قره شیخلو: نباید فضای قرآنی، فضای چرتکه انداختن شود
خبرگزاری تسنیم:رئیسسازمان دارالقرآن میگوید: نگاه ما تنها قاری پروری نیست،اگر فردی میتواند قرآن خوب بخواند باید مربی و مبلغ قرآن خوبی هم بشود. او انتقاد دارد به این نگاهها که برخی قاریان با توجیه احتمال آسیب دیدن صدایشان جلسه هفتگی قرآن ندارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دو هفته پیش چهارمین مرحله «اردوی پرورش استعدادهای درخشان تلاوت قرآن کریم» به همت سازمان دار القرآن الکریم با شرکت 67 قاری مستعد نوجوان و جوان کشور طی یک سال گذشته در تهران برگزار شد. این دورههای آمادگی و آموزشی قاریان نوجوان و جوان سابقهای دیرینه دارد و چهرههاب برجسته قرآنی و افرادی که بعدها به عنوان افتخارت ملی و بینالمللی شناخته شدند، از دل این دورهها به جامعه معرفی شده و امروز هرکدام از آنها به عنوان اساتید برجسته رشتههای قرآنی مشغول به فعالیت و خدمت هستند. از نظر برخی از فعالان عرصه قرآنی این دوره آمادگی و آموزشی، نوید بخش به جریان افتادن خونی تازه در رگهای انقلاب اسلامی در عرصه تبلیغ و ترویج قرآن کریم است و مسیر مهجوریت زدایی از قرآن را با قوتی بیش از گذشته ادامه خواهد داد.
مهدی قرهشیخلو رئیس کنونی سازمان دارالقرآن کریم کشور که روزگاری خود در این دورهها شرکت کرده و بعد از آن مقامهای ملی و بینالمللی زیادی کسب کرده است در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بر اهمیت و جایگاه و ضرورت برگزاری چنین دورههایی واقف است و مهمترین دغدغهاش را توسعه گستره این دورهها در کل کشور و شناسایی استعدادهای درخشان قرآنی و آموزش همه جانبه آنها اعلام میکند و از تمامی دستگاههای تصمیم ساز و اجرایی و قرآنی برای تحقق این هدف درخواست کمک و همکاری دارد. قره شیخلو معتقد است که اگر روی این استعدادها سرمایه گذاری کنیم به جرأت میتوان گفت که در 10 سال آینده این افراد سرستونهای قرآنی کشور ما خواهند بود. او میگوید امیدوارم بتوانیم این کار را توسعه بدهیم.
در ادامه مشروح گفتوگوی خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم با رئیس سازمان دارالقرآن کریم کشور به عنوان نهاد مسئول برگزاری «اردوی پرورش استعدادهای درخشان تلاوت قرآن کریم» را میخوانید:
*تسنیم: آقای قرهشیخلو، این دورههای پرورش استعدادهای درخشان با چه هدفی برگزار میشود و این چهار دوره با چه تغییراتی مواجه شده است؟
با هدف شناسایی استعدادهای قرآنی که در کشورمان وجود دارد و مخصوصاً آموزش دادن به آنهایی که در سن نوجوانی هستند اردوی آموزشی استعدادهای درخشان قرائت قرآن راه اندازی شد. در فراخوانی که داشتیم جمعیت زیادی به ما مراجعه و اعلام کردند که علاقمند به حضور در این برنامه هستند، ما فیلترهایی را گذاشتیم که در نهایت از میان آنها صد نفر انتخاب شدند. البته این تعداد به خاطر امکانات ما بود و گرنه اگر ما میخواستیم در قدم اول جمعیت خوبی را تحت پوشش قرار بدهیم به نظرم 500 نفر بودند که این شرایط را داشتند اما به خاطر محدویت های مالی و امکانات مجبور شدیم که 100 نفر از این نوجوانان و استعدادهای قرآنی را انتخاب کنیم. این افراد دو سال است که با ما مرتبط بوده و کار میکنند. آنها هم دورههای حضوری و هم دورههای غیر حضوری را سپری کردند که در مجموع به نظرم کار تأثیرگذاری بوده است و سطح تخصصی تلاوتشان ارتقا پیدا کرده است.
