پرسشهای بیجواب در یک قتل خاموش + تصاویر
خبرگزاری تسنیم: آیا ۱۸ ضربه چاقو، حداقل ۳۶ ثانیه زمان، برای واکنش نشان دادن در یک اتاق متوسط که تازه مأموران مسلح دادگستری در کنار جایگاه استقرار متهم حضور دارند، کافی نبوده که این قتل فجیع، در کمال آرامش روبروی قاضی انجام شده است؟!
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،شش سال پیش در چنین ایامی زنان و مردان مسلمان سراسر دنیا، عزادارِ شهادت بانویی بودند که تنها به خاطر داشتن حجاب، در خون خود غلتید؛ نه در گرد و غبار خرابههای جنگی، بلکه در ساختمان لوکسِ یک مرجع قضایی! نه در یک شهر یا کشور نا امن و بحرانزده، بلکه در قلب اروپا، که مدعی صلح و آرامش و امنیت است!
*** 6 سال از شهادت "مروه" گذشت...
"مروه الشربینی" زن 32 ساله مصریتبار ساکن آلمان بود. وی به دلیل پوشش اسلامی، در پارکی در شهر درسدن آلمان مورد توهین و فحاشیِ مرد جوانی قرار گرفته و سپس تصمیم میگیرد شکایت خود را نزد دادگاه این شهر ببرد. دادگاه، شکایت مروه را پذیرفت و متهم را محکوم به پرداخت 750 یورو کرد؛ متهم از دادگاه، تقاضای تجدیدنظر در این حکم نمود.
پایگاه خبری "بلیک" مینویسد:
در روز رسیدگی به جلسۀ دادگاه تجدیدنظر، یعنی شش سال پیش، 1 ژوئیه 2009 "مروه" به همراه همسر و فرزند دو سالهاش در حالی که باردار هم بود، حضور یافت. اما حین پاسخگویی به سؤالات دادگاه، متهم جلوی چشمان فرزند و همسر مروه، قاضی و سایر حاضران به وی حمله کرد و با ضربات چاقو وی را از پا در آورد. به گواه شادان عینی، وقتی از پارههای بدنِ زن جوان خون جاری میشد، کودک دو سالهاش هنوز در بغلش بود.
در این لحظات، شوهر مروه برای نجات همسرش به سمت وی دوید تا جان همسرش را نجات دهد. پلیس مستقر در جلسۀ دادرسی، به جای جلوگیری از ادامۀ جنایت متهم، به شوهر مروه تیراندازی کرد. شوهر مروه در وضعیت وخیم جسمانی به بیمارستان منتقل شد. بعدها پلیس مدعی شد که از روی اشتباه به وی تیراندازی کرده است!
قاتل مروه شربینی، طی سه جلسه دادگاه، در نهایت به دلیل اقدام به قتل، به حبس ابد محکوم شد.
بلافاصله در مصر واکنشهای معترضانۀ بسیاری نسبت به این جنایت بشری صورت گرفت، به ویژه زمانی که پیکر مروه به زادگاهش برگشت و روی دست هموطنانش تشییع شد.
مروه، "شهیدۀ حجاب" نام گرفت و از آن پس تبدیل به نمادی برای مبارزه با "اسلامستیزی در غرب" شد.
اقلیت مسلمان آلمان، روز شهادت "مروه الشربینی" (1 ژوئیه) را روز مبارزه با نژادپرستی ضدّاسلامی (Tag gegen antimuslimischen Rassismus) نامیدهاند.
*** پرسشهای بیجواب در قتل "مروه"
با گذشت شش سال از شهادت مروه الشربینی، هنوز پرسشهای بسیاری در این حادثۀ ضدّ انسانی بیپاسخ باقی مانده که به برخی از آنها مختصراً اشاره میکنیم:
- چرا رسانههای آلمانی نزدیک به دو هفته از انتشار این خبر خودداری کردند و سکوت کامل خبری برقرار کردند؟ آیا اگر چنین حادثهای برای یک تبعۀ اروپایی در کشورهای دیگر رخ میداد، با همین سکوت خبری میگذشت؟
2. قریب به اکثریت رسانهها، قاتل "مروه" را تا همین امروز "الکس دبلیو" مینامیدند و تنها در معدود خبرگزاریهای پراکنده، نام وی "الکساندر وینز" (Alexander Wiens) بیست و هشت ساله ذکر شده است.
الکس در دادگاهها با ماسک، کلاه و عینک آفتابی حضور پیدا میکرد و بعدها هم تنها عکسی که از وی در اینترنت موجود بود، تا همین امروز یک عکس قدیمی و سیاه-سفیدِ زیر بریدۀ یک روزنامه است:
دلیل این گمنام نگه داشتن نام و چهرۀ قاتل در رسانهها مشخص نیست.
- چه طور ممکن است متهمی که تا روز فرارسیدنِ جلسۀ دادگاهش در بازداشت موقت به سر میبرده، یک چاقوی آدمکشی حاضر و آماده در جیبش داشته و با آلت قتّاله در دادگاه حاضر شود؟
جالبتر اینجاست که پس از شهادت مروه، وقتی همسرش به خونخواهی وی و محاکمۀ قاتل نژادپرست به دادگاه میرود، با دقیقترین بازرسیهای بدنی از سوی مأموران دادگاه مواجه میشود! گویی در این محکمۀ عدل (!)، به وضوح جای شاکی و متهم عوض شده است.
