روحانیت و سینمای ایران
خبرگزاری تسنیم: برای نشان دادن چهره روحانیت لازم نسیت که در تصویر ارائه شده اغراق صورت گیرد و یا تبلیغ نابجایی ارائه گردد، بلکه کافی است واقعیت موجود و زنده جامعه در سریال ها و فیلم ها به تصویر درآید.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، مروری بر آثار سینمایی ساخته شده در دو دهه اول پیروزی انقلاب، به وضوح از نقش موثر جریانی بر سیاست گذاری های سینمایی آن زمان حکایت دارد که به هیچ وجه حضور، نقش و تصویر روحانیت را در سینما برنمی تابید.
وجه غالب این تفکر هم خود را پیروان و شاگردان مرحوم دکتر شریعتی می دانستند؛ از این جهت که برای آنان قابل قبول نبود که مردم، معلم انقلاب را علامه شهید مرتضی مطهری بدانند، آنچه که امام راحل (ره) بر آن پای می فشرد. اما آنان دکتر شریعتی را به عنوان معلم انقلاب اسلامی ترجیح می دادند. این طیف گسترده اکثر مصادر فرهنگی از جمله جایگاههای سیاستگذاری را در اختیار داشت. چنانکه دستاورد حاکمیت این نوع نگاه در آثار سینمایی دهه 60 و 70 مشخص و بارز است.
به عنوان نمونه فیلمی در دهه 70 توسط ناصر تقوایی، کارگردان صاحب سبک سینما، به نام "ای ایران" ساخته شد. در آن فیلم روستایی به عنوان نماد ایران تصویر می شد که اقشار گوناگون جامعه در آن روستا به چشم می خورد. طبق الگوی انقلاب اسلامی کارگردان یک روحانی را به عنوان امام جماعت آبادی تصویر کرده بود. او چهره ای شاخص یا به تعبیری دقیق تر اسوه تلقی می شد. اما سیاست گذاران آن روز وزارت ارشاد کارگردان را مجبور کردند که آن چهره روحانی را از داستانِ فیلم حذف کند و به جای آن یک معلم را جایگزین این شخصیت نماید! از نظر آنان آن روحانی نمی توانست الگوی جامعه باشد، در حالیکه همه می دانیم آن زمان واقعیت جامعه انقلاب کرده ما به گونه ای دیگر بود. به گونه ای که تصور انقلاب اسلامی بدون حضور امام خمینی و جنبه الگو بودن ایشان برای هیچ کس متصور نبود.
در این شرایط در صدا و سیما وضعیت به این گونه حاد نبود و در داستان ها و سریال ها تصویر و نقش روحانی به اقتضای داستان قابل ملاحظه و مشاهده بود. به طور نمونه می توان چهره و تصویر شیخ حسن جوری را در سریال سربدران مثال زد. طبعا با این نگاه نسبتا واقع گرا در سریال ها به شکل طبیعی شخصیت روحانی یه تصویر کشیده می شد. اما در سال های بعد روند طرح موضوع به شکل منطقی دنبال نشد. چنانکه در چند سریال اخیر صدا و سیما به این موضوع به میزان بیش از حد معمول و با تکرر پرداخته شده است.
البته حق آن است که ذکر کنیم بازیگران نقش های روحانی به اندازه کفایت توانا بوده اند، به گونه ای که خدشه ای در نقش و تصویر روحانیت در بازی ها احساس نمی شود، اما به جهت سابقه ذهنی بینندگان یا مخاطبین از بازیگران انتخاب شده، بعضا نقش های عمیق روحانی آن گونه که باید و شاید چه بسا بر دل ها ننشست.
برای ذکر نمونه موفقِ ارائه تصویر یک مجتهد و حوزه علمیه تحت نظر او، می توان سریال پرده نشین را ذکر کرد که علاوه بر مردمی بودن چهره اصلی سریال، همه طلاب و روحانیون داستان در کنار مردم زندگی می کردند و مردم با این قشر به راحتی حشر و نشر داشتند. چنانکه می دانیم در جامعه دینی بعضی از اقشار به طور معمول مورد مراجعه و نیاز مردم می باشند. از جمله این جمع پزشک، روحانی، معلم و... را می توان مثال زد. در صورتی که هر کدام از این اقشار به راحتی و سهولت در دسترس مردم نباشند، امور جامعه دچار مشکل می شود.
امتیاز دیگر روحانیت تصویر شده در پرده نشین، آن است که زی طلبگی در زندگی همه آنان به چشم می خورد. انتظار معقول نسل جوان و دیگر مردمان در جامعه از این قشر تاثیرگذار آن است که با مردم، در میان مردم و همراه با مردم باشد تا در غم و شادی، مردم خود را با آنان دمساز احساس کنند.
شکل مطلوب تصویر و نقش روحانی در سینما و سیما زمانی مورد قبول به نظر می رسید که از سال های اول پیروزی انقلاب، قشر روحانی در کنار دیگر اقشار در فیلم ها به تصویر کشیده می شد. این عمل هم طبیعی بود و هم با واقعیت جامعه تطبیق داشت، اما در حالی که سال ها می گذرد و جامعه شاهد فقدان تصویر مورد نظر خود از روحانیت در فیلم ها و داستان هاست، ناگهان فیلمی به نام مارمولک ساخته می شود و به طور غیر مترقبه ای حاشیه ساز می گردد؛ تا آن جا که به دلیل خدشه های جدی فیلم نسبت به روحانیت، دبیر شورای عالی امنیت ملی از تهیه کننده فیلم می خواهد که فیلم را از پرده سینماها پایین بیاورند، در حالیکه میزان فروش آن نیز بسیار بالا بود.
از مطالب عنوان شده اینگونه به دست می آید که مخاطبان باید در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی شاهد حضور شخصیت روحانی باشند، این مراد زمانی حاصل می شود که مثلا در 10 الی 15 درصد فیلم های سینمایی چهره روحانی حضور داشته باشد یا در سریال ها از میان هر سه یا چهار سریال یکی از آن ها باید چهره روحانی به تصویر درآید. نوع نگاه و تصویر ارائه شده نیز باید منطقی و مخاطب پذیر باشد، چون وجه الگودهی سریال ها و فیلم های سینمایی در میان جامعه بالا است، چهره ارائه شده در آن ها باید مردمی، معقول و قابل قبول باشد.
البته این به آن معنا نسیت که در تصویر ارائه شده اغراق صورت گیرد و یا تبلیغ نابجایی ارائه گردد، بلکه کافی است واقعیت موجود و زنده جامعه در سریال ها و فیلم ها به تصویر درآید، که در نهایت به اقبال مخاطبین نیز خواهد انجامید.
منبع: ایران اسلامی
انتهای پیام/