تاکید برکارهای مفاهیمی و اطلاعات قرآنی در دورههای آموزشی استعدادهای درخشان
ما سعی کردیم نگاه جامعی نسبت به آموزشها داشته باشیم به همین علت در کنار کارهای تخصصی روی کارهای مفاهیمی و اطلاعات قرآنی هم کار میکنیم تا آنها در این بخش برنامههای درسی و مطالعاتی کاری برای انجام دادن داشته باشند و فضای خوبی برای رشد آنها فراهم بشود. البته یک طرف این کار به آموزش و تربیت مجریان و طرف دیگر آن هم به خود این دوستان و استفاده آنها از فرصتها بر میگردد. قطعاً میزان استفاده این 100 نفر با هم متفاوت است و اگر شخصی تلاش بکند بیشتر بهره مند میشود. البته در این دو سال ریزشی هم وجود داشته است و بخشی از علت این ریزش این بوده است که برخی از آنها به خاطر اینکه متناسب با انتظارات ما عمل نکردند طبیعی بود که کنار گذاشته بشوند، برخیها هم خودشان مشکلاتی داشتند که نتوانستند این راه را ادامه بدهند.
به دنبال توسعه گستره دورههای آموزشی قراء جوان هستیم
برنامه ریزی ما برای سال آینده این است که این کار را توسعه بدهیم و در اکثر استانها این برنامه را با تجربه ای که در این دو سال پیدا کردیم به عنوان برنامه ای ویژه و شاخص داشته باشیم، الان نیز دوستان روی آن کار میکنند تا بتوانیم این تیمها را با حداقل هزینهها به صورت استانی ساماندهی کنیم که فراوانی آنها بیشتر بشود. چون قطعاً این جمعیت 80 نفره اگر بخواهد به صورت استانی ارتقا پیدا کند با چند برابر این جمعیت روبه رو خواهند شد.
دریافت حدود 3 هزار تلاوت از کل کشور برای شرکت در اردوی استعدادهای درخشان
ما زمانی که شروع به کار کردیم برای جوانان زیر 18 سال فراخوان عمومی زدیم. در آن زمان حدود 5 قطعه انتخاب کردیم و گفتیم هرکس توانایی دارد میتواند این قطعهها را به صورت تقلیدی بخواند و برای ما بفرستد. چیزی در حدود 3 هزار تلاوت از کل کشور برای ما ارسال شد که این تلاوتها را اساتید گوش کرده و در مرحله اول 500 و در مرحله نهایی نیز 100 تلاوت برتر انتخاب شدند. الان هم خیلی از نوجوانان هستند که ما بدون فراخوان آنها را میشناسیم یعنی ما با توجه به تشکیلاتی که در استانها و ارتباطی که با مراکز آموزشی داریم آنها را میشناسیم بنابراین اگر امکانات داشته باشیم میتوانیم همه آنها را ساماندهی کنیم. حال امکان دارد در یک استان 10 نفر و در استان دیگر 100 نفر وجود داشته باشند. این مجموعه میتواند تحت عنوان نوجوانهایی که این ظرفیت را دارند و می توانند در آینده قرآنی کشور تأثیرگذار باشند، ساماندهی شود. میتوانیم یک بخش عمدهای را به صورت استانی و اگر لازم بود بخش دیگر را به صورت متمرکز بپردازیم اما مهم این است که باید به این کار به صورت جدی پرداخته بشود.
کادر سازی و نیروی انسانی متخلق، متعهد و متخصص اولویت برنامههای قرآنی باشد/نگاه ما تنها قاری پروری نیست
شاید اصلی ترین کاری که ما باید به آن توجه کنیم بحث کادر سازی و نیروی انسانی متخلق، متعهد و متخصص است. راه آن هم این است که همین نوجوان هایی که علاقه به کار قرآن دارند شناسایی بشوند و زمینه رشدشان را فراهم کنیم. همچنین آموزش آنها نباید تک بعدی باشد چون نگاه ما تنها قاری پروری نیست یعنی میگوییم اگر فردی می تواند قرآن را خوب بخواند باید مربی خوبی باشد و باید بتواند مبلغ قرآن خوبی هم بشود. برای اینکه به این نقطه برسیم ما باید تلاش کنیم، بچه ها نیز باید زحمت بکشند، مطالعه کرده و اطلاعات و مهارت هایشان را افزایش بدهند. بنابراین نگاه ما این است اما اینکه چه قدر موفق باشیم باید برنامه ریزی کنیم و ببینیم مقدرات الهی چیست اما قطعا این زمینه وجود دارد و میدانیم که اگر روی آن سرمایه گذاری کنیم به جرات می توانم بگویم در 10 سال آینده این افراد سرستون های قرآنی کشور ما خواهند بود و ما کاری کردیم که صدای آن بعدا در می آید و امیدوارم بتوانیم این کار را توسعه بدهیم.