- مأموران امنیتیِ حاضر در محل، در تمام لحظاتِ حادثه دقیقاً نقش تماشاچی داشتهاند، علت این امر ادعا شده که آنها فرصت عکسالعمل پیدا نکردند! حال اگر کوتاهترین زمان ممکن را برای این قتل وحشیانه در نظر بگیریم، یعنی اگر تنها یک ثانیه برای هر ضربۀ چاقو (فراز، فرود و اصابت به بدن مقتول) طول کشیده باشد، آیا 18 ضربه چاقو، 18 ثانیه زمان، برای واکنش نشان دادن در یک اتاق متوسط که تازه مأموران مسلح دادگستری در کنار جایگاه استقرار متهم حضور دارند، کافی نبوده که این قتل فجیع، در کمال آرامش روبروی قاضی انجام شده است؟!
- شهیدۀ حجاب و خانوادۀ کوچکش، مهاجر، پناهنده و آوارۀ جنگی نبودهاند که در اروپا طبق معمول به دیدۀ تحقیر و "خارجیِ سربار" به آنها نگریسته شود، بلکه نخبگانی بودند فعال در عرصۀ علمی و همچنین ورزشی که مؤسسه تحقیقاتی "مکس پلانک" (یک مرکز پژوهشی زیر نظر وزارت علوم آلمان) جهت ادامه تحصیل و اخذ مدرک دکترا در رشتۀ مهندسی ژنتیک به این زوج جوان مصری بورسیه داده بود.
به جز این هم پدر مروه، علی الشربینی و مادرش لیلا شمس، هر دو شیمیدان و از خانوادهای بااعتبار و فرهیخته بودند.
چرا وقتی نهادهای اروپایی توان تأمین امنیت بورسیهها را ندارند، و چرا وقتی تحمل حجاب زن مسلمان را ندارند، به وی بورسیه تحصیلی در کشورهایشان را اعطا میکنند؟
*** روز مبارزه با نژادپرستی ضدّاسلامی
نفرت از خارجیها، سال 2009 در قتل "مروه الشربینی" در آلمان به اوج خود رسید. به گزارش اشپیگل، پلیس شهر درسدن در ژوئیه 2010 خبر داد بنای یادبودی که مسلمانان، به مناسبت اولین سالگرد شهادت مروه در این شهر ساخته بودند، توسط افراد ناشناس تخریب شده است. سازندگان، نام این اثر را "18 ضربه چاقو" گذاشته بودند.
متأسفانه علی رغم اینکه ادعا میشود اروپا، قارهای چند فرهنگی است و اتفاقاً مفتخر است که با این چندفرهنگی به خوبی کنار آمده و در مدیریت آن موفق عمل کرده، اما عملاً هیچ سابقۀ حقوق بشریِ درخشانی در پروندۀ برخوردِ اغلب این کشورها با خارجیها وجود ندارد.
"اکرم سنول" ناشر و سردبیر نشریه مهاجران (MiGAZIN) معتقد است: همانطور که روز جهانی زنان داریم، روز جهانی پناهجویان داریم، روز جهانی نابینایان و بسیاری دیگر، باید روز 1 ژوئیه مبارزه با نژادپرستی ضدّاسلامی را هم در افکارعمومی تثبیت کرد و البته محتوای عادلانه را نیز به آن تزریق نمود.
راست: "اکرم سنول" سردبیر نشریه مهاجران، چپ: "ایمانه عطیه" کارشناس امور مهاجران
پروفسور "ایمانه عطیه" کارشناس پژوهشهای نژادپرستی و مهاجرت در همین راستا میگوید:
"اسلامهراسی، اصطلاحی است که اولین بار از انگلیس به آلمان آورده شده و در اصل منظور از آن، یک نژادپرستیِ ضدّ مسلمانان است. درست است که این پدیده بعد از 11 سپتامبر تشدید شد ولی اسلامهراسی یک قضاوت یا پیشداوری نیست، بلکه به عنوان یک واقعیت اجتماعی همیشه در غرب وجود داشته است."
در بعضی محلهها حتی زنان باحجاب و مردان مو مشکی بی هیچ دلیلی با حملۀ گروههای ناشناس و فریادِ "گم شو، خارجی!" مورد اهانت قرار میگیرند؛ آن هم مسلمانانی که اغلب یا خود و نسل پیشترشان در همان کشورها به دنیا آمدهاند و یا سالهای طولانی اقامت داشته، به خوبی به زبان و فرهنگ مقصد مسلطند و در سیستمهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی آن ادغام شدهاند. اما گویی تنها مشکل غرب با این اقلیت، آن است که همزمان با ادغام در جامعه، نخواستند دینشان را از دست بدهند.
به همین دلیل باید انتخاب کنند که یا آن کشور اروپایی که چندین نسل در آن زندگی کردهاند را ترک کنند، و یا به عنوان شهروند زیردست با برچسب "خارجی" با تبعیضهای گوناگون و بعضاً عدم امنیت دست به گریبان باشند.
منابع:
http://dtj-online.de/marwa-el-sherbiny-dresden-sabine-schiffer-interview-31477
http://www.welt.de/vermischtes/article5174955/Das-von-Hass-gepraegte-Leben-des-Alex-W.html
http://murderpedia.org/male.W/w/wiens-alex-photos.htm
http://moslaemm.blogspot.com/2010/07/deutscher-gruss.htm
منبع:سایت ریشه
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.