لقمه حرام افراد را قسیالقلب و بداخلاق میکند
خبرگزاری تسنیم: یک محقق و پژوهشگر گفت: کسی که لقمه حرام میخورد, قسیالقلب و بداخلاق میشود, نسبت به همه کس و همه چیز بیتفاوت میشود و تأثیراتش را در رفتار با همسر و خانواده و مردم خواهد گذاشت.
بهگزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم, براساس تحقیقات انجام شده، امروزه در سراسر جهان بروز هر گونه عارضه جسمی و روحی که خود منشأ آسیبهای اجتماعی به حساب میآید، تغذیه است.
علیرضا ابوالفضلی محقق و پژوهشگر درباره غذای روح و تأثیر آن به خبرنگار سلامت تسنیم, میگوید: با توجه به اینکه بدن انسان از دو بُعد جسمانی و روحانی تشکیل شده و این دو بعد هر دو نیاز به غذا دارند و برای اینکه جسم سالم باشد باید غذای سالمی داشته باشد و روح هم به همین ترتیب.
بهگفته وی منتها چون انسانها هر کدام دارای یکی از مزاجهای اصلی هستند, در غذای جسمشان هم تفاوتهایی وجود دارد که باید بعد از شناخت مزاج خود غذا بخورند, چه اندازه و چه زمانی و با چه کیفیتی بخورند. در مرحله بعد هم بُعد روحانی است, انسان باید دقت کافی داشته باشد و جدیت لازم را حتی بیش از پرداختن به جسم داشته باشد.
تسنیم:تمامی ادیان قائل به روحانی بودن انسان هستند؟
ابوالفضلی: تمامی ادیان قائل به روحانی بودن انسان هستند که بعد از حیات روح از کالبد جسم جدا و بهسمتی میرود که از آنجا آمده است یعنی همان رجعت است به دنیای دیگر. روح پس از حیات و در زمان ممات از جسم جدا و به جایی که از آنجا آمده است, برمیگردد.
با توجه به شرایط جوی امروز و بهسبب آب و هوا معمولاً انسان ها بیش از 80 سال عمر نمیکنند و معمولاً با بیماریهایی که در سنین بالاتر در بدن رخ میدهد همراه است.
ما حدوداً 40 سال عمر مفید داریم که تا 20سالگی دوران کودکی, نوجوانی است که فکری برای آینده نداریم و عمده تلاش ما از 20 تا 30 سال است که یا فصل تحصیل و یا مهارت و کسب دانش انتفاعی و آزاد است که ممکن است تا 35 یا 40 هم طول بکشد. از 40 تا 50 سال شرایط نرمال برای رسیدن به یک رفاه نسبی است که میتواند لذت ببرد و استفاده کند از تلاشهایی که داشته است.
تسنیم: در طب اسلامی عمر مفید چند سال است؟
ابوالفضلی: در طب اسلامی عمر مفید را صرف نظر از بیماری و بهشرط سلامت جسم حدوداً از 40 تا 55 سال میدانند و بهرهوری را از 40 تا 55 سال قائل هستیم. بعد از آن فعالیتهای سلولی و تکثرات سلولی کم میشود و مقاومت بدن اعم از تکثر گلبولهای سفید و مقاومتهایی که در کبد, کلیهها و ششها وجود دارد, مقداری دچار ضعف میشود و شاید تبدیل به بیماری نشود ولی پویایی قبل را ندارد.
ما ماکزیمم 20 سال در دنیا میخواهیم بهرهور باشیم و زندگی کنیم و زندگی پس از مرگ هم هر روز آنجا برابر با صد سال یا هزار سال و ... بهتوان Nبرابر این دنیا هست.
افرادی که قائل هستند به زندگی پس از مرگ میبینند که عمر روحانی ما بعد از مرگ بسیار زیادتر از عمر جسمانی ما در این دنیا است و به این فکر میافتند که روحشان را تربیت کنند کما اینکه میبینیم علمای ما کار به دنیا ندارند و دنیا را بهعنوان مزرعه آخرت توجه دارند.