نیازمند کمکهای مالی و بهرهمندی از مربی و استاد قرآنی در توسعه آموزشها هستیم
*تسنیم: اینکه میگویید امکاناتتان توسعه پیدا کند منظورتان چیست؟ شما به چه امکاناتی نیاز دارید؟ در بحثهای قرآنی نهادهای سیاستگذار وجود دارد که از طرح های ملی هم حمایت میکنند. آیا شما از این حمایت ها برخوردار بوده اید؟ انتظارات شما از این نهادها چیست؟
بخشی از امکانات مدنظر ما کمک ها و امکانات مالی و اعتباری است، به هرحال کاری با این حجم نیاز به پول دارد. همین تعدادی که ما در این دوره در خدمتشان هستیم از ایاب و ذهابشان گرفته تا دیگر مسائل، هزینه قابل توجهی می شود. مثلا حتی اگر یک نفر از آنها از بوشهر به اینجا بخواهد بیاید تنها هزینه ایاب و ذهاب او چیزی حدود 400هزار تومان خواهد شد. ما از بوشهر چهار نفر داریم که حدود یک میلیون و 600 هزارتومان پول بلیط هواپیمای آنها می شود و ما شبیه به این افراد را از استانهایی مثل سیستان بلوچستان، اهواز و استان های دور دست زیاد داریم. بنابراین بخشی از امکانات، مالی است که در هر دوره شاید حدود 40 میلیون تومان برای ما هزینه داشته باشد. بخش دیگری از امکانات نیروی انسانی است، ما برای آموزش هایمان نیاز به استاد داریم و یکی از مشکلات ما این است که دوستان قرآنی ما کمتر رغبت نشان می دهند تا در زمینه آموزش ورود پیدا کنند. چون کار مشکلی است. یعنی یک استادی که می خواهد هشت ساعت درس بدهد کارهایی وجود دارد که زمان کمتری با آوردههای بیشتری برایش وجود دارد و قطعا تمایلش به آن کارها بیشتر است که البته این یک ضعف است و نباید به کارهای قرآنی به این صورت نگاه کنند و بگویند آموزش کاری سخت است و درآمدش کمتر است پس برویم در مسابقات یا در تلاوت سرمایه گذاری کنیم.
نباید فضای قرآنی تنها فضای چرتکه انداختن باشد
*تسنیم: ما الان نسلی از قاریان را داریم که از نسل شما یا افرادی که هم دوره شما محسوب میشوند، هستند. یک دوره مشابه ای در دهه 60 برگزار شد که می توان گفت نسل شما ثمره همان دورهها است، آن زمان احساس میشود نگاه مادی به قرآن وجود نداشت و خودشان را وقف قرآن و قاری پروری کردند. بنابراین این روحیه در آن زمان وجود داشته است. آیا شما به این تغییر روحیات برخی در جامعه قرآنی اعتقاد دارید؟
شرایط دهه 60 با امروز خیلی متفاوت است، فضای آن دوران در سال های اول انقلاب و جنگ بود، بنابراین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که نسل امروز مانند نسل دهه 60 فکر و عمل کند چون شرایط تغییر پیدا کرده است، اما در شرایط متغیر هم اصولی وجود دارد که باید رعایت بشود. یعنی نباید فضا، تنها فضای چرتکه انداختن باشد. ما به استادی که به اینجا برای تدریس میآید مبلغی پرداخت میکنیم و او مجانی کار نمیکند اما اگر این نگاه که من کار ساده تری را با درآمد بیشتری انجام بدهم وجود داشته باشد خطا است. ما اگر از لحاظ استاد دستمان باز باشد و دوستان قرآنی حاضر باشند همکاری مستمر با ما داشته باشند ما می توانیم دوره های متمرکز اینجا را تبدیل به دوره های منطقهای بکنیم. یعنی بگوییم در 5 یا 6 منطقه از کشور هم جمعیت، فراوانی بیشتری دارد و هم هزینه ها کمتر می شود و ما می توانیم اساتید را به مناطق بفرستیم نه اینکه افراد را از شهرهای مختلف به اینجا بیاوریم.
