخار ایران با این اقدامات غیرانسانی و بزدلانه با سرعت بیشتری خواهد تاخت و در این مسیر با توکل بر خداوند متعال ما نیز سهم خود را به سان همسران سرافرازمان ایفا خواهیم نمود.
در بخشهایی از این نامه آمده:
....... جنگ که تمام شد، تحریم ها را آغاز کردند تا بلکه کشور را از نظر اقتصادی فلج کرده و ملت بزرگ ایران را وادار به کرنش در برابر قامت نحسشان کنند، اما باز هم شکست خوردند و تحریم ها نه تنها مردم را به زانو درنیاورد که عاملی شد تا دانشمندان و مهندسان غیور ایرانی، خود همت کرده و اغلب آنچه را که تحریم شد به دست توانای خویش ساختند و پرچم عزت و غرور ایران را به اهتزاز درآوردند.
و اکنون دشمن جنایت کار و مستأصل با هراس از شکست های پی درپی، جنگ جدیدی را در جبهه ای جدید آغاز کرده است. اکنون که از هیچ یک از حربه های گذشته نتیجه نگرفته است، به ترور عزیزان و دانشمندان و نخبگان این سرزمین سرافراز اسلامی روی آورده تا بلکه بتواند این ملت سخت و مقاوم را از پای درآورد.
..... و امروز جنگ دیگری برپاست. جنگ ایمان و کفر. لیکن خط مقدم، دیگر مرزهای خاکی کشور نیست که مرزهای علم و دانش است و سربازان این جبهه، دانشمندان و نخبگان ایران اسلامی هستند. یقیناً این سربازان هم با تأسی به امام شهید خویش به مبارزه می ایستند و می جنگند و مقاومت می کنند، گرچه می دانند هر از گاهی شهیدی نیز خواهند داد، ولی باز می دانند که شهادت عین پیروزی است و این راه سعادت است.
.... بی شک وظیفه ای بس دشوار و مقدس بر دوش ما از یک سو و نظام اسلامی از سوی دیگر قرار گرفته است. هرچه می نگریم جز ادامه راه آن عزیزان به ویژه با تربیت فرزندان شان و نیز شاگردان و دانشجویان آن ها، افقی دیگر نمی یابیم. حفظ یاد و نشر افکار و اندیشه های این انسانهای بزرگ که در راه استقلال و عزت ایران اسلامی جان پاک و پر بهای خود را فدا کرده اند، باید در راس برنامه های خرد و کلان نظام قرار گیرد. داشته های بسیار علمی و اخلاقی و چند بعدی بودن این شهیدان، عرصه ای فراخ برای اهل سیاست، علم، اندیشه، هنر و... فراهم می آورد که با تزریق اندیشه های پاک ایشان به کالبد جامعه، آرمان های بلند آنان را - که همانا عزت و افتخار و پیشرفت ایران اسلامی است- تا همیشه زنده نگه دارند.
ج) کتابی از مستشرقی از نسل جدید
کتاب نخستین اندیشه های شیعی، تعالیم امام محدباقر(ع) است که توسط خانم دکتر ارزینا آر. لالانی نوشته شده است که در سال 2000 توسط مرکز تحقیقات اسماعیلی لندن منتشر شده است.
خانم لالانی در ابتدا می کوشد تا سرگذشت شیعه را بعد از سقیفه توضیح دهد و این که احساس بی عدالتی و نارضایتی به جانشینی ابوبکر در سقیفه نه تنها هیچ گاه از بین نرفت بلکه همیشه زنده ماند. برای بسیاری از حاضران سقیفه علی(ع) افضل یاران رسول الله(ص) بود که هم نسبت نزدیکتری با پیامبر داشت و هم در بسیاری از غزوات و جنگهای صدر اسلام، سپهسالار بود و این در جامعه قبیله ای و متعصب عرب معنای ویژه ای داشت.
در فصول بعدی، نویسنده می کوشد تا بستر اجتماعی و معرفتی عصر بعد از عاشورا را ترسیم نماید که منجر به تحولات سیاسی - اجتماعی و فکری - عقدیتی مهمی در کلیت جامعه اسلامی گردید. ظهور گروههای شیعی چون زیدیه که قایل به امامی انقلابی و شمشیر به دست بودند؛ کیسانیه که پیروان مختار و محمدبن حنفیه بودند؛ خوارج که سنت سیاسی خاصی را می پسندیدند و خطای امام مسلمین را منجر به ارتداد وی می دانستند؛ مرجئه که نقطه مقابل خوارج بودند و با دوری از هرگونه داوری اخلاقی و سیاسی نسبت به رفتار و اعمال خلایق نوعی اعتزال سیاسی را پیشنهاد می کردند. در کنار این جنبشها و حرکت های سیاسی، نهضت ها و گروههای دانشی تری چون جبریه، قدریه، بتریه، جارودیه، طالبیه، غلات شیعه، بیانیه، حربیه، خوارج صفریه و نهضت پارسایان شایان توجه اند که به گرمی بازار پرسشگری و بحث های کلامی و فکری دامن زده اند. موضوعات مهمی چون مسأله ولایت و رهبری، صفات امام، قضا و قدر، توحید، سنت و احادیث نبوی و... چالشی ترین مسایلی اند که در این عصر بر فضای فکری جامعه اسلامی سایه انداخته و پاسخی جامع را می طلبید، و این جاست که نقش امام محمد باقرعلیه السلام حایز اهمیت می شود و عملاً به مرجعی برای پاسخ به پرسشهای علمی جامعه اسلامی تبدیل می گردد به گونه ای که اگر اکنون بستر جهاد به شیوه حسین بن علی(ع) موجود نیست، جهاد علمی پایداری را آغاز می نماید.
این اثر به همت جناب آقای دکتر فریدون بدره ای ترجمه گردیده و توسط نشر فرزان منتشر شده است.
انتهای پیام/