بهعنوان مصداق اگر ما تأسی کنیم از همین مکتبی که علمای بنام ما و آموزههای اسلامی ما که تاریخ نشان داده و افرادی را هم در معاصر میشناسیم، میبینیم که اینها روحشان را بهجای جسمشان پرورش دادند، البته به این معنا نیست که از جسم غافل شدهاند؛ جسم نیاز به تغذیه دارد و بهویژه نیاز به تغذیه مناسب دارد که در همه افراد متفاوت است. با مقوله مزاج شناسی و طبع شناسی میشود به تغذیه مناسب هر مزاج دست پیدا کرد.
وقتی انسان حرف از روح میزند و این که روح بعد از مرگ بهسوی خالق رجعت میکند، معمولاً تفکر میکند که این روح که قرار است هزاران سال در برزخ و قیامت و بعد از آن زندگی کند باید روحی باشد که حرفی برای گفتن داشته باشد لذا جدیت میکند که روح را پاک کند از تمام معاصی و حواشیهایی که در آن دلبستگی به این دنیاست. اگر این اتفاق بیفتد فرد میتواند بهجرئت بگوید که من تلاش خود را درباره توجه به روح با پشتوانه و انگیزه رحمانیت خدا کردهام.
تسنیم: چه کنیم که بتوانیم بهترین غذا را برای روح فراهم کنیم؟
ابوالفضلی: این مقدمهای بود برای اینکه به صلابت و اهمیت روح پی ببریم. حال چه کنیم که بتوانیم غذای روح را هم فراهم کنیم و بهترین غذا را بدهیم. یک راهکار خیلی ساده و راحت که در تمام مزاجها کاربردی است که برای تمام ادیان نیز میتوان به کار برد.
تمام ادیان الهی, رسول خدا را آخرین پیامبر میدانند که دارای ویژگیهای خاصی است که شاید بقیه انبیا و بزرگان ادیان نداشته باشند و ندارند. زرتشتی, بودایی, مسیحی, یهودی و هرکسی که دارای کتاب آسمانی رسمی هست, معتقد است که حضرت رسول منحصر به فرد است در جهان بهسبب پارامترهای اخلاقی و انسانی که دارد.
اگر ادیان مختلف که حضرت رسول(ص) بهعنوان پیامبر رحمت را قبول دارند, یک حدیث را در زندگی خود به کار ببندند بهجرئت میتوان گفت که سعادت دنیا و آخرت برای آنها رقم خواهد خورد، چون به زندگی پس از مرگ معتقدند و آن حدیث ثقلین است که پیامبر(ص) میفرماید: من بعد از خودم 2 امانت گرانبها را در اختیار شما قرار میدهم.
وقتی بحث امانت پیش میآید بحث امانتگذار (پیامبر) و امین (مردم) مطرح است. پیامبر میفرماید: امانت، یعنی اینکه بالاخره باید یک روزی این امانت را به من برگردانید. این هدیه برای این دنیاست و بعد از حیات باید برگردانید و همه چیز تحت الشعاع این امانت است.
تسنیم: اولین امانت پیامبر(ص) نزد امت چیست؟
ابوالفضلی: اولین امانت قرآن است. متأسفانه از قرآنهایی که در منازل ما و محل کار ما وجود دارد استفادههایی میشود مانند اینکه برای تفأل و استخاره و ...به کار برده میشود.
یا قرآن سر سفره عقد یا در شبهای احیا و در سفر رفتن به کار برده میشود یا قرآن میخوانند برای ثواب.
تعداد کسانی که قرآن میخوانند و در آن تدبر میکنند بسیار کم است و این ناسپاسی است.
اگر قرآن را بر اساس فرمایش پیامبر در حدیث ثقلین به آن توجه کنیم و بدانیم که یک امانت است و باید برگردانده شود باید امین باشیم و خائن نباشیم.
مکلّفیم که قرآن را که یک هدیه الهی است بر آن تدبر و تأمل کنیم, فکر کنیم و به کار بندیم. از داستانهای قرآنی تا نکتهها و آموزهها درس بگیریم.
متأسفانه دشمن توانسته در فرهنگ اسلامی کاری انجام دهد که خود بسیار تأمل برانگیز است. دشمن نیامده قرآن را حذف کند، میگوید: "قرآن بخوانید تا نور چشمتان بالا رود" ولی این کافی نیست، باید از آن استفاده کنیم، در زندگی به کار بندیم تا سعادتمند شویم، نه بهخاطر ثواب و نور بلکه علاوه بر آنکه میخوانیم تا از سور آن استفاده کرده و در زندگی شغلی و کاری به کار بندیم تا بدعتی باشد و تبدیل به سنت شود برای جامعه, متأسفانه ما صرفاً نگاه تقدسی به قرآن داریم.