امروز بهترینهای قرآنی کشور محصول همین جلسات آموزشی هستند
این کار شبیه هم که شما میگویید درست است، ما زمانی همسن همین نوجوانان، جمعی حدود 30 یا 40 نفر بودیم که استادانی مثل آقای حاج شریف یا حاج موسوی چند ماهی استادان ما بودند و ما هفته ای یکبار به نمازخانه سازمان تبلیغات میرفتیم و از ساعت 3 بعد از ظهر تا هشت شب آنجا بودیم، تمام کسانی که الان جزو چهره های قرآنی و شناخته شده هستند مانند آقای عباسی، ربیعیان، قصری زاده، پور زرگری و خیلی از دوستان دیگر در این جلسات حضور داشتند. شاید حدود یک سال به صورت مستمر ما این جلسات را تشکیل دادیم که این جلسهها کم کم تبدیل به 15 جلسه کوچک چهار نفره شد و بعد از یکسال تخصصی تر شد. من و چند نفر دیگر از دوستان با مرحوم استاد غفاری کار می کردیم. این تجربه در آن زمان تکرار شد و الان بهترین های قرآنی در کشور ما همانهایی هستند که در آن جلسات بودند.
آفت خطرناکی است اگر جز خدا را در کارهای قرآنی مدنظر داشته باشیم
*تسنیم: احساس نمیکنید آن ظرفیتی که الان وجود دارد بخاطر نداشتن آن نگاه مادی در این افراد بود؟من فکر میکنم این نگاه مادی در آینده قرآنی کشور اخلال ایجاد می کند.
اصلا یکی از آفاتی که ما را تهدید میکند همین است که در ورود به کارهای قرآنی چیزی جز خدا را مد نظر داشته باشیم. این اعتقاد را داریم که اگر کسی با اخلاص به کاری ورود پیدا کند خداوند هم این تکلیف را برخود واجب میکند که برای آن شخص جبران کند. اما اگر چیزهای دیگر برای ما اولویت شد و قرآن و کارهای قرآنی به حاشیه رفت این خطرناک است. من همیشه به قاریان نوجوان و یا برخی از دوستان میگویم که همانطور که اساتید ما بدون هیچ چشم داشتی ساعتها برای ما وقت گذاشتند باید کار کنیم. افرادی مانند مرحوم استاد «اربابی» بودند، ایشان چندین سال جلسه داشت و شاید از جیب خود خرج هم میکرد. خیلی از اساتید دیگر اینگونه هستند و برکت داشتند و توانستند محصولات خوبی را هم ارائه کنند، قطعا نسل بعد ما هم باید همین نگاه را داشته باشد.
قرآن را به ما رایگان یاد دادند و امروز نباید برای یاد دادن آن مطالبهای داشته باشیم
اگرچه شرایط مادی ما هم با آن زمان فرق کرده است، یادم می آید که در اردوگاه شهید باهنر برای دوره های تربیت معلم حضور پیدا میکردیم و شبانه روز در آنجا مستقر می شدیم و همه کار از نظافت، غذا درست کردن تا چادر زدن را انجام می دادیم و فضا اینطور نبود که بگوییم چون من استاد هستم نباید این کارها را انجام بدهم اما در آخر دوره بعد از سه ماه 3 هزار تومان به ما حق الزحمه میدادند، اما الان اعداد و ارقام بالاتر از این حرف ها است و کسی که به حوزه آموزش، داوری و... وارد می شود حق الزحمه خوبی میگیرد اما باید یاد بگیریم همه چیز را با مادیات نسنجیم چون ما خودمان همین آموزه هایی که الان داریم و برای ما امتیاز شده است را از دیگران مجانی گرفتیم.
