نگریستن از عینک سفید روزنامهنگار «گاردین» به پشت صحنه نمایش آمریکا در عراق
خبرگزاری تسنیم: انتشارات اندیشه ورزان ترجمه فارسی کتاب «کسی به ما نگفت که شکست خورده ایم» روایت مک کارتی روزنامه نگار روزنامه گاردین از حضور آمریکا در عراق را منتشر و در بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «کسی به ما نگفته بود که شکست خوردهایم» داستانهای جدیدی از عراق است که کمتر در کتابهای انگلیسی و امریکایی منتشر شده پس از حمله نظامی آمریکا به عراق آن را شاهد هستیم. ترجمه فارسی این کتاب به کوشش فاطمه باغستانی از سوی انتشارات اندیشه ورزان در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شده است.
«روری مککارتی» روزنامهنگار روزنامه «گاردین» یکی از صدها خبرنگار و روزنامهنگاری بود که پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 برای پوشش خبری به عراق آمد اما او مانند سایر خبرنگاران و روزنامهنگاران نتوانست در عراق در محله امن و در میان دیوارهای ضد انفجار محصور مانده و نمایشی را که آمریکاییها و انگلیسیها سعی در واقعی جلوه دادن آن داشتند، باور کند.
مککارتی دو سال در عراق ماند، تا بازسازی عراق را طبق آنچه که آمریکاییها قول آن داده بودند، از نزدیک مشاهده کند و در پایان پس از دو سال به کشور خود بازگشت و کتاب «کسی به ما نگفته بود که شکست خوردهایم» را منتشر کرد.
مککارتی در این کتاب گزارشی از سفر دو ساله خود به عراق و لحظه لحظه زندگی خود با مردم این کشور را روایت کرده است، گزارشی که در آن به صراحت به واقعیت این جنگ و پشت پردهها اشاره شده و لفاظیگریهای آمریکا در این زمینه را بر باد میدهد. او مدعی میشود که آمریکا تنها به بهانه سلاح شیمیایی به این کشور حمله کرده است. اما در حقیقت به دنبال اهداف دیگری در منطقه از جمله سلطه در منطقه خاورمیانه بود.
نکته دیگری که کتاب مککارتی را از سایر آثار منتشر شده در این حوزه متفاوت میکند، این است که مککارتی برخلاف سایر آمریکاییها و انگلیسیهایی که در عراق حضور داشتند، در یک فضای مشخص و درون دیوارهای ضد انفجار خود را محصور نکرده است، او به میان مردم عراق رفته و با وجود اینکه به عنوان یک خبرنگار خطرات بسیاری او را تهدید میکرده از میان همان مردم به واقعیتها پی برده است. وی در این مسیر تا جایی پیش میرود که با رئیس یکی از گروههای تروریستی عراق قرار ملاقات میگذارد تا بتواند با وی نیز گفتوگو کند.گفتوگو با علی عابد حسن، حتاب حمدان، احمد باراک و بازمانده یکی از گورهای دستهجمعی صدام و... از مهمترین گفتوگوهای مککارتی در این کتاب به شمار میرود.
مککارتی در عراق، از بیرون و در یک چارچوب مشخص شده توسط آمریکاییها و انگلیسیها به این کشور نمینگرد، بلکه در بطن ماجرا قرار میگیرد، او به خانهها، مدارس، دانشگاهها میرود و از نزدیک واقعیت زندگی مردم عراق را لمس میکند، چهره به چهره با شیعیان و اهل تسنن عراق زندگی میکند و تلاش میکند، واقعیت عراق را بدون عینک سیاهی که آمریکا به چشمها زده است، ببیند.
وی در مقدمه کتاب خود مینویسد: «سال 2003 برای پوشش خبری از بازسازی عراق توسط امریکاییها روانه این کشور شدم، اما زمانی گه پس از دوسال این کشور را ترک میکردم، متوجه شدم، عراق کشوری است که به جازی بازسازی، با جنگ داخلی روبرو شده و عمده شهرهایش تخریب شده است، مردم عراق که ابتدا به دلیل کشته شدن صدام شادمان بودند، به نوعی انزجار از آمریکاییها رسیده بودند و این آنچیزی بود که آمریکا بر سر مردم این کشور آورده بود.»
«کسی به ما نگفته بود که شکست خوردهایم» در سال 2006 در لندن منتشر شده است و حالا انتشارات اندیشهورزان ترجمه آن به زبان فارسی را منتشر کرده است.فاطمه باغستانی مترجم این اثر درباره کتاب میگوید: «گزارش روری مککارتی یکی از متفاوتترین گزارشها از حضور آمریکاییها در عراق است چرا که وی تلاش کرده تنها واقعیتها را بیان کند، او به خانه بسیاری از عراقیها رفته و با عینک سفید به رسم و رسوم و اعتقادات مردم این سرزمین نگاه کرده است، او تلاش کرده تا هیچ نکتهای را از دست ندهد از مصاحبه با شورشیهای حکومت صدام تا عوامل زنده مانده حزب بعث همه در کتاب مککارتی حضور دارند.»
از دیگر نکاتی که کتاب مک کارتی را متمایز میکند این است که نویسنده با گذشته عراق در زمان حزب بعث نیز آشنایی داشته است، وی سالها پیش زمانی که آمریکا در سازمان ملل عراق را به داشتن سلاحهای شیمیایی متهم میکند، با گروهی از خبرنگاران برای تهیه گزارش از طرف گاردین به عراق میآید و همان زمان نیز در گزارش خود اعلام میکند که خطرناکترین مادهای که در عراق پیدا کردیم «مرگ موش» بود.
کتاب مککارتی پس از انتشار در لندن، توانست با استقبال بسیار مخاطبان مواجه شود، بسیاری این کتاب را بهترین نمونه از روایتهای منتشر شده از عراق توصیف کردند و بسیاری اذعان داشتند که تا پیش از آن عراق را تنها از دریچه ژنرالها، سربازها و نظامیان و دولتمردان نگاه میکردند، اما کتاب مککارتی نگاه آنها را تغییر داد.
انتهای پیام/