نگرانی بهشتی از کاهش ۷۰ هزار روستای کشور و سجده دولتها بر بت تکنولوژی
خبرگزاری تسنیم: رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ضمن هشدار نسبت به کاهش تعداد روستاها به کمتر از دوره اشکانی گفت: چرا جامعه اداری، میراث فرهنگی را تنها به مثابه یک چیز خوب مستحق محافظت میدانند اما آن را تنها برای تزئین سر تاقچه شایسته میبینند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری،سید محمد بهشتی طی سخنانی در سومین همایش بینالمللی میراث طبیعی_ فرهنگی و توسعه پایدار در مناطق روستایی گفت: بر اثر زلزله خرقان در استان قزوین در سال 1381 عازم منطقه شدم تا از نزدیک روند مرمت برجهای معروف خرقان را بررسی کنم؛ در آن نزدیکی روستایی بود که بنیاد مسکن ساختمانهای ویران را با بناهای جدیدِ محکم و مقاوم در مقابل زلزله جایگزین میکرد، اما اهالی به باغداری و دامداری اشتغال داشتند و به دلیل نبود جاده مناسب محصولات باغی را تبدیل به خشکبار میکردند.
وی اضافه کرد: سقف خانههای بازسازی شده که شیروانی بود امکان خشککردن میوهها را فراهم نمیکرد و برای دامهای اهالی آغل زیر خانهها درنظر نگرفته بودند؛ یعنی اگر 40 درصد روستا در اثر زلزله تخریب شده بود در آیندهای نزدیک کل روستا در اثر بازسازی نادرست ویران میشد؛ زیرا امکان تولید از روستاییان سلب شده بود و بدین ترتیب آن روستا فقط میتوانست خوابگاه باشد.
بهشتی ادامه داد: تقریبا در همان زمان از روستای انبُه در استان قزوین نیز دیدن کردم که به دلیل محدودیت سطح زمین تنها میزبان 300 خانوار بود و مازاد این جمعیت در خیابان چراغ برق بورس لوازم یدکی را میچرخاندند که دلیل این جمعیت بیکاری و مشکلات معیشتی نبود، زیرا در آن روستا همه مشغول تولید بودند بلکه 20هزار راس دام داشتند و بهترین زغال اخته ایران را تولید میکردند و در انبُه برخلاف روستای مزبور هیچ نشانی از طرحهای عمرانی دولت وجود نداشت و اصلاً به همین دلیل چنین رونق داشت.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری یادآور شد: منظور اینکه تا قبل از ورود دولت با طرح و برنامههای عمرانی و بهسازی در روستاها، روستاییان اساساً چارهای ندارند جز آنکه بر مبنای توسعه پایدار حیات خود را بهبود بخشند، توسعه پایدار که الگوی جدیدی نیست. البته به کشف جدیدی برای مدیران دولتی بدل شده اما کهنترین الگوی توسعه روستایی در تمام جهان بوده است.
وی افزود: متأسفانه منصرفشدن از توسعه مبتنی بر الگوی پایدار در کشور موجب تحولی نگرانکننده شده است به طوری که طبق آمار کشوری سال 1335 ایران دارای 140 هزار کانون قابل زیست بود که 135 هزار عدد از آنها روستا بودند؛ روستاهایی که مبتنی بر الگوی توسعه پایدار یعنی مبتنی بر توپوگرافی مزیتهای تاریخی ـ طبیعی ـ فرهنگی، ارزانقیمت و اقتصادی، و متداوم پدید آمده و مدیریت میشدند.
بهشتی گفت: این الگوی توسعه نمیگذاشت متولیان اداره روستاها تکبخشی، کمبعدی، غیریکپارچه، غیرهمهجانبه، غیرذومقیاس، و غیرذومراتب به روستای خود نگاه کنند، یعنی ناگزیر از نگاه حکمی بودند؛ نگاهی که آن زیستگاه را به مثابه «یک جا» درک میکند؛ جایی که همه مختصات طبیعی و فرهنگی را تؤامان در بر میگیرد و حواسمان هست که وقتی در آن دخل و تصرف میکنیم، مجموعهای از عوامل و مؤلفهها را متأثر خواهیم ساخت، پس باید سنجیده و در پرتو روشنایی دانایی زیست تاریخی عمل کنیم و نباید با آزمون و خطا و راهحلهای مقطعی و ناپایدار و استاندارد وارد عمل شویم.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تصریح کرد: روزگاری شاید در ایران کمتر از 20 هزار زیستگاه وجود داشت؛ یعنی آن زمانی که تکنولوژی قنات تکوین نیافته بود و پهنکردن بساط زیست تنها در جوار آبهای سطحی ممکن بود، از دوره اشکانی که قنات به صورتی فراگیر اشاعه یافت با بهرهگیری هوشمندانه و ابداعات خلاقانه از ظرفیتهای ایران توانستیم معماهای سرزمین را حل و فصل کنیم و 135 هزار روستا پدید بیاوریم که اغلب در نقاطی بسیار فقیر و خشک قرار دارند اما جالب است که از سال 1335 تا امروز و با توجه به دخالتهای گسترده دولتها در سرنوشت روستاها و اصلاحات ارضی و غیره تعداد روستاها به 60 هزار عدد تقلیل یافته است.