یعنی من برای یاد گرفتن قرآن پولی را به کسی پرداخت نکردم و کسی هم از من مطالبه ای نکرد، بنابراین من هم اگر می خواهم کار ریشهای بکنم نباید از کسی مطالبه ای کنم. البته آنهایی که اهل قرآن هستند زندگی دارند و نمی توانیم بگوییم که همه کارهایشان مجانی باشد، ما هم به عنوان دستگاه قرآنی وظیفه خودمان می دانیم وقتی از یک چهره و استاد قرآن استفاده میکنیم تا حد مقدور زحمتش را جبران کنیم. اما اگر بنا بر این باشد که این کار تبدیل به یک کار اقتصادی و تجاری بشود، غلط است چون ماهیت این کار فرهنگی است. البته می شود که در کنار آن زندگی خود را مدیریت کند و دستش جلوی کسی دراز نشود، اما اگر تبدیل به کار تجاری شود این آفت است و نمی شود آن را قبول کرد.
قیاس مادی جوایز برگزیده قرآنی با برگزیده مسابقات ورزشی درست نیست
گاهی اوقات مقایسه ای می شود و می گویند چرا به نفر اول فلان رشته ورزشی 100 سکه طلا می دهند اما به نفر اول مسابقات قرآن 10 تا سکه می دهند اما من می گویم اصل این قیاس درست نیست چون دو مقوله جدا از هم هستند، کسی که در حوزه فرهنگ و قرآن قدم میگذارد نباید اولویتشان مسائل مادی باشد، آنها حوزههایی هستند که ماهیتشان پول است و فرد وارد آن می شود تا مشهور شود و از لحاظ مالی تأمین بشود اما در حوزه فرهنگ و قرآن اینگونه نیست و وقتی انسان وارد آن می شود اولویتش باید کمک به توسعه فرهنگ قرآن و اعتلای نسخههای قرآنی در کشور باشد و البته باید در کنارش مسائل مادی و جبران زحمات هم وجود داشته باشد.
کار اشتباهی است که استاد قرآنی بخاطر احتمال آسیب دیدن صدایش جلسه قرآنی هفتگی نمیگذارد
خلاصه کلام این است که جامعه قرآنی ما باید با همان روحیه ای که اساتید گذشته کار کرده اند ورود پیدا کنند و هرکاری از دستمان برمی آید باید انجام بدهیم. من از برخی اساتید و قاریان بنام قرآن وقتی می پرسم که شما جلسات آموزش هفتگی ندارید میگویند خیر چون صدایمان آسیب می بیند، این اشتباه است چون اگر این سنت ادامه پیدا نکند و این آموزش سینه به سینه نچرخد در چند سال آینده ریشه قرائت قرآن در کشور مانند خیلی از کارهای هنری که در کشور از بین رفته است خشکیده می شود. بنابراین یک استاد و قاری قرآن وظیفه اش این است که حداقل هفته ای یکبار آموزش قرآن داشته باشد و این کمترین انتظار است و این نگاه که صدایم آسیب می بیند غلط است.
باید ماموریت دقیق، شفاف و مشخص دستگاههای متعدد قرآنی مشخص شود
*تسنیم: به نظرم تعدد متولیان امور قرآنی هم یکی از آسیب ها است. الان هر نهادی معاونت قرآنی برای خود تشکیل داده است و شاید براساس آن اسمی هم که دارد عمل نمیکند و تنها ایجاد توقع میکند. البته این بد نیست که همه برای قرآن کار کنیم اما اینکه خروجی آن چه باشد مهم است. این جای تاسف دارد که بعد از 30 سال ما اعلام کنیم برای آموزش در عرصه قرآن باید خیلی کار کنیم اما امکانات نداریم؟
در این قضیه اختلاف نظر زیاد است. برخی ها قائل به تمرکز و برخی ها قائل به تعدد صد در صد هستند و برخی ها هم نظری بینابین دارد. البته من هم نظری برای خودم دارم و بیشتر طرفدار تمرکز هستم اما نمیخواهم وارد این موضوع بشوم. به نظرم اگر همین فضایی که در کشور وجود دارد و با این تعدد دستگاهی که وجود دارد باید ماموریتها دقیق، شفاف و مشخص بشود، ساماندهی خوبی صورت گیرد و تعریف خوبی از وظایف و مسئولیتها ارائه شود. مثلا اگر ماهیت سازمان دارالقران، آموزشی است برای آن این تعریف را داشته باشیم که میگوییم این سازمان بر آموزش متمرکز شود، به او امکانات بدهیم و انتظاراتمان را از خروجی آن هم مشخص کنیم یا اگر دستگاهی دیگر وظیفه تبلیغی دارد باید امکانات را برایش مهیا کنیم، انتظاراتمان را از او تببین کنیم و در نهایت نظارت و ارزشیابی انجام بدهیم تا بدانیم واقعا این اهداف عملیاتی شده است یا خیر. اگر این انجام بشود وضعیت بهتر از الان می شود. برای مثال ما الان شناسایی استعدادهای درخشان را انجام دادیم، مدتی بعد از ما دستگاه دیگری همین کار را با عنوان طرح ملی تلاوت انجام داد البته این بد نیست اما چه قدر خوب است که ما روی اینکار تمرکز کنیم و آن دستگاه بگوید حالا که تو شروع کردهای ما هم یکسری امکانات به شما میدهیم تا ظرفیتتان را بیشتر کنید.