تسنیم:دومین امانت پیامبر نزد امت چیست؟
ابوالفضلی: دومین امانت پیامبر نزد امت, اهل بیت است. شاید تصور خیلیها این باشد: ادیان دیگری که اهل بیت ندارند و به آنها تأسی نمیکنند چرا موفق هستند؟ باید گفت این که افرادی که این ادعا را دارند پس یا این افراد نرفتهاند ببینند و یا اینکه مطلعند و دارند تظاهر میکنند که بیاطلاعند که یحتمل تعمدی در کار است و یا نشنیدهاید که افرادی که صاحب کتب آسمانی هستند یا نیستند، دارند در همه زمینهها از مکتب و آموزههای اهل بیت استفاده میکنند.
آنهایی که کار پژوهشی کردهاند, مطلعند که بزرگترین مرکز شیعه شناسی در اسرائیل است, در تلآویو پایگاه صهیونیسم جهانی. بهترین پزشکان در اسرائیل هستند و اگر فردی ناامید از درمان شود همه هدایتش میکنند بهسمت اسرائیل.
تسنیم:پزشکان اسرائیلیها بیماران را چگونه درمان میکنند؟
ابوالفضلی: دلیلش این است که آنها پزشکی خودشان را قبول ندارند و پزشکی که آنها روی آن کار میکنند, پزشکی اهل بیت ماست و برای همین است که میخواهند این مکتب را زمین بزنند نه برای خودشان بلکه برای همه جهان.
چون آنها معتقدند که نسل برترند و قوم ویژهاند, باید بمانند و بقیه باید از بین بروند. بهفرض مثال راجع به طب, در اسرائیل بالاترین زالودرمانیها و تخصصیترین حجامتها و خاصترین درمانها با داروهای گیاهی انجام میگیرد نه با سیستم طب کلاسیک.
اگر کسی برای عمل جراحی به تلآویو رفته باشد از خارج از کشور چه مسلمان و چه غیرمسلمان کاملاً متوجه میشود که به چه جایی رفته و از چه قوانین پزشکی تبعیت میشود و شخص بهبود پیدا میکند.
این مقدمه راجع به بحث حدیث ثقلین که آنها متأسفانه علیه شیعیان استفاده میکنند. در همان مرکز شیعه شناسی در تلآویو, آنها تمام ابعاد و زوایای جسمی و روحی شیعیان را مورد تحقیق قرار داده و نتیجه هم گرفتهاند.
میدانند ابعاد شخصیتی مسلمانها بهویژه شیعیان با چه تدبیری و المانی قابل تغییر هست, بهسمت گرایشهایی که خودشان میخواهند تا آن سعادت و کمال را هم در این دنیا و هم در آن دنیا از انسان خصوصاً شیعیان دفع کنند.
در بحث این دو امانت شریف وقتی به زندگینامه اهل بیت نگاه میکنیم اعم از تغذیه جسم و روح میبینیم که آنها حتی مزاج روحی خود را تشخیص دادند و بر اساس آن عبادت و برای خود تقرب ایجاد کردهاند.
برای رسیدن به کمال نهایی و مقام ویژه محمود که در قرآن آمده، این که پیامبر فرمود: "اهل بیت من امانت من نزد شما هستند" چون اینها سراسر نورند و از سوی خدا انتخاب شده و مقام ولایت و امامت اگر موروثی است که با منشأ الهی و خدایی است و با یک تجلی صفات الهی است که در آنها متجلی میشود.
آموزههای مکتب اهل بیتی این است که ما از چهارده معصوم بهره بگیریم، زندگی اخلاقی تقیدی دینی ورزشی تفریحی و کاری آنها.
جای تأسف دارد که ما در ایران که پایگاه جهان تشیع است هیچ کدام از مسائل و مواردی که عرض کردم در زندگی مختلف اهل بیت مورد پیروی ما نیست و در زندگی ما به چشم نمیخورد و این ضعف بسیار بزرگی است که ما اهل بیتی به این قوت داریم با آن پشتوانه منحصر به فرد، و اندر خم یک کوچهایم.