بهشتی گفت: دولتها و کارشناسان دوره جدید ما به بت تکنولوژی مدرن خیلی سجده میکنند و امید دارند بواسطه تکنولوژیهای صنعتی و مدیریتی و برنامهریزی همه گرفتاریها را مرتفع سازند. اما چرا چنین فاجعهای در حال رقم خوردن است؟ اگر تلاشهای پیگیر و پرهزینه ایشان واقعاً مثمر بود میبایست 135 هزار روستا اکنون به 250 هزار تا افزایش یابد نه آنکه به 60 هزار تا کاهش پیدا کند. حتی با توجه به بحرانهای متعدد طبیعی و غیره باید منتظر باشیم که همین تعداد نیز به کمتر از دوره اشکانی کاهش یابد.
وی اضافه کرد: برای زندگی در سرزمینمان حقیقتاً راهی نداریم جز اتکا به الگوی توسعه پایداری که برخاسته از هزاران سال تجربه تعامل با محیطمان بوده و میراث فرهنگی نامیده میشود. چرا جامعه اداری و آکادمیک ما آنقدر که مطالب تازه نوشته شده در رابطه با توسعه پایدار را مطالعه میکند، سرزمین خود را مطالعه نمیکند و چرا میراث فرهنگی را تنها به مثابه یک چیز خوب مستحق محافظت میدانند اما آن را تنها برای تزئین سر تاقچه شایسته میبینند و برای مطالعه عمیقش اهمیتی قائل نیستند؟
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری اضافه کرد: این در حالی است که میراث فرهنگی تنها ضامن بقای ما در مواجهه با معماهای زیستی و تهدیدات است؛ میراث فرهنگی به ما کمک میکند تا رازهای سرزمینمان را شناخته و بگشاییم، برای مثال نگاه کنید به مواجهه امروزی ما با زلزله و دیگر بلایای طبیعی که هر بار تعجب میکنیم از وقوعش و انتظار مواجهه با آن را نداریم لذا به همین دلیل آن را حادثه غیرمترقبه میخوانیم و ستادی برایش ایجاد کردهایم، در صورتی که از روزگاران بسیار دور مردم این سرزمین میدانستند که زلزله امر غیرمترقبه نیست.
بهشتی با بیان اینکه اگر این بلایا غیرمترقبه محسوب نشوند طبیعتاً ما خود را با زندگی بین دو تهدید آن تنظیم و آموخته میسازیم خاطرنشان کرد: در شهر رشت هر چند دهه یک بار برفی سنگین میبارد، آخرین نمونه آن در 1383 اتفاق افتاد، این واقعه در 1351 و 1327 نیز اتفاق افتاده بود، یعنی امری متناوب است؛ اما در 1383 فاجعهای رخ داد که طی آن 27 هزار سقف بر اثر بارش برف فروریخت و دلیلش این بود که در 1383 در رشت پارو پیدا نمیشد؛ در صورتی که تا چند دهه قبل در جهیزیه هر دختر رشتی یک پارو هم وجود داشت، زیرا میدانستند باید بین دو برف زندگی کنند لذا برای توسعه پایدار باید به این آموزهها احترام گذاشت و جلوی نسیان آنها را گرفت.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: خوشبختانه امروز در کوران بحرانهایی قرار داریم که این حرفها جای گفتن پیدا کرده است. بحرانهایی که احساس نبود امنیت به مدیران و برنامهریزان کشور میدهد، اینها ما را هوشیار میکند و از خواب غفلت بیدار میسازد اما خدا کند که این بحرانها آنقدر تداوم یابد تا دوباره دست به دامان عقل سلیم فرهنگیمان شویم، خدا را شکر که بحران آب سی سال به طول میانجامد تا زمان کافی پیدا کنیم که دوباره به یاد بیاوریم در سرزمینی زندگی میکردیم که همه منابعش بالقوه بوده است، بنابراین باید در پدیدآمدن منابع نقش ایفا کنیم.
وی اضافه کرد: در یک سده اخیر دچار احوال کسانی شدهایم که به منابع بالفعل خو کردهاند و نقشی در پدید آمدن منابع زیستی خود نداشتهاند و کار اصلیشان تنها به چنگ آوردن آن منابع بوده است، توسعه پایدار در سرزمین ما فقط زمانی اتفاق میافتد که ما از محیطمان پرستاری کنیم، طبعاً تغییر از احوال شکارگری تا پرستاری زمان میبرد و این بحرانها ما را بدان سمت هدایت میکند.
انتهای پیام/