شرایط موجود در جامعه قرآنی نیازمند بهینه شدن و تفکیک وظایف دستگاههاست
*تسنیم: اما آن طرح هم به خاطر کمبود بودجه متوقف شد.
طبیعی است که وقتی بودجه در یک موضوع مشترک چند جا هدر برود، نتیجه همین می شود. مثلا اگر دستگاهی مسئول حوزه مسابقات است من در بخشهایی به جای اینکه مستقیم وارد شوم می توانم بگویم من این کمکها را به شما میکنم و تجربیاتم را در اختیارتان قرار میدهم. اما این اتفاق هنوز در کشور ما نیافتاده است اینکه بگوییم یک روزی در کشورمان یک وزارتخانه قرآن داشته باشیم یا یک سازمانی در حد معاون رئیس جمهور داشته باشیم که وظیفه آن فقط کارهای قرآنی باشد را نمیدانم که اصلا شدنی است یا زمینه هایش چقدر فراهم است. اما به نظر من میشود همین شرایط موجود را بهینه کرد یعنی بیاییم حوزه ها را تقسیم و وظایف آن را شفاف مشخص کنیم. در اساسنامه ما سه مسئله وجود دارد که عبارتند از آموزش، ساماندهی مشارکت های مردمی و نظارت بر چاپ و نشر قرآن که اگر این سه موضوع در اساسنامه سازمان تبلیغات اسلامی است باید بیاییم و به طور تخصصی سازمان تبلیغات را در این سه محور تقویت کنیم و این را بگوییم که سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه های دیگر ورود پیدا نکند. یعنی اگر مسابقه یا نمایشگاه برگزار می کند آن را تعطیل کند و به دست سازمان هایی بسپارد که برای این کار هستند اما به جای آن این سه محور را درست کار و برنامه ریزی کند و ما هم هرسال امکانات می دهیم و خروجی ها را ارزیابی می کنیم.
اگر نقاط مشترک را تبدیل به عملیات مشترک کنیم خروجی کارهای قرآنی بهتر میشود
مثلا می گوییم باید سالی یک میلیون نفر حافظ یا 10 هزار قاری خوب به ما تحویل بدهید بنابراین باید ما در ابتدا اهداف را بهینه و تعریف کنیم همچنین مسئولیت را واگذار کرده و امکانات را هم در اختیارشان قرار بدهیم و بر آن نظارت کنیم تا ببینیم که چه قدر از اهداف تامین شده است. اگر این اتفاق بیافتد وضع بهتر می شود مضاف بر اینکه ما در خیلی از حوزه ها می توانیم هم افزایی داشته باشیم و به هم کمک کنیم، یعنی باید تلاش کنیم نقاط مشترکی را که می توانیم با آن سرمایه گذاری بکنیم، بشناسیم و نیتمان احیای آن کار باشد چون اگر بخواهیم در پیچ و خم های اداری آن را قرار بدهیم چیزی از آن در نمی آید و باید اراده دو طرف این باشد که این مسئله را با هم به سامان برسانند. بنابراین اگر بخواهیم از وضعیت موجود استفاده بهینه بکنیم باید به طور شفاف مسئولیت ها را واگذار بکنیم، امکانات بدهیم، نظارت دقیق و بی تعارف داشته باشیم، نقاط مشترک را شناسایی بکنیم و تلاش کنیم این نقاط مشترک را تبدیل به یک عملیات مشترک کنیم و تنها در این صورت است که قطعا خروجی کارهای قرآنی در کشور ما بیشتر خواهد شد.