تسنیم: چرا امروزه افراد نگران و بیماراند؟
ابوالفضلی: امروزه افراد از خود سؤال میکنند: چرا نگرانیم, چرا روحمان سالم نیست، چرا جسممان مریض است؟ ما در کل زندگی اهل بیت چیزی بهعنوان بیماری نداریم و اگر هم در جایی به چشم میخورد به این سبب است که خداوند به آن معصوم بیماری را میدهد تا هم او را رشد دهد و محک بزند و هم اینکه بگوید اینها هم انسان هستند و قابلیت دریافت بیماری را هم دارند.
مثلاً حضرت امیر علیه السلام از باب تغذیه جسم غذایشان بسیار محدود و کم بود. پس انسان این قوت جسمانی را از کجا تأمین کند. اتفاقاً حکمای ما میگویند مادر تمام بیماریها پرخوری و مادر تمام قوتها کمخوری است.
پس اگر امیرالمؤمنین کم میخورند ایشان دارای قوت میشوند و صرف نظر از بحث یداللهی بودن ایشان که از زور و بازوی خاصی هم برخوردارند ولی زندگی اجتماعی اهل بیت که همه بهتأسی از پدران بزرگوار ایشان است و برمیگردد به امیرالمؤمنین و پیامبر اکرم(ص)، اینها عملاً تمام برنامههای زندگیشان یک برنامه ریزی تدوین شده از سوی خود خداست.
پس خداوند تجلی کرده فطرت رفتاری و الگوریتم کرداری خود را در ائمه معصومین علیهم السلام و اگر ما در تمام آیتمهای زندگیمان (خوردن، آشامیدن، خوابیدن، کارکردن، تقرب، عبادت، سفر، کسب و تجارت و ...) تأسی کردیم به ائمه و کاربردی شود؛ شکی نیست که به سعادت دنیا و آخرت خواهیم رسید.
تسنیم:سبک زندگی اهل بیت میان ایرانیان تا چهحد پیروی میشود؟
ابوالفضلی: یکی از معضلاتی که ما در جهان شاهدش هستیم بهویژه در ایران بهعنوان مرکز جهان تشیع این است که ما از سبک و سیاق زندگی اهل بیت رفتیم بهسمت سبک و سیاق زندگی غربی. ما آنچه داریم انجام میدهیم در همه پارامترهای زندگی پیروی از مکتب غربی است و خود هم مطلع نیستیم.
شاید نماز و روزه و عبادتی داشته باشیم خیلی معمول و برای هدفی نبوده بعد میگوییم: چرا اینطوری شدهایم, فرزندانمان چرا این گونه شدهاند؟
تسنیم: درباره لقمه حلال و حرام لطفاً توضیح دهید؟
ابوالفضلی: این یک بحث و بحث آخر مثال کوتاه نسبت به این دو امانتی که در حدیث است و تأسی از همین حدیث و پیاده سازی و اعمال آن در زندگیمان به یک نکته اشاره میکنم و آن کسب لقمه حلال و طیب و طاهر است که این هم دارای دو بُعد مادی و معنوی است.
بُعد مادی این است که کسی که لقمه حرام میخورد, قسیالقلب و بداخلاق میشود, نسبت به همه کس و همه چیز بیتفاوت میشود, تأثیراتش را در رفتار با همسر و خانواده و مردم خواهد گذاشت.
چهره نورانیتش را از دست میدهد و از همه مهمتر کار حرام کرد. گناه کبیرهای که باید پاسخ بدهد، غیر از اینکه شاید آلوده به حق الناس هم شده باشد.
بُعد معنوی هم اثر وضعی آن لقمه ناپاک است، این که حتی ممکن است اثر وضعی به فرزند و نوه من هم سرایت کند و شاید اصلاً من نفهمم که این لقمه حرام بوده ولی اتفاقی است افتاده که لقمه ناپاک خوردم.
شیخ عباس قمی میگفتند: شبی دعوت شده بودم به مجلسی، بعد از شام از آن شب تا چهل یا سی شب نتوانستم نماز شب بخوانم و لقمه حلال و حرام در زندگی بسیار اهمیت دارد.
گفتوگو از زهرا کاظمی
انتهای پیام/*