انقلاب اسلامی و پیچ مذاکرات هستهای
خبرگزاری تسنیم: انقلاب اسلامی ایران امروز بر سر یک پیچ تاریخی قرار دارد و گذار موفقیتآمیز از مذاکرات هستهای میتواند تا حدود زیادی ایران را به آیندهای روشن رهنمون سازد.
به گزارش گروه سایر رسانههای خبرگزاری تسنیم، یادداشت روز شماره امروز یکشنبه روزنامه جوان که به قلم محمد اسکندری به نگارش درآمده، به شرح ذیل است:
سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک است و ایران خود را برای برپایی یک جشن و سرور تازه آماده میکند. انقلاب اسلامی به تعبیر میشل فوکو روح تازه در کالبد جهانی بیروح بود و به تعبیر دقیق به کسوف خدا در زندگی انسان مدرن پایان داد.
امروز نیز با وجود تمام فراز و فرودها انقلاب اسلامی و ماهیت دینی آن به عنوان یک امر پذیرفته شده و یک واقعیت مسلم از سوی دوستان و دشمنان پذیرفته شده است و همچنان به پیش میرود.
با این حال به نظر میرسد آنچیزی که امروز بیش از گذشته به عنوان یک چالش پیش روی انقلاب اسلامی خودنمایی میکند، مسئله مقاومت جریان سلطه در برابر پیشرفت ایران در زمینههای مختلف است. نظام جمهوری اسلامی ایران پس از سه دهه تنش امروز به دوران تثبیت و اقتدار نزدیک میشود و در این میان تلاش دنیای غرب نیز بر کاهش حوزههای نفود و اقتدار ایران اسلامی متمرکز است. یکی از صحنههایی که در آن، این تقابل به خوبی آشکار میشود مسئله هستهای است که غرب سالیان متمادی با تمسک بدان سعی کرده تا با اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی مانع از افزایش قدرت ایران در عرصه منطقهای و جهانی شود.
انقلاب اسلامی ایران امروز بر سر یک پیچ تاریخی قرار دارد و گذار موفقیتآمیز از مذاکرات هستهای میتواند تا حدود زیادی ایران را به آیندهای روشن رهنمون سازد. فناوری بومی هستهای به اذعان بسیاری از صاحبنظران یک بستر توسعه و پیشرفت است و با استفاده از این فناوریهای تک کشور ما میتواند در بیش از 700 رشته و فناوری علمی و صنعتی به سطح اول دنیا دست یابد و پرواضح است که این قدرت علمی و فناورانه در نهایت به پیشرفت کشور و افزایش اقتدار منجر شود. اما به راستی چارچوب انقلاب اسلامی برای گذار از چالش هستهای چه پیشنهادی را ارائه میکند؟
در پاسخ به این سؤال به طور کلی سه محور و نظریه را میتوان مطرح کرد که این سه نظریه ریشه در سه برداشت متفاوت از مبانی انقلاب اسلامی دارد. ابتداییترین نظریه در این خصوص موضوع کنار آمدن با غرب و حل تزاحم بین بد و بدتر است. برخی معتقدند کشور توانایی هماوردی با دنیای غرب و کدخدای جهانی را ندارد و از اینرو ما میبایست بین حفظ حداقلها و از دست دادن همه چیز یکی را انتخاب کنیم.
نگاه دوم نیز یک نگاه تهاجمی و پیشرو است و معتقد است اصلا لازم نیست در مسئله هستهای به طرفهای مقابل وقعی نهاد و ایران میتواند با پیشرویهای نامحدود غرب را ناچار به عقبنشینی سازد. اما نگاه سوم که نمود و بروز آن غالباً در سخنان مقام معظم رهبری تجلی مییابد نوعی «واقعیتنگری توأم با آرمانگرایی» است. در این نگاه از یکسو به ضرورت تعامل با جهان پیرامون، قابلیتهای دیپلماسی، توان طرف مقابل و... اشراف وجود دارد اما از سوی دیگر تأکید میشود که با کار و خلاقیت و با اعتماد به نصرتالهی و اتکال بر توانمندیهای داخلی میتوان به هماوردی غرب رفت و دشمن را مجبور به پذیرش پیشرفت ایران اسلامی کرد.
در تحلیل این سه رویکرد باید گفت که یک عده دچار نوعی افراط در واقعیتبینی شدهاند و عدهای دیگر نیز صرفاً در وادی آرمانگرایی سکونت دارند اما نگاه اصیل انقلاب اسلامی یک نگاه منطقی و مبتنی بر عقلانیت دینی است که میتواند به واقع کشور را از این چالش مهم عبور دهد و فضایی روشن را برای آتیه انقلاب اسلامی رقم زند.
حقیقت آن است که ما با یک جبهه تمام عیار از دشمنیهای خصومت بار روبهرو هستیم. هرچند اکنون نیز مذاکرهکنندگان ایرانی در حال مذاکره با طرفهای غربی هستند، اما واقع امر این است که دشمنان دلیلی برای پایان پرونده هستهای ایران نمیبینند.
پرونده هستهای بهانهای برای اعمال فشار بر ایران است و حتی اگر این پرونده به پایان برسد پروندههای باز دیگری وجود دارد که به بهانه آن غرب میتواند تحریمها و فشارهای خود را بر تهران ادامه دهد و اتفاقاً برخی از مقامات امریکایی صراحتاً این مواضع را بیان کردهاند.
در چنین وضعیتی شاید بتوان مذاکره را در قالب نرمش قهرمانانه پذیرفت اما مشکل اصلی ما با غرب در جای دیگر حل خواهد شد و آن توان بومی ماست. غرب زمانی دست از فشارهای خود بر ایران برخواهد داشت که مطمئن شود این فشارها نتیجهای برای آن در پی نخواهد داشت اما متأسفانه در دوره جدید برخی سعی دارند مذاکره را راهحلی برای مشکلات با غرب عنوان کنند که اتفاقاً دشمن نیز از همین مسئله بیشترین سوءاستفاده را کرده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه میفرمایند: فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ راههایى هست، کارهایى هست که میشود، کرد؛ بعضى را هم کردهاند و موفق بوده است و جواب داده است؛ میشود کارهایى کرد؛ میشود این حربه را از دست دشمن گرفت، والا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر اینکار را نکردى تحریم باقى میماند» [فایدهاى ندارد]؛ کما اینکه امریکایىها با کمال وقاحت دارند میگویند «اگر در قضیه هستهاى ایران کوتاه هم بیاید، تحریمها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند، میگویند. این نشاندهنده این است که به این دشمن نمیشود اطمینان کرد، نمیشود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند تا هر وقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد نه به نقطههاى خیالى، آنچه لازم است این است.
( دیدار مردم قم17/10/1393)
در پایان باید این سؤال را پرسید که مسئولان ما چقدر به نقطههای خیالی دل بستهاند و چقدر روی نقطههای امیدبخش حقیقی متمرکز شدهاند؟
انتهای پیام/