*تسنیم: به نظر میرسد وقتی این افراد تربیت می شوند باید تشکلی هم داشته باشند یعنی باید ادامه ارتباطی بین سازمان و این افراد و حتی بین خود این افراد وجود داشته باشد. به نظر من سازمان باید در قدم بعدی خود راهی برای این ارتباط باز کند. نظر شما چیست؟
می شود روی این مسئله هم فکر کرد. به هرحال ما هنوز در رابطه با اینکار در ابتدای راه هستیم و باید تلاش کنیم کار توسعه بیشتری پیدا کند و افراد بیشتری را تحت پوشش قرار بدهیم. چون اینکار ریزش دارد یعنی اگر با 100 نفر شروع می کنیم ممکن است که در پایان 5 نفر باقی بمانند بنابراین باید با جمعیتی شروع کنیم که در انتهای آن حداقل 500 نفر برایمان باقی بمانند. ما هنوز به نهایت کار نرسیده ایم و این روند همچنان ادامه دارد. به نظر من این کار باید در یک دوره 5 ساله ادامه پیدا بکند یعنی ما باید 5 سال ارتباط مستمر با این دوستان داشته باشیم.
یک دوره پنج ساله حداقل زمان ممکن برای تربیت قاریان نوجوان است
*تسنیم: این طولانی شدن دوره به نظر شما مشکلاتی ایجاد نمیکند؟
اگر برنامه ریزی خوب و محتوای خوبی ارائه شود به نظرم تأثیر خود را از دست نمیدهد. ضمن اینکه ما با موضوعات مختلف سر و کار داریم و نگاه ما تنها قاری پروری نیست بلکه ما درصدد این هستیم که هرکدام از این بچه ها با مفاهیم قرآنی آشنایی پیدا کنند، مطالعات قرآنی داشته باشند، حداقل بخش هایی از قرآن را حفظ کنند و با علم قرائت آشنایی پیدا کنند. می شود گفت که یک دوره کاملا آکادمیک است که ما تنها فقط اسم دانشگاه را نداریم، به نظر من یک دوره پنج ساله حداقل زمان ممکن برای اینکار است، به همین علت در طول این پنج سال ممکن است اتفاقات زیادی رخ بدهد ممکن است برخی ها حوصله کارکردن در این زمان را نداشته باشند و یا هزار دلیل دیگر پیش بیاید که نتوانند ادامه بدهند و از مجموعه جدا بشوند که این ریزش طبیعی است اما ما باید طوری حرکت کنیم که در پایان حداقل 500 نیروی خوب برای کشور ما باقی بمانند و بگوییم این افراد به نقطه مطلوبی که ما می خواهیم رسیده اند و اطلاعات جامعی از حوزه کار تخصصی قرآنی دارند.
اگر تربیت قاری طوری باشد که او را متوقع و از خود راضی کند، خطرناک است
*تسنیم: در رابطه با مباحث آموزشی بحث تعارضات آموزشی را چه کار میکنید. مثلا در بحث تلاوت قرآن سلیقه های مختلفی وجود دارد یعنی یک فرد در اینجا آموزش هایی را می بیند اما وقتی به جلسات دیگر می رود با تعارض ها مواجه می شود.
این طبیعی است و در تمام کارهای آموزشی این مسئله وجود دارد. به نظر من تعارضی که به معنای ضدیت باشد به ندرت اتفاق می افتد یعنی اینکه یک چیزی را ما بگوییم سیاه است و دیگری بگوید خیر سپید است بعید است رخ بدهد. در بحث علمی و مهارتی این اختلاف سلیقه همیشه وجود داشته است اما آنچه مهم است این که در مبانی با یکدیگر یک جور عمل بکنیم. یعنی اگر ما می گوییم سواد قرآنی قاری نباید تنها محدود به تجوید، صوت و لحن باشد در جای دیگر این تبلیغ نشود که وظیفه قاری قرآن تنها همین است یا اگر ما میگوییم قاری قرآن باید متخلق باشد و خودش اخلاق قرآنی داشته باشد تربیتشان در جاهای دیگر اینطور نباشد که متوقع و از خود راضی باشند و این است که خطرناک است. ولی اینکه در مخرج ضاد یکی میگوید اینگونه باشد دیگری میگوید جور دیگری است خیلی مهم نیست و اختلاف نظرها طبیعی است.
هیچ کنترلی بر روشها و منابع آموزشی قرآنی وجود ندارد
*تسنیم: مد نظر من بیشتر بحث صوت و لحن بود. برخی از اساتید کاملا غرق در این مباحث شده اند، برخیها هم سبک و سیاق کارشان فرق می کند ممکن است شما روی لحن و تطابق آن با مفهوم آیه کار بکنید بعد در یک جای دیگر ممکن است برای همین افراد مطلب طور دیگری بیان بشود. یک زمانی است که ما این موضوع را به یک نفر یا تعدادی افراد آموزش می دهیم اما یک زمانی هم است که می خواهیم این آموزش را تبدیل به فرهنگ کنیم. شما در این زمینه چه کاری انجام داده اید؟
ما در کشور خود به این نیاز داریم که روش ها، منابع آموزشی و آدم هایی که آنها را آموزش می دهند را رصد کنیم. الان یکی از ضعف های ما این است که هیچ کنترلی بر اینها وجود ندارد برای مثال یکی از چیزهایی که برای ما زیاد ارسال می شود کتاب آموزشی قرآن است. یعنی هرکسی که می آید یک کتاب با خودش می آورد و انتظار دارد که ما از او حمایت هم بکنیم. ما تعریف نکردیم شخصی که می خواهد یک کتاب آموزشی در رابطه با روخوانی و روانخوانی قرآن بنویسد باید چه استاندارهایی را رعایت بکند. آیا هرکسی این صلاحیت را دارد که کتاب بنویسد یا اینکه به محض اینکه من توانستم قرآن را روانخوانی کنم یک چیزی را از خود اختراع کنم و به عنوان روش خودم آن را کتاب کنم؟ این مشکل را ما در کشور در حوزه نرم افزار، کتابت، تألیف و آموزش داریم بنابراین به نظر می رسد برای این مسائل باید فکری بشود و باید استاندارهایی را تعریف کنیم که اگر شخصی بخواهد مربی قرآن بشود یا اینکه بخواهد کتابی را بنویسد چه ویژگی ها و مهارت هایی را داشته باشد. اگر این اتفاق بیافتد آنچیزی که شما اشاره کردید به حداقل می رسد یعنی اگر قرار است در این کشور آموزش صوت و لحن داده بشود باید یک کار کارشناسی بشود و مثلا گفته شود که ما 5 روش داریم که علمی و شناخته شده است و تضاد اصولی هم در آن وجود ندارد و تاثیرگذار هم است اما اینگونه نیست مثلا من از صوت و لحن یک تعریف و خودم را عقل کل می دانم و دیگری هم حرف خودش را می زند و هیچ جایی هم وجود ندارد که این را پالایش بکند.
باید در زمینه آموزش و کتب قرآنی استاندارد سازی صورت گیرد
*تسنیم: آنهایی هم که در ابتدای راه هستند دچار سردرگمی می شوند.
بله این مشکل وجود دارد و تنها راه حل آن نیز استاندارد سازی است. در حوزه ورزش مثلا وقتی کشوری میخواهد میزبان تورنمنتی شود برای خودشان استانداردهایی دارند و مسوولان برگزاری آن را چک میکنند و اگر این شرایط را داشتند تازه وارد رقابت با هم میشوند تا میزبان مسابقات بشوند، اگر این استانداردها را نداشته باشد از دور رقابت خارج می شوند، بنابراین ما هم باید برای خود استانداردهایی از قبیل استانداردهای آموزش، کتابت، مسابقه، نویسندگی قرآنی و ... را تعیین کنیم اما چون آن را نداریم این تضادها هم به وجود می آید و هرکس با روش خودش وارد می شود. یکی از گرفتاری های ما این است که هرکس روش خود را میگوید و معتقد است که روشش از همه بهتر است، بنابراین تا زمانی که این استاندارد سازی وجود نداشته باشد این اختلافات باقی می ماند.
انتهای پیام/